
میکند منطقة خاورمیانه از دید اسرائیل از بدو تشکیل تا دهههای متمادی متشکل از سه دایرة تودرتو بود، که در دایرة درونی یا مرکز کشورهای عراق، اردن، لبنان، سوریه، و مصر قرار داشتند.
در دایرة بعدی که به عنوان کشورهای پیرامونی اسرائیل یاد میشود، کشورهای الجزایر، تونس، ترکیه، عربستان سعودی، کویت، ایران، اتیوپی و قبرس قرار میگرفتند. در لایة بیرونی نیز کشورهای لیبی، مراکش، سومالی، یمن جنوبی، سودان، یمن شمالی قرار داشتند. به جز کشورهای غیر عرب پیرامونی اسرائیل یعنی ترکیه، ایران، اتیوپی، قبرس کلیة کشورهای دیگر دشمن اسرائیل محسوب میشوند. باتوجه به این واقعیت هدف خروج ازانزوا در اولویت سیاستخارجی اسرائیل بود. اهمیت این مسئله در بیانات موشه دایان قابل استنباط است:
«آسیب پذیری ویژهای که جغرافیا برما تحمیل کرده توسط خصومت شدید همسایگان اسرائیل تشدید شده است، اصطلاح مرزهای امنیتی برای اسرائیل بیمعناست، چراکه کل کشور مرز است. بنابراین اسرائیل با خطرات عمدهای مواجه است» (mr.breacher, 2010: 66)
دومین ویژگی استثنایی سیاستخارجی اسرائیل مسالة اهمیت جمعیت یهودیان ساکن در دیگر کشورها بود. این کشور در سیاستخارجی خویش دارای خط مشی ویژهای نسبت به کشورهایی که سکنة عظیم یهودی دارند، بوده است. هدف عمدة سیاستخارجی اسرائیل این بوده که بتواند جمعت یهودی ساکن کشورهای دیگر را به سمت این کشور جذب نماید وآنان را شهروند دولت اسرائیل سازد، این امر در مورد یهودیان جمهوریآذربایجان صدق نمیکند. به سیاست جدید اسرائیل دربارة یهودیان پراکندة جهان دیاسپورا 32 میگویند؛ که در واقع برخلاف سالهای نخستین تاسیس، از یهودیان کشورهای مختلف به عنوان ابزار نفوذ و فشار از طرف این رژیم استفاده شدهاست.
نزدیکی به مرزهای شمالی ایران به عنوان بزرگترین دشمن اسرائیل مطلوبیت بسیاری برای اسرائیل به همراه دارد. در این بین جمهوریآذربایجان نیز از گسترش روابط با اسرائیل استقبال میکند، که علت آن خواست این کشور در نزدیکی هرچه بیشتر به ایالات متحده و نیز امکان استفاده از تکنولوژیهای مدرن اسرائیل در زمینههای گوناگون میباشد.
مراحل تاکتیکی استراتژی جدید اسرائیل به شرح زیر میباشد.
