
و هم چنین ساطورابزار به اواخر پارینهسنگی قدیم و به احتمال قویتر اوایل پارینهسنگی میانی منتسب شده است.
تنها مجموعههای پارینهسنگی میانی دیگر که در بررسیهای تراس رودخانهای یافت شده است، چمسوران و آویخر در غرب کشور است (Biglari and Abdi 1999)؛ کاربرد فن لوالوا در هر دو مجموعه گزارش شده است. بررسی تراسهای رودخانهای در سایر نقاط خاور نزدیک مثل تراسهای فرات در سوریه منجر به شناسایی توالی از صنایع پارینهسنگی قدیم و میانی شده است.
5-3- تخت سلیمان
این منطقه در شمال غرب ایران قرار داشته و در ارتفاع 2000 متر از سطح دریا واقع است و آب و هوای سرد و مرطوب دارد.
– چال تپه: در ارتفاع 2290 متر از سطح دریا و در 270 کیلومتری جنوب شرق دریاچه تخت سلیمان واقع شده است. 52 دستافزار سنگی از مساحت 300 مترمربع جمعآوری شد که شامل سنگمادرها، تراشهها، وازدهها، خراشندهها و کنگرهدارها هستند (Heydari-Guran et al. 2009).
اندازهی کوچک سنگمادرها و حضور تراشههای کوچک و وازدهها نشان میدهد که مراحل کاهش در محوطه انجام میشده است. بیشتر قطعات پتینهی زیادی دارند. حضور تراشههای لوالوا در مجموعه جالب توجه است. اندازهی کوچک دستساختهها نیز قابل توجه است که شاید به دلیل کوچکی مادهی خام آنها باشد. سنگمادرها کاهش زیادی یافته و قطعات دورریز به میزان بالایی وجود دارد که شاید ناشی از کمی مادهی خام باشد. این استراتژی مشابه غار شکارچیان بیستون است. به غیر از تراشههای لوالوا، دیگر قطعات، شاخصههای دورهی خاصی را نشان نمیدهند.
– چخماقلی: چخماقلی یک برونزد چرت است و در ارتفاع 2300 متر از سطح دریا واقع شده است. این مکان در 2700 متر شمال و شمال غرب دریاچه تخت سلیمان قرار دارد. از این مکان 54 قطعه نمونهبرداری شد که شامل سنگمادرها، تراشهها، برداشتهها، دورریزها و ابزارها بود. اساس مجموعه بر تولید تراشه است. عمدهی مجموعه را سنگمادرها تشکیل میدهند. بیشتر سنگمادرها شامل شیبدار230 (Conard et al. 2004) و تراشههای لوالوا، تیغه و تیزه است. تراشهها نیز بخش زیادی از مجموعه را شامل میشوند و بیشتر تراشههای لوالوا و تراشههای سادهاند. بیشتر دستافزارها پتینه دارند. ابزارها شامل یک تراشهی قطعشده و دو خراشنده است. به نظر میرسد محوطهیک کارگاه ابزارسازی بوده است. حضور سنگمادرها، تراشههای کورتکسدار، برداشتهها و وازدهها، قطعات نوسازی و قطعات روتوشدار نشان میدهد که تمامی مراحل مختلف توالی کاهش، از تولید مادهی خام تا ابزار، در محل انجام میگرفته است.
5-4- بیستون: (شکارچیان)
کوه بیستون، کوهی آهکی و در مرزهای شمالی درهی کرمانشاه و در ارتفاع 1300 متر از دشت چمچمال قرار گرفته است. مجموعهای از پنج غار در اینجا و در نزدیکی رود گاماسیاب قرار دارد که همگی دارای بقایای پارینهسنگی میانی بوده و بیستون پایینترین و کوچکترین آنان است.
