
هم معنا تولید میکنند و بر دل و قلب مومنان و مخاطبان قرآن تاثیر میگذارند.
1-5- اهداف اصلی و فرعی
هدف از ارائهی این مطلب بررسی بنیادی نظریهی تحلیل گفتمان قرآن کریم با رویکردی نشانه-معناشناختی و تبیین جایگاه آن نسبت به شرایط تولید معنا در این گفتمان میباشد. هدف ما از این بررسی، علاوه بر پاسخ به پرسشهای مزبور، طرح ویژگیهای کنش گفتمانی و مبانی نظری گفتمان قرآن، مطالعهی نقش آن در معناسازی و ایجاد ارتباط پویا و سیال بین صورت و محتوا در زبان قرآن میباشد.
ابعاد فشارهای و گسترهای موجود در نظام تنشی شاخصهای کمی و قابل سنجشاند و این ویژگی الگوی تنشی را به ابزاری دقیق در تحلیل فرایند گفتمانی هر نشانه-معنا، از جمله نشانه-معناهای قرآنی، تبدیل میکند. هدف معرفی نشانهشناسی تنشی به حیطه مطالعات قرآنی از باب نمونه فرآیندهای گفتمانی با تکیه بر الگوی تنشی است. بررسی نظام تنشی سوره الرحمن به خوبی نشان میدهد که چگونه بین وجه معرفتی و وجه انگیزشی در قرآن تعامل و همکاری وجود دارد و این دو وجه قرآنی چگونه در کنار هم تولید معنا میکنند. هدف ما علاوه بر بررسی نظام تنشی گفتمان و نقش آن در تولید انواع ارزشها، نشان دادن سیالیت نظامهای نشانه-معنایی است.
1-6- روش تحقیق و روش جمع آوری اطلاعات
به این منظور از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی گفتمان استفاده و متن قرآن کریم به عنوان جامعه پژوهش در نظر گرفته شد. متن سوره الرحمن به صورت موردی و بر مبنای رویکرد نشانه-معناشناسی گفتمان مورد تحلیل قرار گرفت. و به روش کتابخانهای و اسناد الکترونیکی به مطالعه گفتمان و چگونگی تولید معنا و تعامل وجه انگیزشی و معرفتی در سوره الرحمن پرداخته شده است. این مطلب سعی در ارائه الگویی تنشی برای آیات سوره الرحمن دارد چرا که با این الگو چگونگی تعامل وجه انگیزشی و معرفتی قرآن لحاظ میگردد و اینگونه لایههای جدید از چگونگی معناسازی در این آیات شریفه تدوین خواهد شد.
1-7- کاربرد تحقیق
امروزه تلاش برای عمومی سازی فهم قرآن در توصیه و تشویق به مطالعه یا فراگیری ترجمه و تفسیر محدود شده است و تدبر به عنوان راهکار عمومی فهم قرآن، همچنان امری غریب است که با وجود تاکیدات فراوان قرآن و معصومین (علیهم السلام)، جایگاهی نیافته است، زیرا چیستی، ضرورت و روش آن به اندازه لازم شناخته شده نیست.
قرآن به طور کلی ویژگیهای ادبی و زبانی خاص و منعطفی دارد که نمیتوان برای آن، محدودیتی قائل شد. تحلیل فرآیندهای گفتمانی در قرآنکریم به نوبه خود نشان میدهد که مطالعه معنا در قرآن کریم میتواند از چارچوب سنتی مطالعه لفظ–معنا فراتر رود و متوجه تولید و صورتبندی نشانه-معنا در فرآیند گفتمان باشد.
با توجه به همة ویژگیهای کنش گفتمانی که در این مطلب به آن پرداختیم، پرسپکتیو جدیدی به روی مطالعات معنا در قرآن گشوده میشود که بر اساس آن دیگر نمیتوان با نشانهها به عنوان گونههای منفک، واحدهای کمینهای جدا افتاده و عناصر منقطع و در تقابل با عناصر دیگر برخورد نمود.