1) حل کشمکشهای مرزی خود و تشکیل کمربند امنیتی در درون فرآیند صلح؛
2) به فرجام رساندن فرآیند انسجام وکسب شناسایی به عنوان یک دولت مشروع و برابر در منطقة خود( کمربند امنیتی)؛
3) رسیدن به انعطاف دیپلماتیک در ایجاد کشمکشهای بینالدولی کشورهای خاورمیانه؛
4) بهره برداری از منابع منطقه و ارائة پروژههای چند کشور برای حمایت از جوامع یهودی بینالمللی؛
5) باز کردن دروازة آسیا به روی خود و آنگاه توسعة روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود با کشورهای جنوبیتر، پس از کسب مشروعیت در منطقه؛
6) استفاده از فرصتهای فوقالذکر برای رسیدن به موقعیت پرنفوذ در شکل دادن به استراتژیهای جهانی و گریز از محدودههای خاورمیانه به منظور تضمین یک حضور جهانی. (احمدی، 1378: 60)
3-4. دکترین نظامی- استراتژیک جمهوری آذربایجان
دکترین نظامی جمهوری آذربایجان، که از سوی حیدر علییف پیشوای ملّی مردم آذربایجان بنیانگذاری شده، سندی است که به عنوان بخشی از استراتژی تضمینکننده امنیت ملی جمهوری آذربایجان، با هدف حراست از حقوق و مصالح ملی انسانی، جامعه، دولت و وظایف دولت جمهوری آذربایجان در قبال تهدیدات داخلی و خارجی و به عنوان پایه و مبنای نظری سیستم امنیت نظامی کشور تدوین شده است. ( ایراس :1389)
براساس مادة دوم این دکترین جمهوری آذربایجان به عنوان دولتی قانونی و لائیک- قادر به تامین منافع ملت و کشور- خط مشی سیاستگذاری امنیت ملی خود را برای رشد و ترقی مشخص کرده و به اجرا درمیآورد. یکی از اجزای ترکیب خط مشی سیاستگذاری امنیت ملی جمهوری آذربایجان را تاکتیک سیاسی – دفاعی در زمینههای نظامی و دیگر زمینههاـ معطوف به تامین منافع ملی کشورـ تشکیل میدهد.
مادة سوم بیان کنندة مقاصد، مبانی و اصول سیاست دفاعی در نظریه امنیت ملی جمهوری آذربایجان میباشد، همچنین روند اجرای مفاد مربوط به امنیت نظامی و گسترش و توسعة این مفاد در “دکترین نظامی” جمهوری آذربایجان منعکس میشود. در این دکترین به صورت واضح حریم و فضای امنیتی مشخص گردیده است.
در فصل سوم مادة 19 این دکترین تامین استقلال، حق حاکمیت، تمامیت ارضی، ایجاد نظام قانون اساسی، تامین منافع مردم و کشور، مقابله با تهدیدات نظامی، سیاسی و امثال آن یکی از مهمترین وظایف دولت جمهوری آذربایجان بهشمار میرود.
در این فصل ادامة اشغال بخشی از سرزمینهای جمهوریآذربایجان توسط نیروهای مسلح ارمنستان غاصب، امکان هر گونه تجاوز نظامی خارجی برای دخالت در امور داخلی آذربایجان؛ وابستگی نظامی جمهوری آذربایجان به کشورهای خارجی؛ طرح ادعای ارضی از سوی کشورهای هم مرز (همسایه) جمهوری آذربایجان؛ انواع فعالیتها با هدف بحرانی کردن اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی در داخل کشور از جمله حمایت (بیگانگان) از روند تحرکات تجزیهطلبانه و دینی افراطی، تدارک و آموزش گروههای مسلح غیرقانونی از سوی دیگر کشورها جهت اعزام به جمهوری آذربایجان، درگیر بودن کشورهای همسایه در مناقشات بین دولتی یا وجود مناقشات داخلی، عملیات نظامی، قیامهای مسلحانه و یا هرگونه نابسامانی نظامی و ناآرامی و نظامی- سیاسی در کشورهای مذکور، بروز اختلال در توازن نظامی منطقه و عدم کفایت توان دفاعی از جمله استقرار مستقیم پایگاههای نظامی (در مجاورت سرحدات خاکی و آبی جمهوری آذربایجان)؛ تجمع دستجات نظامی و افزایش میزان تسلیحات و دیگر اشکال حضور نظامیدر مجاورت مرزهای دولتی جمهوری آذربایجان؛ تجاوز یگانهای نظامی و مسلح به حریم مرزی جمهوری آذربایجان، بروز مناقشات مرزی و یا تشدید آن؛ اشاعه انواع سلاحهای هستهای و دیگر سلاحها و گسترش فناوری تهیه و تولید مدرنترین تسلیحات نظامی به تبع دعاوی نظامی- سیاسی دولتهای مختلف و گروههای تروریستی؛ به صورت علنی اشاره گردیده شده است. (بنیاد مطالعات قفقاز، 1390: 5-2)
براساس این دکترین دولت موظف است برای تضمین امنیت کشور صنایع دفاعی را در این کشورگسترش دهد.
