
چهارم به همکاری های نظامی اشاره میگردد.
2-3. موقعیت ژئوپولیتیک جمهوری آذربایجان
این جمهوری با وسعت 87 هزار کیلومتر مربع، جمعیت حدود 5/7 میلیون نفر متشکل از 87% آذربایجانی، 25% لزگی، کمتر از 1٪ طالش وکرد، 7٪ روس، 2٪ ارمنی وبقیه از سایر اقوام، سراسر مرز شمال غربی ایران به طول بیش از هفتصد کیلومتر را پوشانده است. این جمهوری از جنوب به بخش هایی از کشور ایران شامل رود ارس و استانهای آذربایجان شرقی و غربی و گیلان و همچنین از طریق نخجوان با مرزی به طول دوازده کیلومتر به ترکیه، و از غرب به ارمنستان و گرجستان و از شمال به جمهوری داغستان روسیه، از شرق به دریای خزر محدود است. مساحت 234 مایل آذربایجان معادل 46 درصد از مساحت قفقاز جنوبی میباشد، که این بزرگترین کشور این منطقه است.
از طرفی جمهوری خود مختار نخجوان با مساحت 5500 کیلومتر مربع که توسط کشور ارمنستان از سایر نقاط آن کشور جدا شده و منطقة خودمختار قره باغ با 4400 کیلومتر مربع مساحت، در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار دارد.
پایتخت جمهوری آذربایجان شهر باکو است که در ساحل دریای خزر و در شبه جزیرة آبشرون قرار دارد، این شهر یکی از مهمترین بنادر بینالمللی واقع در دریای خزر است که این بندر از طریق کانال ولگا-دن امکان حمل ونقل آبی به آبهای آزاد و بینالمللی وجود دارد. از شهرهای مهم این کشور میتوان به گنجه و سومقایت اشاره کرد.( متقی دستنائی، 1386: 58)
جمهوری آذربایجان با پنج کشور هم مرز است و طول مرزهای خشکی و آبی آن به تفکیک به شرح زیر است.
1) ارمنستان با آذربایجان 566 کیلومتر؛2) ارمنستان با آذربایجان-نخجوان 21 کیلومتر؛ 3)ایران و آذربایجان 431 کیلومتر؛ 4) ایران با آذربایجان-نخجوان 179 کیلومتر؛5) ترکیه با آذربایجان-نخجوان 12 کیلومتر؛6) روسیه با آذربایجان 284 کیلومتر؛7) گرجستان با آذربایجان 322 کیلومتر؛8) دریای خزر 825 کیلومتر.
حدود 60 درصد از کل مساحت جمهوری آذربایجان را اراضی کوهستانی تشکیل میدهد که ارتفاع کوهها از شمال غرب به سوی جنوب شرقی کاسته میشود. از نظر اقلیمی نیز این کشور دارای وضعیت متنوعی است. حدود 5 درصد قلمرو آن دارای آبوهوای بیایانی و بیایانی خشک، (مناطق پست) حدود 30 درصد آن دارای اقلیم معتدل و گرم (مناطق نیمه کوهستانی) و 20 درصد آن دارای اقلیم سرد (مناطق کوهستانی) است. (اسدی کیا، 1374: 36)
از ویژگیهای مهم این جمهوری موقعیت آن نسبت به ایران و ارمنستان میباشد..
از دیگر ویژگیهای این کشور هم مرزی با ایران است. در واقع اصلیترین مسیر دستیابی به کشورهای خارج از جماهیر تجزیه شده از شوروی از سمت ایران است.
دریاچة خزر به عنوان بزرگترین دریاچة جهان در غرب این جمهوری نه تنها امکان ارتباطی خوب دریایی و کشتیرانی بین آذربایجان با ایران و ترکمنستان و قزاقستان و روسیه را فراهم میسازد، بلکه وجود چاههای نفت با استخراج روزانة 5 هزار بشکه ومنابع استخراج نشدة پر ذخیره در محدودة این جمهوری موجب اهمیت حیاتی این دریاچه برای آذربایجان میباشد. از طرفی بندر باکو فعالترین بندر این دریاچه محسوب میشود.
