
تجزیهای
سایر اختلالات شیرخواری، کودکی یا نوجوانی
اختلالات مرتبط با فنسیکلیدین
اختلالات جنسی و هویت جنسی
اختلالات مرتبط با داروهای رخوتزا، خوابآور یا ضداضطراب
اختلالات خوردن
اختلالات مرتبط با سایر مواد یا مواد ناشناخته
اختلالات خواب
اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند
اختلالات انطباقی
اختلالات شخصیت
سایر اختلالاتی که ممکن است کانون توجه بالینی باشند
از میان چهار دسته اختلال که در جدول 2-3 نشان داده شده است، دسته اختلالات اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشانه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
2-2-1- اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی یک سندرم بالینی با پسیکوپاتولوژی متغیر اما عمیقاً گسلنده است که شناخت، هیجان، درک و سایر جنبههای رفتار را فرا میگیرد. ابراز این تظاهرات در بیماران مختلف و در طول زمان متفاوت است. اما اثر بیماری همیشه شدید و معمولاً طولانی است، اسکیزوفرنی معمولاً قبل از 25 سالگی شروع میشود. تمام عمر دوام مییابد و در افراد متعلق به تمام طبقات اجتماعی روی میدهد. هم بیمار و هم خانواده او به دلیل غفلت گسترده در مورد این اختلال از مراقبت ناکافی و طرد شدن بیمار از جامعه رنج میبرند. هر چند اسکیزوفرنی به گونهای مورد بحث قرار میگیرد که گوئی بیمار واحدی است، احتمالاً ترکیبی از اختلالات با سببشناسی ناهمگون و شامل بیمارانی است که از نظر تظاهر بالینی پاسخ درمانی و سیر بیماری با هم فرق دارند. (Kaplan & Sadock’s, 2007: 25)
کنترل تکانه در بیماران اسکیزوفرنیک از دیدگاه کاپلان و سادوک (2007):
خشونت، خودکشی، و دیگرکشی: بیمار اسکیزوفرنیک ممکن است بسیار تحریکی بوده و در مرحله حاد بیماری کنترل اندکی بر تکانههای خود داشته باشد. حساسیت اجتماعی آنها نیز پایین است، به طوری که ممکن است زمانی که مثلاً سیگاری را از دست دیگری میقاپند، کانال تلویزیون را بدون مقدمه عوض میکنند، یا کاغذ را کف اطاق پرت میکنند، تکانشی به نظر برسند. بعضی از رفتارهای به ظاهر تکانشی، ممکن است واکنش به توهمات آمرانهای باشد که بیمار را وادار به اقدام مینماید.
خشونت: رفتار خشن (به استنثاء دیگرکشی) بین بیماران اسکیزوفرنیک درمان نشده شایع است. هذیانهایی که ماهیت گزند و آسیب دارند، دورههای قبلی خشونت، و نقصهای نورولوژیک از عوامل خطرساز برای خشونت یا رفتار تکانشی هستند. مداوا شامل استفاده از داروهای ضدجنون است درمان فوری شامل مهار فیزیکی و محدودسازی در اطاق انفرادی است.
خودکشی: خودکشی اولین علت شایع مرگ پیشرس در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی است. اقدام به خودکشی توسط 20 تا 50 درصد این بیماران صورت میگیرد.
غالباً، در اسکیزوفرنی خودکشی بیمقدمه و بدون هشدار یا ابزار تمایل کلامی ظاهر میشود. مطالعات همهگیریشناسی حاکی است که تا 80 درصد بیماران اسکیزوفرنیک ممکن است در طول عمر یک دوره افسردگی اساسی داشته باشند.
دیگرکشی: علیرغم توجه جنجالی رسانههای خبری وقتی بیماری اسکیزوفرنیک مرتکب قتل میشود، دادههای قابل وصول حاکی است که احتمال دیگرکشی بیمار اسکیزوفرنیک بالاتر از عضوی دیگر از جمعیت کلی نیست. وقتی بیماری مرتکب دیگرکشی میشود، ممکن است به دلایل غیرمنتظره و غریب مبتنی بر توهمات و هذیانها باشد. پیشبینی کنندههای احتمالی فعالیت معطوف به دیگرکشی عبارتند از: سابقه اعمال خشونت قبلی، رفتار خطرناک در دوره بستری شدن، و توهمات و هذیانهای مربوط به چنین خشونتی.
همهگيري شناسي: ميزان شيوع اسكيزوفرني در طول عمر حدود 1% است، يعني تقريباً يك درصد مردم در طول زندگي خود به اسكيزوفرني مبتلا ميگردند.
