
سازمان دانشمحور، شرط الزامي موفقيت سازمانها در دورهاي است كه به دورهي اقتصاد دانشمحور معروف است(هانگ و همکاران2، 2005؛ داونپورت و بک3، 2002؛ لوت و گونر4، 2000).
مديريت دانش فرآيندي است كه به سازمانها در كشف، انتخاب، سازماندهي، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و تجارب ضروري براي فعاليتهايي از قبيل حل مسأله، يادگيري پويا، برنامهريزي استراتژيك و تصميمگيري كمك ميكند(گوپتا و گاوندراجن5، 2000). مديريت دانش به تلاشهايي اشاره دارد كه بهطور سيستماتيك براي يافتن، ساماندهي، قابل دسترس نمودن سرمايههاي نامشهود سازمان، تقويت فرهنگ يادگيري مستمر و تسهيم دانش در سازمان صورت ميگيرد. بسياري از سازمانها با تمركز بر مديريت دانش و سرمايهگذاري گسترده در زمينهی فناوری اطلاعات بهدنبال دسترسي به مزاياي حاصل از مديريت دانش هستند(شیح و چنگ6، 2005).
مديريت دانش سازماني يكي از مهمترين عوامل موفقيت شركتها در شرايط رقابتي و عصر اطلاعات است. اهميت اين موضوع بهحدي است كه امروزه شماري از سازمانها، دانش خود را اندازهگيري ميكنند و بهمنزلهي سرمايهی فكري سازمان و نيز شاخصي براي درجهبندي شركتها در گزارشهاي خود منعكس ميكنند(موسوی، 1384). اهمیت دانش را در محیط تجاری، جهانی و پیچیده نمیتوان نادیده گرفت. سازمانهایی که میدانند چگونه باید اطلاعات را بهطور مؤثر کسب، توزیع و مدیریت کنند، رهبران صنعت خود خواهند بود. امروزه به سوی دورهای حرکت میکنیم که مزیت رقابتی نه فقط از طریق دستیابی به اطلاعات، بلکه مهمتر اینکه از طریق ایجاد دانش جدید حاصل میشود(داونپورت و کلار7، 1998).
سازمانها بر اساس ميزان دانش خود با يکديگر به رقابت ميپردازند. محصولات و خدمات سازمانها هر روز پيچيدهتر شده و نرخ نوآوري و سهم اطلاعات در آنها بيشتر ميشود. در اين ميان مديريت دانش با در اختيار داشتن ابزارهاي لازم بهعنوان فرصت مناسبي براي ايجاد مزيت رقابتي محسوب ميشود. لذا مديريت دانش، به جهت اشتراک گذاشتن و بهکارگيري دانش در سازمان براي دستيابي به مزيت رقابتي، مورد استفاده قرار ميگيرد(پیترسون و پولفالت8، 2002). جوامع علمی و تجاری، هر دو بر این باورند که سازمانهای دارای قدرت دانش میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند و به همین دلیل در سالهای اخیر، مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی در سازمانها تبدیل شده است(بات9، 2001).
با وجود مزایای بسیار مدیریت دانش، بهمنظور بهکارگیری مدیریت دانش در سازمانها، گاهی اوقات با مشکلات و موانعی روبرو میشویم(طاهریهشی و همکاران، 1389). شرکتهای بسیاری درراستای اجرای مدیریت دانش موفق شدهاند و به پیشتازی خود ادامه میدهند ولی سازمانهایی نیز علیرغم صرف وقت و هزینه بسیار ناکام ماندهاند(قلیزاده و حمیدیزاده، 1388). ناتوانی در شناسایی و برطرف کردن این مشکلات پیش از پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش در سازمانها و از جمله بخش مدیریت بیمارستانی کشور، تأثیرات نامطلوب گستردهای بر مرحلهی پیادهسازی و اجرای آنها خواهد گذاشت.
هدف پژوهش حاضر اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش پس از شناسایی نیازها در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، بهمنظور تشخيص كمبودها و موانع در اجرای دانش سازماني و تلاش برای رفع آنها، بهبود بهرهوري سرمايههاي انساني، ارائهی خدمات با ارزش افزودهی بيشتر و رضايتمندی بیماران و كاركنان میباشد.
