
م برخورداري از شبکه جمع آوري فاضلاب و استفاده از چاههاي جذبي آلودگي نيترات تحت تأثير مستقيم فاضلاب شهري بوده و در بخش جنوبي و شرقي که سطح آب بالاتر است نرخ آلودگي نيز بيشتر است ولي اگر سطح آب خيلي بالا باشد (کمتر از 2 متري از سطح زمين) به دليل اينکه به آمونيوم امکان تبديل شدن به نيترات داده نشده روند معکوس ديده ميشود.
ديندارلو و همکاران (1385) در مطالعه صحرايي پارامترهاي شيميايي آب شرب بندرعباس را اندازهگيري کرده و با مقادير استانداردهاي ملي مقايسه نمودند. براي اين کار تعداد 33 نمونه در نيمه دوم سال 1382 از منابع برداشت شده و مورد آزمايش قرار گرفته است. آزمايشها در دو دسته آزمايشهاي تيتريمتري شامل شامل سختي كل، كلسيم و منيزيم، قليائيت و كلرور بر اساس روشهاي استاندارد و آزمايشهاي دستگاهي شامل هدايت الكتريكي، کل جامدات محلول، کدورت، فلوئور، pH ، آهن، سديم، نيتريت و نيترات انجام شده است. جهت آناليز آماري نتايج از شاخصهاي مركزي و نرم افزار Excel استفاده گرديده است. نتايج اين مطالعه نشان ميدهد كه ميزان فلوئور، سولفات، كلرور، سديم، سختي كل، TDS و EC در منابع آب زيرزميني از حداكثر مجاز و ميزان نيتريت و كلسيم نيز از حد مطلوب فراتر است ولي در منابع سطحي ميناب همه پارامترها به جز TDSدر گستره مطلوب ميباشند. لذا كيفيت شيميايي آب شرب بندرعباس از ديدگاه بهداشتي مشكل آفرين نيست. ليكن به دليل پايينتر بودن كيفيت آب استحصالي از منابع زيرزميني و اختلاط آن با آبهاي سطحي، برخي پارامترها در حد مطلوب نميباشد.
يوسفي و همکاران (1386) به بررسي و تعيين ميزان نيترات منابع آب آشاميدني روستايي آمل پرداختند. براي نمونه گيري، به روش خوشهاي در منطقه مورد بررسي از هر خوشه، تعدادي از چاهها به صورت تصادفي انتخاب شدهاند. جمعاً 300 نمونه در شرايط خشک و باراني از 50 حلقه چاه روستايي آمل گرفته شده و بر اساس روش استاندارد و با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتري ميزان غلظت نيترات در نمونهها اندازهگيري شده است. بيشترين غلظت نيترات 66/20 ميليگرم بر ليتر برحسب ازت بوده است با افزايش عمق ميزان نيترات کاهش يافته و ميزان نيترات در چاههاي عميق به مراتب کمتر از چاههاي کم عمق بوده است. از لحاظ آماري اختلاف بين غلظت نيترات چاهها در شرايط خشک و باراني بين چاههاي کم عمق معنيدار بوده است. اما بين چاههاي عميق اختلاف معنيدار آماري مشاهده نشده است که دلالت بر نشت آلودگي به چاههاي کم عمق به دلايل بهداشتي و عدم بهسازي و ورود آب باران و نظاير آن دارد.
رقيمي و همکاران (1387) منشاء آلودگي نيترات درآبهاي زيرزميني شهر گرگان را مورد بررسي قرار دادند. از آنجا که 80 درصد آب آشاميدني شهر گرگان از منابع آبهاي زيرزميني تامين مي گردد. اين مطالعه به منظور بررسي ميزان نيترات در آبهاي زيرزميني تحت کنترل شبکه آبرساني شهري و خارج از شبکه آبرساني شهر گرگان انجام شده است در اين مطالعه توصيفي 43 نمونه از آبهاي زيرزميني و سطحي شهر گرگان در فصلهاي بهار و زمستان طي سال 1384 جمع آوري گرديده و با استفاده از روش تيتراسيون و اسپکتروفتومتري مورد تجزيه شيميايي قرار گرفته است. نتايج حاکي از وجود نيترات بين مقادير 52/3 و 52/69 ميليگرم بر ليتر است. مقادير بالاي نيترات قرائت شده عمدتاً مربوط به منطقه شهري و چاههاي حوالي محل دفن زبالهها ميباشد که نشان از تأثير بالاتر عواملي نظير نفوذ شيرابههاي محل دفن زباله و فاضلابهاي شهري به داخل خاک نسبت به فعاليت کشاورزي در منطقه ميباشد.
