
میباشد. همچنین مشخص گردید که عدم تقارن اطلاعات بر حجم مبادلات و قیمت سهام تاثیرگذار بوده، به طوریکه در دوره قبل از اعلان سود، حجم مبادلات افزایش یافته و قیمت سهام شرکتها نیر دچار نوسان شدند. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران توانستهاند در دوره قبل از اعلان سود، بازده غیر عادی کسب کنند.
نوروش و سپاسی و نیکبخت (۱۳۸۴) به بررسی مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. این پژوهش چگونگی مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق تهران در طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۲ مورد بررسی قرار میدهد. مدیریت سود با استفاده از پارامترهای اندازه، نسبت بدهی به سرمایه و نرخ مؤثر مالیات، مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. از میان جامعه مورد نظر ۹۰ شرکت به صورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شده که دادههای مربوط به مدیریت سود آنان از صورتهای مالی این شرکتها جمعآوری گردیده و برای تجزیه و تحلیل متغیرها از نرمافزار Eviews استفاده شده است. در پژوهش فوق، روش جونز برای اثبات مدیریت سود مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها نشان میدهد که مدیران شرکتهای بزرگ از اقلام تعهدی برای به حداقل رساندن مالیات شرکتهایشان استفاده میکنند. همچنین در صورت بزرگ بودن شرکت و زیاد بودن بدهی شرکت، تمایل مدیران به مدیریت سودشان بیشتر خواهد شد.
سجادی، دستگیر، فرازمند و حبیبی( 1384)، در تحقیق به بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران پرداختند.در این تحقیق عوامل مؤثر بر مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران بررسی شده است. این مطالعهی بر اساس طرح تحقیق نیمه تجربی انجام شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصهای آماری مدل رگرسیون لجستیک، ضریب همبستگی، کای دو و همچنین مقایسهی میانگینها استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق در سطح معناداری پنج درصد، عواملی مانند تغییر در عملکرد شرکت و پیشبینی رشد سودهای آینده شرکت با مدیریت سود رابطه مستقیم دارد. اما، بین مدیریت سود و پارامترهایی نظیر اندازهی شرکت و ساختار مالکیت آن، رابطه معنیداری وجود ندارد.
مشایخی و مهرانی و کرمی (۱۳۸۴)، به بررسی نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بدین منظور ارتباط جریانات نقدی حاصل از عملیات و اقلام تعهدی اختیاری مورد بررسی قرار گرفت، که اقلام تعهدی اختیاری از طریق مدل تعدیل شده جونز محاسبه شده و به عنوان معیار مدیریت سود در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه تحقیق نشان داد که در شرکتهای مورد مطالعه در این تحقیق مدیریت سود اعمال شده است. در واقع مدیریت در هنگام کاهش وجوه نقد حاصل از عملیات که بیانگر عملکرد ضعیف واحد تجاری بوده است، به منظور جبران این موضوع، اقدام به افزایش سود از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری کرده است. نتایج این تحقیق مطابق با نتایج حاصل از مطالعات یون و میلر (۲۰۰۳) و مطالعات بسیار دیگری در این زمینه است که تغییرات اقلام تعهدی اختیاری را به طور معکوس در رابطه با تغییرات وجوه نقد حاصل از عملیات ارزیابی کرده است.
حساس یگانه و دیگران (۱۳۸۷)، رابطه بین سرمایهگذاران نهادی و ارزش شرکت را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. در این تحقیق، نگرشهای مختلفی (فرضیه نظارت کارآمد و فرضیه همگرایی منافع) در مورد سرمایهگذاران نهادی، مورد آزمون قرار گرفت. به طور کلی یافتههای این تحقیق، شواهدی در ارتباط با تاثیر مثبت سرمایهگذاران نهادی بر ارزش شرکت فراهم میآورد که مؤید فرضیه نظارت کارآمد بوده و بیان میدارد که سرمایهگذاران نهادی، محرکهایی برای بهبود عملکرد دارد و توان تنبیه مدیرانی که در جهت منافعشان حرکت نمیکنند را نیز دارا میباشند.
