
ناشی از ناهنجاریهای زاییده جهان صنعتی را نیز وارد جوامع خود کردند در حالیکه با راهکارهای مقابله با این دغدغهها آشنا نبودند. واکنشهای مردم در مقابل این دغدغهها متفاوت است اما ریشه همه آنها در نابسامانیهای ذهنی است که خود از دلیل یا دلایل آنها آگاه نیستند و نمیدانند که این اضطراب و نگرانی مقدمهای است بر ابتلا به بيماريهای روحی وروانی. هر گاه شخصی با ناراحتی جسمانی مواجه شود به پزشک مراجعه میکند اما به ناراحتیهای روحی خود اصلاً توجه ندارد تا حدی که در برخی از جوامع خصوصاً جوامع کمتر توسعه یافته توصیه مراجعه به متخصصین روحی وروانی و یا به مراکزی که این گونه خدمات را ارایه میکنند را توهین به خود تلقی نموده و به شکل متقابل مبادرت به واکنش توهینآمیز به توصیه کننده مینمایند. عدم اطلاع مردم از این مسایل روحی و روانی و نقش آنها در مخدوش کردن روند زندگی آرام و بدون دغدغه و حتی تأثير بر سلامت جسمانی آنها واکنشهایی با شکلها و درجات مختلف دارد برخی اخم میکنند برخی دیگر مراجعه به این گونه تخصصها و یا مراکز تخصصی را صرفاً برای مجنونین و دیوانگان میدانند، این افراد هم خود را آزار میدهند و هم موجب رنجش و آزار دیگران میشوند لذا آگاه کردن آنها از ضروریات روز جوامع است. در جوامعی که توسعه خود را از قرون قبل آغاز کرده و طی سالیان دراز به آثار منفی ناشی از توسعه صنعتی بر ذهنشان پی بردهاند به تدریج برای درمان مسایل روحی وروانی خود اقدام کرده و مراکز لازم را تأسيس نمودهاند و لزوم مراجعه مردم به این مراکز را به آگاهی آنها رسانیدهاند، اما در جوامع کمتر توسعه یافته و یا درحال توسعه پایههای رسیدگی به این موضوع در سالیان اخیر نهاده شده وآرام آرام در حال گسترش است، با تأسيس سازمانی مسئول و یا تجدید نظر در وظایف سازمانهای متولی موجود برای آگاه کردن مردم و سرعت بخشیدن به تربیت متخصصان ذیربط و گسترش و افزایش مراکز مورد نیاز باید به کمک مردم شتافت.
در واقع روانپزشکی بر تأمین نیازهای بهداشت روان جامعه تأکید دارد و در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه محسوب ميشود. توجه روانپزشکی نگرش و دانش مردم نسبت به سلامت و بیماری روانی است. روانپزشکی مبتنی بر جامعه در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه است و اجزای آن عبارتند از:
آموزش جامعه
تلاش برای ارتقاء سلامت و نه فقط رفع علایم بیماری
شناسایی زودرس و اقدامات غربالگری
مداخله زودرس در سطح اجتماع
اقدامات مربوط به پیگیری بیماران در سطح جامعه
بی شک موثرترین رویکرد به روانپزشکی پدید آوردن سیستم منسجمی از مراقبت از فرد در بافتار خانواده، جامعه و فرهنگ است و بدون پرداختن به این مهم، اهداف درمانی روانپزشکی به طور کامل محقق نميشود. که این آگاهی و درمان در مراکز مشاوره و روان درمانی محقق میگردد.
1-2- طرح مسئله و ضرورت تحقیق:
جنبه های مختلف مسئله در ایران:
شناسایی اشکال مختلف بيماريهای روحی و روانی وتهیه آمار از مبتلایان به هر دسته از این بيماريها و درجات آنها.
آشنا کردن مردم به وضعیت روحی و روانی خود و لزوم اقدام برای درمان بدون اینکه دچار شرمندگی و خجالت شوند.
گسترش مراکز آموزش برای تربیت روانکاوان و روان پزشکان در تطابق با بيماريهای بومی.
علاوه بر آن گسترش مراکز درمانی مورد نیاز در قالبهای مختلف از درمانگاه تا بیمارستان از طریق طراحی و اجرای مراکز مورد نیاز ضروری به نظر میرسد.
ضرورت تحقیق برای جنبههای مختلف مسئله:
مسئله مورد بحث برای روانکاوان و روانپزشکان کاملاً شناخته شده است اما عامه مردم به جز افرادی که مستقیماً خود یا اطرافیان نشان با اینگونه مسائل درگیر بودهاند از آن بیاطلاع هستند، تنوع حالات مختلف و پیچیدگی روشهای درمانی از یک طرف و جمعیت نه چندان کافی متخصصین متبحر بيماريهای روحی وروانی همراه واکنشهای غیر منطقی مبتلایان و یا اطرافیان آنها موجب شده تا برنامه ویژهای برای اطلاعرسانی به مردم شکل نگیرد و اگر در جایی به آن پرداخته شده صرفاً برای مواردی موضعی یا موضوعی بوده است و به همین نسبت آمار و اطلاعات منسجم و همهگیری مدون نشده است تا بر اساس آنها برنامهای جامع تدوین گردد.