مادة ۷۰ :
برنامة توسعه صنایع دفاعی جمهوریآذربایجان در دو مسیر به اجرا در ميآید:
– تأمین نیازهای ارتش و دیگر واحدهای نظامي کشور به اقلام نظامي
– صنایع دفاعی کشور موظف است با هدف تأمین رقابت پذیری محصولات دفاعی خود در بازارهای داخلی و جهانی، فناوریهای مدرن را بکار برده، و خدمات فروش و اخذ سفارش داخلی و بینالمللی را ارایه دهد.
مادة ۷۱:
نیروهای مسلح ارتش، دیگر واحدهای نظامي و نهادهای دولتی مسئول تضمين امنیت نظاميکشور موظفند برای تقویت و استحکام توان دفاعی کشور، مطابق با برنامههای دولت و با هدف تهیه فنآوریهای مدرن و ایجاد زمينههای تولیدی مدرن در کشور، با کشورهای متحد جمهوری آذربایجان در زمينه امور لجستیکی (نظامي- فنی) روابط برقرار کرده، دامنه همکاریها را با این کشورها گسترش دهند.
همانگونه که در این دکترین ملاحظه میگردد مسئلة قره باغ، تجهیزات ارتش، خرید و فروش با هم پیمانان استراتژیک، حفظ کیان دولت آذربایجان و جلوگیری از نفوذ افراطیگرایی اسلامی و نیز دخالتهای کشورهای همسایه از مسائل بسیار پر اهمیت میباشند. درج این موارد نشان دهندة میزان اهمیت این عوامل برای جمهوری آذربایجان میباشد و برای رسیدن به این اهداف در تلاش است.
4-4. همکاری های امنیتی-نظامی اسرائیل و جمهوری آذربایجان
نطفة روابط جمهوریآذربایجان و اسرائیل با سفر معاون نخست وزیر اسرائیل به باکو در سال 1992 بسته شد. در طول این سفر، سفارت اسرائیل در باکو افتتاح شد. هر چند بعد از گذشت 18 سال از روابط دوجانبه، باکو به دلیل حساسیتهای موجود در بین کشورهای مسلمان منطقه اقدام به ایجاد سفارتخانه در (abilov, 2008: 20) تل آویو نکرده است.
اوج توسعة روابط جمهوریآذربایجان و اسرائیل در زمان جبهة خلق به رهبری ابوالفضل ایلچی بیگ بود. در این دوره اسرائیل سفارت خود را در این کشور به سطح سفیر ارتقا داد. اسرائیل از نظر سیاسی در زمینههای آموزشدیپلماتیک، روزنامهنگاری، خبرگزاری، احزاب سیاسی با جمهوریآذربایجان همکاری داشته است. در سال 1995-1994 بیستوپنج دیپلمات از باکو برای گذراندن دورههای روابطبینالمللی در وزارتخارجة اسرائیل عازم تل آویو شدند. (اطلاعات، 3/4/1374: 1)
در حال حاضر نیز روابط سیاسی دو کشور در حال گسترش است، شیمون پرز رئیسجمهور اسرائیل در اواخر ماه ژوئن 2009 به باکو سفر کرد، این اولین بار بود که یک مقام بلندپایة یهودی از یک کشور مسلمان دیدار میکرد؛ طی این سفر دو کشور توافقنامههایی را جهت همکاری در زمینههای مختلف از جمله. آموزش، فرهنگ، اطلاعات، و تکنولوژیهای ارتباطی با یکدیگر به امضا رساندند. دو کشور نیز از تداوم روابط قوی و صمیمی یا یکدیگر حمایت کردهاند. (abasov, 2009: 2)