گفتمان عملیات گفتهپردازی است که نه تنها به واسطه آن، اشکال عظیم معنا ساز خلق میشوند و یا فرصت باز تولید و بازپروری مییابند، بلکه حجم عظیمی از تولیدات زبانی، متنی و نشانهای انباشته و متورم در حافظه جمعی فرا خوانده میشوند، زنده میشوند و در رقابت با یکدیگر قرار میگیرند تا با ایجاد پرسپکتیو جدید منجر به تولید، بسط و توسعه معناهای نو، بدیع و غیر منتظره گردد.
1-8- پیشینه تحقیق
زبان و ارتباط آن با نوشتار به طور جدی با نظرات نظریهپردازان بزرگی، همچون “فردینان دو سوسور”13، “لویی یلمسلف”14، “چالز سندرز پیرس”15، “آلژیرداس ژولین گرماس”16 و… مطرح شده است. این نظریهپردازان در این حیطه پا به این میدان ژرف نهادهاند و صاحب سبک شدهاند. با تحلیل چنین دیدگاهی است که لایههای نهفته و نگفتهی به جای مانده به سطح میآیند و دنیایی دیگری از آثار نوشتاری متجلی میگردد. دهه 1950 عصر ظهور اصطلاح گفتمان در گستره علوم مختلف اجتماعی و انسانی بود. این مفهوم در كمتر از دو دهه حضوری مداوم و عمیق در اكثر رشتههای علوم اجتماعی و ارتباطی یافت. گفتمان در معنای فنی، علمی و زبانشناسانه خود، اولینبار در اواسط دهه 1960 توسط اندیشمند معروف فرانسوی “امیل بنونیست”17 بهكار گرفته شد و رواج یافت.
دیدگاه نشانه-معناشناسی گفتمانی مبحث جدیدی در علم نشانه-معناشناسی است که در طی چند سال اخیر، از سوی زبانشناسان و نشانهشناسانی چون گرمس، فونتنی و کورتز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در ایران، حمیدرضا شعیری، در این زمینه پیش رو بوده و دو کتاب و چند مقاله در معرفی نظریهی نشانه-معناشناسی گفتمانی و ابعاد مختلف آن نوشته است که” تجزیه و تحلیل نشانه-معناشناسی گفتمان” (شعیری 1381) و ” راهی به سوی نشانه معناشناسی سیال” (شعیری و وفایی، 1388) از آن جملهاند.
اگرچه تحلیل گفتمان شاخهای نو ظهور از زبانشناسی به شمار میرود که دیرینهای حدود نیم قرن دارد، پیشینه تحلیل متن قرآن به سالهای آغازین ظهور اسلام باز میگردد. قرآن کریم، کتاب آسمانی مسلمانان، در زمانی نازل شد که مردم جاهلیت عرب سرآمد شعر و سخنوری بودند و کلام زیبا و دلنشین قرآن که با مفاهیم عمیق درآمیخته بود شگفتی اعراب جاهلی را برانگیخت. این کتاب آسمانی، در طول قرنهای متمادی دانشمندان اسلامی را بر آن داشته است که با دقت و موشکافی به تحلیل متن آن بپردازند. این کتاب مقدس علاوه بر مفاهیم حیات بخش و والایی که هدایت و رستگاری انسانها را نوید میدهد، از نظر اسلوب ظاهری و آرایش کلامی نیز دارای ویژگیهای ممتازی است به گونهای که در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد. در حقیقت مطالعات زبانشناختی اسلامی که الهامبخش دانشمندان مسلمان شد، از دل قرآن نشات گرفت. نتیجه این تلاشها، پژوهشاتی ارزنده در شاخههای آواشناسی، نحو، معنیشناسی و به ویژه تحلیل کلام بوده که همگام با مطالعاتی از قبیل تفسیر، فقه و اصول و غیره انجام گرفته است. با بررسیهای انجام شده، درباره تحلیل نشانه-معناشناسی گفتمان قرآن در ایران، تاکنون هیچ اثری درباره بررسی گفتمان سوره الرحمن در قرآنکریم در چارچوب مطالعات زبانشناختی و نشانه-معناشناسی صورت نپذیرفته است.
