
امنیت ملی ایران میباشد.
5-1. پرسش اصلی
روابط اسراییل و جمهوری آذربایجان چگونه بر امنیت ملی ایران تاثیر می گذارد؟
6-1. فرضیۀ اصلی
اسراییل از طریق گسترش نفوذ نظامی، امنیتی، اقتصادی در آذربایجان امنیت ایران را به مخاطره انداخته است.
7-1. تعریف عملیاتی متغیرها
متغیر مستقل:
گسترش نفوذ نظامی، امنیتی و اقتصادی اسراییل در آذربایجان
متغیر وابسته:
امنیت ملی ایران
8-1. مفاهیم اصلی
1-8-1. امنیت10
این واژه اصطلاحی است به معنای فقدان تهدید نسبت به ارزشهای کمیاب( امنیت می تواند مطلق باشد) به عبارت دیگر میتوان گفت آزادی از همۀ تهدیدها معادل کامل امنیت است. برعکس در یک سیستم کاملاً تهدید آفرین روابط به بد اندیشی نزدیک میشود. از نظر تجربی امنیت امری نسبی میباشد. در صورتی که امنیت ملی گفته شود بدین معنا است که ملتی فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی یا خاک خود به سر برد. (بابایی، 1383: 31)
2-8-1. منافع ملی11
هدف بنیادین و عامل تعیین کننده نهایی است که تصمیم گیرندگان یک دولت را در تعیین سیاست خارجی راهنمایی میکند. منافع ملی یک دولت نوعاً استنباطی بسیار کلی و عام از عناصری است که حیاتیترین نیازهای آن دولت را تشکیل میدهند. این عناصر در بر گیرندۀ حفاظت از خود، استقلال، یکپارچگی سرزمینی، امنیت نظامی و رفاه اقتصادیاند. در کار ویژههای یک دولت یک نفع به تنهایی جنبۀ مسلط پیدا نمیکند، به همین دلیل درستتر آن است که این مفهوم را به حالت جمع و به صورت منافع ملی به کار بریم. (جک.سی.پلانو-اولتون، 1376: 40)
مفهوم منافع ملی به صورت ثابت ترین عنصر در فرآیند سیاست گذاری خارجی میباشد، ین مفهوم به عنوان چراغ راهنما در خدمت سیاستگذاران قرار دارد.
3-8-1. هویت12
اگرچه اصطلاح هویت تاریخی طولانی دارد ، اما در قرن بیستم بود که کاربرد عمومی یافت. (گوردون مارشال، 1388: 30)
با توجه به نحله های مختلف فکری تفسیرهای متفاوتی از هویت ارائه میشود ، این اصطلاح به شکلی گسترده و آزادانه به درک یک فرد از خویشتن و احساسات و افکار یک فرد در مورد خودش اطلاق میشود. (گوردون مارشال، 1388: 21)
4-8-1. ژئوپولیتیک13
ژئوپولیتیک( جغرافیای سیاسی) مطالعة روابط و کشمکشهای بینالمللی از دیدگاه جغرافیایی است. براساس این تعریف موقعیت، مسافت و چگونگی توزیع منابع انسانی و طبیعی تاثیرات قابل توجهی بر روابط بینالملل دارند.جغرافیا دارای دو شاخة اصلی است: جرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی. جغرافیای طبیعی موقعیت و توزیع جنبههای سیستمهای طبیعی مانند آب و هوا و پوشش گیاهی مناطق مختلف و اقلیمها، علل پیدایش عوارض سطح زمین و شناخت روابط فیزیکی بین آنها را مورد توجه قرار میدهد.، جغرافیای انسانی، فرهننگها، تمدنها و گستردگی آنها را مورد توجه خود دارد، ژئوپولیتیک زیر مجموعهای از جغرافیای انسانی است.
5-8-1. امنیت سیاسی14
براساس رهیافت نخبگان علوم سیاسی و روابط بینالملل سیاست اعلی15 یا سخت شامل مقولههای نظامی، امنیتی، سیاسی میگردد و این سیاست نسبت به سیاست سفلی16 یا سیاست نرم که مشتمل بر موضوعات اقتصادی، فنی، فرهنگی، و زیستمحیطی میگردد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
بسیاری معتقدند امنیت سیاسی بر مبنای برونداد سیاستگذاری نخبههای سیاسی ـ امنیتی هرکشور تعیین میگردد که فضای تعامل مابین دولتها را شکل میدهد. امنیت سیاسی یک مقولة بسیار قابل توجه در ارتقای امنیت ومنافع ملی کشورهای مختلف میباشد. این امر به خصوص در میان کشورهایی که دارای مرزهای مشترک، قومیت مشترک، فرهنگ تاریخی مشترک اقوام درون مرزها میباشند، بسیار مهم میباشد.
امنیت سیاسی به این معنا است که حاکمیت ملی یک کشور بتواند بدون وجود دغدغههای خاص در زمینة اصل بقا و اصل خودیاری ادامة کارکردهای سیاسی و امنیتی خود را محقق سازد. اصولاً منظور از امنیت سیاسی میزان ثبات نظامهای سیاسی کشورهای گوناگون، چگونگی تعامل در مقابل مخالفان سیاسی دولت و نحوة فعالیت آنها علیه دولت است. از این لحاظ منطقة قفقاز جنوبی یکی از ناامنترین مناطق جهان به شمار میرود.