نخستین کاوش در یک سکونتگاه پارینهسنگی میانی را، کارلتون کوون در سال 1328 (1949) به مدت دو هفته در غار بیستون انجام داد. وی گمانهای به ابعاد 8×2 حفر و تا عمق 5/6 متر آن را ادامه داد که 39 مترمکعب نهشته داشت. از این کاوش 6500 دستافزار سنگی و نه هزار بقایای جانوری به دست آمد. کوون تمامی یافته ها را در محل شمارش و 1571 ابزار را برای مطالات بعدی نگه داشت و بقیه را دور ریخت. وی در بررسی بقایای جانوری از لایهی F+ یک استخوان ساعد انسان و یک دندان پیشین را شناسایی میکند وی هر دو نمونه یافت شده را به انسان نئاندرتال نسبت میدهد (Coon 1951, 1975). ولی طی بررسی مجدد که توسط ترینکاووس و بیگلری انجام گرفت، مشخص شد که دندان پیشین متعلق به گاوسانان ولی استخوان ساعد متعلق به انسان نئاندرتال است (Trinkaus and Biglari 2006).
از 9 لایهی کاوش شده، 5 لایه بقایای موستری را در خود داشتند. وی از نظر گونهشناسی آنها را به سه دسته تقسیم میکند: 1- دیسکیها: مانند سنگمادرهای دیسکی، 2- چاقوها (خراشنده های جانبی)، 3- تیزهها: مثل تیزههای موستری و تیزههای همگرا. همچنین وی با توجه به حضور فن لوالوا، از موستری بیستون با عنوان قسمتی از «فرهنگ وسیع لوالوا-موستری»231 یاد میکند که پیش از این برای دیگر قسمتهای خاور نزدیک به کار برده شده بود (Coon 1951:54). در اوایل دهه 1339 (1960)، جیمز اسکینر در خلال مطالعهی مجددِ چندین مجموعهی پارینهسنگی میانی خاور نزدیک، بیستون را نیز مطالعه کرده و گونهشناسی بورد را برای مجموعه به کاربرد. وی سه گروه گونهشناختی موستری در خاورمیانه تشخیص داد و صنایع بیستون را به همراه شانیدر D، هزارمرد C و کونجی در گروه نخست یعنی زاگرس قرار داد. ویژگیهای این گروه عبارتاند از: عدم حضور فن لوالوا، میزان زیاد تیزهها و خراشندهها، فراوانی روتوش کینا، عدم حضور دورویهها و میزان کم دندانهدارها (Skinner 1965: 134-176).
دیبل مجموعهی بیستون را مجدداً بازبینی کرده و برخلاف اسکینر حضور میزان بالای فن لوالوا و همچنین چندین قطعهی قطعشده را در آن تشخیص میدهد؛ این ویژگیها برای نخستین بار در این مطالعه تشخیص دادهشده و تا آن زمان در هیچیک از صنایع موستری زاگرس معرفی نشده بودند (Dibble 1984).
نه رسوبات و نه مجموعه سنگ و بقایای جانوری، هیچیک برای تعیین سن زمینشناختی سطوح پارینهسنگی میانی مفید نبودند. فراوانی نسبی گوزن آسیایی232 در نهشتهها نشاندهندهی همجواری با سرزمینهای جنگلی233 بوده و در نتیجه یکی از فازهای گرمتر پلیئستوسن جدید234 پارینهسنگی میانی در جنوب غرب آسیا میان پلیئستوسن میانی متأخر235 و میانهی آخرین یخبندان236 را نشان میدهد (Bar-Yosef 1998) که قرارگیری سطوح پارینهسنگی میانی بیستون در میان این دوره را محتمل میکند.
5-5- خونیک
این پناهگاه صخرهای در کنار روستایی به همین نام در جنوب قاین قرار دارد. کوون به دلیل حضور ابزارهای سنگی پارینهسنگی میانی بر سطح آن، این غار را برای کاوش انتخاب کرد؛ اما مشخص شد که نهشتهها برهم خورده بوده و منشأ دستافزارهای سنگی، در بالای پناهگاه است (Coon 1951).
