
سنینی شناخته میشوند که پایه ریزی شخصیت افراد در بزرگسالی در این سنین روی میدهد این دسته از گروه های سنی بیشتر اوقات خود را در این مدارس و محیط ها میگذرانند و روشن است که فضای این موقعیت ها تاثیرات مهمی بر سلامت روانی افراد در بزرگسالی دارد. بر این اساس صاحبنظران مسائل روانی در کنار توصیه به خانوادهها در جهت شناخت عوامل موثر در بهداشت روانی و تامین آن ، مراکز آموزشی و مدارس را نیز مورد توجه خود قرار میدهند و ایجاد آشنایی و رعایت این عوامل را در مدارس اکیداً توصیه میکنند(ادبی،1388).
نوجوانی مرحله ای از رشد و بلوغ است که با تحولاتی در جسم و روان همراه است در این مرحله غرایز و احساسات در بالاترین حد خود قرار دارد، قوا و استعدادها به جنب و جوش در می آیند و عقل در آستانه ی رشد نسبی است در این مرحله نوجوان می خواهد روی پای خودش بایستد و از حالت کودکانه و دنباله روی به در آید. چیزی که بر مشکل تربیتی نوجوان می افزاید آسیب های اخلاقی است که امروزه به دلیل شرایط و فضای خاص فرهنگی و اجتماعی دامنگیر نسل نو شده است و جوامع انسانی به ویژه کشورهای صنعتی را با دشواری ها و مشکلات جدی روبه رو ساخته است(محمدی، 1385).تحقیقات نشان داده است که کلید تعیین کننده موفقیت تنها هوش شناختی نیست بلکه بسیاری افراد با هوش شناختی بالا در زندگی حیرانند. کودکان تیزهوش به علت دارابودن رشد فکری بیشتر، از نظر عاطفی نیز رشدشان سریعتر است وچنانچه مشکلاتی بروز نماید سبب سرکشی یا افسردگی آنها میشود. توانایی فکری یک فردتیزهوش با فقدان تجربه و نداشتن مهارتهای زندگی باعث بروز مشکلات جدی در زندگیمیشود(اژه ای،1383). آموزش مهارت هاي زندگي ، نوعي كوشش است كه در سايه ی آن نوجوانان ترغيب مي شوند تا خلاقيت خود را به كار گيرند و به طور خودجوش راههاي مؤثر را براي حل تعارضات و مشكلات زندگي خود يابند(کلینگمن، 2009)6.
به نظر مي رسد آموزش مهارتهاي زندگي گام مؤثري در اين جهت باشد كه استعدادها و توانمندي هاي دانش آموزان بكار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خويش را بدست گيرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرايند خود باوري در نوجوانان مسير درست خود را طي كرده و نوجوان ضمن استفاده ی درست از مهارت ها، مسئوليت اعمال و احساسات خود را مي پذيرد و مهارت هاي لازم را براي اتخاذ تصميم هاي مهم زندگي كسب مي كند(شعاری نژاد،1388).
(زولينگر2 و همكاران ،2006 ( در مطالعه اي به بررسي تأثير آموزش مهارت هاي زندگي بر دانش، نگر شها و توانايي دانش آموزان مدارس راهنمايي در انتخاب سبك زندگي سالم پرداختند. نتيجهی پژوهش اثر مثبت آموزش را نشانداد .
همچنین مهارت های زندگی اثر مناسبی در جهت كاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه ی هر فعالیت نقش خود را اثبات خواهند نمود(داران3، 2007 ). یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن با تغییراتی كه كسب این مهارت ها در افراد بوجود می آورد، برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار می دهد. یادگیری مهارت های زندگی در دوران نوجوانی و جوانی، اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه ی كاری آنان را مضاعف خواهد نمود. (شولتز 4،1388).