درمان
هر چند داروهای ضدجنون وسیله اساسی درمان اسکیزوفرنی هستند، پژوهش نشان داده است که مداخلات روانی- اجتماعی میتوانند مداخله بالینی را تقویت کنند. همانطور که مواد دارویی برای درمان عدم تعادل شیمیایی فرضی مورد استفاده قرار میگیرد، فنون غیردارویی هم باید مسائل غیره بیولوژیک را درمان کند. پیچیدگی اسکیزوفرنی معمولاً ارائه یک رویکرد درمانی واحد را برای اختلالی چند وجهی مشکل میسازد. روشهای روانی- اجتماعی باید به دقت در درمان دارویی ادغام شده و آن را حمایت کنند. بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر از ترکیب درمان دارویی، روانی- اجتماعی بیشتر نفع میبرند تا تک تک این درمانها. (رضاعی، 1391: 40)
– بستری کردن در بیمارستان
موارد جایز اولیه برای بستری کردن مشتمل است بر مقاصد تشخیصی، تثبیت درمان دارویی، تأمین امنیت از نظر افکار خودکشی و دیگرکشی، یا رفتار نامتناسب و آشفته، از جمله ناتوانی برای برآورده ساختن نیازهای اساسی (مثل غذا، لباس، و مکان زندگی) هدف اولیه بستری کردن باید برقرار ساختن رابطهای مؤثر بین بیمار و سیستمهای حمایتی جامعه باشد.
اقامتهای کوتاه 4 تا 6 هفتهای به اندازه بستری شدنهای بلندمدت مؤثر است و در بیمارستانهایی که رویکردهای رفتاری فعال دارند نتایج بهتری در مقایسه با بیمارستانهای که ماهیت نگهداری دارند به دست میآید.
طرح درمانی در بیمارستان باید عملاً موضوعاتی نظیر موقعیت زندگی، مراقبت شخصی، کیفیت زندگی، اشتغال، و روابط اجتماعی را مورد توجه قرار دهد. بستری شدن در بیمارستان باید بیمار را در مسیر امکانات پیگیری، از جمله خانواده بیمار، خانواده والدین رضاعی بیمار، شبانهروزیها یا خانههای نیمه راه22 قرار دهد. مراکز مراقبت روزانه و ملاقات در منزل گاهی کمک میکند که بیمار برای مدت طولانی خارج از بیمارستان بماند و زندگی روزمره او را از نظر کیفی بهبود میبخشد (رضاعی، 1391: 40).
– درمانهای روانی- اجتماعی
درمانهای روانی اجتماعی مشتملند بر انواعی از روشها برای بالا بردن تواناییهای اجتماعی، خودکفائی، مهارتهای عملی، و روابط بین فردی در بیماران اسکیزوفرنیک، هدف آن توانا ساختن بیماران شدید به یادگیری مهارتهای اجتماعی و شغلی برای زندگی مستقل است. چنین درمانهایی در مکانهای متعدد صورت میگیرد: بیمارستانها، کلینیکهای سرپایی، مراکز بهداشت روانی، بیمارستانهای روزانه، خانه یا باشگاههای اجتماعی (Kaplan & Sadock’s, 2007: 43).
-آموزش مهارتهای اجتماعی: پورافکاری ( 1391) معتقد است که، آموزش مهارتهای اجتماعی گاهی درمان مهارتهای رفتاری نامیده میشود. این نوع درمان میتواند مستقیماً حمایتی و برای بیمار مفید باشد و طبعاً کمکی برای دارودرمانی هم هست، آموزش مهارتهای رفتاری مستلزم استفاده از فیلمهای ویدیوئی رابطه بیمار با دیگران، نقش بازی در جلسات درمان، و دادن تکالیف مربوط به مهارتهای خاص است که تمرین میشود. آموزش مهارتهای اجتماعی در کاهش میزان عود با در نظر گرفتن نیاز به بستری شدن مؤثر شناخته شده است.
-درمان معطوف به خانواده: چون بیماران اسکیزوفرنیک غالباً با بهبود نسبی از بیمارستان ترخیص میشوند، خانوادهای که بیمار اسکیزوفرنیک به آن باز میگردد، میتواند از یک دوره کوتاه اما فشرده (حتی روزانه) رواندرمانی خانواده استفاده کند.
– درمان قاطع جامعهنگر23 (ACT): برنامه درمان قاطع جامعهنگر در اصل توسط پژوهشگران مدیسون ایالت ویسکاتسین در دهه 1970 برای تأمین خدمات برای مبتلایان به بیماری روانی مزمن معرفی شد. بیماران به یک تیم رشته (مدیر مورد، روانپزشک، پرستار، پزشک عمومی و غیره) ارجاع میشوند. تیم تعداد موارد محدود و ثابت دارد و خدمات خود را در هر زمان و مکان که بیمار نیاز دارد، در تمام شبانهروز، در تمام ایام هفته عرضه میکند. این روش مداخلهای فشرده، پویا است که درمان، توانبخشی و فعالیتهای حمایتی را توأماً ارائه میکند. این خدمات مشتملند بر تجویز و دادن دارو، کنترل سلامت جسمی و روانی، مهارتهای اجتماعی زنده، و تماس مکرر با اعضاء خانواده، نسبت کارمند- بیمار بسیار بالا است، برنامه ACT میتواند خطر بستری شدن بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی را کاهش دهد، اما برای عرضه کننده آن پرزحمت و پرهزینه است ( رضاعی، 1391: 44).
