
وسیلهای مهم برای تجدید قوا میاشد. اما حالت آرمیدگی بعد از هیپنوتیزم خواب نیست و بکارگیری کلمه خواب در اینجا جنبهی استعاره دارد. هیپنوتیزم شدهها بر خلاف آدمهای خواب از چیزهای در حال وقوع اطراف خود خبر دارند.الگوهای فعالیت مغزی اشخاص در هنگام هیپنوتیزم با الگوهای فعالیت مغزی آنان در حالت عادی فرق دارد.43 همچنین امواج مغزی در این حالت با امواح مغزی حالت خواب نیز در بسیاری از موارد متفاوت است.44
در قیاس هیپنوتیزم و خواب طبیعی، خواب هیپنوتیزم اگرچه به خواب طبیعی شباهت دارد، با این حال بسیار از ان متفاوت است. در خواب ناشی از هیپنوتیزم، فرد هم خواب است و هم بیدار و هم به طور مستقل فکر میکند و هم تحت تاثیر تلقینات عامل قرار دارد، حال آنکه در خواب معمولی چنین نیست. پس مکانیسم هیپنوتیزم، مربوط به سازمان ناخودآگاه است و خواب یکی از حالاتی است که در حال تمرکز یا همان هیپنوتیزم به معمول تلقین میشود.45
در هیپنوتیزم شخص هیپنوتیزم شده حالت تلقین پذیری فوق العادهای را در خود احساس میکند و به آسانی تحت تاثیر قرارمی گیرد، ولی حدود تلقین، محدود و منحصر است. شرایط تلقین هر چه که باشد، هنگامی موثر است که با شالوده روانی شخص هیپنوتیزم شده، اصول زندگی و قواعد اخلاقی او تضاد نداشته باشد. بر این اساس نمیتوان فردی را وادار به ارتکاب جنایت نمود یا او را مجبور کرد که عقاید و اعتقادات خود را از ادراکات از جهان٬ تغییر دهد. هیپنوتیزم شدگان، مسؤولیت را به هیپنوتیزم کنندگان محول میکنند و تلقینهای آنان را اجرا میکنند. ولی معمولا در حالت هیپنوتیزم شدگی کاری خلاف اصول اخلاقی خویش یا کار خطرناک انجام نمیدهند.46
به عبارت دیگر، نمی توان فرد را به انجام کاری وادار نمود، که در حالت عادی آن را انجام نمیدهد. ممکن است، افرادی که تحت تاثیر هیپنوتیزم مرتکب جرم میشوند، به این علت باشد، که میل باطنی او، برای ارتکاب آن جرم وجود دارد.
هیپنوتیزم، تقسیم شدن هشیاری به دو مؤلفهی مجزا است. یک مؤلفه از دستورات هیپنوتیز کننده پیروی نموده و مؤلفه دیگر همچون ناظر پنهان عمل میکند. هیپنوتیزم کنندگان امروزی دستورات آمرانه بکار نمیبرند٬ بلکه با فراهم آوردن شرایط مساعد و استفاده از آن، تغییراتی در شخص ایجاد نموده و او را در حال هیپنوتیزم قرار میدهد. تغییرات زیر را میتوان از مشخصات هیپنوتیزم دانست :
• برنامهریزی متوقف میشود. کسی که عمیقا هیپنوتیزم شده مایل نیست، خودش دست به فعالیتی بزند و در این حالت ترجیح میدهد، صبر کند تا آنچه هیپنوتیزم کننده به او تلقین میکند، انجام دهد.
• توجه، گزینشیتر از حالت معمول میشود. هیپنوتیزم شدهای که به او گفته شده است، تنها به صدای هیپنوتیزم کننده گوش فرا دهد، صداهای دیگر را ناشنیدهمی گیرد.
• تخیلات غنی به آسانی برانگیخته میشود. هیپنوتیزم شده ممکن است، خود را در زمان و مکان دیگر سرگرم تجربههای جدید یببیند.