باید اشاره کرد که وضعیت جغرافیایی آذربایجان از دیر باز آن را به موضوع مناسبات بین دولتها، مرکز مبادلات تجاری و اقتصادی و محل گذرگاه روابط غرب با شرق و شمال با جنوب تبدیل کرده بود. در طول قرنهای متمادی دیپلماسی آذربایجان نقش مهمی در تنظیم وضعیت پیچیدة بینالمللی در منطقه وایجاد روابط همه جانبه با کشورهای اروپایی برعهده داشته و از نظر تاریخ و تجربه و مناسبات بینالمللی تجربة گرانبهایی را اندوخته است، که این تجربه به ثروت معنوی ملت تبدیل گردیده است.
آذربایجان که در اوایل قرن 20 همواره در روند بیداری خاور نزدیک و خاورمیانه پیشگام بوده و با موفقیت از دورة گذر تاریخی از امتگراییاسلامی به ملیگراییترکی عبور کرده بود، توانست سه رکن اساسی همگام شدن با سیاست جهانبزرگ را به ساختار خود بدل نماید. این ساختار از نظر هویتملی براساس ترک گرایی، از نظر اعتقاداتدینی براساس اسلام گرایی و از نظر طرز تفکر براساس غرب گرایی بنا نهاده شده بود. جمهوری آذربایجان سیاستخارجی خویش را برپایة وحدت این اصول سه گانه استوار نموده. برقراری صلح، امنیت و آرامش ومحیط همکاری مثمرتر و متقابل بین دولتها براساس برابری ملتها تشکیل دهندة موضع دیپلماسی آذربایجان بود. (حسنلی، 1390: 50)
3-3. موقعیت اقتصادی جمهوریآذربایجان
جمهوریآذربایجان به علت داشتن موقعیت جغرافیایی و طبیعی مناسب و دارا بودن ذخایر طبیعی سرشار، برای توسعة اقتصادی در زمینههای گوناگون دارای امکانات فراوان است. ولی جمهوریآذربایجان به علت سیاستهای استعماری دول بزرگ، در پایان جنگ جهانی اول و پس از سقوط امپراتوری روسیه و روی کار آمدن بلشویکها، به دو قسمت مجزا تقسیم شد، در نتیجه در حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جمهوری محدودیتهای بسیار به وجود آمد.
در داخل اتحاد شوروی سابق، اقتصاد جمهوری آذربایجان برپایة قوانین و مقررات سوسیالیزم گسترش مییافت. سالیان متمادی به علت عدم برخورداری از استقلال حقوقی وسیاسی، به ابزار و وسیلة تولید تبدیل شده و از موجودیت جمهوری بهرهبرداری استعماری به عمل میآمد. تمام امکانات طبیعی، اقتصادی-فنی جمهوری در خدمت دولت مسکو قرار داشت.
جمهوریآذربایجان سالهای زیادی به علت نداشتن استقلال سیاسی، فاقد نظام واحدی از ساختارهای اقتصاد ملی بود. اقتصاد جمهوریآذربایجان به ظاهر دارای ویژگیهای ادارة دموکراتیک بود. ولی در عمل در ادارة امور اقتصاد جمهوری، ویژگیهای آمرانة سوسیالیستی به ایفای نقش میپرداخت.
اقتصاد جمهوری توسعة یکجانبهای داشت. ولی نه در تکنولوژی اقتصادی و نه در مکان یابی فعالیتهای اقتصادی، نگرش همهجانبه وجود نداشت. در نتیجه جمهوری آذربایجان طی مدتی طولانی به منطقة تولید کنندة مواد خام ارزان قیمت شوروی، تبدیل شده بود. زمینههای تولیدی و کاربر، بسیار کم بود. به همین سبب، سطح زندگی مردم و زمینة فعالیتهای خدماتی توسعه نیافته بود. در جمهوری، سپاه بیکاران و بیکاران پنهان به وجود آمده بود که اغلب آنها را مردم محلی تشکیل میدادند.