5-6- ورواسی
ورواسی یک پناهگاه صخرهای است که در 11 کیلومتری کرمانشاه و در تنگ کنشت قرار گرفته است که تحت عنوان پروژهی عراق-جارمو به سرپرستی رابرت بریدوود و توسط بروس هو (Bruce Howe) و به مدت 22 روز حفاری شد (Braidwood 1960; Braidwood et al. 1960, 1961; Braidwood and How 1960). ترانشهای 8×2 در قسمت شمالی پناهگاه و تا عمق 5/6 متر و به صورت لایههای گزینشی 10 سانتیمتری حفاری شد. سه متر ابتدایی لایههای زارزی و بردوستی و پس از آن لایههای موستری قرار داشت. در نتیجهی کاوش و سرند کلیهی بقایا، بیش از 40 هزار دستساختهی سنگی و بقایای جانوری به دست آمد که سیزده هزار تراشهی ساده دور ریخته شد (Lindley 2005). ویژگیهای ابزاری به طور کلی شامل خراشنده و تیزه و میزان کمی ابزارهای دندانهدار و کنگرهدار است. یکی از مهمترین گونههای ابزاری که در بیستون هم بود، قطعات قطعشده هستند. شاخص لوالوا در اینجا بالا نیست: تراشههای لوالوا به میزان کمتر در اینجا حضور دارند ولی سکوی ضربهی کلاه ژاندارمی دیده نمیشود (Dibble and Holdway 1993).
5-7- قبه
این غار در سال 1959 طی بررسی هیئت بریدوود در تنک کنشت کشف و توسط بروس هاو و به مدت شش روز کاوش شد (Braidwood 1960). غار در شمال کرمانشاه و در نزدیکی ورواسی و در ارتفاع 1300-1400 متر از سطح دریا قرار گرفته است. غار 6-7 متر عرض و 25-20 متر عمق دارد. گمانهای در نزدیکی دهانهی غار با ابعاد 2×5/2 متر و تا عمق بیش از 3 متر و با لایههای اختیاری 10 سانتیمتری حفر گردید که 5/1 متر آن حاوی بقایای پارینهسنگی میانی بود.
مجموعه دستافزارهای سنگی شامل ابزارها، تراشهها، تراشههای اصلاح سنگمادر و سنگمادرها از جمله سنگمادرهای دیسکی، تیزههای موستری و خراشندههای جانبی است (Lindley 2005).
5-8- کل داوود
این غار در سال 1340 (1961) و طی بررسی فرانک هول و کنت فلانری از اعضای هیئت بریدوود در غرب کرمانشاه یافت شد. این غار کوچک بین قصر شیرین و کرمانشاه و در سر پل ذهاب قرار دارد. دهانهی غار به سمت شمال شرق است.
گمانهای به ابعاد 5/1×5/1 متر در این غار و در نزدیکی دهانه حفر شد که در عمق پنجاه سانتیمتری به سنگ بستر رسید. از سه لایه این غار، لایهی دوم و سوم متعلق به پارینهسنگی میانی است و دستافزارهای سنگی ویژگی موستری را دارند (Hole 1962).
5-9- کنجی
این غار در 6 کیلومتری جنوب شرق خرمآباد و در فاصلهی 5/1 کیلومتری از گرارجنه قرار دارد. تمامی دشت خرمآباد را از این غار میتوان مشاهده کرد. کنجی 1200 متر از سطح دریا ارتفاع داشته، دهانهی آن به سمت غرب بوده و 18 متر عرض و چهار متر ارتفاع و 28 متر عمق دارد.
کنجی نخستین بار در 1951 میلادی توسط هنری فیلد237 شناسایی شد؛ در سال 1963 فرانک هول و کنت فلانری مجدداً از این غار بازدید کردند و گمانهای طولی با ابعاد 1×10 حفر کردند که به مدت 8 روز ادامه یافت. بقایای استقراری، دورهی اوروک و پارینهسنگی میانی را نشان میداد.
