
ارائهی خدمات، مفید و مناسب میباشد. زیرا اطمینان میدهد که صدای مشتری یعنی نیازمندیها و انتظارات خاص مشتری مورد توجه سازمانهای ارائه دهنده خدمات قرار میگیرد. بنابراین میتواند تبدیل به یک ابزار مؤثر برای سازمانهای خدماتی بشود. بهطوری که میتواند یک ارائهی واقعی از نیازمندیهای مشتری و اینکه چگونه این نیازمندیها با نیازمندیهای عملیاتی خدمات روابط متقابل دارد، به هر فرد در سازمان ارائه دهد(منصوری و یاوری، 1382).
QFD، بهعنوان نظامی برای طراحی یک محصول یا خدمت بر مبنای تقاضای مشتریان و با مشارکت همه اعضای سازمان است. QFD، فرصتی ایدهآل برای حرکت از”ما بهترین چیزی را که مشتریان میخواهند میشناسیم” به فرهنگ جدید”اجازه بدهید ندای مشتریان را بشنویم” است. QFD، سازمانها را قادر میسازد تا در خصوص حل مشکلات مربوط به کیفیت، فعالانه عمل کنند، بهجای آنکه نقشی منفعلانه را در انتظار شکایت مشتریان داشته باشند(تاکر و همکاران، 2006).
روش QFD، توسط سازمانها در سراسر جهان برای برنامهریزی و طراحی محصولات و خدماتی که نیازهای مشتریان را برآورده میکند، بهکار برده میشود.QFD ، تضمین میکند که ندای مشتریان در سرتاسر پروژه از آغاز تا انتها با هدف بنیادی شناسایی میشود و درک نیازهای مشتری و جلب رضایت آنها توسعه مییابد. QFD، فرآیندی یکپارچه است که بر ایجاد روابط میان نیازمندیهای مشتری با ویژگیهای طراحی محصولات و خدمات، بهمنظور رسیدن به مجموعهای از ویژگیهای طراحی که به بهترین شکل نیازهای مشتریان را برآورده میکند، تمرکز دارد(سانی و همکاران130، 2008).
علاوه بر این، فواید دیگر قابل انتظار در صورت استفاده مناسب از QFD، در سطح سازمان عبارتند از(چن و چن، 2002):
1- کوتاهتر شدن زمان توسعه محصول(30 تا 50 درصد)؛
2- کاهش تعداد دفعات تغییر در طرحهاي مهندسی(25 تا 50 درصد)؛
3- کاهش هزینههاي اولیه معرفی محصول به بازار؛
4- رضایت مشتریان از تأمین خواستهها و الزامات آنها؛
5- بهبود قابلیتهاي ساخت محصول؛
6- ایجاد یک زبان مشترك بین واحدهاي مختلف سازمان؛
7- ترویج فرهنگ کار گروهی و افزایش ارتباطات سازمانی؛
8- آگاهی واحدهاي مختلف از معیارها، اهداف، منابع و محدودیتهاي واحدها و بخشهاي دیگر در مورد حل مشکلات سازمان؛
9- بررسی، تحلیل و اولویتبندي خواستهها و نیازمنديهاي کیفی مشتریان؛
10- سادگی و دقت در تصمیمگیريهاي چند معیاره؛
11- جمعآوري اطلاعات از واحدهاي مختلف سازمانی با رویکرد مشتريمداري و اولویتدهی به انتظارات مشتري. این امر بهنوبهی خود موجب وحدت افقی درون سازمانی و افزایش کارآیی و بهرهوري سازمانی میشود؛
12- تعیین اهداف کوتاهمدت و راهبردي سازمان با توجه به محدودیت منابع موجود؛
13- ایجاد یک بانک اطلاعاتی مناسب براي استفاده و کاربردهاي آتی.
2-5- مطالعات داخلی و خارجی
خوشسیما و همکارانش(1384) پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی مدیریت دانش با هدف شناسایی شاخصهای فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی آن و بررسی ارتباط فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی مدیریت دانش انجام دادند. جامعهی آماری این پژوهش، دانشگاه ولی عصر(عج)، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه پیام نور و دانشگاه اسلامی کار رفسنجان و نمونهی آن اعضای هیئت علمی و کارکنان این دانشگاهها بودند. در ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی شاخصهای فرایندهای مدیریت دانش مورد بررسی قرار گرفته، سپس به اندازهگیری فرآیندهای مدیریت دانش از دیدگاه نوناکا و اثربخشی مدیریت دانش پرداخته شد. سپس ارتباط بین فرآیندهای مدیریت دانش و اثربخشی مدیریت دانش با استفاده از رگرسیون گامبهگام و همبستگی تفکیکی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که در دانشگاههای سطح شهر رفسنجان فرآیندهای درونیسازی، برونیسازی، و اجتماعیسازی انجام میگیرد و فرآیندهای درونیسازی، برونیسازی، و ترکیب در اثربخشی مدیریت دانش مؤثر میباشد.
