
آن است که وی از پیشینه مراغه به خوبی آشنا بوده است. ویلسون با گردش در شهر و مشاهدهی داخل و اطراف شهر در مورد حصار مراغه مینویسد: «دیواری به بلندی بیست پا به دور شهر که برای پیشگیری از هجوم گران، تعمیر شده بود با دروازه های بزرگی که بر روی چوبهایش ورقه های آهنی کوبیده بودند به مراغه منظره ی باستانی بخشیده بود.». حاجی زینالعابدین مراغهای در کتاب «سیاحتنامه ابراهیم بیگ» در رابطه با حصار شهر چنین گزارش میدهد: «با اندکی فاصله به دم دروازه شهر رسیدیم، در شهر قلعهای نیز دیده میشد به جلودار گفتم: امروز از امثال این قلعه و دروازه برای هیچ شهر فایده نیست. جلودار گفت: این شهر تا چندی پیش از این در میان حصار بود، به تدریج حصار آن خراب شد، لذا دروازهها را نیز برداشتند. ولی چند سال پیش از این شیخ عبدالله کرد به پارهای خیالات خام با جمعیت زیادی از کردهای خود بدین شهر روی آوردند. (1297 ه.ق) این دروازهها را آن وقت با استحکام کمی ساختند.» امروز نه از قلعه داخل شهر اثری بر جا مانده و نه از حصار مراغه، مگر در بخشهایی از شهر که پارهای از دیوار حصار توانسته از گزند خرابی و فروریختن نجاتیافته، سر پا بایستد. (همان،1385، 10-17)
2-8 بازارها و بازارچهها در مراغه
بافاصلهای دور از مفهوم «شهر – بازار»، شهر دوران اسلامی در تحول خویش به دور بازارها تنیده میشود و در گسترش خود بازارهای جدید را ایجاد میکند. شواهد بسیاری وجود دارند که قبل از اینکه محلهای ساخته شود و بخشی نو برپا شود، ابتدا بازار و میدان ساخته میشدند و سپس مردمان به گونهای کاملاً آزاد به دور آنها سکنی میگرفتند و محلهای جدید برپا میشد. به همین اعتبار است که میتوان از بازار به عنوان ستون فقرات شهر دوره اسلامی نام برد. از بازار شهر مراغه نیز میتوان مانند همه بازارهای ایرانی به عنوان عنصر اصلی شهر یادکرد؛ و بقیه عناصر شهری با توجه به بازار و در رابطه با آن شکل گرفتند. (سید محسن حبیبی،1387، 47) در گذشته بازار و بازارچههایی در مراغه وجود داشت که محل تولید و عرضهی انواع محصولات و انجام پارهای خدمات بود. عدهای صنعتگر نیز در بازار مراغه بودند که به ساخت بعضی از مایحتاج عمومی مردم اشتغال داشتند. بازارهای گوناگونی در مراغه وجود داشت، اگرچه در حال حاضر بعضی از آنها مانند سرای شریف، چاروقچی بازار، پالاندوز بازار، قانی بازار که از بین رفته، معهذا بسیاری از آنها با تغییراتی هنوز هم برجاست. به طور کلی بازار مراغه در آن روزها، از قسمتهای مختلفی تشکیل میشد که هر قسمت اختصاص به عرضهی کالا یا خدمات خاصی داشت. از بازارها و سراهای آن دوره میتوان به مکانهای زیر اشاره کرد:
چای اوستی بازار، میتولار، داش مغازالار، نعلبند بازار، دوز میدانی، نجار بازار، دلال بازار، اشیک دلال بازار، بزاز بازار، ملامحمود طاق دهنه سی، موسوی بازار، سرای حمیدیه، سرای خواجهملکم، ملامجید دهنه سی، مسگر بازار، کفاش بازار، بیوک کاروانسرا، سوزوچی بازار، قاپان میدانی، آق مسجد دهنه سی، قورت میدانی، دوشابچی لار بازاری، چاروقچی بازار، سرای روح زنده، قانلی بازار، پالاندوز بازار، سرای حاج عباس، وروی بازار، سرای بوستان، دمیرچی بازار، زرگر بازار، سراج بازار، اون میدانی، فرش بازاری و خشکبار بازار.
