
بيهاري واچپايي» نخست وزير هند از تهران ديدار کرد. نقطه اوج ديدار سال 2001؛ صدور اعلاميه تهران بود که توسط واچپايي و «محمد خاتمي» رئيس جمهوري ايران به امضاء رسيد. اعلاميه تهران در واقع پايه و بنياني متشکل از مجموعه اي گسترده از موضوعات راهبردي – شامل همکاريهاي دفاعي – را براي روابط ايران و هند طراحي نمود.
دو سال بعد، ژانويه 2003 آقاي خاتميبه دهلي نو سفر کرد و به عنوان «مهمان ويژه» در جشنهاي روز استقلال هند شرکت نمود. اين تشريفات عموماً براي مهمترين شخصيتها برگزار ميگردد. در اين ديدار، طرفين، توافقنامه دهلي نو را امضاء کردند که هم از نظر زمان امضاء و هم از نظر مفاد آن از اهميت ويژه اي برخوردار بود. استقبال با شکوه و کم نظير هند از خاتمي، آن هم همزمان با گسترش حضور نظاميايالات متحده در خليج فارس – در تدارک براي جنگ دوم آمريکا با عراق – و نيز گسترش بي سابقه کميو کيفي مناسبات نظاميايالات متحده و هند، نشان دهنده اهميتي بود که هند براي روابط خود با ايران قائل شد. «اعلاميه دهلي نو» البته به دليل مفاد و محتوايش نيز حائز اهميت فراوان بود. با تأکيد بر گسترش مفاد «اعلاميه تهران» اين توافق جديد، دو دولت را براي تعميق سطح همکاريها از جمله همکاريهاي دفاعي بيشتر متعهد نمود.
3-3- روابط ایران و هند پس از انقلاب اسلامی
تحت تأثیر انقلاب ایران و تحولات مختلف در مسایل سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ایران و جهت گیریهاي سیاسی ایران نسبت به مسائل منطقه یی و بین المللی ، روابط ایران و هند نیز دستخوش تغییر و تحولاتی شد . عوامل زیر بر روابط دو کشور در دوره پس از انقلاب تأثیرگذار بوده است:
1. گرایش ضد آمریکایی ایران و خروج این کشور از اتحاد با ایالات متحده و بلوک غرب ، موجب تقویت وگسترش تدریجی روابط هند و ایالات متحده و اتخاذ موضع معتدلتری از سوی هند نسبت به ایالات متحده گردید.
2. روابط نزدیک هند و عراق و مناسبات تجاری و سیاسی مطلوب میان دو کشور در طول جنگ ایران و عراق، نارضایتی ایران از هند را سبب گردید. البته در طول جنگ تحمیلی هند بنابر روابط نزدیک اقتصادی و سیاسی اش با عراق ، بارها خواستار خاتمه جنگ از طریق مذاکره شد و کوششهایی را نیز برای پایان دادن به جنگ به صورت انفرادی یا از طریق نهضت عدم تعهد به عمل آورد (گل بهروزان 1382، 193).
3. جمهوری اسلامياز مناسبات روبه رشد هند و اسرائیل خوشنود نبوده است و همواره این مناسبات ، جمهوری اسلاميایران را نگران کرده است ( در این باره در قسمت عوامل واگرایی با دقت بیشتری صحبت خواهد شد.
4. طرفداری ایران از جنبشها و حرکتهاي اسلاميبه هیچ وجه برای هند مطلوب نبوده است، زیرا چنین گرایشی همواره ميتوانست تحریک کننده جنبش جدایی طلب کشمیر باشد.
زمانی که در ایران انقلاب به وقوع پیوست، هند انقلاب اسلاميرا بعنوان انعکاس جستجوی ایران برای هویت؛ ابراز وجود ملی و میل به اتخاذ یک راه مستقل بدون نفوذ قدرتهاي بزرگ دانست (ناز 570:1380).
