
یک سوم عمر او را میپوشاند. هر چند کارکردهای دقیق خواب هنوز روشن نیست، وجود آن آشکارا برای دوام عمر ضروری است. چون محرومیت طولانی از خواب به تخریب جسمی و شناختی، و بالاخره مرگی میانجامد. خواب ارتباط خاص با روانپزشکی دارد. چون آشفتگیهای خواب عملاً در تمام بيماريهای روان پزشکی روی میدهد و غالباً بخشی از ملاکهای تشخیصی برای اختلالات خاص است (پورافکاری، 1391: 393).
اختلالات خواب:
بیخوابی
بیخوابی عبارتست از اشکال در شروع یا دوام خواب، بیخوابی شایعترین نوع شکایت از خواب است و ممکن است گذرا یا پایدار باشد.
همهگيري شناسي: زمینهیابی روی جمعیت حاکی است که میزان شیوع آن در 1 سال 30 تا 45 درصد در افراد بالغ است ( DSM-IV-TR، 2000: 881).
درمان
رضاعی (1391) معتقد است درمان بیخوابی اولیه از مشکلترین مسائل در اختلالات خواب است. در مواردی که جزء شرطی بارز است، روش شرطی زدائی ممکن است مفید باشد. از بیمار خواسته میشود که از رختخواب فقط برای خوابیدن استفاده کند نه کاری دیگر، اگر ظرف 5 دقیقه در رختخواب خوابش نبرد باید بلند شده و خود را به کار دیگر مشغول سازد. درماندارویی یکی دیگر از درمانهای این اختلال میباشد.
2-4- جمعبندی
در جدول 2-4 گروههای اصلی بيماريهایی را که مورد بررسی قرار گرفته است و زیر گروه این بيماريها و درمان آنها جمعبندی شده است. در فصل سوم پس از تعریف روشهای درمانی و آشنایی با آنها برای تعیین فضاهای درمانی مورد نیاز از جدول مذکور استفاده شده است.
جدول 2-4: جمعبندی درمان بيماريهای بررسی شده (نگارنده)
درمان
زیر گروه بیماری
گروه اصلی بیماری
ردیف
درمان دارویی
اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی
1
بستری کردن در بیمارستان
درمانهای روانی- اجتماعی
آموزش مهارتهای اجتماعی
درمان معطوف به خانواده
درمان قاطع جامعهنگر (ACT)
گروه درمانی
رواندرمانی فردی
رواندرمانی شخصی
کار درمانی
هنر درمانی
بستری شدن در بیمارستان
اختلال اسکیزوفرنیفرم
سایر اختلالات پسیکوتیک
2
الکتروشوک درمانی
خانواده درمانی
اختلال اسکیزوافکتیو
آموزش مهارتهای اجتماعی
توانبخشی شناختی
مقاوم به درمان
بستری شدن
اختلال هذیانی و اختلال پسیکوتیک مشترک
رواندرمانی
بستری شدن در بیمارستان
اختلال پسیکوتیک گذرا
رواندرمانی
بستری کردن در بیمارستان
افسردگي اساسي و اختلال دو قطبي
اختلالات خلقی:
3
رواندرمانی خانواده
تحریک عصب واگ
نوردرمانی
روان درمانی خانواده
اختلال افسرده خوئی و اختلال خلق ادواری
گروه درمانی
بستری کردن در بیمارستان
درمان دارویی
اختلال هراس و گذرهراسي
اختلالات اضطراب
4
درمانشناختی رفتاری
گروهدرمانی
رواندرمانی خانواده
هیپنوتیزم
فوبی خاص و فوبی اجتماعی
درمان حمایتی
رواندرمانی خانواده
رواندرمانی خانواده
اختلال وسواسی- جبری
گروهدرمانی
الکتروشوک درمانی
درمان دارویی
اختلال استرس پس از سانحه و اختلال استرس حاد
رواندرمانی فردی
گروهدرمانی
رواندرمانی خانواده
رواندرمانی
اختلال اضطراب منتشر
درمان دارویی
جدول 2-4: جمعبندی درمان بيماريهای بررسی شده (نگارنده)
درمان
زیر گروه بیماری
گروه اصلی بیماری
ردیف
روان درمانی
اختلال جسمانی کردن
اختلالات شبه جسمی
5
استفاده کم ازروشهای آزمایشگاهی و تشخیصی
روان درمانی و مشاوره
سندرم خستگی مزمن
نورآستنی
سندرم خستگی مزمن
6
گروههاي خودياري
رواندرمانی تواٌم با
درمان خاصي در معالجه اختلالات ساختگي موثر شناخته نشده است
اختلالات ساختگی
اختلالات ساختگی
7
شناخت درمانی
فراموشی تجزیه ای
اختلالات تجزیه ای
8
هپنوتیزم
درمان های سوماتیک
رواندرمانی گروهی
رواندرمانی التقاطی متمایل به روانکاوی
اختلال مسخ شخصیت
هیپنوتیزم و مصاحبه
دارو درمانی
رواندرمانی تواَم با دارو
اختلالات هویت تجزیه ای
شناخت درمانی
هیپنوتیزم
رفتاردرمانی
درمان با الکتروشوک
گروه درمانی
خانواده درمانی و زوج درمانی
درمان های بیانگر و کاردرمانی
بستری کردن در بیمارستان
بی اشتهایی روانی
اختلالات خوردن
9
درمان شناختی ـ رفتاری
رواندرمانی پویشی
خانواده درمانی
درمان سرپائی
پراشتهائی روانی
درمان دارویی
بیخوابی
خواب طبیعی و اختلالات خواب
10
فصل سوم
روانپزشكي
3-1- روشهای درمانی:
منظور از روان درمانی روشهایی است که برای تسکین اختلالات رفتار (بیماری روانی و مشکلات مربوط به سازگاری) به کار میرود و طی آن از وسایل روانشناسی مثل تلقین، روانکاوی، مصاحبههای راهنمایی و مشاوره و درمان نمایشی50 استفاده میشود.