علاوه بر مشاغل تولیدی و تجاری که مورد اشاره قرار گرفت، خدمات معمولاً به وسیلهی مردم عادی و اکثراً در حاشیه خیابانها انجام میشد و تنها صاحبان مشاغلی نظیر نانوایی، کبابپزی و قند ریزی دارای مغازههای محقری در سطح شهر بودند. یکی از پیشههای پررونق آن روز مراغه، حرفهی روی گری یا سفیدگری مس بود که صاحبان آن به وسیله قلع، پشت و روی ظروف مسی را سفید میکردند. آن وقت به دلیل اینکه هنوز ظروف چینی، بلوری، ملامین، پلاستیک و آلومینیومی در مراغه رایج نشده بود و علاوه بر ظروف غذاخوری بسیاری از سایر ظروف مصرفی مانند آفتابه، لگن حمام، طشت، رختشویی و غیره از مس تهیه میشد و لوازم مس احتیاج به سفیدگری مرتب داشت، به همین جهت سفید گران از پر فعالیتترین اصناف به حساب میآمدند. (غلامیه، 1385، 31) هیزمشکنان دورهگرد، گروهی دیگر از کسبهی مراغه بودند که معمولاً مکان و محل ثابتی نداشتند و از حرکت در کوچهها و خیابانها به انجام سفارشها محوله از سوی مردم میپرداختند و تنههای درختی را که معمولاً به مصرف پخت و پز خانوادهها یا سوخت زمستانی آنها میرسید، برای آنان خرد میکردند و در برابر کار دستمزدی ناچیز دریافت میداشتند. حملونقل بار و بستههای تجاری بر روی دوش یا به کمک الاغ یکی دیگر از مشاغل طبقهی بی تخصص مراغه بود، صاحبان سایر مشاغل خدماتی که عمدتاً کارگران ساختمانی را شامل میشدند، بیشتر در قهوهخانههایی که در نقاط مختلف شهر دایر بود استقرار داشتند و مرسوم چنین بود که نیازمندان و کسانی که احتیاج به کار از قبیل بنا و عمله و مقنی و گچ کار و غیره داشتند با مراجعه به قهوهخانه به آسانی میتوانستند نیروی کار مورد نظر و نیازشان را تأمین کنند. (همان، 1385، 34)
2-9 سیمای اقتصادی مراغه
اقتصاد در مراغه از دیرباز بر پایهی تولیدات کشاورزی و فراوردههای دامی استوار بوده است. قدیمیترین اثری که در خصوص اقتصاد مراغه مطلبی به دست میدهد، نزهة القلوب حمدالله مستوفی است (740 ه ق). مستوفی در این کتاب خود ارقام مالیاتی چندین شهر را ارائه مینماید که مراغه نیز در فهرست آن شهرها است. بررسی این آمار بسیار جالب است، مالیات اخذشده از کشاورزان مراغهای در قیاس با چندین شهر بزرگ و کاروان رو، نشان از رونق کشاورزی در این شهر است. (غلامیه، 1385، 65)
نام ولایت مالیات از شهر مالیات از مضافات ملاحظات
به دینار کشاورزی به دینار
همدان 105000 136000 5 ناحیه
قزوین 55000 55000 8 ناحیه
مراغه 70000 158000 6 ناحیه
اکثریت قریب به اتفاق مورخینی که از مراغه دیدن کردهاند، نتوانستهاند بیاعتنا از زیبایی طبیعت مراغه و باغات سرسبز و میوههای شیرین و متنوع آن بگذرند، میتوان گفت تمامی محققین ایرانی و خارجی به این مطلب اشارهکردهاند. ابن حوقل در کتاب صورالارض خود در خصوص مراغه مینویسد: «مراغه شهری باصفا است و در همه جای آن باغها و چشمه ها و آبها و میوه های خوب و غلات وجود دارد و این به سبب وجود روستاها و کشتزارها است. این شهر شامل همه چیزهایی است که شهرهای دیگر دارند و مردم آن بزرگوارند و سکنه ی بسیار و مشایخ فراوان دارد.». همین طور حاج زینالعابدین مراغهای که بسیاری از شهرهای ایران را گشته و با دلسوزی ضعفها را بیان و سعی در اصلاح نواقص داشته در هنگام دیدار از مراغه در خصوص اوضاع اقتصادی شهر یادداشتهایی دارد که بخشی از آن چنین است:
«به تصدیق عمومی، شهر مراغه، نخستین شهر حاصلخیز خطه آذربایجان است، اطراف این ملک از چهار جانب تا دو سه فرسنگ مسافت باغ است. انواع انگور و میوه های سردرختی دارد. همه ساله مقدار گزافی خشکبار از آنجا به خارج صادر میشود. مراغه ایها در ازدیاد محصولات خود قدمی نپیموده اند. بهر نحوی که از نیاکان خودشان دیده اند، همان است. در این اواخر چند نفر از ارامنهی بومی و روسی بدین معنی، یعنی به غفلت اهالی این ملک، پی برده هرکدام با اندک سرمایه ای بدانجا آمدند در ظرف اندک مدتی از معاملات خشکبار صاحب کرور شده اند.»(همان، 1385، 67) فعالیت عمده اقتصادی و تولیدی در شهر مراغه به صنایعدستی از قبیل: فرش، قالی، گلیم و جاجیم، ظروف سفالین، صنایع چوب، صنعت مشهور صابونسازی، تهیه و صدور چرم و سالامبوربه خارج و تولید مصالح ساختمانی و معدنی محدود میشود. (خیری،1388، 176).
