
عاطفی در گفتمان حضور دارد. به عبارت بهتر، از زاویه دید اوست که ارزشگذاری با فشارهی بالا صورت میگیرد و سپس نمایهی زبانی مییابد (شعیری، 1389، ص169).
2-11-2- گسترههای عاطفی
اگر چه بر حسب عادت، جریانهای عاطفی را همواره نمایه هایی میدانیم که از شدت و یا انرژیهای مضاعف و گاهی غیر قابل کنترل تشکیل شده اند، اما باید این را نیز بدانیم که عناصر عاطفی گسترههایی دارند که کمیت یا وسعت زمانی_مکانی آنها را تشکیل میدهند در واقع در بسیاری از موارد گسترههای عاطفی سبب تغذیه فشاره میگردند (شعیری، 1389: 170- 171).
مراحل فرایند عاطفی قادر به تحریک قوهی تخیل شوشگر و باز نمودن فضای ذهنی او برای تصور آنچه در دسترس او قرار ندارد، نیز میشود. در هر حال، شکی نیست که تنشهای عاطفی همواره موجب تغذیهی تخیل شوشگران میشود (شعیری، 1389: 178).
فصل سوم : تحلیل نشانه-معنا شناسی گفتمان قرآن (سوره الرحمن)
3-1- زبان قرآن و ویژگیهای آن
امروزه زبان و گفتار قرآن از جمله گرایشهای نو است و مفاهیم، گزارهها و آموزههای قرآن را از جنبههای گوناگون به پژوهش میگذارد. اهمیت پژوهش در زبان قرآن از جنبههای مختلف قابل بررسی و مطالعه است. ویژگیهای واژگانی، صرفی و نحوی و بلاغی قرآن در طی قرون مورد توجه خیل انبوه دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفت و گذشت زمان، از تازگی این زبان نکاست، بلکه بشر در گذر زمان به کاراییها و کارکردهای زبان بیشتر واقف شد و توجه به زبان قرآن سعه و شمولی افزون یافت.
نسبت و ارتباط فراگیر زبان قرآن با فاهمه همگانی انسانی، دوام و ماندگاری، برتری آن بر زبانهای انسانی و برخورداری از فضل الهی، قابلیت نفوذ و برقراری ارتباط قلبی و درونی و نیز بلاغت و جنبههای هنری آن، از جمله ممیزات این زباناند که در زمان حاضر توجهی ویژه به آنها لازم است.
نقطه مشترک و هدف غایی همه ادیان به طور عام و دین اسلام به طور خاص، ایجاد دگرگونی در وجود آدمیان است. این انگیزه در تمام ادیان هست که انسان را از وضع موجود به سوی وضع مطلوب پیش ببرند (سعیدی روشن ، 1390 : 173). زبان دین که در تمام ابعاد ظاهری و باطنی، از موسیقی اولیه الفاظ گرفته تا سبکشناسی و ساختارهای نحوی آن و شیوهی تصویرگری حسی و استدلالی عقلی دارای انطباق کامل با بنیان مرصوص فطرت است و از آنجا که این زبان فطری است، شاه کلیدی است که به قفل گنجینهی ضمیر همه آحاد بشر میخورد، بیشترین و بهترین کارایی را برای همه بشر دارد و می تواند حمل کنندهی تمام معانی و ادراکاتی باشد که بشر در زندگی خود بدانها محتاج است (خوش منش، 1387: 133). چنان که میدانیم، اصلی ترین ارتباط با سخن الهی حوزهی شناختی آن است که زمینهی استفاده معنوی آن را فراهم میآورد (سعیدی روشن، 1386: 8). دین و زبان دین دارای محتوایی است که از طریق ابزار زبان انتقال یافته است (سعیدی روشن ، 1383: 44).
قرآن کریم آشکارا تاکید میکند که انسان توان آن را دارد که به درجه ای از استواری در علم و دانش برسد، نه آن دانش و معرفتی که ملک انسان است، بلکه دانش و معرفتی که مالک انسان است و به تعبیری، معرفتی که اگر پدید آمد، انسان آن معرفت است (معزی 1381: 126). این چنین دانش و معرفتی را انسان میتواند ادارک کند و بر ادراک انسانی خود تکیه کند، و این جنین علم و معرفتی است که انسان را ثابت و استوار نگاه میدارد (معزی: 1381: 127). بر اساس آموزههای قرآنکریم عقل و خرد در وجود انسان، دارای نقش محوری است و مقصود از خرد انسانی، خرد نابی است که میشنود، و فهم میکند و پاسخ میدهد و بر اساس
آن چه که شنیده و فهم کرده است، انجام میدهد و عمل میکند و در بیشتر آیات قرآن کریم، از این خرد ناب، ” قلب ” تعبیر شده است . این خرد ناب، یا به تعبیر قرآن “قلب” مرکزی است که به انسان توانایی آن را میدهد تا حقایق را آگاهانه ادارک کند و در راه رسیدن به آنچه فهم کرده است، هر چه در توان دارد بکار گیرد، زیرا آنچه را یافته است، راست و عدل میداند (معزی 1381: 132). این مرکز در وجود انسان، مرکز زنده ای است که مومن را نیوشندهای آگاه و باورمندی فهیم میسازد تا بر اساس دانش و آگاهی، به مقتضای کلمات خداوند عمل کند.
