
کرمانشاه در انتهای یک درهی بسته بین کوه طاقبستان و کوه میوله قرار دارد. ارتفاع این غار از سطح دریا 1600 متر و به همراه غار کوچکتری که در نزدیکی آن است تنها 300 متر از سطح دشت ارتفاع دارند و بنابراین از فاصلهی دور قابل رویتاند.
نخستین بازدید از منطقه در سال 1375(1996) انجام شد که به دلیل یافتههای سطحی غنی، مطالعات بعدی در غار انجام گردید. دهانهی غار حدود 10 متر ارتفاع، 20 متر عرض و تالار اصلی غار 23 متر عمق و 15 متر عرض دارد. چشمهی کوچکی در نزدیکی غار جریان دارد که دائمی است و شاید نقش مهمی در زمین ریختشناسی و باستانشناسی آن ایفا کردهاست. موقعیت غار که چشمانداز نسبتاً خوب و دسترسی مناسبی به چشمه و منبع سنگ دارد و در میان دو زیستبوم کوهستان و دشت قرارگرفته، موجب استفادهی متوالی شکارورزان و گردآورندگان پارینهسنگی میانی شده است (بیگلری 1391). وجود نهشتههای سخت شده240 نشاندهندهی ورود آب به رسوبات غار و همچنین محل قرارگیری آنها نشان دهندهی شسته شدن بخش زیادی از رسوبات غار است؛ بِرِشها در قسمت ورودی حاوی مقادیر زیاد استخوانهای حیوانی و همچنین برخی دستساختههای پارینهسنگی میانی (از جمله خراشندههای جانبی و تیزههای موستری) بود. برخی از استخوانهای حیوانی سوختهاند که نشاندهندهی دخالت انسان در جمعآوری آنها در طی پارینهسنگی میانی است.
حدود 4000 قطعه سنگ از فضای دهانه و دامنه شیبدار جلوی دهانه241 جمعآوری شد. ماده خام آنها عمدتاً جاسپر بود که برونزدهای آن در راستای شیب جنوبی کوه قرار داشت. ویژگی مجموعه سنگ دواشکفت مصرف زیاد سنگ خام و حضور قطعات با روتوش زیاد -ویژگی مجموعههای موستری زاگرس- است (Lindley 1997). مجموعه ابزارها شامل خراشندههای جانبی و همگرا (شامل تیزههای موستری نیز میگردد) و پس از آن انواع دیگر خراشندهها، قطعات روتوشدار، کنگرهدار/دندانهدارها و دیگر دستافزارهای متفرقه میشود. به جز تعداد معدودی ریزتیغه و خراشندهی انتهایی، نشانهای برای صنایع جدیدتر به چشم نمیخورد. (Biglari and Heydari 2001)
تفاوت در ابعاد سنگمادرهای محلی و غیرمحلی، نشانهی بهرهبرداری صرفهجویانه از سنگهایی است که از فاصله دورتر به منطقه آورده شدهبودند و نشان میدهد دسترسی به منابع سنگ مرغوب منطقه محدود بوده و در عین حال در تولید ابزارها با روتوش زیاد از چرتهای غیر محلی مرغوب استفاده شده است. تمامی این شواهد نشاندهندهی محدودهی کوچک تأمین مواد اولیه توسط ساکنان آن است؛ آنان احتمالاً پیش از اسکان در غار، سنگهای باکیفیت را از منابع منطقهی کرمانشاه تهیه و به غار میآوردند و سپس در طی اقامت کوتاه مدت خود از منابع محلی (در حوزهی میوله) بهره میبردند. ابزارهای ساخته شده با سنگ محلی برای کارهای روزانه استفاده شده و روتوش مجدد ندارند اما سنگهای مرغوب غیر محلی بارها روتوش و استفادهشدهاند (بیگلری 1391).