2-10 ملک التجار مراغه
در شهر مراغه نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران ریاست تجار را «ملک التجار» یا «رئیس التجار» بر عهده داشت. ملک التجار توسط همکارانش از میان بانفوذترین تجار شهر انتخاب میشد. تجار بزرگ شهر غالباً با اعضای قدرتمند حکومتی همکاری داشتند، زیرا هر کسی در ایران خواستار موفقیت بود، بالاجبار میبایست به دنبال رابطه با چنین افرادی باشد، به عنوان مثال میتوان رابطهای که حاجی غفار «ملک التجار» با حاج صمد خان شجاع الدوله داشته است را نام برد. گاه ضبط اموال تجار به انگیزههای سیاسی صورت میگرفت. یک نمونه بسیار مشهور در مراغه محاکمه میرزا حسن شکوهی است؛ که توسط صمد خان شجاع الدوله صورت گرفت. (غلامیه، 1385، 67 و 68)
2-11 خواجهملکم خان
یکی از دهها ارمنی مقیم شهر مراغه، میرزا ملکم خان بود که عمری را باعزت و شرف در کنار مردم این شهر سپری نمود. میرزا ملکم به کار چوب بری میپرداخت. کارخانهای در خیابان مشرف به راهآهن داشت و به تجارت چوب مشغول بود. از تحصیلات ابتدایی برخوردار بود. در ابتدای جوانی با دختری به نام «ماریام» ازدواج نمود و صاحب چهار اولاد به نامهای: آسن، سنباد، نازیک و ساتیک گردید. خواجهملکم در سن 50 سالگی زندگی را وداع گفته و جنازهاش در سرای خواجهملکم که توسط خودش ساخته شده بود دفن گردید (البته هیچ شواهدی از این مورد در سرای خواجهملکم موجود نیست). از جمله کسانی که در تجارت با خواجهملکم ارتباط داشت، غفار سلطان بود. غفار سلطان فرزند پرویز سلطان از روستای قطعات از توابع نظرکهریز بود. غفار سلطان همچون پدران خود از دولتیان وفادار به دولت به شمار میآمد. به واسطهی هجوم شاهسونهای غارت گر بر صفحات مراغه، پرویز سلطان پدر غفار سلطان با نیروهای ابواب جمعی خود با آنان درگیر میشود و در سایه همین درگیری با اصابت تیر کشته میشود. (غلامیه، 1385، 68)
2-12 تجارت خشکبار در مراغه
مراغه به سبب باغات و محصولات پر برکت آن از گذشتهها زبانزد بیشتر سیاحان بوده به طوری که در کتاب «آثارالبلاد و اخبار العباد» اثر محمود قزوینی در حدود سال 600 هجری قمری، فراوانی میوه در باغات مراغه چنین توصیف شده است: «باغی در حومه شهر مراغه است به نام قیامت آباد، مساحتش یک فرسخ است. میوه اش چندان زیاد است که مالکان نتوانند آنرا جمع آوری کنند. در هر حال مقدار زیادی از میوه بر زمین ریزد و هدر رود». فراوانی محصولات باغی مراغه در زمانهای گذشته مورد توجه بیشتر تجار در نقاط مختلف قرارگرفته و حتی سابقهی تجارت خشکبار را به قبل از قاجار نیز میرساند. با تأسیس تجارتخانهها و کارخانههای کوچک محصولات خشکبار مراغه هر چه بیشتر بر شهرت خشکبار مراغه اضافه میکند. اولین کارخانه خشکبار مراغه اواسط دوره قاجار توسط ارامنه ایجاد شد که محصولات اصلی آن آلوچه، کشمش، گردو و برگه زردآلو بوده است. مرحوم حاج عبدالله صادقی یکی از تجار معروف اردبیل نیز با تأسیس کارخانه خشکبار در کاروانسرای حاج عباس و تأسیس تجارتخانه مشهور صادقی مراغه را به قطب تجارت خشکبار تبدیل کرد. (محمد زاده،1389، 37)
3 فصل سوم
مطالعهی اجمالی بازارها، سراها و کاروانسراها در ایران
3-1 بازار
3-1-1 مفهوم بازار
بازار جای دادوستد و خرید و فروش کالا یا محل اجتماع خریداران و فروشندگان است. «بازار به معنی وسیع و مجازی آن از نظر اقتصادی به حوزه هایی اطلاق میشود که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم میان عرضه و تقاضا برقرار نماید، به نحوی که در سراسر آن پس از بررسی های لازمه که مقدمه تعامل است، قیمت ثابتی به وجود آید.»(بیگلری،1335، 8)
3-1-2 پیدایش مفهوم بازار
بازار بر اصل تبادل کالا و رفع احتیاجات مردم