در سال 1969، جان اسپت238 مجدداً در این غار به روش جدولبندی کاوش کرد. در نتیجهی کاوش او مشخص شد که آثار دورهی پارینهسنگی جدید و فراپارینهسنگی نیز حضورداشتهاند (Hole and Flannery 1967).
دو نمونه زغال به دست آمده از لایهی پارینهسنگی میانی کنجی، سن بیش از 40000 سال را برای لایههای موستری ارائه کردند (Hole and flannery 1967).
منشأ سنگ رادیولاریتی که در ساخت ابزارها بهکاررفته مشخص نیست، اما به نظر میرسد از قلوهسنگهای کوچکی ساختهشدهاند که از حاشیهی رودخانه جمعآوری شدهاند. مطالعات مجموعه سنگ کنجی نشاندهندهی کاهش زیاد و همچنین میزان زیاد خراشندهها و تعدادی تیزه و سوراخکننده بود. در مجموعهی کنجی تعداد سنگمادرها کم بوده و تراشه بسیار زیاد به دست آمده است که نشاندهندهی این است که تراشهها و یا ابزارها بیش از آنکه در محل ساخته شوند به غار منتقل میشدند که این امر برخلاف دیگر محوطههای موستری زاگرس است (Minzoni-Deroche 1993).
5-10- گرارجنه
پناهگاه سنگی گرارجنه در جنوب شرق خرمآباد و در ارتفاع 1200 متر با فاصلهی 5/1 کیلومتری غرب کنجی قرار دارد که در سال 1342 (1963) و به مدت 17 روز کاوش شد. یافتههای سطحی نشاندهندهی ویژگیهای موستری و بردوستی بود. این محوطه با توجه به ابزارهای سنگی و استخوانهای جانوری (غزال، گوزن، بز/گوسفند) یک محوطهی قصابی239 بودهاست. (Hole and flannery 1967).
صنعت سنگ آن نیز مشابه کونجی بوده و شامل ابزارهایی با روتوش پیوسته، تعدادی تیزهی موستری، خراشندهی جانبی و سوراخ کننده است؛ فن لوالوا بسیار زیاد استفاده شده که در سنگمادرها و تراشهها مشاهده شدهاست (Minzoni-Deroche 1993).
5-11- قمری
هول و فلانری در قالب پروژهی پیش از تاریخ موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو، در سال ۱۳۴۲ (1963) در غار قمری یک گمانهی 2×2 را کاوش کردند؛ که دستساختههای به دست آمده از آن، بیانگر صنایع موستری بود (Hole and Flannery 1967).
5-12- غار خر
غار خر، طی بررسی فلیپ اسمیت و کایلر یانگ از دانشگاه انتاریو در شمال لرستان، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان در سال 1344 (1965) شناسایی و کاوش شد. این غار در نزدیکی روستای بیستون و در نزدیکی غار شکارچیان و محدودهی رودخانهی گاماساب قرار دارد. اسمیت گمانهای با ابعاد 2×1 متر در نزدیکی دهانهی غار ایجاد کرد که تا عمق 5/5 متر ادامه یافت ولی به سنگ بستر نرسید و در نهایت آثاری از پارینهسنگی میانی، پارینهسنگی جدید، فرا پارینهسنگی و دورههای نوسنگی و اسلامی کشف شد (Smith 1967).
بقایای جانوری غار توسط هس در سال 1348(1989) منتشر شد که نشان میداد بیشترین بقایای قابل تعیین جانوری متعلق به بز و گوسفند بود (Hesse 1989) اما دستساختههای سنگی آن به طور کامل منتشر نشد.
5-13- دواشکفت
دواشکفت غاری بزرگ در حاشیهی شهر امروزی