1-3- ضرورت تحقیق
مدیریت دانش در اوایل دههی 90 بهعنوان يك رويكرد عمومي در تمام سازمانهاي بازرگاني، خدماتي، بخش خصوصي و دولتي، كتابخانهها و مراكز اطلاعاتي مطرح گرديد(جین10، 2009). در حال حاضر در عصر دانايي و دانشمحوري، مديريت دانش از اهميت ويژهاي برخوردار شده است(جعفری11، 2009). پژوهشها حاكي از تأثير مديريت دانش در بهدست آوردن استراتژي پايدار و مزاياي رقابتي است(جاسمادین12، 2008). علاوه بر آن ارتباط ميان مديريت دانش و نوآوري در سازمان و مديريت دانش و عملكرد بالاي سازماني به اثبات رسيده است(رودز و همکاران13، 2008).
در سازمانهاي بهداشتي و درمانی به لحاظ اهميت روزآمد بودن اطلاعات و دانش براي بهبود خدمات، دانش و مديريت آن از اهميت ويژهاي برخوردار است. سازمانهاي بهداشت و سلامت در قرن 21 به لحاظ گسترهی وسيع آن، تعامل این سازمانها با عموم مردم و تغييرات پيش آمده در نظامهاي بهداشتي جهاني، با چالشهاي زيادي مواجه هستند. براي غلبه بر اين چالشها و ارتقای كيفيت خدمات بهداشتی، اين بخش از نظام اجتماعي نيازمند مديريت كارآمد و مؤثر، استفاده از كاركنان ماهر و بادانش و تخصيص زمان مناسب به امر مديريت دانش ميباشد(امیری، 1389). بنابراین میتوان گفت در دهههاي اخير، تكنولوژي اطلاعات با محوريت دانش و خردگرايي انسان و انديشههايش، بهمنظور بهرهبرداري از انديشه و سپردن امور تكراري و غيرخلاق به ماشين و همچنين افزايش كارآيي و آزادسازي مهارتهاي انساني، مورد توجه خاصي قرار گرفته است(فاتح پناه14، 2006). از این رو پژوهش حاضر به اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش بهمنظور پیادهسازی مؤثر مدیریت دانش در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز اختصاص یافته است.
1-4- سؤالات تحقیق
1- نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟
2-سطوح اهمیت نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟
3- راهحلهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟
4- سطوح اهمیت راهحلهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟
5- اولویت نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟
6- اولویت راهحلهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟
1-5- قلمرو تحقیق
با توجه به موضوع تحقیق که عبارت است از اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش با رویکرد گسترش عملکرد کیفیت(QFD)15 فازی در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، لذا قلمرو مکانی تحقیق، بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز با 14 پزشک عمومی و 16 پزشک متخصص میباشد. قلمرو زمانی این پژوهش، سال 1393 است و قلمرو موضوعی پژوهش، مباحث مرتبط با مدیریت دانش میباشد.
1-6- روش تحقیق
با توجه به اینکه تحقیق حاضر در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز انجام شده است، نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی میباشد و بر اساس چگونگی بهدست آوردن دادههای مورد نیاز، از نوع توصیفی و از شاخهی پیمایشی(تحلیلی) محسوب میشود. علاوه بر این، پژوهش حاضر از آن نظر که به بررسی دادهها در برههای از زمان میپردازد، مقطعی است. در این پژوهش بهمنظور جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است که روایی پرسشنامه به تأیید خبرگان در این زمینه میرسد و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تعیین میگردد. جامعهی آماری این پژوهش پزشکان بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تکنیک 16TOPSISفازی به تعیین وزن نیازمندیها و راهحلهای مدیریت دانش پرداخته میشود. بعد از این مرحله با بهکارگیری تکنیک گسترش عملکرد کیفیت فازی به تشکیل ماتریس روابط فازی QFD پرداخته میشود و در نهایت راهحلهای مدیریت دانش با استفاده از تکنیکSAW17اولویتبندی میگردد.
1-7- تعریف کلمات کلیدی
• مدیریت دانش:
مدیریت دانش عبارت است از یک استراتژی آگاهانه در فراهمآوری دانش صحیح برای افراد مناسب در زمان مناسب وکمک به افراد در تسهیم و نیز بهکار بستن دانش مربوطه با استفاده از روشهایی که منجر به ارتقاي عملکرد سازمانی میشوند( اودل و گریسون18، 1998).
• منطق فازی19:
منطق فازی ابزاری توانمند برای مسائل مربوط به سیستمهای پیچیدهای که درک آنها مشکل و یا مسائلی که وابسته به استدلال تصمیمگیری و استنباط بشری میباشند، بهشمار میآید(کورهپزان دزفولی، 1387). منطق فازی فناوری جدیدی است که شیوههایی را که برای طراحی و مدلسازی، نیازمند یک سیستم ریاضیاتی پیچیده و پیشرفته است را با استفاده از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین میسازد(قنبری و موسوی، 1390).