نوروش و حسینی (1۳۸۸) در مطالعهای به بررسی رابطه بین کیفیت افشای اطلاعات و مدیریت سود پرداختند. در این تحقیق، به استفاده از دادههای تاریخی سالهای ۱۳۸۶-۱۳۸۱ مربوط به ۵۱ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، رابطه بین کیفیت افشای شرکتی (شامل قابلیت اتکا و به موقع بودن) و مدیریت سود بررسی گردیده است. از آنجایی که بهبود کیفیت افشای شرکتی باعث کاهش عدم تقارن میگرد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، مدیریت سود کمتر را به همراه دارد، فرض اصلی این تحقیق آن است که بهبود کیفیت افشای شرکتی با مدیریت سود رابطه منفی دارد. در این تحقیق برای اندازهگیری کیفیت افشاء از دو معیار به موقع بودن و قابلیت اتکا استفاده گردیده و مدیریت سود شرکتها با استفاده از مدل تعدیل شده جونز بر آورد گردیده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین کیفیت افشای شرکتی و مدیریت سود رابطه منفی معنیدار وجود دارد. این نتیجه نشان میدهد آن دسته از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که الزامات افشای اطلاعات را رعایت میکنند کمتر مبادرت به مدیریت سود مینمایند. همچنین یافتههای تحقیق حاکی از وجود رابطه منفی معنیدار بین به موقع بودن افشای شرکتی و مدیریت سود میباشد. طبق مشاهدات انجام شده، شرکتهایی که اطلاعات خود را به موقع افشاء مینمایند در مقایسه به شرکتهایی که اطلاعات خود را نسبت به مهلتهای قانونی با تأخیر افشاء مینمایند، کمتر به مدیریت سود مبادرت نمودهاند.
با توجه به یافتههای تحقیق رابطه معنیداری میان قابلیت اتکای افشای شرکتی و مدیریت سود مشاهده نگردید. این نتیجه حاکی از آن است که حتی شرکتهایی که پیشبینیهای دقیقتری از سود خود ارائه میدهند نیز به مدیریت سود مبادرت میورزند.
آقایی و چالاکی (۱۳۸۸)، در پژوهشی به بررسی رابطه بین ویژگیهای راهبری شرکتی و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این مطالعه راهبری شرکتی، با استفاده از ویژگیهای تمرکز مالکیت، مالکیت نهادی، نفوذ مدیرعامل، دوگانگی وظیفه مدیرعامل، اندازه هیأت مدیره، استقلال هیأت مدیره و مدت زمان تصدی مدیرعامل در هیأت مدیره اندازهگیری شده است. همچنین برای اندازهگیری مدیریت سود نیز از مدل تعدیل شده جونز استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین برخی از ویژگیهای راهبری شرکتی نظیر مالکیت نهادی و استقلال هیأت مدیره با مدیریت سود رابطه منفی و معنیدار وجود دارد، اما در خصوص وجود رابطه بین سایر ویژگیهای راهبری شرکتی و مدیریت سود شواهدی یافت نشد.
مرادزاده فرد، ناظمی، غلامی و فرزانی (۱۳۸۸)، در پژوهشی به بررسی رابطه بین مالکیت نهادی سهام و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند.
مالکیت نهادی سهام به عنوان یک عامل حاکمیتی مهم و مؤثر در شرکتهای بورس، مطرح است. دو انگیزه مهم سرمایهگذاران نهادی برای مدیریت سهام خویش، عبارت است از: ۱) مسئولیتهای امانتی و ۲) عملکرد سرمایهگذاری بالاتر. به توجه به این دو انگیزه سرمایهگذاران نهادی در نظارت مؤثرتر بر مدیریت، این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر نظارت اعمال شده از سوی سرمایهگذاران نهادی به مدیریت سود میباشد.جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل میدهند، که ۶ شرکت به عنوان نمونه تحقیق برای پنج سال (از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶) معادل ۳۰۵ سال-شرکت، انتخاب شده است. روش انجام تحقیق به صورت میدانی بوده و برای فراهم آوردن اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، از منابع مختلفی از جمله لوحهای فشرده سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، نرمافزار تدبیرپرداز و ره آورد نوین، سایت اطلاع رسانی شرکت بورس و سازمان بورس استفاده شده است. برای پردازش اطلاعات از نرمافزار Excel و SPSS استفاده شده است و برای بررسی ارتباط بین مدیریت سود و مالکیت نهادی، از آزمون همبستگی و رگریسون مقطعی چندگانه، استفاده شده است. در این مطالعه، از نسخه تعدیل شده مدل جونز که توسط دچو و دیگران توسعه داده شده، برای برآورد اقلام تعهدی حسابداری غیر عادی استفاده شده است و برآوردی از اقلام تعهدی جسابداری غیر عادی استفاده شده است و برآوردی از اقلام تعهدی حسابداری جاری غیر عادی به عنوان معیاری برای مدیریت سود، بکار گرفته میشود. بطور کلی شواهد تحقیق، حاکی از آن است که بین سطح مالکیت نهادی سهام و مدیریت اقلام تعهدی رابطه معکوس وجود دارد. لذا سرمایهگذاران نهادی نقش نظارتی فعالی بر تصمیمات شرکت در مورد مدیریت سود اعمال میکنند. شواهد تحقیق بیانگر آن است که با افزایش درصد مالکیت نهادی سهام، انعطاف پذیری شرکت جهت مدیریت اقلام تعهدی کاهش مییابد. سرمایهگذاران نهادی کیفیت حاکمیت شرکتی را در شرکتهای سرمایهپذیر بهبود میبخشند. همچنین با افزایش سطح تمرکز مالکیت نهادی سهام، میزان مدیریت اقلام تعهدی توسط شرکت کاهش میباشد.