• واقعیت آزمایی کاهش مییابد و تحریف واقعیت پذیرفته میشود.
• تلقین پذیری افزایش مییابد و اصولاً هیپنوتیزم شدن فرد منوط به تلقین پذیری اوست.47
افرادی وقتی در خوابوارهاند، اصطلاحا در حالت خلسه به سر میبرند که میتواند سبک، متوسط یا سنگین (عمیق) باشد. در خلسه سبک تغییراتی در فعالیت حرکتی صورت میگیرد. فرد احساس انبساط در عضلات خود دارد و گاهی حالت مورمور (پارستزی) نیز در اعضا پدیدار میگردد.مشخصهی خلسه متوسط تقلیل درد و نسیان ناقص یا کامل است. خلسه عمیق نیز با تجارب سمعی یا بصری القاء شده و بیهوشی عمیق همراه است. به هم خوردن درک زمان48 در همهی سطوح خلسه رخ میدهد، ولی در خلسه عمیق، شدیدتر است. بطور کلی در حالت خلسه، تسلیم شدن در برابر هیپنوتیزور و تلقین پذیری با رعایت اصول زندگی و قواعد اخلاقی هیپنوتیزم شده و عدم تضاد با آن وجود دارد.49
هیپنوتیزم حالتی است، که در آن تمرکز فکر صورت گرفته و به دنبال آن تلقین پذیری تشدید میگردد. هیپنوتیزم یک پدیدهی ساختگی است، که به خواب شباهت دارد و ویژگی بارز آن، افزایش حساسیت تلقین پذیری است. حالتی که به جای مرتبط بودن با نیروهای فیزیکی، مرتبط با یک عمل ذهنی و فکری میباشد. بنابراین خواب مصنوعی حالتی است که در آن، شخص توسط عواملی، نوعی بیحسی و بیحالی در بدنش به وجود میاید و در این حالت نمیتوان فرد مذکور را بیدار کرد و این بر خلاف خواب طبیعی است، که در آن، شخص خواب را با وارد آوردن ضربه ای میتوان بیدار نمود. اما در خواب مصنوعی حتی با ایجاد محرک درد نیز نمیتوان شخص را بیدار کرد.50
مبحث دوم – جرم و مسوولیت کیفری
جرم يك پديده اجتماعى است; يعنى عوامل فرهنگى، اجتماعى و محيطى در بروز رفتار مجرمانه مؤثر است. پدیدهی جزایی یا جرم مبتنی بر رفتاری است که از طرفی مخالف نظم اجتماعی است و از سوی دیگر، در قانون جزا مجازاتی برای مرتکب پیشبینی شود. تا رفتار غیر عادی و زیان آور شخص نسبت به دیگران و اجتماع، یا متون قوانین جزایی منطبق نباشد، مرتکب قابل تعقیب کیفری نیست.51
اجرای صحیح احکام مستلزم شناخت دقیق موضوعات است بدین لحاظ هر که در این وادی گام نهاد باید متعلق احکام را به خوبی شناسائی کند و الا در دام جهل مرکب گرفتار خواهد شد. در این راستا باید قلمرو ماهیّات حقوقی را به گونه ای ترسیم نمود که وجودی نا همگون داخل در ماهیت نگردد و مصادیق دیگر نیز خارج از آن نباشند. موضوع سخن ما پیرامون ماهیت جرم است و لازمه شناخت شخص مجرم، معرفت به ماهیت جرم است چه عنوان مجرم به شخصی اطلاقمی شود که مرتکب وقوع جرمی شده است. پس باید اول جرم را شناخت تا مجرم شناخته شود و سپس به تعیین مجازات برای وی پرداخت. کوچکترین خللی در شناسائی هر یک از مراتب فوق سبب جریحه دار شدن وجدان و احساسات جامعه خواهد شد، چه اطلاق بی سبب عنوان مجرم به شخصی در تمامی ابعاد زندگی او تأثیرمی گذارد و تعمیم این وضعیت موجب تأثر جامعهمی شود.
