
میتوان دید:
“اي گروه جن و انس اگر ميتوانيد از كرانههاي آسمان و زمين راه فراري يافته بگريزيد اين كار را بكنيد، ليكن از حساب ما و عذاب ما گريزي نداريد، مگر با حجت و عذر موجه (33). پس ديگر كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب ميكنيد؟ (34). آتشي بدون دود و آتشي ديگر با دود بر شما مسلط ميكند، و ديگر نميتوانيد يكديگر را ياري كنيد (35)”.
در این آیات، عاملِ “ما”، عامل مکانی (اینجا) _که از سیاق سخن فهمیده میشود_ و عامل زمانی (اکنون) مثلا در عبارت” راه فراری یافته بگریزید”، حضور دارند و اینگونه با خطاب مستقیم و عتابآمیز، و به وسیله عباراتی چون”راه فرار” و آتش” و “نمی توانید یکدیگر را یاری کنید” فشاره بالا با بار منفی و اتصال گفتمانی را به وجود آورده است.
نمونه اتصالگفتمانی سوره الرحمن با ارزشگذاری مثبت و فشاره پایین را میتوان در آخرین آیه سوره دید:
“چه پر بركت است نام رحمان خدا كه پروردگار تو و داراي صفات جلال و جمال است (78)” .
در این آیه، عاملهای “تو” و “اکنون”– که از سیاق سخن فهمیده میشود_” (زمانی)، اتصال گفتمان در این آیه از سوره را نشان میدهد و فشارهی پایین آن را باز نمود کرده است. بر خلاف خطاب مستقیم و منفی آیات قبل در این آیه خطاب قرآن با بار مثبت است و گویی دل مخاطب (گفته یاب) با این اتصال گفتمانی و عبارت” پروردگار تو” آرام میگیرد.
ب) انفصال (بسط یا گستره) در سوره الرحمن
هرگاه در میدان عملیاتی زبان، گفتمان تولید شود، عواملی که پیش از این به آنها اشاره شد؛ حضور پیدا میکنند، گفتهپرداز در این میدان گاهی بیرون میرود و وارد گفته میگردد، گفتهپرداز با این کار خود در گفتمان توقف ایجاد میکند و از حالت حضوری که دارد، جدا میشود که به این کار، “انفصال گفتمانی” میگویند. البته برای فهم این جریان در میدان عملیاتی زبان به هنگام انفصال با سه عامل “او”، “غیر اینجا” و “غیر اکنون” مواجه میشویم که جریان انفصال را گویا میکند:
انفصال همان گسترهی زبانی است که گفتهپرداز با خارج شدن از دنیای انحصاری با حوزهی وسیعی از دنیای بیرون روبهرو میشود و هر آن چه از دایرهی گفتمان غایب بوده، آنها را حاضر میکند. با این برش، گفتهپرداز از عاملهای خود فاصله میگیرد و با زمان خود که زمان حال است، قطع ارتباط میکند که باعث کثرت در سخن میگردد.
«پس شاخصهای انفصالی سبب تعدد و کثرت در سخن میگردند و بسط و گسترش آن را در پی دارند. بر این اساس دنیای جدیدی از گفتمان باز میگردد که ما در آن با مکانها، زمانها و کنشگرانی نامحدود و بینهایت مواجه میشویم» (شعیری،1389: 30).
در گفتمان این سوره میبینیم که خداوند پس از ذکر هر نعمت، با اتصال گفتمانی آن را یادآوری میکند و بعد از آن دوباره با انفصال گفتمانی به ذکر وقایع (مانند روز آفرینش آسمان و زمین و مقرر کردن خورشید و ماه و یا روز رستاخیز و روز حساب) یا نعمتها و مکانها (بهشت و جهنم) که حاضر نیستند، میپردازد.
برای نمونه میتوان به انفصال گفتمانی در آیه زیر اشاره کرد:
“پس روزي كه آسمان شكافته شود، آن وقت مانند روغن مذاب سرخ ميگردد (37)”.
خداوند در این آیه از اتصال گفتمانی خارج شده و با بسط و گسترهی گفته پیوند ایجاد میکند و دایرهی وسیعی را میپیماید و افقهای ناپیدای دنیای اتصال گفتمانی را با این انفصال و برش حاضر میکند و به سخن و موضوع، کثرت و تعدد میبخشد. انفصال گفتمانی با این عاملهای اصلی صورت گرفته است: “غیرمن”، یعنی عاملهای بیرونی دیگر،”غیر اینجا”، مثل “روز قیامت”، “غیر اکنون”، یعنی زمانهای غایب (روزی که در آینده اتفاق می افتد) در گفتمان، که در این انفصال حاضر میشود.
نمونهی دیگری از انفصال گفتمانی را میتوان در آیه 50 یا 54 این سوره دید:
در آن دو بهشت دو چشمه جاري است (50).
در حالي كه بر فرشهايي تكيه كردهاند كه آسترش از ابريشم است و ميوههاي رسيده آن دو باغ در دسترس است (54) .