ولی علیرغم برخورد مناسب هند با انقلاب ایران ، در دهه 1980 روابط دو کشور در مجموع سیر نزولی داشت و بنابر گرایشهاي ایدئولوژیک ایران و در نتیجه انزاوای جمهوری اسلاميایران ونیز درگیری ایران در جنگ تحمیلی ، دولتمردان ایران توجه چندانی به روابط با هند نشان ندادند. ایران در نگاههاي ژئوپلتیکی خود والبته بنابر گرایشهاي ایدئولوژیک اسلام گرایانه اش ، بیشتر به روابط با کشورهای اسلاميمياندیشید و از این راه از توجه به حوزه تمدن ایرانی غافل مانده بود . هند نیز به عنوان کشوری كه از دیرباز پیوندهای تمدنی و تاریخی با ایران داشت از این امر مستثنی نبود و ایران ظاهراً بیش از از آنکه به هند اهمیت دهد به پاکستان به عنوان یک دولت اسلاميتوجه نشان ميداد. البته باید گفت با توجه به جنگ ایران و عراق و حمایت برخی از کشورهای عربی اسلامياز عراق ، نگاه ژئوپلتیکی به جنوب جهان اسلام نیز موفقیت چندانی به دست نیاورد .
در دوره پس از 1991 به تدریج زمینه برای بهبود روابط دو کشور و افزایش توجه به حوزه تمدن ایرانی در شرق و شمال شرقی فراهم آمد. این تحولات در این دوره زمینههاي تقویت روابط را فراهم آورده . شاخص تر ین این تحولات را اینگونه ميتوان اشاره کرد:
1. ایران به تازگی از جنگ فارغ شده بود و در صدد بود با بهبود روابط خود با کشورهای دیگر ، هم از انزوا خارج شود و هم با گسترش روابط خارجی خود به ویژه از بعد اقتصادی و تجاری به وضعیت آشفته اقتصادی خود سرو سامان دهد .
2. فروپاشی اتحاد شوروی دو تأثیر بزرگ داشت که ميتوانست موجبات نزدیکی دو کشور ایران و هند را تسهیل کند.
الف) با فروپاشی شوروی، ایالات متحده امریکا سعی در گسترش هژمونی خود در جهان و ایجاد یک نظام تک قطبی کرد. این امر مورد قبول بسیاری از کشورهای جهان به ویژه آنهايي که دارای توانمندیهاي سیاسی ، اقتصادی و نظاميعمده یی بودند (مانند روسیه، چین، برخی از کشورهای قدرتمند اروپایی و نیز هندوستان و … ) نبوده است . ایران نیز به عنوان کشوری با پتانسیلهاي قدرت منطقه ای و معارض با ایالات متحده در دوره پس از انقلاب ، به شدت مخالف سروری طلبی ایالات متحده بوده و از آن احساس نگرانی کرده است و بدین گونه خود را درصف مخالفین یک جانبه گرایی ایالات متحده دیده است . این همرایی نسبت به گرایشهاي حاکم بر نظام بین الملل ، عاملی تأثیرگذار بر تفاهم بیشتر ایران و هند ميتوانست باشد که بود .
ب) با ظهور آسیای مرکزی به عنوان یک منطقه مهم ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی ، در روابط ایران و هند ، حوزه همکاری جدید و پر سودی برای طرفین گشوده شد. منافع ایران و هند در حوزه آسیای مرکزی به یکدیگر پیوند خورد و بدین گونه دو کشور را از طرق مختلف (همان گونه که در قسمت بعد خواهیم دید ) به یکدیگر نزدیک تر گرداند .
