
عنوان متغير توضيحي در تعيين تقاضا براي مانده هاي حقيقي پول معرفي كرد. اقتصاددانان بعد از كينز نيز مدلهاي ديگري را تهيه كردند.
اقتصاددانان پس از كينز مدلهايي را توسعه دادند تا در واقع براي تأييد فرمولي كه ماندههاي حقيقي پول را با درآمد حقيقي و نرخهاي بهره مرتبط ميساخت، توضيحي جايگزين ارائه دهند. عملكرد واسطه مبادله بودن پول منجر به مدلهاي كنترل موجودي گرديد كه بر هزينههاي مبادلاتي تحت شرايط اطمينان تأكيد ميکردند و همچنين منجر به ايجاد مدلهاي تقاضاي احتياطي براي پول گرديد که مفهوم عدم اطمينان را در دسته ديگري از مدلهاي هزينه مبادلاتي42 مطرح ميكردند. مدلهاي پیش نقدینگی نمونه بهتري از عملكرد واسطه مبادله پول ارائه كردند. مدلهاي تداخل نسلي حالت حدي اي را در نظر گرفتند كه در آن نقش مبادله پولي به كلي ناديده گرفته ميشد و تنها بر نقش دارايي و ذخيره ارزش پول تأكيد ميشد. به طور خلاصه، تمام اين مدلها ميتوانند در سه چارچوب اصلي طبقه بندي گردند. تئوريهاي معاملاتي، تئوريهاي دارايي و تئوريهاي تقاضاي مصرف كننده براي پول.
نكته جالب توجه اين است كه گرچه تئوريهاي متفاوت تقاضاي پول را از زواياي مختلف تحليل ميكنند. ولي نتيجه آنها يكسان است. در همه موارد حجم ماندههاي حقيقي پول رابطهاي معكوس با نرخ بازدهي روي داراييها (نرخ بهره) و رابطهاي مستقيم با درآمد حقيقي دارد.
با بررسی شرایط اقتصاد ایران و با توجه به وجود تورم بالا در ایران، این نتیجه حاصل میآید که پول در ایران تنها نقش وسیله مبادله بودن خود که تسهیلکننده مبادله است، را ایفا مینماید. و نقش وسیله ذخیره ارزش خود را به سایر دارائیهای پولی و مالی از جمله ارز، سکه، کالاهای بادوام،… واگذار نموده است. لذا باتوجه به اینکه در رویکردهای بیانشده در این فصل، رویکرد زمان- خرید این نقش پول – وسیله تسهیل مبادله- را ارجحیت قرار داده و بر آن تأکید دارد، محقق مبنای نظری مدل خود را این رویکرد قرار داده است.
2-2- تحقیقات پیشین تقاضای پول
2-2-1- تحقیقات داخلی
سامتی و یزدانی(1389)؛ به تخمین تابع تقاضای پول در ایران طی سالهای 1338-1386 با استفاده از روش تصحیح خطا و همانباشتگی جوهانسون- جوسیلیوس پرداختند. مدل انتخابی آنها تابع «ریشه دوم پول» بامول- توبین است که به صورت لگاریتمی تبدیل شده است. چون در اقتصاد ایران نرخ سلف ارز وجود ندارد و تغییرات نرخ رسمی ارز کند است، تقاضا برای پول داخلی و خارجی بیشتر تحت تأثیر نرخ بازار موازی ارز قرار می گیرد. لذا در این تحقیق از نرخ بازار موازی ارز به عنوان جایگزین استفاده شده است. در این مطالعه دو متغیر نرخ تورم و نرخ سود علیالحساب وام های بلندمدت پرداختی به بخش خصوصی در تابع تقاضای پول وارد شدهاند. مدل استفاده شده آنها بدین صورت است:
LnM1 =β0 + β1LnΥ + β2LnER + β3 p + β4i +ei
تحلیلها نشان میدهد که حجم پول، تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز در بازار موازی، قیمتها و نرخ سود علیالحساب وام های بلندمدت پرداختی به بخش خصوصی همانباشته هستند. شواهد حاکی از وجود دو بردار هم انباشتگی بین متغیرهای مورد نظر است. ضریب جمله تصحیح خطا 0.53 نشان میدهد که علیرغم و جود تعادل بلندمدت در بازار پول، حرکت به سمت تعادل در این بازار به کندی صورت می گیرد. نتایج آزمونهای CUSUM, CUSUMSQ نشان میدهد که تابع تقاضای پول در طی این دوره با ثبات بوده است. علاوه بر این وجود جانشینی پول در ایران نیز تأیید میشود.