انسان برای فهم حقایق و اشارات و قرائن قرآنی باید ژرف بیندیشد و به تعبیر قرآن در آن تدبر کند (معزی، 1381: 136). آری، حلقهی پیوند انسان و خدا همان روح انسانی است و آدم از راه همین روح انسانی کلمات خدا را فرا گرفت و این چنین است که فرا گرفتن، کار ارزشمند انسانی به شمار میرود (معزی، 1381: 150).
قرآنکریم، کتابی در بردارندهی آیاتی روشن از جانب خدا است و این شان قرآن است که مومنان را در راهیابی به حقیقت و بازداشتن از گمراهی کمک کند و یاری رساند (معزی، 1381: 132). قرآن خود را راهنمای تمامی انسانها، از هر رنگ و نژاد و موقعیت میداند و همه را به تعالی و درک حقیقت میخواند و به شیوههای مختلف، گاه با مهر و نوازش و گاه با قهر و عتاب، او را به سوی خدا دعوت میکند (سعیدی روشن، 1383: 216). هر قدر انسان به قرآن نزدیک تر میشود، بهتر این حقیقت را لمس میکند که قرآن دریای عظیم و بی کرانی است، که هر اندازه درباره آن سخن گفته شود کم است (مکارم شیرازی، 1387: 6). این که میگوییم قرآن بزرگترین معجزهی جاویدان است سخنی است که هر کس در نخستین برخورد با قرآن کار کند، ریزه کاریها، ظرافتها، دقتها، لطفها و قهرها، بشارتها و انذارها، الگوها و اسوهها، پیامها و رهنمودها، مثلها و تاریخها، تفسیرها و تحلیلها، دلائل محکم، تصویر زیبا، منطق شیرین، بیان جذاب و خلاصه نکتههای غیر قابل توصیف قرآن را از نزدیک در لابلای آیاتش مشاهده کند (مکارم شیرازی،1387: 8). قرآن کریم سرشار از زیبایی، فصاحت، بلاغت و محسنات لفظی و معنایی است. سخنوران و ناقدان، باوران و معاندان از آغاز تاریخ نشر قرآن تا به امروز، بر این نکته اذعان ورزیده اند که تناسب حروف و هم آغوشی واژگان، جان افزایی جملات، تجسم آیینهوار معانی، همپای واژگان در قرآن بی مانند است (سعیدی روشن، 1383: 182).
کاربرد زبان و استفاده از آن، به کارگیری عالیترین تواناییهای ذهنی است و مطالعه زبان، ما را به اعماق میبرد و دانش ما را درباره روانشناسی انسان عمیقتر میکند. زبان مبین قرآن نیز به طور طبیعی باید چنین توانی را در حد اعلی داشته باشد و کسی که به این گنجینه زبانی دسترسی پیدا کند و قرآن اندیش _ و نه صرفا قرآن خوان _گردد، تمکین و تسلط بر اندیشه ای بارور خواهد داشت (خوشمنش، 1391: 77). در عین حال، یک زبان جهانی، همانگونه که بعد و برد بیرونی دارد، باید از بعد و برد درونی نیز برخوردار باشد، همان گونه که این زبان به سمت بیرون برد بلند دارد، به درون و اعماق نیز باید سفر و نفوذی عمیق داشته باشد (خوشمنش، 1391: 78).
بیان و حکایت واقعیت؛ فلسفه و نقش اولی زبان است. وضع و اعتبار نشانههای کلامی کاربرد آنها در میان عقلا برای حکایت از واقعیتها و انتقال معناست. از سوی دیگر خداوند برای انتقال وحی و معانی مربوط به هدایت انسان همین ابزار زبان را به استخدام گرفته است (سعیدی روشن، 1390: 186). خدای متعال برای هدایت انسان از ابزار کلام و گفتگو استفاده نموده و مقاصد خویش را به انسان رسانده است (سعیدی روشن، 1383: 238). قرآن، زبان خدای زبان آفرین و خداوندی است که هر چیزی را به نطق در میآورد. این زبان، بنابر تصریح احادیث، تجلیگاه خداوند متعال است. از آنجا که آیت خاتم از جنس قرائت و خواندن است، خواص و آثار آن نیز در پس همین زبان قرار گرفته است. کارکرد و اثرگذاری صفات قرآن کریم همگی مترتب بر همین (زبان)اند (خوشمنش، 1391: 68-69 ).