3-1-1- رواندرمانی گروهی، رواندرمانی فردی و گروهی توأم، و نقشگزاری روانی:
پورافکاری (1392) معتقد است که یک روش درمانی روانپزشکی، که مقبولیت وسیعی هم دارد گروهدرمانی است که از نیروهای درمانی درون گروه استفاده میکند. همچنین از تعاملهای سازنده بین اعضاء و مداخلههای یک رهبر آزموده برای تغییر دادن رفتارها، افکار و احساسات غیر انطباقی افراد دچار آشفتگی روانی بهره میجوید. در دورهای که محدودیتهای مالی به طور فزاینده سختتر میگردند، تأکید بر رواندرمانی فردی کمتر میگردد، و رویکردهای دارویی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند، بیماران بیشتری بیش از هر نوع درمان کلامی دیگر تحت مداوا با گروه درمانی قرار میگیرند. گروه درمانی هم در بیمارستان و هم به طور سرپایی، در مؤسسات، در واحدهای بستری شدن نسبی، خانههای نیمه راهی، در سطح جامعه، و کار شخصی قابل استفاده است. گروهدرمانی همچنین به وسعت توسط کسانی که تخصص بهداشت روانی نیستند به عنوان مکمل درمان اختلالات جسمی مورد استفاده قرار میگیرند. اصول گروه درمانی هم چنین با موفقیت در زمنیههای تجارت و آموزش به شکل آمادهسازی، حساسیت و نقشبازی قابل انطباق بودند.
رواندرمانی گروهی51 نوعی درمان است که در آن افراد دچار ناراحتی روانی که به دقت انتخاب شدهاند، زیر نظر درمانگری آموزش دیده، به منطور کمک به همدیگر برای تغییر دادن شخصیت خود، درگروهی قرار داده میشوند. با استفاده از انواعی از مانورهای تکنیکی و سازههای نظری، رهبر گروه از روابط متقابل اعضاء گروه برای ایجاد تغییر استفاده میکند.
انتخاب بیمار
برای تعیین تناسب برای گروهدرمانی درمانگر به اطلاعات زیادی احتیاج دارد، که در یک مصاحبه پالایشی یا غربالگری52 جمعآوری میشود. برای تشخیص عوامل پویائی، رفتاری و تشخیصی، روانپزشک باید سابقه دقیقی کسب کرده و معاینه روانی کامل به عمل آورد (رضاعی، 1391: 124).
اندازه
گروهدرمانی با گروههای کوچک مثل 3 نفر، و گروههای بزرگ مثل 15 نفر موفق بوده است، معهذا اکثراً درمانگرها 8 تا 10 نفر را تعداد مناسب برای گروه میدانند. در گروههای کوچک ممکن است تعامل کافی پیدا نشود، مگر اینکه اعضاء گروه آدمهای حرافی بوده باشند. درگروه بزرگ نیز، ممکن است تعامل بیشتر از آن باشد که اعضاء یا درمانگر بتوانند پیگیری نمایند.
بطور کلی جلسات گروه درمانی 1 تا 2 ساعت طول میکشد. معهذا، زمان انتخاب شده باید ثابت بوده باشد (پورافکاری، 1391: 45).
کندل (2005) بیان میکند که، گروههای مارتون در دهه 1970 خیلی رواج داشت امروزه چندان معمول نیستند. درمان مطول (یا گروه درمانی ماراتون) روشی است که در آن اعضاء 12 تا 72 ساعت را به طور مداوم با هم میگذرانند. نزدیکی تعاملی اجباری در جلسات مطول و محرومیت از خواب موجب از بین رفتن برخی از دفاعها آزاد شدن فرآیندهای عاطفی، و مکالمات صریحتر میگردد. معهذا جلسات مطول ممکن است برای کسانی که ایگو ضعیفتری دارند، مثل بیماران اسکیزوفرنیک و مرزی خطرناک باشد.