تحقیق و پژوهش از ارکان اصلی تدوین برنامه است، برنامهای که هر سه جنبه مزبور را در برگیرد لذا سلسله مراتب برنامه باید به این شرح مورد توجه قرار گیرد: نخست جمع آوری آمار و اطلاعات از دسته بندی بيماريها و زیرمجموعههای هردسته، دوم شناخت روشهای درمان، سوم آمار مبتلایان در دستههای مختلف و زیرمجموعههای آنها، چهارم یافتن و اعمال روشهای آگاهیرسانی به توده مردم، پنجم دسته بندی مراکز درمانی از نظر روشهای درمان ودستههای بيماريها و محتوای فیزیکی طرحهای معماری مناسب برای هر دسته با توجه به ظرفیت مورد نیاز.
1-3- هدف تحقیق:
هدف تحقیق ایجاد یک محیط تخصصی روانشناسی و روان درمانی بر اساس علم نوین روانشناسی.
اهداف خرد تحقیق را می توان به شرح زیر دسته بندی نمود :
شناسایی مراکز درمانی مورد نیاز از نظر نوع، ظرفیت و تعداد مورد نیاز در منطقه جغرافیایی مورد نظر با توجه به آمار مبتلایان در دستههای مختلف با کسر تعداد و ظرفیت مراکز موجود.
انتخاب مکان مناسب برای استقرار مرکز یا مراکز مورد نیاز در منطقه جغرافیایی و شهر مورد نظر.
انتخاب نوع مرکز درمانی براساس شدت نیاز.
شناسایی بخشهای مورد نیاز و فضاهای موجود در هر بخش و ظرفیت منطقی برای نوع مرکز درمانی انتخاب شده.
1-4- پیشینه تحقیق و چارچوب نظری:
مرکز روان درمانی ابن سینا تنها مرکز تخصصی روان درمانی شیراز است. اين مركز در سال 1356 تأسيس و در سال 1370 بهره برداري گرديد. اين مركز تك تخصصي بوده و تنها شامل بخش روانپزشكي ميباشد. خدمات بستري در بخشهاي اتفاقات، زنان، دو بخش مردان و خدمات سرپائي توسط متخصصين در درمانگاه انجام ميگيرد. متوسط اشغال تخت و متوسط اقامت بدون احتساب اتفاقات به ترتيب 97% و 8/23 با احتساب اتفاقات 8/97 و 21 ميباشد. بخش پاراكلينيكي شامل روانشناسي (رواندرماني گروه درماني، خانواده درماني، گفتاردرماني، انواع تست) بخش E.C.T، آزمايشگاه، راديولوژي، داروخانه، نوارنگاري بوده كه همگي در شيفت صبح و داروخانه دو روز عصر فعاليت دارند. اين مركز از سال 1370 به دانشگاه پيوست و با يك بخش با ظرفيت 20 تخت درماني شروع به كار نموده كه بعد از گذشت 2 سال بخشهاي آموزشي يك و دو مردان و بخش جانبي E.C.T راهاندازي گرديد. در حال حاضر اين واحد شامل بخش آموزشي اتفاقات، زنان، مردان يك، مردان دو بخش 3 و بخش 4 و E.C.T ميباشد. که فاقد بخشهای نوین درمانی مانند موسیقی درمانی هنر درمانی و… ميباشد. مرکز دیگری که بخش کوچکی از آن به این بیماران خدمات میدهد بیمارستان حافظ است. با بررسیهای انجام شده هیچ مرکزی در شیراز وجود ندارد که در زمینه روان درمانی بر اساس روشهای نوین درمانی طراحی و ساخت و به مرحله اجرا رسیده باشد.
1-5- فرضیه تحقیق و مدل تحقیق:
فرض بر این است که با شناخت از چگونگی بيماريهای روانی درحد ایجاد توانایی برای طراحی مرکز یا مراکز درمانی این گونه از بيماريها و سپس تدوین طرحی کار آمد از جهات مختلف میتوان تمام یا حد اقل بخشی عمده از بیماران قابل درمان را با بازگرداندن سلامتی به جامعه برگرداند.
1-6- روش تحقیق:
مرحله اول: جمعآوری اطلاعات در زمینه بيماريهای روانی و روش درمان آنها و هم زمان با آن جمعآوری اطلاعات در خصوص مراکز درمانی و ابعاد و اندازه و استانداردها.
مرحله دوم: آنالیز اطلاعات و هم راستا کردن مطالعات و استفاده در طراحی.
1-7- مراحل تحقیق:
مطالعات پایه مشتمل بر: کتابخانهای، میدانی، مصاحبه با متخصصین.
بررسی نمونههای موردی.
جمعبندی مطالعات اولیه و استخراج معیارهای اصلی.
تدقیق مکانیابی با تعیین معیارهای مهم و تطبیق این معیارها با نقاط در نظرگرفته شده.
تدوین برنامه فیزیکی طرح با توجه به احکام طراحی همراه با ارایه ایده کلی (کانسپت).