تا جنگجهانی اول، در دورة امپراتوری از نواحی مختلف قلمرو کنونی جمهوریآذربایجان به تعدادی از کشورهای خارجی، محصولات گوناگون کشاورزی و مواد اولیة صنعتی صادر میشد که عمدتاً شامل نفت، پنبه، ماهی و ابریشم بود. در دورههای بعد، موانع بسیاری در سر راه جمهوریآذربایجان برای ارتباط با دنیای خارج بهوجود آمد. و هرگونه ارتباط این جمهوری با دنیای خارج اجبارا تحت نام روسیه و توسط آن انجام میگرفت.
تا سالهای 1950، جمهوریآذربایجان در اتحاد شوروی سابق منطقة عمدة صنایع نفت بود. مدت مدیدی، حدود 90-80 درصد نفت تولیدی در جمهوریآذربایجان تولید میشد. نه در بحرانهای اقتصادی و نه در دورة جنگجهانیدوم، صنایع نفت از توسعه باز نماند. در ساختار اقتصادی جمهوریآذربایجان پساز جنگجهانیدوم در تعدادی از سالها پیشرفتهای قابل ملاحظهای به وقوع پیوست. در همین دوره در زمینة صنایع موجود-صنایع سبک، صنایع غذایی، سوخت، استخراج و استحصال نفت و بعضی صنایع دیگر، هرچه بیشتر تکامل به وجود آمد. زمینههای جدید صنعتی در پتروشیمی، الکترونیک، ذوب فلزات رنگین، و از این قبیل صنایع پیشرفت کرد.
در دهههای 70 و 80 قرن بیستم در جمهوریآذربایجان صنایع الکترونیک، ساخت ماشین آلات و صنایع نیروبر و مصرف کنندة زیاد مواد اولیه به وجود آمدهاست. این زمینههای صنعتی هنوز هم در ساختاراقتصادی کشور دارای نقش عمده و اساسی است.
به طور کلی تا قبل از سال 1990 ساختار اقتصادی جمهوریآذربایجان در حد قابل توجهی تغییر کرده و با زمینههای تولید کیفی، متفاوت بود. در دهههای گذشته، جمهوریآذرباجان در حالی که4٪ از کل مساحت شوروی و 3/2 درصد از جمعیت شوروی سابق را دارا بود، حدود 5/7 درصد تولیدات نفتی و سرمایهگذاری آن و 18 درصد الکلهای مصنوعی اتحاد شوروی (سابق) را تولید میکرد. ولی قیمت خرید دولتی کالاهای تولیدی در سطح بسیار پایینی قرار داشت. به علت محدودیت زمینههای تولیدی، تمام مراحل تولید در داخل جمهوریآذربایجان انجام نمیگرفت. به همین سبب در زمینة افزایش تولید ملی موانع متعددی وجود داشت.
با اینکه اقتصاد جمهوری آذربایجان متنوع بود، ولی از لحاظ فنی، تکامل نیافته بود. در کنار این مسئله، از سرمایهگذاریها بهرهوری کافی به عمل نمیآمد. فعالیتهای بخش سوخت و انرژی و ماشینسازی، صنایع نفت، ذوب آهن، و صنایع شیمیایی زمینههای پیشرو بشمار میروند.. این بخش از صنایع 75 درصد بنیان تولیدی جمهوری را به خود اختصاص میداد، ولی حجم تولید آن 40 درصد از تولید بخش صنعت را تامین میکرد. سهم سرانة تولید جمهوری نسبت به میانگین اتحاد شوروی سابق 62 درصد بود و سرانة درآمد ناخالص ملی به 63 درصد کاهش یافته بود. در 1985 این شاخصها از این مقدار هم کمتر بودند. در ساختار تولید ملی، صنعت 1/37 درصد، کشاورزی3/23درصد، ساختمان 3/8 درصد، حمل و نقل و ارتباطات 4 درصد و بخش خدمات 21 درصد را تشکیل میداد.