براساس گزارشها، اسرائیل در حال کمک به بازسازی و تقویت نیروهای نظامی جمهوریآذربایجان که بعد از جنگ قرهباغ دچار صدمات سنگین شده بود، میباشد. پس از انعقاد قرارداد نظامی- امنیتی اسرائیل وترکیه در سال 1996 که اسرائیلی طی آنها اجازة مانور در ترکیه را پیدا کردند، و سالانه مانور عقاب آناتولی را انجام دادند؛ جمهوریآذربایجان خواستار شد تا عضو ناظر فعالیتها ومانور نظامی این دو کشور باشد. یکیدیگر از ابعاد حضور نظامی اسرائیل در منطقة قفقاز، همکاری ترکیه، اسرائیل و جمهوریآذربایجان است که در سال 2002 با انعقاد پیمان ترابوزان شدت گرفت، که هدف آن گسترش اتحاد نظامی ترکیه و اسرائیل به جمهوریآذربایجان در راستای طرح خاورمیانة بزرگ جهت خارج کردن اسرائیل از انزوای منطقهای میباشد. (کاظمی، 1381: 12)
در طول سفر شیمون پرز به باکو در سال 2009 یک قرارداد بسیار مهم امضا شد، که در برگیرندة ساخت یک کارخانة تولید تسلیحات در جمهوریآذربایجان میباشد؛ با ساخت کارخانه آذربایجان به تولید کنندة مهم سیستمهای بسیار پیشرفته تبدیل خواهد شد(حتی روسیه نیز از این قابلیت برخوردار نیست). (zamejc, 2010: 29)
اسرائیل و جمهوریآذربایجان همکاریهای اطلاعاتی نیز دارند. در این خصوص اسرائیل تلاش کرده است تا از طریق رشد فعالیتها وهمکاریهای اطلاعاتی و جاسوسی نفوذ خود را در منطقه بیشتر کند. نکتة حائز اهمیت در این زمینه آن است که اسرائیل در سال 2003، دومین پایگاه اطلاعاتی خودرا در منطقة جنوبی جمهوریآذربایجان، با هدف جمعآوری اخبار از ایران و با نصب دستگاههای شنود آغاز نموده است. در این زمینه اسرائیلیها معتقدند که با کشورهایی نظیر جمهوریآذربایجان میتوانند در زمینة شنود رادیویی به توافق برسند، و از آن علیه دولتهایی چون ایران استفاده کنند. (کاظمی،1383: 17)
لدول بزانیش اشاره میکند که علاقة آذربایجان به اسرائیل و بالعکس از ترس متقابل آن ها از ایران نشات میگیرد. آذربایجان آرزومند است که با برقراری ارتباط با اسرائیل از سوی آمریکا مورد تحسین و تشویق قرار گیرد. (بزانیس، 1391: 66)
5-4. اهداف استراتژیک جمهوری آذربایجان از ایجاد رابطه با اسرائیل
الف) استفاده از لابی یهودیان: آذربایجان در ایجاد رابطه با اسرائیل به دنبال استفاده از لابی یهودیان اسرائیل در آمریکاست. چراکه ارمنستان دارای یک لابی با 50 عضو در کنگره آمریکاست؛ قطعا حضور چنین لابی متناقض اهداف آذربایجان در نزدیکی به غرب و به ویژه آمریکا است. به دلیلی حمایت روسیه از ارمنستان، آذربایجان خودرا شدیداً نیازمند حمایت آمریکا میداند.
ب) نزدیکی به غرب: جمهوریآذربایجان سعی دارد از طریق تقویت رابطة خود با اسرائیل به بلوک غرب نزدیکتر گردد. آمریکا بزرگترین پشتیبان اسرائیل میباشد. همچنین اسرائیل دارای نفوذ زیادی دراتحادیة اروپا و احتمالاً در شبکههای رسانههای جمعی و برخی از این کشورهای