گرچه واکنش اجتماعی در مقابل پدیده های مختلف به انحاء گوناگون ظهور میکند اما این واکنش در مقابل اعمالی که به جامعه آسیب میرسانند و نظم اجتماعی را دستخوش آشوب میکنند، به عبارت دیگر، در مقابل اعمال مجرمانه یا جرم، شدیدتر است. لذا جامعه نه با اصول اخلاقی که با قانون مجازات با پدیده مجرمانه مبارزه میکند و مجرم با انجام اعمالی که در قانون به آن اشاره شده، یا با ترک آن مسؤولیت جزایی پیدا نموده و مستحق مجازات میگردد.52 هرچند که امکان منطقی تحمیل مجازات بر مرتکب، نه به جهت دارا بودن مسؤولیت کیفری خود، دارای شرایط و ارکانی میباشد. علی النهایه در این بخش اجمالا به بررسی مفهوم و مبانی جرم و مسؤولیت کیفری و ارکان سازندهی آن میپردازیم.
گفتار اول – مفهوم جرم و ارکان تشکیل دهندهی آن
ماهیت یا چیستی جرم در علوم انسانی از طریق تعریف مفهومی آن شناختهمی شود، اما در حقوق کیفری که اساس آن قانون کیفری است، فرایند شناخت ماهیت جرم به همان تعریف قانون از جرم ختممی شود؛ حال آنکه تعریف قانونی از جرم، چون حالت ارجاعی به مصادیق مجرمانه دارد، اساساً تعریف محسوب نمی شود و بنابراین درک ماهیت جرم منحرف به سه مسیریمی شود که نهایتاً پرده از ماهیت جرم در مفهوم نوعی خود بر نمی دارد: نخست بررسی مصادیق مجرمانه که در واقع بیان چیستی هر یک از جرایم است، نه مفهوم کلی جرم. دوم استفاده از داده های علوم دیگر، به ویژه جامعه شناسی و اخلاق که در این صورت فقط قالبی از حقوق کیفریمی ماند و سوم مقایسه جرم با عناوین مشابه که این شیوه نیز در راستای تفکیک جرم است تا تشخیص ماهیت آن.53 اما باید اذعان کرد که جرم موضوعی میان رشته ای است و به قیمت غلبگی سایر رشته ها در تبیین ماهیت جرم باید از همه آنها در مباحث حقوق کیفری سود جست. همچنین جرایم به طور کلی دارای ارکان تشکیل دهندهی مشترکی هستند که اختصاص به هر یک از آنها نداشته و برای تمام جرایم عمومیت دارد. بنابر این برآنیم تا در این قسمت به بررسی مفهوم و ارکان سازنده جرم برای تبیین هرچه بهتر مباحث آتی بپردازیم.
بند اول – مفهوم جرم
از گذشته تا به حال، بیانات متعددی راجع به مفهوم جرم ارائه شده که هر کدام جنبه های مختلفی از آن را بررسی کرده است. از آنجا که این مسأله از اهمیت بسزایی برخوردار است ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که آیامی توان از مفهوم جرم تعریفی جامع ارائه داد که در همه جوامع و در همه زمان ها و مکان ها ثابت باشد ؟ در واقع باید اذعان کرد که پاسخ صریحی برای این پرسش وجود ندارد، بلکه مشاهدات حاکی از وجود ایده ها، دریافت ها و برداشت هایی پیوسته در حال تغییردرخصوص عناصر تشکیل دهنده ماهیت مجرمانه است. البته این امر تا حدودی، ناشی از قطعیت نداشتن هر یک از دو مفهوم جرم و جرم شناسی است بدین معنا که تعریف یک فرد یا یک دیدگاه از جرم، در بردارنده مضمونی است که به دغدغه ها و همچنین جهان بینی خاص آن فرد یا دیدگاه بستگی دارد. این نکته، هنگام بحث از تعریف های گوناگون ارائه شده درباره جرم، آشکار تر خواهد شد. حاصل آن که نگرش های ضد ونقیضی درباره جرم وجود دارد و این بدان سبب است که جرم، همواره از تعریفی اجتماعی برخوردار بوده است البته این ویژگیمیتواند مناقشاتی را نیز در پی داشته باشد.