در این آیات انفصال گفتمانی با ذکر عاملهای “او” و “غیر اینجا” و ” غیر اکنون” که از کلماتی مثل “آن دو بهشت” و شناسه زمانی افعالی مثل” تکیه کردهاند” به چشم میخورد. خداوند با انفصال گفتمانی و برش، مکانی همچون بهشت را حاضر کردهاست که با مکان و زمان گفتهیاب فاصله دارد و اینگونه به موضوع و سخن کثرت دادهاست.
3-4-5- زوایه دید در سوره الرحمن
گفتهپرداز بر اساس انتخابی که از عناصر و اشکال گفتهای انجام داده و جهتی که به آن بخشیده است، تصویری ممکن از صحنهی پدیدارشناختی به وجود آورده است. این تصویر خود بر اساس رابطهی حسی_ادراکی گفتهپرداز با واقعه بیرونی شکل گرفته است. آنچه در شکلگیری گفتههای متفاوت با گونهی پدیدارشناختی مشترک دخیل است، تغییر زاویه دید است. به این ترتیب که مبدا و مقصد موقعیتی که گفته بر اساس آن تحقق یافته است، متفاوت میشود (شعیری، 1389، 114-113).
با نگاهی به هر گفته، میتوان بر این نکته تاکید نمود که گفتهپرداز در پی جلب توجه مخاطب بر روی یکی از عناصر گفته بوده است. به همین دلیل، آن را در جایگاهی قرار داده است که قبل از هر عنصر دیگر تجلی یابد (شعیری، 1389: 115).
هر داستان به طریقی روایت میشود و حتی ممكن است در یك داستان از چند زاویه دید مختلف روایت استفاده شود. زاویه دید، نمایشدهنده شیوهای است كه نویسنده با كمك آن داستان خود را به خواننده ارائه میدهد. در واقع زاویه دید، روایتی است كه به كمك آن موضوع خود را نقل یا مطرح میكند. زاویه دید در قرآن زاویه دید بیرونی است. زاویه دید بیرونی در حیطهی “عقل كل” یا “دانای كل” قرار میگیرد. فكری برتر از خارج، شخصیتهای داستان را رهبری میكند و از نزدیك بر اعمال و افكار آنها آگاه است و در حكم خدایی است كه از گذشته، حال و آینده آگاه است (میرصادقی، 1385: 392).
گفتهپرداز با دیدگاه یا زاویه دید خود در متن قرار دارد و گفتهخوان گفتهپرداز را در متن پیدا میکند. اگر خط زمانی و مکانی همزمان باشد گفتهپرداز و گفتهخوان روبروی هم هستند. اگر زمان و مکان گفتهپرداز و گفتهخوان یکی باشد به کنش میانجامد و با عمق بیشتری به کنش نزدیکتر است، در این حالت معنا بسیار به ما نزدیک است و تاثیر عاطفی بیشتر است. گفتهیاب به وسیلهی دیدگاه یا همان زاویهدیدش فشاره عاطفی را بالا میآورد و گفتهخوان را به زمان اکنون نزدیک میکند. هر چه به مکان اکنون نزدیکتر باشیم فشاره عاطفی هم بالا تر می رود. فشاره عاطفی باعث میشود گفتهیاب حضور خود را در متن بسیار زیاد حس کند و احساس کند گفتهپرداز با او سخن میگوید و روی سخنش با گفتهیاب است. ولی با تغییر زاویه دید و هرچه زمان دورتر میشود این حالت تبدیل به دانستن معمولی میشود و به کنش نمیانجامد.
از ویژگیهای زبان قرآن، زاویه دید قرآن در روایتهاست. قرآن کریم، از آنجا که روایت محض خداست نه تنها ظاهر امور بلکه باطن امور را نیز در نظر دارد و گاه در میانه روایت ظاهری از پشت پرده سخن میگوید و به وسیله زاویه دید انتخابی ما را با رازی که پشت آن پنهان شده آشنا میکند.
در بحث بعد شناختی در سوره الرحمن میبینم که خدواند از زاویه دید جهان شمول به بررسی نعمتها میپردازد و در بعضی آیات بر اساس زاویه دید تسلسلی، موارد مشابه مثلا مراحل آفرینش و مقرر ساختن آسمان و زمین، نعمتهای فراوان بهشت یا توصیف جهنم را پی در پی بیان میکند. در سوره الرحمن میبینم که خداوند با زاویه دید جهان شمول ابعادی ناشناخته از بهشت و جهنم، احوال بهشتیان و جهنمیان و روز رستاخیز و روز آفرینش را برای ما آشکار میسازد و سپس در بعضی آیات زاویه دید را تغییر داده و زاویه دید بسته ای را ارائه میدهد تا مخاطب را در مقابل گفته خود که هشدار و یادآوری نعمتهاست قرار دهد. همانطور که گفته شد بحث زاویه دید بحثی غایتمند است و همانطور که میبینم خداوند زوایای دیدی را انتخاب نموده که بهترین شناخت و معرفت و کنش را در قلب مومنان راستین ایجاد کنند و به گونهای نعمتها را بر ما عیان میکند که بهترین شناخت را به مخاطب میدهد.