نوروزي و همکاران (1386) مطالعهاي با هدف تعيين مقادير يونهاي نيترات و نيتريت در منابع آب شرب زيرزميني مناطق مختلف استان همدان انجام دادند. اين مطالعه بمدت 6 ماه از آذر 1384 لغايت ارديبهشت 1385 بر روي 131 نمونه آب تهيه شده از منابع آب زيرزميني تامين كننده آب شرب شهرهاي مختلف استان انجام گرفته است. جهت اندازهگيري مقادير يونهاي نيتريت و نيترات از روش اسپكتروفتومتري ماوراء بنفش به ترتيب در طول موجهاي 500 و 507 نانومتر استفاده شده است. نتايج حاکي از اين است که غلظت يون نيترات در 16/9 درصد از نمونهها بالاتر از مقادير استاندارد بوده، ليكن غلظت يون نيتريت در هيچ يك از نمونهها بالاتر از مقادير استاندارد نميباشد. ليکن با توجه به ميانگينهاي بدست آمده در حال حاضر غلظت نيترات و نيتريت بعنوان يك مشكل حاد در منطقه مطرح نميباشد. اما در صورت عدم اعمال مراقبتهاي لازم در آينده نه چندان دور شاهد بالاتر رفتن غلظت يون نيترات از حدود استاندارد خواهيم بود.
فاريابي (1385) در تحقيقي به ارزيابي تأثير کودهاي کشاورزي در آلودگي نيتراته آب زيرزميني دشت باغملک با استفاده از مدل DRASTIC پرداخته است مهمترين منبع آلودگي نيترات آب زيرزميني در منطقه مورد مطالعه، فروشويي کودهاي شيميايي از سطح خاک است.
نتايج حاصل از مدل دراستيک نشان ميدهد عليرغم درشت دانه بودن رسوبات در سطح وسيعي از دشت ميزان آسيبپذيري يا به عبارت ديگر استعداد آلودگي در بخش وسيعي از منطقه مورد مطالعه کم بوده است که مؤيد تاثير کم کودهاي کشاورزي در آلودگي نيتراته آب زيرزميني ميباشد. مقدار نيترات نمونههاي آب زيرزميني در منطقه مورد مطالعه عموماً در محدوده 12 تا 22 ميليگرم بر ليتر قرار گرفته بنابراين در حال حاضر خطري از لحاظ نيترات متوجه آب زيرزميني نميباشد. مهمترين دليل اين موضوع ضخامت زياد رسوبات رسي و رسي سيلتي بر روي سفره آبدار است. با توجه به نتايج حاصل از اين تحقيق، مدل دراستيک را ميتوان بعنوان يک مدل قابل اعتماد براي ارزيابي پتانسيل آسيب پذيري آب زيرزميني بکار برد لذا پيشنهاد شده از اين مدل جهت ارزيابي وضعيت آسيب پذيري ديگر آبخوانهاي کشور نيز استفاده گردد تا زمينه حفاظت کيفي منابع آب زيرزميني فراهم شود.
کونان و همکاران (2003) با استفاده از مدل SWAT مقدار نيترات آبشويي شده در يک حوضه آبريز در بريتاني فرانسه را تخمين زده و با استفاده از خروجي مدل نسبت به تهيه مدل آلودگي آب زيرزميني حوضه مورد مطالعه اقدام نمودند. در اين تحقيق از مدل آب زيرزميني MODFLOW و مدل انتقال آلودگي MT3DMS استفاده گرديده است و نتايج تحقيق نشان ميدهد در صورت کاهش ميزان کود مصرفي از 210 کيلوگرم در هکتار به 170 کيلوگرم، ميتوان غلظت نيترات را در آبهاي زيرزميني حوضه به زير حد استاندارد اروپايي کاهش داد.
چاودري و همکاران (2005) مطالعهاي بر روي يک پروژه بزرگ آبياري برنج در هند صورت داده و ميزان نيترات وارد شده به آب زيرزميني را با استفاده از مدل رياضي تخمين زده و سپس به کمک مدل تهيه شده به روش اجزاي محدود، نسبت به حل روابط حاکم بر آب زيرزميني و حرکت آلودگي در آن اقدام نمودند. مدل تهيه شده توسط آنها توانايي نسبتاً قابل قبولي در پيشبيني تغييرات سطح آب زيرزميني و ميزان نيترات نشان داده است. در انتها آنها با فرض چهار سناريوي مختلف براي مديريت کاشت، ميزان نيترات در آب زيرزميني را تخمين زدند.
مولنات و اودوکس (2002) به مدل سازي آلودگي نيترات در يک حوضه کوچک واقع در فرانسه پرداخته و با استفاده از مدل MODFLOW تغييرات اين آلاينده را در حوضه بررسي نمودند و با فرض 6 سناريوي مختلف براي مصرف کود، روند تغييرات نيترات را مورد بررسي قرار دادند. نتايج اين تحقيق نشان ميدهد مدل ارائه شده توانايي قابل قبولي براي شبيه سازي حرکت نيترات در محدوده مورد مطالعه داشته است.
اکيوتيس و همکاران (2000) از مدل LEACHN در به دست آوردن اطلاعات مدل استوكاستيكي در آبشويي نيترات در سيستمهاي مختلف كشت استفاده کردند سپس نتايج مدل را براي ارزيابي متغيرهاي مكاني و ديگر پارامترهاي هيدرولوژيكي خاك بکار بردند.