5-14- مرتاریک
حفاری مرتاریک توسط پروژهی فرانسه-ایران و با هدف وضعیت گاهنگاری موستری زاگرس و توضیح فناوری مجموعه سنگ انجام گرفت. مرتاریک در غرب زاگرس مرکزی و به همراه مردودر و مرآفتاب میان غارهای شکارچیان و خر قرار دارند و هر سه توسط بیگلری کشف شدهاند (Biglari 2000). مرتاریک غاری آهکی بوده و ورودی آن در ارتفاع 1540 متر و به سمت جنوب شرق با 5/1 متر عرض است؛ فضای غار تا 4 متر اول آفتابگیر بوده و پس از آن به سمت شمال شرق میرود و در نتیجه دالان اصلی و تالار زیرین تاریک است.
نخستین بار در 1365(1986)، از سطح غار حدود 50 قطعه دستافزار با ویژگی موستری زاگرس جمعآوری شد که نسبت ابزار در آن زیاد بود (37 عدد). ابزارها شامل انواع خراشندههای دوسویه، همگرا، تیزهی موستری، خراشنده دِژِه242 که عمدتاً بر روی تراشههای لوالوا هستند و همچنین قطعات برگی شکل (ویژگی موستری زاگرس) هستند. در بازدید 2003، خراشندهای با روتوش نردبانی243 یافت شد که مشابه ابزارهای نوع کینا244 موستری اروپا بود. این محوطه در سال 2004 کاوش شد(Biglari 2009).
یافتههای جانوری مرتاریک بیشتر متعلق به گوسفند و بز245 بوده که از تمامی لایهها به دست آمده است. منبع اصلی غذا در این غار، گیاهخواران با جثهی متوسط (گوسفند و بز و غزال) بودهاند اما به طور قطع نمیتوان مشخص کرد که این گیاهخواران شکار گوشتخواران یا مرتبط با فعالیتهای انسانی بوده اند. بقایای انسانی نیز از این غار به دست آمده که با توجه به مدارک موجود نسبت دادن آنها به نئاندرتال و یا انسان آناتومیکی مدرن مشکل است (Biglari 2009).
از یافتههای مهم مرتاریک تختهسنگ حکاکی شده است که متأسفانه از لایههای بههمریخته به دست آمده است. با توجه به اینکه این حکاکیها با ابزارسنگی انجامگرفته، انتهایشان پتینه شده و الگوهای خطوط منطبق با پارینهسنگی میانی است این احتمال را که این تختهسنگ متعلق به پارینهسنگی میانی باشد را زیاد میکند؛ اگر موستری بودن این یافته ثابت شود، مرتاریک نخستین محوطه زاگرس با مدارک نگاره و بیان ترسیم است(Biglari 2009).
فن صنایع سنگی غار مرتاریک تراشهبرداری با استفاده از چکش سخت و بیشتر با فن لوالوا (که در دیگر مجموعههای زاگرس نیز گزارش شده است)، بوده است. ابزارهای روتوشدار در مرتاریک فراواناند که در آنها حضور قطعات همگرا (تیزههای موستری، لیماک246 و خراشندههای همگرا) قابل توجه است. همچنین شواهد پارینهسنگی جدید کم است (یک قطعه قطعشده، چهار عدد اسکنه و پنج خراشندهی انتهایی). با توجه به مدارک موجود، صنعت مرتاریک مشابه فازهای انتهایی پارینهسنگی میانی است. به طور کلی، صنایع سنگی مرتاریک به جز چند قطعه یکدست بوده و الگوی مشابهی برای تولید تراشه و آمادهسازی ابزارها به چشم میخورد. مجموعهی مرتاریک برای موستری زاگرس مجموعهای شاخص است. صنایع سنگی آن قابلمقایسه با فازهای جدیدتر صنایع خاورمیانه مثل تبون ب، متعلق به اواخر موستری لوانت که قدمت 70-45 هزار سال دارد، است (Bar-Yosef, Meignen 2004). تفاوت مهم میان موستری زاگرس و اواخر موستری لوانت در نسبت کم قطعات روتوشدار است.