شهرستانی و شریفی رنانی(1387)؛ به بررسی تجربي رابطة بين پول و ديگر متغيرهاي كلان اقتصادي(درآمد واقعي، تورم و نرخ ارز ) براي اقتصاد ايران در دورة 1364-1384 بااستفاده از تكنيك اقتصادسنجي وقفة توزيعي خودرگرسيوني (ARDL) معرفي شده توسط پسران و شين (1995) و پسران و ديگران (2001)، ميپردازد. در این تحقیق در کنار تخمین رابطه بلندمدت، رابطه بین پول محدود (M1) و وسیع (M2) را به طور جداگانه با درآمد واقعی، نرخ تورم و نرخ ارز مورد آزمون قرار داده است. براساس آزمون F و آزمونهای ثبات دریافتند که حجم پول (M1) رفتار بهتر و معناداری را در رابطه بلندمدت با دیگر متغیرها از خود نشان میدهد. همچنين نتايج به دست آمده نشان ميدهد كه كشش درآمدي، مثبت و معنادار، كشش نرخ تورم، منفي و معنادار و ضريب نرخ ارز، مثبت و معنادار مي باشند.. بدين معنا كه مطابق مباني نظري، افزايش تورم سبب كاهش تقاضاي پول M1 ميشود و كاهش ارزش پول داخلي تقاضاي پول را افزايش مي دهد. براساس آزمونهای ثبات CUSUM و CUSUMSQ نیز نتیجه گرفتند که تابع تقاضای پول M1 باثبات است و میتواند مبنای پیشبینی مناسب و دقیق از اثرات تغییرات عرضه پول بر دیگر متغیرهای کلان اقتصادی واقع شود.
مصطفوي و ياوري (1386)؛ به تخمين تابع تقاضاي پول با استفاده از سري هاي زماني و هم جمعي در اقتصاد ايران طی سالهای 1367-1383 پرداختند. بدين منظور ابتدا عوامل اصلي موثر بر تقاضاي پول از ديدگاه پول گرايان توضيح دادند. آن گاه گزارشي كوتاه درباره مطالعات انجام شده درباره تقاضاي پول در اقتصاد ايران با تأكيد خاصي بر مشكلات و نواقص آنها ارايه میشود. از جمله اين مشكلات و نواقص ميتوان به وارد كردن متغيرهاي نادرست در مدل تقاضاي پول، اشتباه در محاسبه داده ها در تبديل آنها از سالانه به فصلي، وارد كردن متغيرهاي پايا در رگرسيون همگرايي يكسان (در تابع بلندمدت تقاضاي پول)، و در نتيجه به دست آوردن مقادير نادرست ضرايب متغيرها در مدل و بالاخره عدم تفسير درست از كشش درآمدي تقاضاي پول اشاره كرد. در پايان مقاله به ارايه مدلي پرداخته و تحليل داده ها با روش ديكي فولر انجام شده است. سپس مدل را در بلندمدت و كوتاه مدت تخمين مي زند. نتايج به دست آمده نشان مي دهد كه عوامل موثر بر تقاضاي پول عبارتند از: توليد، تورم و نرخ هاي بازدهي ارز و قیمت اتومبیل سواري.