پس از 1970 اگرچه در زمینة صنعت و کشاورزی تغییرات عمدهای برای توسعه به وجود آمد، ولی به علت نبود نوآوری و انگیزة تولید بهتر در نظام سوسیالیستی این نظام نمیتوانست به سطح قابل قبول نیازهای جهانی ارتقا یابد. فعالیت عمدة بخش کشاورزی را پنبه کاری، تاکداری، توتونکاری، نوغانداری، سبزیکاری، جالیزکاری تشکیل میداد که از زمینههای سودآور این بخش بودند و با تامین مواد خام اولیة صنایع، شرایط توسعة صنعت را فراهم میکردند. در زمینة ارتباط صنعت با کشاورزی در جمهوری آذربایجان، مجتمعها و تعاونیهای تولیدی کشاورزی-صنعتی گسترش یافته بودند.
در جمهوریآذربایجان مجتمعهای کشاورزی-صنعتی در فعالیتهای زراعت، باغداری و دامداری آغاز بکار کردند. در 1991 حجم تولید این مجتمع ها به قیمت جاری برابر6/8 میلیارد روبل و تعداد شاغلان آنها به 1/1 میلیون نفر میرسید. ولی آغاز بهکار مجتمعهای کشاورزی-صنعتی و ساختار آن پاسخگوی کلیه نیازهای فنی نبوده است.
اختصاص قسمت زیادی از فعالیتهای صنعتی به منطقة اقتصادی قفقاز جنوبی و منافع دولت مرکزی، سبب کاهش توان تولیدی جمهوریآذربایجان و تاثیر آن بر تشدید مسائل زیست محیطی جمهوری آذربایجان شدهاست. زمینة فعالیتهای کاربر- ماشین آلات دقیق ، دستگاهها و ابزار اندازهگیری ودیگر مصنوعاتی که بتوانند در بازارهای جهانی رقابت کنند- بسیار اندک بود.
درجمهوریآذربایجان برای زمینههای گوناگون اقتصاد کشاورزی، شرایط طبیعی مناسب و بویژه شرایط طبیعی مناسب و بویژه شرایط اقلیمی از اهمیت خاصی برخوردار است. ولی وجود کوهستانها و اقلیم خشک، شورشدن خاک، فرسایش و گسترش بیابانزایی کشاورزی را با اشکالات فراروان روبرو کرده است. در عین حال زمینههای اعتباری-فنی بخش کشاورزی بسیار ضعیف ناتوان است. در بسیاری از قسمتهای جمهوری انبارها، سردخانهها و سایر فضاهایی که بتوانند محصولات کشاورزی را به مدت زیاد نگهداری کنند وجود ندارد. در بسیاری از نقاط، عدم هماهنگی و فاصلة زیاد بین محل تولید و مصرف اولیه وجود دارد.
برپایی و نوسازی اقتصاد جمهوریآذربایجان ومدرنیزه کردن آن بسیار ضروری به نظر میرسد. به ویژه آنکه بهرهبرداری از ذخایر طبیعی تجدید نشونده مانند نفت، گاز، جیوه، آهن و دیگر منابع باید به طور اصولی و با قناعت صورت گیرد تا نسل آیندة کشور بتواند از آن برای توسعة کشور استفاده کند. به همین منظور اصلاح ساختار اقتصادملی و ارتقا آن به سطح استانداردهای بینالمللی بسیار ضروری است.
جمهوریآذربایجان در راه توسعة مستقل خود گام برمیدارد. جمهوریآذربایجان به عنوان دولتی مستقل به عضویت سازمانملل متحد درآمد و سیستم مدیریتی و اقتصادی آن مدتهاست که دگرگون شدهاست.
در فرآیند دورة گذار اقتصادی