ملکی و همکارانش(1386) مطالعهای با عنوان مدیریت دانش در اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) بر اساس الگوی تعالی بالتدریج انجام دادند. این مطالعه از دسته مطالعات توصیفی مقطعی بود و بهشیوهی کاربردی اجرا شد. دادهها با پاسخگویی به پرسشنامهی الگوی مورد نظر و مقایسه با امتیازهای معیارها گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی تحلیل شد. بر اساس یافتهها، در مجموع، اورژانس بیمارستان مورد مطالعه از 90 امتیاز معیار سنجش، تحلیل و مدیریت دانش، 55/27 امتیاز کسب کرد و میتوان گفت از این لحاظ سازمان در سطح سوم تعالی قرار دارد.
لاجوردی و خانبابایی(1386) پژوهشی با عنوان بررسی عوامل تسهیلکننده مدیریت دانش در تیمهای کاری با مطالعهی موردی در بانک کشاورزی انجام دادند. هدف اصلي اين تحقيق شناسايي و بررسي ويژگيهاي تيمهاي كاري در تسهيل مديريت دانش است. براي تجزيه و تحليل دادهها از رگرسيون خطي چندمتغيره و تحليل عاملي استفاده شده و براي آزمون فرضيهها، دادهها در دو فاز خلق و فاز انتقال و يكپارچگي دانش تجزيه و تحليل شدهاند. برخي از نتايج تحقيق از جمله وجود مهارتهاي مكمل و نيز فضاي اعتماد در بين اعضاي تيمهاي كاري، از مهمترين عوامل در تسهيل مديريت دانش(در هر دو فاز) بودند. ليكن، ويژگي خودمديريتي و استقلال و آزادي عمل اعضا بهعنوان عوامل مؤثر فقط در فاز خلق دانش شناخته شدند.
زعفریان و همکارانش(1387) پژوهشی با عنوان ارایهی الگوی پیادهسازی مدیریت دانش در کسب وکارهای کوچک و متوسط انجام دادند. جامعهی مورد مطالعه این پژوهش شرکت نفت ایران زمین است. در این پژوهش از ابزارهایی مانند مصاحبهی شفاهی به همراه تکمیل پرسشنامهی طراحی شده برای اندازهگیری میزان دستیابی به اهداف اجرای طرح، بهمنظور جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها استفاده شد. در این پژوهش، بعد از بررسی برخی از الگوهای مدیریت دانش از جمله: الگوی هیکس، بکمن، هفتسی، نوناکا و تاکوچی الگوی پیشنهادی ارائه شد. این الگو شامل 6 مرحله به این شرح است: 1- تعیین اهداف دانش 2- فناوری اطلاعاتی 3- شناسایی کارکنان دانشمدار 4- اشتراک دانش 5- توسعهی دانش بر مبنای دانش موجود 6- ارزیابی دانش. همچنین این مدل در شرکت نفت ایران زمین پیادهسازی شد.
شیروانی و همکارانش(1388) پژوهشی با عنوان میزان حاکمیت فرآیندهای مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام دادند. مطالعهی حاضر از نوع توصیفی است و جامعهی آماری مورد مطالعه شامل کارکنان شاغل در 7 معاونت ستادی دانشگاه(1266نفر) بود که از بین آنها 295 نفر بهعنوان حجم نمونه بهصورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. در این پژوهش، برای جمعآوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع، از روش کتابخانهای نظیر کتب و مجلات علمی و برای جمعآوری اطلاعات لازم جهت تأیید یا رد فرضیات پژوهش، از پرسشنامهی محققساخته با سؤالات بسته استفاده شد. با استفاده از نرم افزار SPSS، خروجیهای اولیه استخراج و فرضیات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از آزمون فرضیههای تحقیق نظیر شناسایی، اکتساب، توسعه، اشتراک و توزیع، بهرهگیری و ذخیرهسازی دانش، نتایج بهدستآمده نشان داد که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در هر 6 فرآیند مدیریت دانش، کلیهی زمینهها جهت استقرار آن کمتر از سطح متوسط وجود داشته است.
دعایی و دهقانیسانیج(1389) در مطالعهی خود، به تحلیل شکاف استراتژیک ابعاد مدیریت دانش پرداختند. این پژوهش، با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مورد نظر، یک مطالعهی توصیفی- مقطعی است. جامعهی آماری شامل کلیهی اساتید و کارکنان دانشگاههاي دولتی و آزاد یزد و اصفهان بودند و نمونه به تعداد 365 نفر انتخاب گردید. در این پژوهش برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده گردیده است. با توجه به اینکه متغیرهاي مورد استفاده در این پژوهش از نوع مقیاس کیفی است و پیشفرض نرمال بودن در مورد آنها برقرار نیست، بهگونهاي که شاخصهاي مرکزي و پراکندگی جامعه تحقیق معین نشدهاند، لذا از آزمونهاي ناپارامتریک و آزمون آماری فازی ویلکاکسیون131، براي بررسی فرضیات تحقیق استفاده گردید. نتایج نشان دادند که دانشگاههاي دولتی از وضعیت مطلوبتري در ابعاد مدیریت دانش نسبت به دانشگاههاي آزاد برخوردارند. بیشترین شکاف مشاهده شده در دانشگاههاي آزاد به ابعاد خلق دانش و سازمان یادگیرنده مربوط میشد.