• QFD:
گسترش عملکرد کیفیت، به حوزهی مدیریت کیفیت جامع تعلق دارد که یک راهکار ساختیافته و خطی را برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگیهای محصول جدید ارائه میدهد(بتچاریا و همکاران20، 2010). QFD برای توسعه دادن بهتر محصولات و خدماتی که به نیازهای مشتری پاسخگو هستند، مورد استفاده قرار میگیرد و یک تابع متقابل را برای شناسایی نیازهای مشتری و برگردان آنها به ساختارهای طراحی، برای طراحی محصولات جدید یا بهبودیافته بهکار میگیرد. QFD سطح کیفیتی بالا از انتظارات مشتری را در سراسر مراحل طراحی محصول برآورده میکند(ابراهیمی، 1381).
• TOPSIS:
تاپسيس يكي از روشهاي تصميمگيري چندشاخصه است كهm گزینه را با توجه به nمعيار، رتبهبندي ميكند. مبناي اين روش، انتخاب گزينهاي است كه كمترين فاصله را از جواب ايدهآل مطلوب و بيشترين فاصله را از جواب ايدهآل نامطلوب دارد(لی و ریوس21، 1999).
1-8- فصلبندی تحقیق
در این فصل با عنوان كليات تحقيق، پس از تعريف مسألهی موجود، اهداف و ضرورتهای انجام تحقيق ارائه شده و در ادامه سؤالات تحقیق، قلمرو و روش تحقیق تعيين گردید. فصل دوم مروری بر ادبیات تحقیق است. این فصل به بررسی تعاریف، اهداف، الزامات، ضرورتها و … دانش و مدیریت دانش و همچنین به معرفی تکنیکهای بهکار رفته در این پژوهش و در نهایت مطالعات داخلی و خارجی و مهمترین یافتهها از مرور پژوهشهای پیشین پرداخته است. در فصل سوم بعد از بررسی مراحل اجرای تحقیق، روش انجام تحقیق بررسی گردید و سپس به بررسی سؤالات تحقیق، قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، روایی و پایایی تحقیق، ابزارهای مورد استفاده در گردآوری اطلاعات و جامعهی آماری پرداخته شد.. نتایج حاصل از اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش با استفاده از تکنیکهای TOPSIS فازی، QFD فازی و SAW نیز در فصل چهارم آورده شده است. در نهایت نیز، نتیجهگیری و پیشنهادات، فصل پنجم تحقیق را به خود اختصاص میدهد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق و مبانی نظری
2-1- مقدمه
بررسی تاریخچه، مفاهیم، تعاریف و بهطور کلی مبانی نظری یک مفهوم، پیشنیاز شناخت و پیادهسازی آن مفهوم است. بر این اساس، در فصل حاضر با هدف شناسایی مفاهیم مورد استفاده در این پژوهش، ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات، دانش و خرد پرداخته میشود. سپس تعاریف دانش از دیدگاه محققان مختلف بررسی میگردد و مروری بر انواع دانش، خصوصیات و ویژگیهای دانش و اهمیت آن میشود. سپس به بررسی تعاریف مدیریت دانش، مزایا، اهداف، ویژگیها، دلایل بهوجود آمدن مدیریت دانش، تاریخچهی دانش و مدیریت آن و … در جامعهی کنونی پرداخته میشود. در ادامه مروری بر تکنیکهای مورد استفاده در تحلیل دادههای این پژوهش میگردد. مطالعات انجام شده در زمینهی مدیریت دانش در دو قسمت مطالعات داخلی و خارجی و مهمترین یافتهها از مرور پژوهشهای پیشین نیز بخش نهایی این فصل را تشکیل میدهد.
2-2- دانش
اساسیترین مشخصهی سازمانهاي هوشمند در قرن 21 ، تأکید بر دانش و اطلاعات است. دانش ابزار قدرتمندي است که میتواند تغییرات را در جهان بهوجود آورده و نوآوريها را ممکن سازد(محمدی فاتح و همکاران، 1387). امروزه، دانش بهعنوان مهمترين سرمايه و عامل اصلي مزيت رقابتي پايدار سازمانها بهشمار ميرود. اين سرمايه برخلاف ساير سرمايههاي سازمان كه درصورت مصرف از ارزش آن كاسته ميشود، در اثر استفاده باارزشتر میگردد(تیوانا22، 2000). سازمانها با تکیه بر دانش برتر امکان اتخاذ تصمیمهای معقولتر در موضوعهای مهم و بهبود عملکردهای مبتنی بر دانش را مییابند(پروبست و روب23، 2000).
2-2-1- داده، اطلاعات، دانش و خرد
در بحث مدیریت دانش و کاربر