یکی از ویژگیهاي روابط هند و ایران در این سال هااین بوده که دو کشور ميکوشیدند پیشامدهای خاص سیاسی بر روابط اقتصادی آنها لطمه نزند. یکی از حوادث مهميکه بر روابط دو کشور سایه افکند تخریب مسجد «بابری» در سال 1992 به دست هندوهای افراطی و کشتار مسلمانان بود. جالب است دو هفته قبل از حادثه دو کشور بزرگ ترین قرارداد همکاری را به ارزش یک میلیارد دلار به امضاء رساندند که بر اساس مفاد ان یک پروژه تولید برق با ظرفیت 840 مگاوات و کارخانه تولید شکر به کمک هند در ایران باید ساخته ميشد. هم چنین قرارداد احداث مترو تهران با همکاری هند نیز میان دو کشور به امضاء رسید. تهران اگر چه نسبت به حادثه تخریب مسجد بابری به شدت اعتراض کرد اما وزیر امور خارجه وقت ایران «علی اکبر ولایتی» در عین حال به آگاهی سفیر هند رساند که دولت ایران دهلی نو را در این زمینه مقصر نميد اند دولت هند نیز نسبت به اعتراض این واکنش معقولی نشان داد و اعلام کرد که احساسات ایران را به عنوان یک کشور اسلاميدرک ميکند. در سال 1994 و پس از آنکه ایران پیشنهاد میانجیگری بین هند و پاکستان را در جریان کنفرانس حقوق بشر سازمان ملل متحد برای حل مسالمت امیز مسأله کشمیر به اطلاع دو کشور رساند؛ سرعت تحولات در روابط تهران- دهلی نو شدت یافت به طوری که ناظران معتقدند دولتمردان دو کشور نشان دادند که به یکدیگر از زاویه وسیع تر و در راستای منافع ملی، منطقه ای و بین المللی مينگرند. با توجه به تحولی که در روابط بین الملل نیز پدید آمد ایران در سال 1994 این سیاست را با توان بیشتری دنبال کرد و حتی هاشميرفسنجانی؛ رئیس جمهور وقت ایران در مصاحبه با روزنامه هندوستان تایمز پیشنهاد کرد که برای ایجاد یک نظم اساسی، محورایران –هند و چین شکل بگیرد (وجیهه مهری پرگو 1386، 4).
در عرصه سیاسی تماسهاي سطوح بالای دولتی میان دو کشور در سال 1990 میلادی نسبت به دورههاي قبل بی سابقه است و ميتوان گفت که این تماسها نه تنها قدمهاي مؤثری برای بهبود روابط سیاسی هند وایران بود بلکه انگیزه ای جهت توسعه همکاریهاي اقتصادی دو کشور شد.
در مجموع تحولات بین المللی از سال 1991 حرکت جدیدی در همکاریهاي هند و ایران به وجود آورده . تلاشهاي ایالات متحده جهت منزوی کردن ایران، روابط پیچیده ایران با ساختارهای حکومتی خلیج فارس تأکید کمتر ایران بر مسائل دینی پس از ارتحال امام خمینی (ره) و ظهور جمهوریهاي آسیای مرکزی، فضا و شرایط سیاسی واستراتژیکی را آماده کرده است که منتهی به شکل گیری اشتراکات منافع ایران و هند شده است و در نتیجه این امر به نوبه خود موجب تعامل بیشتر بین این دو کشور گردیده است (ناز 1380، 576).
در سپتامبر 1993 « نار اسمها رائو» به عنوان اولین نخست وزیر هند از ایران پس از انقلاب دیدار کرد و توانست تحرکی را در صحنه سیاسی دو کشور پدید آورد. هاشميرفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران این سفر را به عنوان نقطه آغازی در روابط دو جانبه تفسیر نمود. ( سوآمي1381 ،53) در سال 1995 رئیس جمهور وقت ایران ، هاشميرفسنجانی به هند سفری داشت و در این سفر به ضرورت همکاری استراتژیک بین دو کشور تأکید نمود . همانگونه که وی از ضرورت همکاری استراتژیک بین دو کشور سخن گفت ، «واجپایی » رهبر حزب « بی جی پی » نیز در همان سال در روزنامه پایونیر اظهار داشت : ” ایران متحد استراتژیکی هند است. (گل بهروزان 194:13829) “«. در مسیر پیشرفت روابط دیپلماتیک بین دو کشور ، در سال 1996 ولایتی سفری به هند داشت و گفتگوهای دو جانبه یی در موضوعات مختلف صورت گرفت . در همین سال معاون رئیس جمهور هند « ک. آر . نارایان » دیداری از ایران دا