5-15- چمسوران
از چمسوران طی دو فصل نمونهبرداری انجام گرفت. دستساختههای جمعآوری شده در فصل نخست (1998)، شامل قسمتی از تراشهی لوالوا با سکوی ضربهی پرداخت شده است؛ پیش از این برداشت، سه تراشهی تیغه مانند از همان سکوی ضربه جدا شده بود، سپس تراشهی دیگری از انتهای مقابل سنگمادر جداشده و در آخر، این تراشه جدا شده است. قطعات دیگر شامل تراشه با کنگرهی انتهایی، تراشه طبیعی روتوش دار، تیغهی دندانهدار و یک ساطورابزار است. در فصل دوم (1999)، یک کارگاه روباز بزرگ به نام چمبرزه کشف شد که 3500 مترمربع مساحت دارد. مجموعهای با صنعت تراشهمحور، ابزارهای روتوشدار که از تراشههای طبیعی و برداشتشده ساختهشدهاند و عمدتاً شامل کنگرهدارها، سوراخکنندهها، دندانهدارها و به میزان کمتری اسکنه و تراشههای با روتوش معکوس است که برخی شبیه خراشندههای جانبی یا انتهاییاند. برخی از ابزارهای یافت شده در چمسوران نیز احتمالاً با جریان رودخانه از چمبرزه به اینجا منتقل شده اند. در فصل دوم از چمسوران نیز مجدداً نمونهبرداری شد که طی آن تعدادی قطعه لوالوا جمعآوری شد که شامل یک تراشهی شکستهشدهی لوالوا با آمادهسازی شعاعی بود.
به طور کلی، مجموعهی چمسوران همگون به نظر نمیرسد، آنها از نظر گونه شناسی با ریزتیغهها و سنگمادرهای ریزتیغه مخلوط شده اند. اگرچه مجموعه برای مقایسه با مجموعههای زاگرس بسیار کوچک است اما برخی از نشانهها مثل سنگمادر-ساتور و برخی از عناصر لوالوا را در خود دارد. علاوه بر شاخصههای قابلمقایسه با پارینهسنگی قدیم، حضور قطعات لوالوا در چمسوران ویژگی جالبتوجه دیگری است. یکی از تیغههای جداشده از سنگمادر لوالوا همزمانی با فاز احمری لوانت را نشان میدهد و مشابه آن در 100 کیلومتری محوطه و در غار بیستون مشاهده میشود؛ اما از تراسهای رودخانهای و تپههای منطقه، به جز آویخر247 (از انشعابات قرهسو) و در حدود 40 کیلومتری چمسوران دیده نمیشود، این مجموعه شامل تراشههای روتوشدار متنوع بوده و همانند چمسوران و چمبرزه در آنها از فن لوالوا استفاده شده است (Biglari and Abdi 1999).
5-16- باشت و گچساران
در بررسی مشترک ایران و آلمان در سال 1384 (2005) در استان کهکیلویه و بویر احمد، در جنوب باشت و شرق گچساران که منطقهی خاناحمد و سوخته را دربر میگرفت توالی سکونت انسان از دورهی پارینهسنگی میانی تا نوسنگی را نشان میداد. محوطههای خاناحمد بر تودههای آهکی قرار گرفته و نخستین بار توسط آزادی کشف شد؛ پس از آن در سال 1383 (2004) حیدری، قصیدیان و آزادی دستساختههایی از غار و پناهگاه خاناحمد جمعآوری کردند. در طی بررسی 1384 بررسی دیگری در منطقه انجام و مواد فرهنگی دیگری بر مجموعه پیشین افزوده شد و نسبت دادن مواد فرهنگی به فراپارینهسنگی در بررسی پیشین در هر دو محوطه را تأیید نمود؛ بعلاوه، حضور بِرِش در غار خان احمد حاوی استخوان و دیگر یافتههایی متعلق به پارینهسنگی میانی بود (Conard et al. 2006).