جورج کنان17 نظریهپرداز شهیر سیاست خارجی آمریکا در دروران دو قطبی و تعارضات ایدئولوژیکی ـ راهبردی جنگ سرد بر این نکته تاکید میورزد که فضای تعامل سیاسی دولتها است که پدیدههای سیاسی و نقاط عطف در تعاملات بینالمللی را شکل میدهد و براین مبنا ما شاهد تداوم فرآیندهای سیاسی همراه با تغییر و دگرگونی در پدیده های سیاسی میباشیم. (ماندل،1377: 106)
6-8-1. امنیت اقتصادی18
امنیت اقتصادی به تعبیر بسیاری از نخبگان علوم سیاسی و روابط بین الملل عبارت است از: میزان حفظ و ارتقای شیوة زندگی مردم یک جامعه از طریق کالا و خدمات، هم از مجرای عملکرد داخلی و هم حضور در بازارهای بینالمللی؛ به گونهای که منافع و امنیت واحد ملی ارتقای موثر یابد. (j.r.groom, 1985: 45)
امنیت در این مفهوم به مسائلی چون میزان دسترسی به منابع بازارها و کالاهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبول از رفاه و قدرت دولت میپردازد بهگونهای که تضمین کنندة کارکردهای اساسی دولت باشد. (ماندل، 1377: 246)
اصولاً امنیت اقتصادی به دلیل اهمیت یافتن روبه فزایندة ژئواکونومیک19 همسو با ژئوپلی نومیک دوران دو قطبی؛ در جهان پس از جنگ سرد، به طور اساسی به عنوان یک بعد مهم از امنیت مطرح گردید.
به طور کلی امنیتاقتصادی متغیر تبعی مهمی است که از شاخصههای سیاسی-امنیتی دولت میباشد و البته برخلاف امنیت نظامی در جهان پس از جنگ سرد، ضرورت امنیت اقتصادی مبتنی بر راهبردهای وابستگی متقابل نسبت به راهبردهای خودکفایی ملی، سریعتر و گستردهتر پذیرفته شده است و این گرایش نشأت گرفته از ناتوانی روزافزون واحدهای ملی برای ارضای دامنة وسیع نیازهای داخلی در درون و نیز شناخت فرآیند متقابل و عمیق جوامع توسط دولتها است و اصولاً در جهان امروزی هیچ دولتی براین محور تاکید نمیکند که صرفاً خودکفایی اقتصادی ملی را دنبال کند و در هیچ نقطه از نظامبینالملل نیز شاهد تحقق کامل همکاری اقتصادی موثر و مطمئن، به دلیل متغیرهای دخیل نبودهایم.
7-8-1. امنیت نظامی20
این نوع از امنیت، به طور سنتی کانون اصلی نگرانیهای مربوز به امنیت ملی را به خود اختصاص داده، به طوری که هنوز هم از جهت نظری، این جایگاه برتر را در تفکر امنیتی حفظ کرده و معتقدند تا زمانی که سیاست بینالملل با ساختار آنارشیستی همراه است اهمیت آن تداوم خواهد داشت. در همین زمینه، باری بوزان معتقد است” اقدام نظامی معمولا میتواند همة اجزاء دولت را تهدید کند و همین کار را نیز میکند، پایههای مادی دولت تحت تاثیر قرار میگیرد و امکان بروز خسارت به وجود میآید وحتی میتواند به شدت بر إکوسیستم اثر بگذارد.”
تهدیدهای نظامی همچنین ممکن است منجر به ایجاد اختلال و یا نابودی نهادها شده و تفکر را سرکوب، تخریب و یا محو نماید. به نظر میرسد آنچه در بالا بردن اهمیت این نوع تهدید موثر است، به نتیجه رسیدن سریع آن میباشد. به عبارت دیگر حداقل در کوتاه مدت نمی توان کار زیادی را در مورد الگوهای تجارت، ذخایر مواد خام و ساخت اجتماعی(سایر تهدیدات) انجام داد و هرگونه اصلاح و تعدیل در این موارد مستلزم یک رشته ابزار سیاستگذاری است که به طور طبیعی در دسترس نیست. بنابراین اهمیت ابزار نظامی در همین جا است که تنها از این طریق است که یک دولت میتواند کنترل مستقیمی بر دولت دیگر اعمال نماید. تکنولوژیهای مدرن، تجهیزات الکترونیکی، بعد جدی تر به این مسئله بخشیده و بر اهمیت آن میافزاید.
با این حال اهمیت امنیت و تهدید نظامی در عصر حاضر روبه کاهش است. البته شاید برای کشورهای جهان سوم این چنین نباشد.
در واقع تهدیدات نظامی که بعضاً با به خطر افتادن قلمرو سرزمینی کشورها همراه است نه تنها امنیت یک کشور را تهدید میکنند بلکه در بیشتر مواقع امنیت منطقهای و بینالمللی را نیز مورد تهدید قرار میدهند.