دهمرده و ایزدی(1386)؛ تابع تقاضای پول ایران را برای دورۀ زمانی 84-1350 به روش ARDL تخمین میزند. آنها رفتار متغیرهای تأثیرگذار بر تقاضای پول ایران را در کوتاهمدت و بلندمدت بررسی کردهاند. نتایج تخمین نشان میدهد که ضریب تولید ناخالص داخلی اثر مثبت و معنیداری بر تقاضای پول دارد. همچنین متغیرهای نرخ ارز بازار آزاد و نرخ تورم دارای اثر منفی بر تقاضای پول هستند. اما پایین بودن مقادیر ضرائب نشاندهنده بی کشش بودن تابع تقاضای پول نسبت به سطح قیمتها و عکس العمل ناچیز آنست. ضریب متغیر نرخ تورم در تابع تقاضای پول در ایران معنیدار است. از دلائل این مساله آنها به عدم وجود جایگزین های مالی مناسب برای پول و ضعف سیستم پولی در ایران اشاره میکنند. یعنی در ایران بدلیل فقدان بازارهای مالی توسعه یافته و ثابت بودن نرخ سود علیالحساب بانکی برای مدت طولانی، نرخ تورم را میتوان بعنوان جانشینی مناسب برای هزینه فرصت نگهداری پول در نظر گرفت. در این مطالعه کشش تقاضا برای پول واقعی نسبت به درآمد واقعی(1.779) بیش از واحد است و نشاندهنده لوکس بودن پول نزد مردم است. ضریب نرخ تورم (0.179-) و نرخ ارز بازار ازاد (0.279-) میباشد. ضریب متغیرهای مجازی برای انقلاب و جنگ نیز نشاندهنده افزایش تقاضا برای پول به دلیل افزایش ریسک و نا اطمینانی است. آنها همچنین نشان میدهند که رابطه بین متغیرها در بلندمدت دارای ثبات ساختاری و ضریب تصحیح خطای 50 درصد میباشد.
زارع پور (1384)؛ در پایان نامه خود به ارائه یک تعریف صحیح از پول و تقاضا برای آن در قالب اندیشه های اقتصاددانان پولی و تئوریها و مکاتب پولی و تئوری ها و مکاتب اقتصادی پرداخته است. وی با معرفی روشهای تجمیع پولی، تقاضای پول خود را که مبتنی بر رویکردهای اقتصاد خرد به تقاضای پول میباشد با استفاده از شاخص دیویژیا تخمین زده و به مقایسه بین جمع ساده پول و تجمیع پول با استفاده از شاخص دیویژیا پرداخته است. نتایج تحقیق وی حاکی از این نکته است که تابع تقاضای پول با تعریف جمع ساده بی ثبات است و این در حالی است که همان تابع با تعریف دیویژیا با ثبات است.
2-2-2- تحقیقات خارجی
آپرجیس43و دیگران (1999)؛ در مقاله خود به تخمین بلندمدت تقاضای پول در یونان از طریق آزمون همجمعی طی سالهای 1978-1995پرداخته است. تابع تقاضای پول که وی به کار برده است برگرفته از تکنولوژی زمان – خرید مک کالوم میباشد که رویکرد مناسبی است هنگامی که دلیل نگهداری پول، انگیزه مینیمم کردن هزینه مبادلات است. پس از حل مدل از طریق قیود درجه اول آن، فرم تحلیلی تابع تقاضای پول بدست آمده است. وجود بردار همجمعی واحد بیانگر ارتباط بلندمدت تقاضای پول با سطح درآمد و نرخ بهره میباشد. بنابراین به نظر میرسد تقاضای پول متاثر از درآمد است، همانطورکه متاثر از نرخ بهره در کوتاهمدت است.