گروههای همگون و ناهمگون
بهطور کلی، اکثر درمانگرها معتقدند که باید گروه ناهمگون باشد تا حداکثر تعامل صورت بگیرد. بنابراین، گروه باید از اعضاء طبقات تشخیصی مختلف و با الگوهای رفتاری متفاوت انتخاب شوند، تمام نژادها، سطوح اجتماعی و زمینههای تحصیلی را دارا باشند، و در سنین مختلف و از هر دو جنس باشند.
بطور کلی، بیماران بین 20 تا 65 ساله را می توان بطور مؤثر در یک گروه قرار داد. تفاوتهای سنی سبب میشود که مدلهای فرزندـ والدین و برادر و خواهری پدید آید. به علاوه، ممکن است بیماران فرصتی پیدا کنند تا مسائل بین فردی را که به نظر غیر قابل تسلط میرسید بازسازی و اصلاح نمایند.
کودکان و نوجوانان را در گروههای مرکب از همسالان بهتر میتوان تحت درمان قرار داد. بعضی از نوجوانان به خوبی قادرند مطالب گروههای بالغ را، بدون توجه به محتوی هضم کنند. معهذا نباید آنها را از تجربه سازنده تعامل با همسالان، که ممکن است به گونهای دیگر قابل وصول نباشد، محروم نمود (Buckly, 2003:119).
گروههای باز در مقابل گروههای بسته
گروههای بسته تعداد و ترکیب معینی از بیماران دارند. اگر بیماری گروه را ترک کند، عضو جدیدی به جای او گرفته نمیشود؛ چنین گروههائی اصطلاحاً بسته نامیده میشوند. گروه باز گروهی است که تغییر یابی در آن زیاد است و وقتی اعضاء قدیمی آن را ترک میکنند اعضاء جدید گرفته میشود (Kaplan & Sadock’s, 2007: 19).
رواندرمانی گروهی در بیمارستان
کندل53 (2005) معتقد است که،گروهدرمانی جزء مهمی از تجربه درمانی بیماران بستری در بیمارستان نیز هست. در بخش گروهها ممکن است به انحاء مختلف سازمان داده شوند. تمام بیماران ممکن است با تمام کادر درمانی ملاقات کنند (یعنی روانپزشکان، روانشناسان، پرستاران ) که ملاقات اجتماعی هم خوانده میشود. ممکن است یک گروه 15 تا 20 نفره با کادر درمانی ملاقات کنند، که ملاقات تیمی نامیده میشود، و گروهدرمانی کوچک معمولی مرکب از 8 تا 10 نفر که با یک یا دو نفر درمانگر ملاقات میکنند، اگر چه اهداف هر گروهدرمانی فرق میکند، برخی از اهداف مشترک نیز دارند: بالا بردن آگاهی بیماران از خود از طریق تعامل با سایر اعضاء گروه، که پسخوراندی برای رفتار آن ها بوجود میآورد، فراهم آوردن امکان کسب مهارتهای اجتماعی و بین فردی برای بیماران، کمک به بیماران برای انطباق با بیمارستان، بهبود بخشیدن روابط بیماران و کارکنان. به علاوه یک نوع ملاقات گروهی نیز فقط با شرکت کارکنان بیمارستان صورت میگیرد که هدف آن بهبود بخشیدن روابط بین کارکنان و تأمین حمایت متقابل و تشویق در کار روزمره آنان با بیماران است. ملاقاتهای اجتماعی و تیمی بیشتر در مدارا با مسائل اداره کردن بیماران مفیدترند تا ایجاد بینش، که بیشتر در قلمرو گروههای کوچک است.
گروههای بستری و سرپائی
هر چند عوامل درمانی ایجاد کننده تغییر در گروههای کوچک بیمارستانی نظیر گروههای سرپایی است، برخی تفاوتهای کیفی وجود دارد. مثلاً، تغییر نسبتاً زیاد در گروههای بیمارستانی فرآیند همبستگی را دچار پیچیدگی میکند. اما این واقعیت که تمام اعضاء گروه در بیمارستان بستری هستند به پیدایش همبستگی کمک میکند، همانطور که تلاش درمانگر برای پروراندن این فرآیند با تأکید بر سایر وجوه تشابه کمک کننده است. سهیم شدن در اطلاعات، جامعیت دادن، و پالایش عوامل درمانی عمده درگروهدرمانی در بیمارستان است. هرچند به علت اصول و تعداد جلسات پیدایش بینش در گروههای سرپائی محتملتر است، معهذا، ممکن است فقط در یک جلسه نیز بعضی از بیماران بینشی تازه از وضع روانی خود به دست آورند. از کیفیات ویژه گروههای بستری تماس وسیعی است که بیماران خارج از گروهدرمانی