3-4-6-گونههای مجابی و تفسیری در سوره الرحمن
قبل از این به این موضوع پرداخته شد که دو ابزار مهم تاثیرگذار شناختی گفتمان، گونهی مجابی و دیگری گونهی تفسیری است. بارزترین تفاوت در گونه مجابی عامل اصلی و موثر همان سخنپرداز است که به عمل مجاب نمودن گفتهیاب میپردازد، و در گونه تفسیری، عامل موثر و اصلی سخن یاب است که با تفسیر خود به باور میرسد. در باب بعد شناختی و معرفتی گفتمان قرآن شناخت به وسیلهی گونههای مجابی و تفسیری را میتوان در سراسر سوره الرحمن دید.
در پر تکرارترین و مهمترین بخش سوره با آیه “فبای الاء ربکما تکذبان” روبرو هستیم که در آن از گونهای مجابی یعنی هشدار استفاده شدهاست که مرتبا به گفتهیاب گوشزد میشود و چون گونهای سوال و خطاب مستقیم است گفتهیاب را نیز به تفسیر و تفکر در آن وا میدارد.
یا آیاتی که در رابطه با روز حساب است ،خطاب به جن و انس میگوید ” به زودي اي جن و انس به حسابتان خواهيم رسيد ” یا در آیه دیگر آمده است ” اي گروه جن و انس اگر ميتوانيد از كرانههاي آسمان و زمين راه فراري يافته بگريزيد اين كار را بكنيد، ليكن از حساب ما و عذاب ما گريزي نداريد، مگر با حجت و عذر موجه”. این آیات به خوبی یکی از گونههای مجابی یعنی”تهدید” را نشان میدهند.
همچنین در آیه 41 سوره الرحمن “مجرمين از چهرهشان شناخته ميشوند، و موي سر و پاهايشان را ميگيرند و در آتش ميافكنند” یا آیه 43 و 44 این سوره ” اين همان جهنمي است كه مجرمين تكذيبش ميكردند. بين آن و بين آبي در نهايت جوش، آمد و شد دارند” که حالات جهنمیان را در روز حساب توصیف میکند با گونهای مجابی یعنی ایجاد “ترس” روبرو هستیم. خداوند با توصیف و ایجاد ترس در دل مخاطب او را مجاب میکند که از انکار نعمتهای پروردگارش دست بردارد.
اما گونههای مجابی در این سوره همیشه هم بار منفی ندارد. به طور مثال در آیه 54 سوره الرحمن “در حالي كه بر فرشهايي تكيه كردهاند كه آسترش از ابريشم است و ميوههاي رسيده آن دو باغ در دسترس است” با گونهای مجابی به وسیلهی “دلربایی” با توصیف حالات خوب و آرامش بهشتیان روبرو هستیم. خداوند با وصف این حالات مخاطب را مجاب میکند که هر آن کس که نعمتهای الهی را انکار نکند و به خدا ایمان داشته باشد چنین جایگاهی خواهد داشت.
یکی از گونههای تفسیری این سوره نیز در آخرین آیه این سوره به چشم میخورد آنجایی که خداوند میفرماید “چه پر بركت است نام رحمان خدا كه پروردگار تو و داراي صفات جلال و جمال است”.
در این آیه گفتهیاب با عبارات “خدای رحمان” و ” پروردگار تو” روبرو میشود که وجود این عبارات در کنار هم و بعد از آن گونههای مجابی مانند تهدید، ترس و… گفته یاب را به گونهای تفسیر وا میدارد که خداوند به او در همه حال با رحم و مهربانی برخورد میکند چرا که رحمان یکی از ویژگیهای خداوند عز و جل است و اینگونه موجب آسودگی خیال گفتهیاب میگردد.
3-4-7- عاطفه در اتصال و انفصال گفتمانی
عاطفه میتواند در فشاره و گسترهی گفتمانی تأثیر به سزایی داشته باشد. هر چه گفتهپرداز در گفتمان، فشارهی بیشتری آشکار کند، اثری عاطفی به وجود میآورد و این نوع اثر دارای دو جنبهی مثبت و منفی است. عاطفه هم در فشاره (اتصال) هم در گستره (انفصال) وجود دارد. در این مبحث با موضوعات عاطفی که در سخن و گفته مطرح میشود، سر و کار داریم. موضوع عاطفی مورد نظر در گستره از زمان و مکانهای وسیعی برخوردار است؛ اما در فشاره دارای زمان و مکان محدودی است. با این وضع مشخص است که هر چه گسترهی عاطفی بالاتر رود و زمان و مکان زیادی داشته باشد، فشارهی عاطفی آن بالاتر میرود.
برای نمونهی “گسترهی عاطفی بالا با فشارهی پایین” میتوان به آیه زیر اشاره کرد:
” بهشتها كه از شدت سبزي ميل به سياهي دارند (64)”.
مفاهیمی چون “شادابی، زیبایی و آرامش” که متعلق به دنیای عاطفه هستند، با فشارهی پایین ابراز شده و در عبارت “شدت