فصل دوم: تحلیل نشانه-معناشناسی گفتمان
2-1- مقدمه
يكي از مهمترين اصول پژوهش در علوم انسانی، چگونگي روشمند كردن مطالعات در این حوزه است. در عصر حاضر شناخت قرآن در قالبي روشمند نيز توجه بسياري از پژوهشگران را به خود جلب كرده است. زبانشناسي، نشانهشناسي و معناشناسي ابزارهاي جديد و متفاوتي را برای اکتشاف اعماق قرآن کريم فراروی ما قرار داده است. قرآن مجيد مجموعهاي از لایههاي معنايي و زيباييشناسي است. این لايههاي متنوع زمينه را براي استفاده از روشها و سبکهای گوناگون در مطالعات قرآني فراهم ميکند. یکی از این شیوهها بررسی نظام نشانه-معناشناسی گفتمان قرآن و نظامهای تنشی و معناسازی در آن است.
زبان و گفتار وسیلهی انتقال معانی و ارتباط بشری است. خداوند خالق عالم با علم بر کارکرد زبان و گفتار این ابزار را برای هدایت بشر به سمت هدف اصلی آفرینش یعنی تعلیم و تزکیه بشر در کتاب وحی قرآن بکار برده است. کلام و گفتمان قرآن دارای ساحتی چند وجهی است. گفتار قرآن نقش دوگانه معرفتبخشی و انگیزهبخشی را همزمان دارا میباشد.
امروزه مطالعه و پژوهش در رابطه با زبان و ارتباط آن با نوشتار به طور جدی مطرح شده است و نظریه پردازان بزرگی، همچون فردینان دو سوسور، لویی یلمسلف، چالز سندرز پیرس، آلژیرداس ژولین گرماس و… صاحب سبک هستند. نشانهشناسی سوسور مبتنی بر وجه ساختارگرایی زبان بوده و بر نشانهشناسی تاکید داشت. سوسور نشانه را درون بسته میدانست اما نشانه با گذر از ساختگرایی و با گذر از نظریات اندیشمندانی چون گرمس تحولاتی را پشت سر گذاشت که نتیجه آن نزدیک شدن به نوعی دریافت وجودی در باب معنا18 است. پس از گذر از معناشناسی ساختاری و عبور از نشانه-معناشناسیروایی19، جریان مطالعات نشانهای به بررسی روابط حسی-ادارکی در تولید معنا که سیالترین حالت معنا است میپردازد. مباحثی چون حضور انسانی در فرایند معناسازی توسط گرمس و اهمیت کاربرد دریافتهای حسی_ادراکی در حوزه معنا، باعث نزدیک شدن دو حوزه نشانهشناسی و معنیشناسی به پدیدارشناسی شد. این امر بویژه در نظریات مرلوپونتی قابل مشاهده است و این امر سبب شد تا راه بر نشانه-معناشناسی گفتمانی هموار شود. حوزهای که برای نشانه دیگر معتقد به نوعی تثبیت و ذاتگرایی نبود.
مطالعهی تنشی گفتمان مبتنی بر بررسی تعامل بین گسترهها و فشارههای گفتمانی است. این فشارهها و گسترهها خود را در طول گفتمان نشان میدهند. گفتمان تنشی به دلیل بهرهمندی از دو بعد شناختی و عاطفی که همواره در تعامل با یکدیگر بوده و به پیروی از اصل سیالیت نشانهها از تعامل فشارهها و گسترهها چهار طرحواره فرایندی را مطرح میکنند. مطالعهی این طرحوارهها نشان میدهد چگونه دو گونهی شناختی و عاطفی در تعامل با هم یکدیگر سبب تولید معنا میشوند.