سوبدجي و همكاران (2001) با استفاده از مدل LEACHN سرنوشت ازت و انتقال آن را تحت شرايط مديريتي مختلف (زمان و ميزان مصرف ازت) روي خاكهاي شني لومي و لومي رسي بررسي و شبيهسازي نمودند. نتايج نشان ميدهد اين مدل مقادير نيترات در نيمرخ خاك و نيترات جذب شده توسط گياه را با دقت بالايي برآورد نموده است.
سادك و همكاران (2002) از مدل DRAINMOD براي شبيه سازي انتقال نيترات در يك منطقه شني به مدت 30 سال استفاده كردند. مقايسه بين دادههاي اندازهگيري شده و متغيرهاي شبيه سازي شده نشان ميدهد كه غلظتهاي نيترات در خاك و نيترات آبشويي شده به زهكشها با مديريت مناسب كوددهي، شرايط اوليه و عمق بارندگي و توزيع آن بستگي داشته و اين مدل قادر به شبيه سازي در حد قابل قبول بوده است.
جئوپاني و همکاران (2006) در پژوهشي در اتحاديه اروپا و با استفاده از اطلاعات جمع آوري شده طي سالهاي 1991 تا 2000 در اين منطقه و توانايي مدل Ag-Pie (توسعه داده شده در محيط Gis) تأثير آلودگي نيترات ناشي از فعاليتهاي کشاورزي را بر آب زيرزميني و سطحي در مقياس اروپايي ارزيابي نمودند. دادههاي خروجي مدل برازش مناسبي را با اطلاعات جمع آوري شده نشان داده است.
کوساپ و همکاران (2006) در تحقيقاتي در اسپانيا در يک پروژه آبياري با نمونه برداري از 49 چاه مشاهدهاي و استفاده از مدل آب زيرزميني BAS-A ميزان آلاينده نيترات را در اين منطقه بررسي کرده و از نتايج حاصل جهت واسنجي مدل استفاده کردند سپس با طرح سناريوهاي مختلف نسبت به بررسي آنها اقدام گرديد نتايج حاصله نشان ميدهد که با افزايش راندمان آبياري و پمپاژ از چاهها ميتوان عمق آب زيرزميني را افزايش داده و خطر آلودگي به نيترات را در منطقه مورد نظر کاهش داد.
رديت و رود (2006) با استفاده از مدل RISK-N و MODFLOW به بررسي انتقال آلودگي نيترات در يک حوضه کم ارتفاع پرداختند. آنها با استفاده از ترکيب دو مدل ذکر شده و مقايسه نتايج با دادههاي صحرايي و لايسيمتري به اين نتيجه رسيدند که مدل آنها توانايي قابل قبولي در تخمين ميزان آبشويي نيترات در حوضه مورد نظر را دارد. بر اساس تحقيقات آنها بيش از 80 درصد نيتروژن داده شده به زمين توسط فرايند نيترات زدايي از دست ميرود.
سامرز و همکاران (2007) در تحقيقي براي محاسبه ميزان آبشويي نيترات در حوضه ويلموت در جزيره پرنس ادوارد کانادا از روش توازن جرمي براي تخمين نيترات افزوده شده به آبهاي زيرزميني استفاده نمودند. نتايج تحقيق نشان داده ميزان آبشويي محاسبه شده با مقادير واقعي اندازهگيري شده همبستگي مناسبي داشته و اين روش توانايي تخمين مناسب ميزان آبشويي نيترات را از خود نشان داده است.
ويگنالت و همکاران (2007) از مدل Help براي تخمين ميزان آبشويي نيترات در جزيره پرنس ادوارد کانادا استفاده نموده و با استفاده از دادههاي آزمايشگاهي نسبت به واسنجي مدل اقدام نمودند آنها همچنين تأثير تغيير اقليم را بر ميزان آبشويي بررسي نمودند. بر اساس پيشبيني مدل، مقدار نيترات وارد شده به آب زيرزميني تا سال 2050 در حدود 11 درصد افزايش خواهد يافت که بايستي تمهيدي در اين خصوص به کار بسته شود.
محمدي و همکاران (1387) در تحقيقي با عنايت به اين موضوع که شبکههاي عصبي مصنوعي به علت خصوصيات منحصر به فرد خود داراي قابليت بالايي در شبيهسازي روابط غيرخطي و پيچيده بودهاند، شبکهاي از نوع پرسپترون چند لايه با قانون يادگيري پس انتشار خطا براي بازيابي ارتباط غيرخطي مابين متغيرهاي مستقل و وابسته طراحي نمودند تا به کمک آن تخمين هوشمند دبي متوسط ماهانه ورودي به سد قشلاق را مهيا نمايند. با مقايسه نتايج حاصل از مدل شبکه عصبي مصنوعي و روش تجربي خوسلا، عملکرد مدل پيشنهادي ارزيابي و سنجيده شد. نتايج حاصل از تحقيق نشان داده که انطباق قابل قبولي مابين مقادير پيشبيني شده با شبکه عصبي مصنوعي و دادههاي مشاهدهاي وجود دارد. به نحوي که مدل شبکه عصبي مصنوعي پيشنهادي و روش خوسلا
