
خاطرنشان ميكنند كه اكثر سازمانها، تمركز آموزشي خود را روي سطح اول ميگذارند و كمتر به سطوح بالاتر ميپردازند.
2-2-3-5- تقسيمبندي معرفتشناختي دانش
برخي از محققـان علوم انساني به ارائهي دستهبنديهاي ديگري از دانش پرداختهاند كه مبتني بر معرفتشناسي هستند. هرون43 از افراد پركار در اين زمينه است كه تأليفات متعددي را دربارهی توسعهی حرفهاي و مديريتي داشته است. از نظر وي، دانش را ميتوان به چهار نوع تقسيم كرد(هرون و ریزن44، 2001).
1- دانش تجربي كه از تماس و برخورد مستقيم بـــا پديدهها حاصل ميشود؛
2- دانش توصيف كننده كه برآمده از دانش تجربی است و پديدهها را از طريق تصاوير، شعر، داستان، موسيقي و … توصيف ميكند؛
3- دانش پيشنهاد دهنده كه توانايي آن را دارد تا پديدهها را با گـــــزارههايي اخباري بيان كند؛
4- دانش كاركردي كه فهم چگونگی انجام دادن عمل است و در قالب مهارتهـا و صلاحيتها خود را نشان ميدهد.
2-2-4- خصوصیات و ویژگیهای دانش
در هر سازمان، دانش از تمام منابع موجود از قبیل کارکنان، سیستمها، بانکهای اطلاعاتی، مستندات روی میزها و پروندههای بایگانی جمعآوری میشود. تمام دانش جمعآوری شده در ساختارهای مناسبی دستهبندی میشوند. این دانش بهسرعت و از راههای مختلف بین آنهایی که در سازمان به آن نیاز دارند قابل توزیع است. دانش مناسب و صحیح نزد افراد یا سیستم مناسب و در زمان مناسب قرار میگیرد(نوروزیان، 1384). در ادامه، به برخي از ويژگيهاي متمايز دانش در مقايسه با ساير داراييهاي سازمان اشاره شده است(توبن و همکاران45، 2005):
• گستردگی، نفوذ و نیاز به بهروز شدن46: همانطور که دانش رشد میکند به شاخههای متعددی نیز تقسیم میگردد. دانش امری پویاست و برای آنکه بهعنوان مزیت رقابتی سازمان باقی بماند باید بهروز شود.
• ارزش نامشخص47: تخمین و برآورد اثر دانش بر سازمان سخت و ناملموس است.
• ارزش نامعلوم تسهیم دانش48: یافتن ارزش تسهیم دانش و حتی اینکه چه کسی بیشتر از این تسهیم سود میبرد سخت و مشكل است.
• وابسته به زمان بودن49: مطلوبیت و روایی دانش ممکن است در طول زمان تغییر کند. از ویژگیهای مهم دانش، فناپذیری و متغیر بودن آن است.
به دلیل اهمیتی که دانش در سازمان برای کسب مزیت رقابتی دارد، منبعی استراتژیک محسوب میشود(احمدی و صالحی، 1390). ویژگیهایی که باعث میشود تا دانش، عنصری استراتژیک برای سازمان به حساب آید عبارتند از(امیرخانی، 1384):
1- غیرقابل تقلید: هر فردی در سازمان، بر مبنای تفسیر شخصی خود از اطلاعات، در دانش سهم دارد. علاوه بر این، دانش سازمانی، روی تاریخچهی منحصربهفرد تجربیات و تخصص جمعی سازمان بنا میشود. در نتیجه، هیچ دو سازمان یا گروهی یافت نمیشوند که طرز فکر یا کارکردشان یکسان باشد.
2- کمیاب: از آنجایی که دانش سازمانی، به دانش و تجربیات کارکنان فعلی و گذشتهی شرکت وابسته است و بر مبنای دانش پیشین سازمان بنا نهاده میشود، کمیاب محسوب میشود.
3- ارزشمند: دانش جدید سازمانی منجر به بهبود محصولات، فرایندها، تکنولوژیها یا خدمات میشود و سازمانها را قادر میسازد تا رقابتی باقی بمانند و به حیاتشان ادامه دهند. پیشتاز بودن در دستیابی به دانش جدید، به سازمان کمک میکند به مزیت رقابتی ارزشمندی دست پیدا کند.
4- غیرقابل جایگزینی: سینرژی(همافزایی) گروههای معین، قابل کپیبرداری نیست. بنابراین، گروه، نمایانگر نوعی صلاحیت متمایز است که قابل جایگزینی نمیباشد.