9-1. روش جمع آوری داده ها
روش مورد استفاده در این رساله استفاده از منابع موجود در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی و نیز استفاده از منابع دانشکدۀ وزارت امور خارجه، استفاده از منابع سفارت آذربایجان در ایران، مصاحبه با اشخاص در سفارت و نیز سایت های معتبر علمی، آمار و ارقام ادارة گمرک ایران میباشد.
10-1. روش تحقیق
روش تحلیل توصیفی-تحلیلی میباشد؛ چراکه صرفا به ذکر تاریخ و و شرح وقایع و روابط نمیپردازد، بلکه به تحلیل این مسائل براساس چارچوب نظری نئورئالیسم و خصوصا نئورئالسم تدافعی میپردازد.
11-1. سازمان دهی پژوهش
این رساله در پنج فصل تنظیم گردیده است، که در فصل اول به کلیات اشاره شده است؛
در فصل دوم به چارچوب نظری که این رساله را پشتیبانی میکند، اشاره میشود؛ دراین فصل سعی شده است به چارچوب نظری نئورئالسیم و نیز نئورئالیسم تدافعی و تهاجمی اشاره شود.
فصل سوم به مروری بر مناسبات سیاسی و اقتصادی اسراییل و آذربایجان اشاره دارد؛ در این فصل نیز وضعیت کلی اقتصادی و سیاسی دو کشور بررسی شده، از این طریق ضعفها و قوت اقتصاد و سیاست هرکدام از این کشورها برای خواننده آشکار شده و علت برقراری روابط مشخص میشود.
فصل چهارم به همکاریهای نظامی و امنیتی اسرائیل و اآذربایجان اشاره دارد؛ در این فصل نیز به روال فصل قبل ابتدا وضعیت سیاسی دو کشور بررسی شده و سپس به بررسی تبادلات نظامی و امنیتی آنها پرداخته میشود.
فصل پنجم بر تأثیر روابط آذربایجان و اسراییل بر امنیت ج.ا .ایران اشاره میکند؛ در ابتدای فصل ابتدا به توضیح مختصر ریشة امنیت تغییر و تحول این مفهوم در طول زمان پرداخته شده است، سپس به بررسی مفاهیم امنیت نظامی، سیاسی، اقتصادی وتاثیر روابط دو کشور اسرائیل و جمهوری آذربایجان بر ابعاد امنیت سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران پرداخته شده است.
آخرسر به نتیجه گیری اشاره خواهد شد.
فصل دوم
چارچوب نظری
1-2. مقدمه
برای تجزیه و تحلیل بهتر هر پدیده لازم است تا از چارچوب نظری متناسب با آن موضوع استفاده گردد؛ چراکه چارچوب نظری عینکی است که امکان دید واضحتر را مهیا میکند. قابل توضیح است که ابعادی از یک موضع ممکن است در چارچوب یک نظریه تحلیل شود، و ابعادی دیگر در چارچوبی دیگر تحلیل شود. اما گاهی اوقات محقق مجبور میشود یک چارچوب خاص را انتخاب کند، تا بتواند موضوع اصلی را در آن قالب تحلیل کند. براین اساس اگر که موضع اصلی من واگرایی روابط ایران و آذربایجان بود، امکان تحلیل براساس هویت و چارچوب نظری سازه انگاری وجود داشت، اما چون در موضوع “روابط اسراییل و آذربایجان و تاثیر آن بر امنیت ایران” چون بحث اصلی موضوع، امنیت میباشد، به همین دلیل چارچوب نظری نئورئالیسم را گزینش نمودهام.
چارچوب نظری نئورئالیسم تبیین جامعتر و مناسبتری را ارائه میدهد. به همین علت محقق اقدام به انتخاب این چارچوب نموده است.
2-2. مفهوم امنیت
زمانی که بشرپا به عرصة حیات گذاشت، مهمترین مسئلهای که ذهن اورا مشغول کرد، مسئلة بقا و چگونگی حفظ خود در برابر انواع تهدیدات بود؛ پرسش و کاوش در خصوص اصل بقا و امنیت نخستین دغدغة انسان بوده، و بهزیستی و شیوة برخورداری از طبیعت در مرحلة پس از آن قرار داشت.
در طول تاریخ همة جوامع هم در محیط داخلی و هم در محیط بین المللی با تهدیدهای امنیتی بسیاری روبهرو بودهاند، به همین دلیل دستیابی به امنیت از اهداف اساسی و همیشگی کشورها در عرصههای مختلف بوده است.
برخی از اندیشمندان ریشة این ناامنی را در طبیعت بشری جستوجو میکنند، ومعتقدند که خوی حیوانی انسان باعث ناامنی جوامع میشود، و گروهی دیگر منبع این ناامنی را رابطة نادرست میان ملتها میدانند. امنیت مفهومی است که در گذر زمان دستخوش تحولات اساسی شده است. تا چند دهۀ پیش امنیت تنها مفهومی نظامی داشت و تضمین آن در گرو دستیابی به تجهیزات نظام