تعربف لغوی جرم: جرم در لغت به معنای گناه، جناح و عصیان آمده است. جرم در اصل معناى لغوى به معناى جدا كردن ميوه از درخت است و اين واژه براى اكتساب هر كار ناپسند استعاره گرفته شده است. به قول راغب اصفهانی، اصل معنی جرم، بریدن میوه از درخت است ودر استعاره برای هر کسب وکار زشت و مکروه آمده است.54
مفهوم جرم در قرآن: واژۀ جرم و مشتقات آن (مجرمین، اجرموا، یجرمنکم، تجرمون، اجرمنا…) بیش از 60 بار در قرآن آمده، و اصولاً بر همان مفهوم لغوی جاری است که کسب و کار زشت باشد؛ با این حال، قرآن کریم آن را در مصادیق گستردهای به کار برده است که شامل مستکبران، ستمگران و منکران معاد هم میشود. در نتیجه، لفظ جرم در قرآن عام است و رفتار مجرمانه و عقاید و اخلاق انحرافی را نیز شامل میگردد.55 لفظ جرم در قرآن شامل هر گناهی نمیشود، بلکه گناهان به لحاظ شدت و ضعف و قصد مرتکب و حالات گوناگون او ممکن است تحت یکی از این عناوین قابل طرح باشد: 1.سوﺀپیشینه 2.ذنب 3.خطا 4.اثم
از بیانات فوق، روشن میشود که معنی لغوی جرم از دیدگاه قرآن کریم، انجام دادن کاری است که نیکو و شایسته نبوده، بلکه نکوهیده و ناپسند است و مجرم کسی است که در کار زشت و ناپسند افتد و اصرار بر آن و استمرار در آن داشته باشد، و برای ترک آن اقدامی نکند.56
جرم از نگاه فقه: در فقه بیآنکه لفظ جرم به کار رفته باشد، به تعریف اعمالی پرداخته شده که مستوجب تعزیر و مجازات است. در فقه معاصر، جملۀ قدما به این شرح تعبیر کردهاند؛ ارتکاب هر عملِ ممنوع جرم است، خواه منع آن از ناحیۀ شارع باشد و خواه از سوی حاکم اسلامی. از نگاه فقها امامیه نیز «جرم عبارت است از انجام دادن فعل، یا گفتن قول که اسلام آن را حرام شمرده و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است، یا ترک فعل یا قول، که قانون اسلام آنرا واجب شمرده و بر آن ترک، کیفری مقرر داشته است. این از آنجا نشأت گرفته که هر کس از اوامر و نواهی خدای تعالی سرپیچی کند، برای او کیفر و مجازاتی معین شده است و آن کیفر یا در دنیا گریبانگیر مجرم میشود و در این صورت بوسیله امام علیه السلام، یا نائب او یعنی حاکم شرع و ولی امر و فقیه جامع الشرایط، یا قضات منصوب از طرف او به اجرا در میآید.»57
مفهوم اجتماعی جرم: مفهوم اجتماعی جرم بسیار گسترده تر از مفهوم حقوقی آن است و به هرگونه انحراف از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی اطلاق میگردد مفهوم جرم با زمان و مکان در ارتباط است. از نظر اجتماعی جرم به آندسته از اعمال انحرافی که به اعتقاد گروه یا گروه های حاکم خطرناک تلقی میشود، اطلاق میگردد که با تغیر شرایط و همچنین تغییر حاکمیت در تعامل است. قوانینی که در گذشته نه چندان دور وجود داشته، به علت همین تغییرات در شرایط زندگی، مفاهیم و رویدادها، امروز دیگر اثری از آن