با توجه به اینکه دانش آموزان به ویژه دانش آموزان تیزهوش آینده سازان مملکت هستند و سکانهای اقتصادی واجتماعی جامعه به دست آنهاست به نظر می رسد که آموزش مهارتهای زندگی گامی موثر برای ساختن نسلی پویا با تفکر نقاد و خلاق واخذ تصمیمات درست و شایسته وتوانمند در حل تعارضات زندگی باشد. بنابراین در پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ به این سئوال است که آیا آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش دبیرستانی دورهیاول(راهنمایی) اثربخش است ؟
1-3- اهمیت وضرورت پژوهش
برنامه آموزش مهارتهاي زندگی، به منظور ارتقاء بهداشت روان و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي تهيه و تدارك شده است . فرض زير بنايي براي طراحي اين برنامه ، پژوهش هاي انجام شده در مورد آسيب هاي رواني و اجتماعي مي باشد . و هدف اصلي آن ، اين است كه از طريق اجراي برنامه ، در طول زندگي فرصت هايي فراهم گردد تا افراد علاوه بر كسب توانايي هاي حرفهای – شغلي ، مهارتهاي زندگي را نيز فرا گيرند، مهارتهايی كه به آنها كمك مي كند ، بتوانند هم در مورد خود ، هم در مورد انسان های ديگر و كل اجتماع به شكلی بالغانه و موثر عمل نمايند)محمد خانی و همكاران،1385). فرد تیز هوش نه تنها باید بتواند از آموخته های علمی خود بهره ببرد بلکه باید بداند در روابط اجتماعی و بده بستانهای روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب وچه عملی نامناسب است وچگونه مسائل خود را حل ودر مورد آنها بهترین تصمیم گیری را داشته باشدو با استفاده ازتفکر نقاد وخلاق در موقعیتهای مختلف زندگی عملکردی بهینه داشته و در عین حال با دیگران نیز سازگاری وهمنوایی داشته باشد(اژه ای،1383).
در اصل، اثربخشی روش مهارت های زندگی به دلیل تأكید آن بر جنبه های عینی شامل درگیری و شركت فعال افراد، رفتارهای قابل مشاهده و نمایش عینی عقاید می باشد. از آن جائی كه مدارس نقش مهمی در پیشگیری از آسیب های روانی ـ اجتماعی و ارتقاء سطح بهداشت روان دانش آموزان دارند، به همین جهت در سال های اخیر، برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه گسترش یافته اند. شواهد نشان می دهند كه این گونه برنامه ها نتایج و پیامدهای مطلوبی را در افزایش عملكرد تحصیلی و كاهش رفتارهای خطرآفرین بین دانش آموزان به دنبال دارند.(حسین زاده،1390).
تحقیقات زیادی نشان داده اند که بین بیماریهای روانی وافت تحصیلی رابطه وجود دارد. عوامل اضطرابی، نه تنها موجبات افت تحصیلی را فراهم می آورند، بلکه در سطح وسیعی، سازش یافتگی فرد را دچار اختلال میسازند وپیامدهای آنها مسلماً برگسترهی زندگی فرد سایه خواهد افکند(دادستان،1392).
اهمیت ونقش سلامت روانی در رشد وشکوفایی انسانها ازهر نظربرکسی پوشیده نیست. هدف اولیه نگرش درمورد بیماری روانی، تحت پوشش قراردادن روان در سطح جامعه، به خصوص آموزش وپرورش است. افزایش اختلالات روانی، خسارت مالی ومعنوی تحت پوشش آنها، عدم اطلاع اقشار مختلف اجتماع به خصوص پرسنل آموزش وپرورش، توجه به تأمین سلامت روانی به عنوان یک گام مثبت اجتماعی حتی اقتصادی وفرهنگی را مد نظر قرار می دهد(سلطانیان،1381).
از آنجا که مهارتهاي زندگي در جهت ارتقای توانايی های رواني ـ اجتماعی هستند و در نتيجه سلامت روانی ، جسمانی و اجتماعی را تأمين مي كند . آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر مي سازد تا دانش ، ارزشها و نگرش های خود را به تواناي های بالفعل تبديل كند . بدين معنا كه فرد بداند چه كاری بايد انجام دهد و چگونه آن را انجام دهد . مهارت های زندگي منجر به انگيزه در رفتار سالم مي شود . همچنين بر احساس فرد از خود و ديگران و همچنين ادراك ديگران از وی مؤثر است . در ضمن منجر به افزايش اعتماد به نفس می شود بنابراين به طور كلي مي توان گفت كه منجر به افزايش سلامت روان افراد مي شود و در پيشگيری از بيماريهاي روانی و مشكلات رفتاری نقش مؤثری دارد .( نوري و خاني، 1377).