داهالان و دیگران (2005)؛ با محاسبه دیویژیا و جمع ساده پولی در مالزی، دریافتند که برخلاف جمع ساده، دیویژیا M1 و M2 تفاوت قابل توجهی در سطح و نرخ رشد نشان میدهد. آنها همچنین به مقایسه تقاضای پول با تعریف شاخص دیویژیا و با تعریف جمع ساده پرداختند. با استفاده از مدل تصحیح خطا پویاییهای کوتاهمدت را بین تجمیع های پولی و عوامل تعیینکننده تقاضای پول از جمله تورم، نرخ بهره داخلی و خارجی، ثروت مالی و درآمد آزمون کردند. نتایج حاکی از آن بود که دیویژیا M2 مناسبترین تجمیع پولی از بین 4 گزینه میباشد که باید توسط سیاستگذاران اقتصادی اتخاذ گردد.
2-2-3- جمع بندی
پيروان مكتب پولگرايي از اين ديدگاه دفاع ميكنند كه تابع تقاضاي پول بهتر از تابع مصرف يا سرمايهگذاري تعيين ميشود. از اين رو سياست پولي بر سياست مالي مرجح است، در پي چنين ديدگاهي مطالعات فراواني ثبات تقاضاي پول را مورد بررسي قرار داده اند. مطالعه گلدفلد (1976) براي اولين بار نشان داد كه تابع تقاضاي پول در ايالات متحده بي ثبات است. بعد از اين مطالعه تلاشهاي بسياري براي يافتن تابع تقاضاي پول با ثبات و تعيين علل بي ثباتي تقاضاي پول صورت گرفت.
در ايران نيز مطالعاتي در اين زمينه صورت گرفته است كه نتايج اين مطالعات را ميتوان به صورت زير خلاصه كرد:
نرخ تورم سنجش بهتري براي هزينه فرصت نگهداري پول است.
توليد ناخالص داخلي جانشين مناسبي براي متغير مقياس میباشد.
نرخ ارز براي نشان دادن جانشيني پولي در مدل تقاضاي پول وارد ميشود.
متغيرهاي موجود در مدل غالباً جمعي از مرتبه يك ميباشند.
وجود بردار همجمعي به عنوان ثبات در ضرايب تفسير شده است.
البته با توجه به پيشرفتهاي صورت گرفته در زمينه اقتصاد سنجي، محققان دريافتهاند كه وجود بردارهاي همجمعي دلالت بر ثبات مدل ندارد. پس اقتصاددانان به اين نتيجه رسيده اند كه لازم است در بررسي ثبات تابع تقاضاي پول، حركتهاي كوتاه مدت را نيز وارد كرد.
3-1- تصریح مدل نظری
جاد و اسكادينگ44 (1982) در مطالعهاي تحت عنوان «جستجو براي يك تابع تقاضاي پول باثبات: مطالعۀ موردی پس از 1973» جنبههايي از بي ثباتي تقاضاي پول را مورد تجزيه و تحليل قرار دادند. آنها بيان ميكنند كه تابع تقاضاي پول بايد خصوصياتي را داشته باشد تا پول بطور قابل پيش بيني بر اقتصاد اثر بگذارد و كنترل عرضه پول توسط بانك مركزي ابزاري سودمند در جهت سياست گذاري محسوب شود.
خصوصيات تابع تقاضای پول را ميتوان در سه دسته تقسيم بندي كرد:45
1. تابع تقاضاي پول بايد از نظر آماري قابل پيش بيني باشد و معيارهاي خوبي برازش، ثبات و قدرت پيش بيني خارج از نمونه را تا حد امكان برآورد كند.
2. تابع بايد شكلي ساده و متغيرهاي توضيحي محدودي داشته باشد.
3. متغيرهايي كه در تابع وارد ميشوند، بايد رابطه معني داري ميان بخش پولي و فعاليتهاي حقيقي اقتصاد را نشان دهند.
البته تفاوت در تئوريهاي تقاضاي پول را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد. اول: انتخاب تعريف مناسب براي پول. زيرا در جهان واقعيت تمايز دقيقي ميان پول و ديگر دارايي ها وجود ندارد و از ميان طيف وسيعي از دارايي ها برخي به پول شبيه تر هستند، دوم: سنجش معاملات