زبان قرآن، زبان خدای زبان آفرین و جامهای است که برای اندیشه و روح همه انسانها مهیا شده است. سخن قرآن در درون انسان دارای انطباق با فطرت اوست و در بعد بیرونی دارای برد جانی و رسالت همگانی است. پیام برتری قرآن برای همه انسانها، دعوت جمیع ایشان برای اعتصام به حبل الهی و نیل به مجموع فضایل و ارزشهایی است که در متن و بطن این زبان قرار دارد (خوش منش، 1391: 76). معرفت وحی قرآنی از عوالم فراطبیعی، خود با خواست خداوند در لباس الفاظ بر آدمیان عرضه شده است، تا بینش و باور و رفتار انسانها را به سمت تعالی کشاند (سعیدی روشن، 1383: 190).
درک و دریافت سخن هر گوینده و نقطه آغاز تفاهم با وی، آشنایی با زبان و قوانین جاری بر نشانههاست که پل ارتباط و ترمینولوژی انتقال معانی است (سعیدی روشن، 1383: 247). یکی از روشهای کشف زبان قرآن، مطالعه اهداف و ویژگیهای درون متنی و دریافت زبان و چگونگی فهم آن از طریق گفتههای خود گوینده است و این روش بالطبع یک روش عقلانی است که از طریق گفتههای یک شخص، ویژگیهای سخن وی و زبان و چگونگی فهم سخن او جستجو میشود (سعیدی روشن، 1383: 217). قرآن تجلی خداست محل شناخت او نیز میباشد. چون قرآن کریم کلام خدا و تجلی اوست و او بی انتها و نامتناهی است، قرآن نیز دریای بیکرانی است که حقایق و معارف آن هیچگاه پایان نمیپذیرد.
محور مشترک آیات قرآن «بیان رسالت قرآن و ویژگی حقیقت نمایی و معرفت بخشی آن از سویی و جهتدهی آن از سوی دیگر است. اوصاف روشنگری، که خصیصه دانش است، تزکیت آفرینی، حکمت آموزی، تمایز حق از باطل و سخن نهایی بودن، نورافزایی، بصیرت زایی، حجت و نشان روشن بودن، هدایتگری، تنزیه از انحراف، یادآوری، غفلت زدایی و عبرت آموزی، همه ویژگیهای ذاتی قرآن است. این صفات و خصائص همچنان که وصف تمام قرآن است، وصف هر یک از اجزای قرآن نیز هست (سعیدی روشن، 1383: 200).
وقتی پذیرفتیم که قرآن نور و هدایت است، باید در جستجوی کشف پیام گزارههای قرآن برآییم (سعیدی روشن، 1383: 201). وقتی پذیرفتیم قرآن سخن خداست، بالطبع این سخن انعکاسی از ویژگیهای گوینده است، هر چند مخاطب آن انسان است (سعیدی روشن، 1383: 214). وقتی محرز است که مولف و آفریننده متن قرآن خداوند است، این خود یک شیوه عقلانی است که جستجو کنیم که خداوند درباره هدف ارسال قرآن چه گفته است، چه اینکه شناخت هدف قرآن نقش قابل توجهی در معرفی زبان قرآن ایفا خواهد کرد (سعیدی روشن، 1383: 215). قرآنکریم هم تعلیم و هم تزکیه را هدف خود قرار داده است، پس هم زبان تعلیم دارد، هم زبان تزکیه. یک وظیفهی قرآن تعلیم دادن است، در این جهت مخاطب قرآن عقل انسان خواهد بود و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن میگوید. اما جز این زبان، قرآن زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست، بلکه دل است و این زبان دوم؛ احساس نام دارد و آن که میخواهد با قرآن آشنا گردد و بدان انس بگیرد میباید با این دو زبان هر دو آشنایی داشته باشد و هر دو را در کنار هم مورد استفاده قرا دهد. تفکیک این دو از هم مایه بروز خطا و اشتباه و سبب خسران و زیان خواهد بود (سعیدی روشن، 1383: 215).
سخنان این کتاب همچون سخنان دیگر کتب نیست که هیچ گونه رابطهای میان او و انسان نباشد، زیرا تمام کلمات قرآن حقایق مکنون در وجود آدمی است که در قرآن به صورت الفاظ بیان شده اند. از این رو مطالب قرآن یک نوع حقایق تکوینیاند که در سرشت آدمی هم عین همانها تعبیه گردیده است. پس رابطهای میان انسان و قرآن برقرار است (پورقراملکی، 1383: 65). کلام خدا خطاب به انسانهاست، چه آن که خدا نسبت به آنان لطف دارد و با دقت و ریز بینی از حال و نیاز آنان آگاه است (معزی، 1381: 128).
همه مبدا شناسان عالم به این حقیقت اذعان دارند که خدای متعال، شرایع و کتب آسمانی خویش را محض عنایت، رحمت، لطف و حکمت برای هدایت مردم و اتمام حجت ایشان فرستاده است. فلسفه نزول شریعت اکمال عقل و تحقق غایت آفرینش انسان در دنیا به سعادت و قرب ربوبی است. از این روی اقتضای طبیعی آن هدف، این است که لسان وحی و شریعت همان زبان محاوره و تفاهم و مردم باشد تا بتوانند اهداف و مقاصد آن را درک و عمل نمایند. در غیر این فرض هدف نزول آن تحقق نخواهد یافت. این ویژگی خود