خدادادی و جان جانی(۱۳۸۸)،به بررسی رابطه مدیریت سود و سودآوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران پرداختند. در این تحقیق، به منظور تشخیص مدیریت سود، شرکت ها به دو گروه هموارساز و غیر هموارساز سود طبقهبندی شدهاند. همچنین، به منظور آزمون فریضههای تحقیق، از مدلهای رگرسیونی تک متغیره و لجستیک استفاده شده است. نتایج بدست آمده از برآوردهای مدلهای تک متغیره نشان داد، شرکتهایی که مدیریت سود داشتهاند نسبت به شرکتهایی که مدیرست سود انجام ندادهاند، در سطح سود عملیاتی و سود خالص عملکرد ضعیفتر، در سطح سود قبل از مالیات و سطح سود خالص رشد بیشتر، در سطح سود خالص اندازه بزرگتر و سرانجام سود هر سهم نرخ سهم تقسیمی بالاتری داشتهاند. همچنین نتایج بدست آمده از مدل لجستیک نشان داد که شرکتهایی که مدیریت سود داشتهاند، دارای رشد بیشتر و بازده کمتری بودهاند.
مهرانی، کرمی، مرادی و اسکندر(1389) به بررسی رابطه ی بین سرمایه گذاران نهادی و کیفیت گزارشگری مالی پرداختند.
مالکان نهادی با توجه به مالکیت بخش قابل توجهی از سهام شرکت ها، از نفوذ قابل ملاحظهای برخوردار هستند و می توانند رویه های آن ها (شامل رویه های حسابداری و گزارش گری مالی) را تحت تأثیر قرار دهند. صورت های مالی هسته ی اصلی فرایند گزارش گری مالی را تشکیل می دهند. صورت های مالی و در رأس آن ها صورت سود و زیان (رقم سود خالص) در کانون توجه سرمایه گذاران قرار دارد. تحقیق حاضر برای فراهم آوردن شواهدی در ارتباط با نقش نظارتی سرمایه گذاران نهادی از این منظر که آیا مالکیت نهادی بر کیفیت سود گزارش شده تأثیر دارد، صورت پذیرفته است. برای اندازه گیری کیفیت سود، از یک رویکرد چند بعدی استفاده شده است، بدان معنا که برای سنجش کیفیت سود، چهار مدل رگرسیونی که جنبههای مختلف سود (یعنی محتوای اطلاعاتی سود، قابلیت پیشبینی کنند گی سود، اقلام تعهدی سود و به موقع گزارش سود) را می سنجد، برازش شده است. نتایج تحقیق بیان گر روابط متناقضی بین سرمایه گذاران نهادی و کیفیت سود است. بدان معنا که از بعد ارزش پیشبینی کنندگی سود، سرمایهگذاران نهادی (تمرکز سرمایهگذاران نهادی) با کیفیت سود، رابطه ی منفی(مثبت) دارند. این در حالی است سرمایهگذاران نهادی با وقفهی گزارشگری رابطهی منفی دارند. این امر بیانگر آن است که با افزایش سطح سرمایهگذاران نهادی، کیفیت سود نیز ارتقاء می یابد. باید یادآور شد که در این تحقیق رابطه معناداری بین سرمایهگذاران نهادی (تمرکز سرمایهگذاران نهادی) و کیفیت سود با استفاده از معیارهای محتوای اطلاعاتی سود و اقلام تعهدی سود یافت نشد.
کاظمی و محمد نژاد (1390)، به بررسی رابطهی بین مالکیت نهادی به عدم تقارن اطلاعاتی و عملکرد مالی شرکتها پرداختند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ساختار مالکیت بر عدم تقارن اطلاعاتی و عملکرد مالی است. به بیان دیگر، میزان و نحوهی تأثیرگذاری سرمایهگذاران نهادی بر عملکرد مالی و عدم تقارن اطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفته است تا مشخض شود، آیا هنگامی که انگیزههای ارزیابی و نظارتی