مشورت با متخصصین و کارشناسان ذیربط برای دریافت نظر مشورتی و اطمینان از صحت کار انجام شده و اخذ راهنمایی برای اصلاحات احتمالی.
ورود به مرحله طراحی که از تحلیل سایت آغاز ميشود و با طی روند تدوین دیاگرام جانمایی مجموعه، طراحی معماری مجموعه همراه با تدوین رساله به ارایه نهایی ختم ميشود.
فصل دوم
بيماری رواني
روانپزشکی در فصل مشترک پزشکی، روانشناسی، جامعهشناسی و فرهنگ قرار دارد و به همین دلیل در رویکرد این تخصص پزشکی به بيماريها چهار مدل متفاوت وجود دارد:
1- مدل بیماری 2- مدل روانپریشی 3- مدل شناختی ـ رفتاری 4 ـ مدل اجتماعی.
نفس وجود و ادامه حیات این چهار مدل نشان میدهد که در هر یک از آنها حقیقتی وجود دارد. اخیراً تلاشهایی برای یکپارچه کردن این مدلها انجام شده اما هنوز به سرانجامی نرسیده است و معلوم نیست که مدل تلفیقی یا التقاطی، تصویر کاملتری از بیماری روانی را ارائه دهد.
برخی نیز بر این اعتقادند تلاش برای یکپارچه کردن این رویکردها از بنیاد عبث است. چرا که ماهیت روانپزشکی و موضوع مورد مطالعه آن نوعی تکثرگرایی نظری ایجابی را طلب میکند و وضعیت روانپزشکی را با عدم قطعیت موجود در فیزیک کوانتومی مقایسه میکنند، یعنی همانطور که نمیتوان ماهیت موجی یا ذرهای نور را جدا از مشاهدهگر دانست، شاید بیماری روانی به صورت امری انتزاعی، مجرد و مجزا از دوربین مشاهدهگر وجود خارجی نداشته باشد. و اگر این دیدگاه ساختگرایی را قبول داشته باشیم میتوان ادعا نمود یکی از دلایل تکّثرگرایی نظری و مدلهای مختلف در روانپزشکی و علوم بهداشت روان آن است که در این رشته، مشاهدهگران واقعیت در زمینههای متفاوتی آموزش دیدهاند.
تشریح هر یک از این چهار مدل مجال دیگری را میطلبد، اما جا دارد به مدل روانپزشکی اجتماعی و دو جزء آن یعنی روانپزشکی فرهنگی و روانپزشکی مبتنی بر جامعه1 پرداخته شود.
مهم است که تأثير عوامل فرهنگی را در تظاهر، بروز و فرجام اختلالات روانپزشکی درک کنیم و از قوانین حاکم فرهنگی در جهت پیشبرد درمان و ارتقاء سلامت روان به خوبی استفاده کنیم.
2-1- بهنجاری2
سازمان بهداشت جهانی (WHO3)، بهنجاری را سلامت کامل جسمی، روانی و اجتماعی میداند. سلامت روانی مستلزم فقدان اختلال روانی است. در متن بازنگری شده ویرایش چهارم کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانیDSM-IV-TR4 (2000) چنین آمده است:
اختلال روانی، سندرم یا الگوی روانشناختی یا رفتاری است که با نارحتی (مانند یک علامت دردناک) یا افزایش قابل توجّه خطر رنج، مرگ، درد، ناتوانی یا از دست رفتن چشمگیر آزادی عمل همراه باشد. به علاوه سندرم یا الگوی مزبور نباید صرفاً واکنشهای قابل انتظار و مورد قبول فرهنگ جامعه در برابر رویداد خاصّی نظیر مرگ عزیزان باشد.
از لحاظ تاریخی دو طبقۀ عمدۀ اختلالات روانی عبارتند از: روانپریشی5 و راوننژندی6، روانپریشی طبق تعریف عبارتست از اختلال جدّی واقعیت سنجی7.
در تخریب جدّی واقعیت سنجی، فرد در مورد صحت ادراکات و افکار خود ارزیابی نادرستی به عمل میآورد و حتّی در حضور شواهد نقض کننده، در مورد واقعیت بیرونی استنتاج های ناصحیحی میکند. اصطلاح روانپریشی در مورد تحریفاتی جزئی واقعیت که قضاوت نسبی را در بر میگیرد به کار نمیرود. برای مثال افراد افسردهای که دستاوردهای زندگی خود را دستکم میگیرند، روانپریش محسوب نمیشوند، امّا کسانی که معتقدند موجب فاجعهای طبیعی شدهاند روانپریش هستند.
رواننژندی عبارتست از یک اختلال مزمن یا راجعه که مشخّصه اصلی آن اضطراب است که ممکن است به تنهایی یا به صورت علامتی نظیر وسواس فکری، وسواس عملی، هراس یا کژکاری جنسی بروز کند. روانپریشی مترادف تخریب شدید کارکرد اجتماعی و شخصی است که مشخّصه آن کنارهگیری اجتماعی و عدم توانایی انجام نقشهای معمول خانگ