از منظر قرآنشناسی باید گفت این تحقیق در پی تفسیری تازه از سوره الرحمن نیست و نمیخواهد فهمهای تفسیری از آیات این سوره را بازخوانی قرار دهد یا بر آن بیافزاید. تحقیق حاضر تفسیر نیست بلکه تنها خوانش نشانه-معناها20 و دلالتهای درون متنی را بررسی میکند. تحقیق حاضر مشخصا به دنبال خوانش نشانه-معناشناسی آیات سوره الرحمن و به دست دادن طرحی از فرایند تولید و صورتبندی معنای این سوره در گفتمان قرآنکریم است.
این سوالات مطرح است که معنا در گفتمان سوره الرحمن چگونه تحت تاثیر حضور حسی_ادراکی دستخوش تغییر شده و در شرایطی منعطف قرار میگیرد و گفتمان سوره الرحمن چگونه باعث ایجاد فضای تنشی و سیالیت معنا میشود. این متن در پی ارائهی الگوی تنشی برای سوره الرحمن است تا به بررسی نظام تنشی و وجه عاطفی گفتمان و چگونگی تاثیرگذاری این نظام بر مخاطب قرآن در کنار وجه معرفتی آن بپردازد و چگونگی تعامل وجه معرفتی و انگیزشی را بر اساس این الگو در سوره الرحمن نشان دهد.
در پژوهش حاضر ابتدا به ذکر کلیات سوره، سیما و ویژگیهای سوره از منظر پژوهشهای صورت گرفته و نظر مفسران و علما پرداخته میشود. سپس به تحلیل محورهای تنشی و معرفتی متن سوره در دو سطح جزئی آیات و کلی سوره با روش تحلیل نشانهشناختی گفتمانی میپردازد. در نهایت تأثیرات انگیزشی و معرفتی متن، در نتیجهی بررسی نظام تنشی سوره، بر مخاطب قرآن بیان میشود. با توجه به بررسیها مشخص شد که گونههای عاطفی موجود در فضای تنشی در گفتمان سوره به وسیلهی ایجاد تاثیری که بر ادارک حسی مخاطب قرآن میگذارند در کنار گونههای معرفتی، در معناسازی سوره نقش بسزایی دارند.
2-2- نشانه و معنا در گذر از نشانه شناسی ساختارگرا به نشانه-معناشناسی گفتمانی21
زبان یا زبان طبیعی همان زبانی است که بر تولد انسان مقدم است، قبل از تولد او وجود دارد و بعد از مرگ او نیز وجود خواهد داشت. زبان طبیعی در مقابل زبان ساختگی قرار میگیرد. زبان ساختگی زبانی است که انسان در شکلگیری آن نقش اولیه را عهدهدار است. زبان طبیعی به دلیل قدرت ترکیبی زیادی که دارد، امکان تشکیل نشانهها را در سطح وسیع و نامحدود ایجاد میکند و انعطافپذیری قواعد آن نیز آنقدر زیاد است که امکان تولید واحدهای همنشین را در سطحی بسیار گسترده که آن را ” گفتمان” می نامیم، مسیر می سازد. اصولا، از ورای همین زبان طبیعی است که زبانهای ساختگی شکل میگیرند. زبان به نظامی از نشانهها یا مجموعهی قواعد نظامداری اطلاق میشود که بنیان زبان طبیعی را تشکیل میدهند (شعیری، 1388: 21).
سیر تاریخی زبانشناسی در سه مرحله به ثبت رسیده است. سه دهه با سه کلید واژه وجود دارد: دهه ۷۰-۶۰ دهه ساختارگرایی، دهه ۸۰-۷۰ دهه گفتهپردازی22 و دهه تعامل ۹۰-۸۰.
زبانشناسان دهه اول، زبان را در ارتباطات میان فرمها در نظر میگرفتند. در این حالت، زبان جد