5-17- دشت مهران
دشت مهران در جنوب غرب ایران، در جنوبیترین قسمت استان ایلام و در نزدیکی مرزهای عراق واقع شده است. دشت نزدیک به 400 کیلومتر مربع وسعت داشته و با کوههای پشمین از شمال، کوههای هرمین در جنوب و مرزهای عراق در غرب و کوههای اناران در شرق احاطه شده است. این دشت با سه رود اصلی تغذیه میشود (کنجامچام، گاوی و چانگله) که از کوههای شمالی سرچشمه گرفته و به سمت عراق جاری میشوند.
در سال 1377 در بررسی دشت مهران به سرپرستی جبرئیل نوکنده چندین محوطه باز پارینهسنگی میانی و قدیم شناسایی شد (Biglari et al. 2000; Biglari and Shidrang 2006; Nokandeh 2010).
پس از آن طی بررسیهای دشت مهران در سال 2010، پانزده مکان پارینهسنگی یافت شد که نه تای آنها ویژگیهای پارینهسنگی قدیم و میانی، سه محوطه پارینهسنگی میانی و سه محوطه دیگر پارینهسنگی جدید و و دورههای جدیدتر را در خود داشتند. مهمترین دستساختهها از محوطههای پارینهسنگی میانی شامل سنگمادرهای دیسکی، سنگمادرهای دوقطبی و مرکزگرا، انواع سنگمادرهای لوالوا (سنگمادر تیغهی لوالوا، سنگمادر دیسکی لوالوا، سنگمادر تیزهی لوالوا و…)، سکوضربههای کلاه ژاندارم، انواع خراشندههای جانبی، تیزهی لوالوا و تیزههای موستری و هم چنین یک مورد خراشنده بر تیغهیoverpassed /débordante است (Darabi et al. 2012)
5-18- کوهدشت لرستان
در منطقهی همیان مجموعهی بزرگی از نقوش صخرهای یافت شد (ایزدپناه 1348). پس از آن از مکبرنی برای بازدید از آثار پارینهسنگی منطقه دعوت به عمل آمد؛ در چهار پناهگاه میرملاس، برده اسپید و همیان 1 و 2 گمانهزنی شده و بر اساس گزارش اولیه آثار پارینهسنگی میانی و جدید در برده اسپید، پارینهسنگی میانی در همیان و فراپارینهسنگی در همیان 2 یافت شد (McBurney 1969, 1970). کاوش در این پناهگاه به مدت یک هفته و با پنج گمانه و تا عمق 5 متر انجام گرفت که بیش از 800 دستساختهی سنگی موستری به همراه بقایای جانوری به دست آمد. آزمایشهای گرده شناسی قدمت مجموعهی موستری را 60-70 هزار سال تعیین کرد (Leroi- Gourhan 1981)؛ اما سالیابی اورانیوم-توریوم بر روی یک تکه استخوان قدمت 135 هزار سال را برای موستری همیان نشان میدهد (Bewley 1984).
4-19- هلیلان
در بررسی مشترک مورتنسن و اسمیت در درهی هولیلان در کنار رودخانهی سیمره که در ارتفاع 930 متر از سطح دریا قرار دارد 7 محل شناسایی شده که دو تا پناهگاه صخرهای و پنج محل دیگر از نوع محلهای باز هستند (Mortensen 1993).
– غار هوچی: پناهگاهی کوچک در حاشیهی سمت راست رودخانه سیمره است و دهانه آن به سمت جنوب بوده و در ارتفاع 15 متری از کف رودخانه قرار گرفته است. دستساختهها شامل یک تراشهی دیسکی شکل، دو سنگمادر لوالوا، یک سنگمادر تراشه، یک خراشندهی جانبی، سه خراشندهی انتهایی، یک تراشه روتوشدار و یک کنگرهدار است. وجود سنگمادر تراشه، پتینه و حضور