كودكان ونوجوانان به سبب بي تجربگی و نا آگاهی از مهارت های بازدارنده ، تسهيل كننده و اصلاحی، بيشتر در معرض آسيب های جدی دروني و اجتماعی هستند. دانش آموزانی كه مهارت های مقابله باموقعيتهای تنش زا را ندارند، به نوعی مقهور آن ها خواهند شد و بدين ترتيب مستعد اختلالات روانی، عاطفی، افسردگی، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد اين دانش آموزان در فرايند تصميم گيری نيز دچار مشكل میشوند( گینتر 7 ،2008).
آموزش، اساسیترین روش پیشگیری اولیه است. ازطرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره جهت آموزش پیشگیرانه، دوره کودکی ونوجوانی است. به همین دلیل متخصصین بهداشت روانی، آموزش پیشگیرانه در این دوران را بسیار مورد توجه قرار می دهند. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است ومدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی وسلامتی وآموزش علوم به آنان دارد(حسینی،1378).
در واقع با افزایش تواناییهای روانی – اجتماعی و در نهایت پیشگیری از شکل گیری رفتارهای آسیب رسان به بهداشت وسطح سلامت و روان افراد است . در واقع یادگیری مهارتهای زندگی موجب افزایش ظرفیتهای روانی میگردد.
نکته مهم وقابل ذکر دیگری که ضرورت این آموزش را روشن میکند، این است که با وجودتغییرات عمیقی که درشیوهی زندگی جوامع امروزی رخ داده است ، متاسفانه هنوز بسیاری از افراد در مواجهه با ناملایمات و مشکلات زندگی از روشهای ناکارآمد و سنتی گذشته تربیتی خود استفاده میکنند. کودکان در جریان رشد وبالندگی خود نحوهی چالش با زندگی را به صورت الگوبرداری ازمدرسه ، جامعه،دوستان وگروه همسالان و به خصوص والدین به شکل غیر منظم واتفاقی فرا میگیرند.ماهیت آموختن در محیطهای آموزشی ، اجتماعی است. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است ومدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و علوم زندگی به آنان را دارد ونیز درپیشگیری ازآسیبهایروانی – اجتماعی وارتقاء سطح بهداشت روان دانش آموزان نقش مهمی دارد وکمک میکند که درمواجهه با کشمکشها و موقعیتهای زندگی فرد را یاری بخشد که با فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگار باشدوسلامت روان خود را حفظ کند. در این میان دختران به دلیل روحیه حساس و ظریف خود وبه دلیل نقشی که در آینده به عنوان مادر در تربیت فرزند و گردانندهی زندگی برعهده دارند، بیشتر نیازمند آموختن مهارتهای زندگی هستند.بنابراین با توجه به اهمیت مهارتهای زندگی با اهداف گوناگون پیشگیری و ارتقاء سطح سلامت روانی ،ضرورت آموزش این گونه مهارتها به افراد برای ما آشکار می شود. پژوهش حاضر اهمیت وضرورت آموزش مهارتهای زندگی را در ارتقا سلامت روانی دانش آموزان دختر تیز هوش رابررسی کرده است.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف اصلی
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دخترتیزهوش دبیرستان دوره اول (راهنمایی)شهرکرمانشاه در سال تحصیل 94-1393است .
1-4-2- اهداف فرعی
– تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اضطراب و بی خوابی دانش آموزان دختر تیزهوش .
– تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش افسردگی دانش آموزان دختر تیزهوش.
– تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اختلال درکنش اجتماعی دانش آموزان دختر تیزهوش .
– تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی درکاهش نشانه های جسمانی دانش آموزان دختر تیزهوش.
1-5- فرضیههای پژوهش
1-5-1-فرضیه اصلی :
آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است .
1-5-2-فرضیه های فرعی :
– آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اضطراب و بی خوابی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است.
– آموزش مهارتهای زندگی درکاهش افسردگی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است .
– آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اختلال درکنش اجتماعی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است .
– آموزش مهارتهای زندگی درکاهش نشانه های جسمانی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است.
1-6- تعریف متغیرها
1-6-1-تعاریف مفهومی
مهارتهای زندگی:مهارتهای زندگی عبارتند ازمجموعهای از تواناییها که زمینه سازگاری ورفتار مثبت ومفید را فراهم می آورند. این تواناییها فرد راقادر می سازند مسئولیت نقش اجتماعی خود را بپذیرد وبدون لطمه زدن به خود ودیگران، با خواستها، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی، به شکل مؤثری روبرو شود.(طارمیان ،1378).
مهارت تصمیم گیر