سپهري و رياحي(1389) در پژوهشی به بررسی كاربست تحليل شبكهی اجتماعي براي استخراج نيازهاي سيستم مديريت دانش در سازمانهاي دانشبنيان پرداختند. براي استخراج نيازهاي سيستم مديريت دانش 4 گام اصلي تعريف معيارها براي ارزيابي همكاري، انتخاب روش و سنجههاي مناسب براي ارزيابي معيارهاي همكاري، جمعآوري دادهها براي ارزيابي معيارهاي همكاري و استخراج نيازهاي سيستم مديريت دانش در سازمان تعريف شده است. براي جمعآوري داده ها، با طراحي پرسشنامه ميزان تعاملات كاري افراد با همديگر در پژوهشكدهاي اندازهگيري شده است. نتايج بهدست آمده، نشاندهنده كاربرد تحليل شبكه اجتماعي در شناخت نيازهاي سازماني است. از بين قابليتهايي كه بايد يك سيستم مديريت دانش داشته باشد، اهميت قابليت اجتماعیسازي، خارجيسازي، جستجو و بازيابي، حافظهی تعاملي و فرادانش را ميتوان تعيين كرد. استفاده از اين روش در مطالعهی موردي نشان داد كه سيستمهايي با امكان توليد سايتهاي اطلاعاتي براي تبيين اطلاعات بين افراد از اهميت بسيار بالاتري نسبت به ساير سيستمها برخوردار هستند.
طاهریهشی و همکارانش(1389) در مطالعهی خود، موانع انسانی مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش جمهوری اسلامی ایران را بررسی کردند. جامعهی آماری این پژوهش مدیران سیستم مالی ارتش هستند و نمونهی آماری با روش نمونهگیری طبقهای از بین اعضای جامعه انتخاب شده است. این پژوهش کاربردی بوده و از نوع پژوهش میدانی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای دقیق، جستوجو در اینترنت، مطالعهی مقالهها، کتب، مجلات، پایاننامهها و سایر پایگاههای علمی معتبر است. شاخصهای مطرح در قالب پرسشنامهای تدوین و به نظرسنجی گذاشته شد. پس از جمعآوری دادهها و تحلیل آنها، یافتههای پژوهش ارائه شد. تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه با استفاده از نرمافزار spssو رگرسیون انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داده است که توسعه و استقرار مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش جمهوری اسلامی ایران با موانع انسانی مواجه است. موانع مدیریتی بر مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش تأثیر مثبت دارد و همچنین موانع شغلی(شرح شغلهای نامناسب، مشاغل تکراری و روزمره، ابهام و تعارض در نقش، سیستمهای حقوق و دستمزد) بر مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش تأثیر مثبت دارد. در نهایت مدلی جامع برای توسعهی مدیریت دانش در سازمان تدوین شد.
در تحقیقی دیگر، نکودری و یعقوبی(1390) به بررسی عوامل تسهيلكنندهی مديريت دانش در سازمان مديريت بحران پرداختند. براي تجزيه و تحليل دادهها در اين پژوهش، از آزمونهاي همبستگي پيرسون، فريدمن، one –sample T test و تحليل عاملی، استفاده شده است. بر اساس نتايج بهدست آمده ، از ديد پاسخدهندگان، در بین عوامل تسهیلکنندهی مدیریت دانش، عوامل فناوري اطلاعات و فرهنگ سازماني براي تسهيل مديريت دانش معنیدار بوده و در عوامل استراتژي و ساختار ، بهعنوان عامل تأثيرگذار بر تسهيل مديريت دانش، معنیداري وجود ندارد. از ميان چهار متغير مورد بررسي، فرهنگ سازماني مهمترين عامل تأثيرگذار جهت تسهيل مديريت دانش و عامل استراتژي كمترين اهميت را بر تسهيل مديريت دانش دارند.
ابزري و همکارانش(1390) به بررسي شکاف بين وضعيت موجود و مطلوب مديريت دانش در صنعت خودروي ايران پرداختند. بنابراین، پس از احصای مؤلفههای اصلی مدیریت دانش از طریق بررسی ادبیات موضوع، میزان توجه به این مؤلفهها در دو وضعیت موجود و مطلوب صنعت خودرو و