-گروه درمانی: گروه درمانی با بیماران اسکیزوفرنیک معمولاً روی نقشههای واقعی برای زندگی، مشکلات، و روابط تمرکز مینماید. گروهها ممکن است رفتارگرا، بینشگرا، حمایتی یا متکی بر روان پویایی باشند (Kaplan & Sadock’s, 2007: 38).
-رواندرمانی فردی: مطالعات به عمل آمده در زمینه اثرات رواندرمانی فردی در درمان اسکیزوفرنی دادههایی حاکی از مفید بودن آن و افزودن اثرات درمان دارویی ارائه کردهاند.
با وجود این در زمینه روابط حرفهای، انعطافپذیری ممکن است در برقراری اتحاد درمانی با بیمار اهمیت اساسی داشته باشد. در این مرحله ممکن است درمانگر با بیمار خود غذا بخورد، با او روی زمین بنشیند، با او پیادهروی کند و رستوران برود، بیمار اسکیزوفرنیک در یک حالت اضطراب و ترس مزمن به سر میبرد. محیط خصمانه و تهدیدآمیز به نظر میرسد.
هدیه پذیرفته یا هدیهای به او بدهد، پینگپنگ بازی کند، روز تولد او را به خاطر داشته باشد، به او اجازه دهد که هر وقت خواست به او تلفن کند، یا فقط آرام کنار او بنشیند. هدف عمده این است که به بیمار القا شود که درمانگر قابل اعتماد است. سعی میکند او را بفهمد و باز هم خواهد کوشید، و بدون توجه به اینکه در آن لحظه او چقدر آشفته غریب و خصمانه رفتار میکند، به استعداد وی به عنوان یک موجود انسانی اعتقاد دارد ( پورافکاری، 1391: 39).
-رواندرمانی شخصی: نوع انعطافپذیری از رواندرمانی موسوم به رواندرمانی شخصی24 یک روش جدید رواندرمانی برای بیمار اسکیزوفرنیک است. هدف آن تقویت مهارتهای فردی و اجتماعی و پیشگیری از عود بیماری است، روش ویژهای است که در آن از مهارتهای اجتماعی و تمرینات تنآرامی، آموزش روانی، خود بیانگری، خودآگاهی، و تفتیش آسیبپذیریهای فردی نسبت به استرس استفاده میشود. درمانگر محیطی ایجاد میکند که بر پذیرش و همدلی تأکید میورزد. بیماران تحت روان درمانی شخصی در تطابق اجتماعی (معیاری مرکب که شامل کارکرد شغلی، روابط بین فردی و تفریحات میگردد) بهبود نشان میدهند (Kaplan & Sadock’s, 2007: 45).
-کار درمانی
انواعی از روشها و موقعیتها برای کمک به بیماران برای کسب مهارتهای تازه یا بازیابی آنها مورد استفاده قرار میگیرند. این روشها مشتملند بر کارگاههای سرپوشیده، کلوپهای شغلی، و برنامههای اشتغال موقت یا نیمهموقت، تواناسازی بیماران برای اشتغال سودمند هم وسیله و هم نشانه بهبود است. بسیاری از بیماران اسکیزوفرنیک علیرغم ابتلا به بیماری توانایی انجام کارهای سطح بالا را دارند. برخی نیز مهارتهای استثنائی و درخشان در زمینههای محدود نشان میدهند که حاصل وجهی ویژه از بیماری آنها است (رضاعی، 1391: 46).
-هنر درمانی
بسیاری از بیماران اسکیزوفرنیک از هنردرمانی سود میبرند، که برای آنها راه گریزی از بمباران دائم تخیلات فراهم میکند، به آنها کمک میکند که با دیگران رابطه برقرار کنند و در زندگی، درونی و ترساننده آنها سهیم شوند. در برخی زمینهها، هنر بیماران روانی بسیار قابل جمعآوری است، معهذا، خواه خرید و فروش بشود یا خیر، تولید کاری که دیگران قدر آن را میدانند برای بالا بردن احترام به نفس بسیار مؤثر است (پورافکاری، 1391: 40).
2-2-2- سایر اختلالات پسیکوتیک:
اختلال اسکیزوفرنیفرم:
DSM-IV-TR (2000) اختلال اسکیزوفرنیفرم را چیزی مشابه اسکیزوفرنی توصیف میکند به استثناء اینکه علائم آن حداقل یک ماه اما کمتر از 6 ماه طول میکشد.
همهگیری شناسی:
میزان بروز، شیوع و نسبت جنسی اختلال اسکیزوفرنیفرم هنوز در منابع علمی گزارش نشده است. بعضی از پزشکان تصور میکنند این اختلال در نوجوانان و جوانان شایعتر است و اکثر پژوهشگران معتقدند که شیوع اختلال تقریباً کمتر از نصف شیوع اسکیزوفرنی است. میزان شیوع در طول عمر 2/0 درصد و میزان شیوع در یک سال 1/0 درصد گزارش شده است (رضاعی، 1391: 48).