2-2-5- اهمیت دانش
با گذر از انقلاب صنعتی و ورود به هزارهی جدید، دیگر موتور محرك رشد سازمانها، به سرمایه و نیروي انسانی محدود نمیشود. مهمترین متغیر رشد همهجانبه سازمانها و بنگاههاي اقتصادي در عصر حاضر، دانش است. جهانیشدن50روزافزون کسبوکارها، مهندسی مجدد51، کوچکسازي52سازمانها، برونسپاري53فعالیتها و خدمات و توسعهی عظیم فناوري همگی نشان از این دارد که بهکارگیري اثربخشتر و کارآتر داراییهاي دانش، بهعنوان منبعی ارزشمند و راهبردي، اهمیتی بیش از هر زمان دیگر یافته است. با ظهور اقتصاد دانشمحور، اقتصاد جهانی یکپارچه شده و توسط فناوري اطلاعات، مبدل به یک اقتصاد جهانی واحد میشود. نتیجه، یک انقلاب اقتصادي عظیم خواهد بود. در این شرایط جدید، شرکتها باید بهطور مستمر درگیر فرآیند تغییر و سازگاري با واقعیتهاي اقتصادي جدید باشند. بدیهی است که کلید موفقیت در این اقتصاد جدید، دانش است. بهطوري که در این اقتصاد، دانش بهعنوان مهمترین عامل تولید محسوب میشود و از آن بهعنوان مهمترین مزیت رقابتی و راهبردي سازمانها نام برده میشود(سیزمن و همکاران54، 2002).
دانش، مخلوط سیالی55از تجارب، ارزشها، اطلاعات موجود، و نگرشهای کارشناسی و نظامیافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهکارگیری تجارب و اطلاعات جدید به دست میدهد. دانش، در ذهن دانشور بهوجود میآید و بهکار میرود. دانش در سازمانها نهتنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویههای کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها تجلی مییابد. عملکرد و فعالیت سازمانها به میزان زیادی به تولید اطلاعات منتهی میشود. سازمانها بر اثر تعامل با محیط پیرامون خود، اطلاعات را جذب و آنها را به دانش تبدیل میکنند؛ سپس این دانش را با تجارب، ارزشها و مقررات داخلی خود در هم میآمیزند تا به این ترتیب، مبنایی برای اقدامات خود به دست آورند. سازمان بدون دانش نمیتواند خود را سامان دهد و بهعنوان نظامی زنده و پویا به حیات خود ادامه دهد(داورپناه، 1382). از مزیتهای دیگر دانش میتوان، ایجاد قابلیت قضاوت، ایجاد مزیت رقابتی پایدار، ایجاد همگرایی در تولید، خدمات، افکار و تأثیرگذاری در اقتصاد سازمان برشمرد(لونگ56، 2005).
در جهان پویا و رقابتی امروز، شرکتها و سازمانها برای موفقیت به بهرهی هوشی بسیار بالایی نیاز دارند. منظور تنها در اختیار داشتن تعداد زیادی از کارکنان فرهیخته و هوشمند نیست، اگر چه این افراد نخستین سنگ بنای هوشمند سازمانی هستند بلکه بهرهی هوشی معیاری است که نشان میدهد سازمانها با چه سهولت و گستردگی، توان توزیع و بهکارگیری اطلاعات را دارند و کارکنان در سازمان چگونه از یکدیگر یاد میگیرند. بهرهی هوشی دربرگیرندهی همزمان دانستههای گذشته و حال است. آنچه بهرهی هوشی سازمان را بالا میبرد، یادگیری فردی کارکنان و نیز فراگیرشدن آن در سایهی تعامل کارکنان با یکدیگر است(گیتس، 1380).
سازمانهاي فعلي، بهمنظور بقا حتي براي يك دهه، بايد پيوسته تغيير كنند، اما تغيير بهتنهايي كافي نيست. تغيير بايد مبتني بر جمعآوري دادههاي مناسبي از محيط خارجي و داخلي و تبديل آنها به دانش باشد. امروزه دانش، منبع ضروری و پایدار برای مزیت رقابتی است. در عصر تحول و عدم اطمینانهای محیطی، سازمانهایی موفق هستند که بهطور مستمر دانش تولید کنند و آن را در سراسر سازمان اشاعه داده و در فناوریها، محصولات و خدمات بهکار گیرند(نوناکا، 1991). در سالهاي اخیر، به علت تغییرات سریع و بیوقفه اي که در تکنولوژي اطلاعات اتفاق میافتد، سازمانهای سنتی باید به جاي این که در وضعیت فعلی خود باقی بمانند آمادهی رویارویی با محیط کسبوکار در حال تغییر خود باشند و تنها سازمانهایی که در ابتدا این تغییرات را پیشبینی کنند و از دانش بهرهگیري کنند میتوانند امیدوار باشند که از مزایاي کسبوکار در اقتصاد دانشمحور امروز لذت برند(هانگ و همکاران، 2005).
ناگفته نماند بخشهایی مانند خدمات مالی، مشاوره و صنعت نرم افزار به دانش بهعنوان هدف اصلی خود برای ایجاد ارزش اقتصادی وابستهاند. بدینترتیب، دانش بهعنوان منبع اساسی اقتصادی جایگزین سرمایه، منابع طبیعی و نیروی کار میگردد(دراکر57، 1995). بنگاههاي موفق آنهايي هستند كه بتوانند سرمايههاي دانشي خود را به صورت پايدار در قالب فعالیتهاي عملياتي مديريت كنند تا اهداف خود را به انجام برسانند و به بهرهوري بالاتري دست يابند(دراگ58و همکاران، 2003). در واقع امروزه، اقتصاد مبتنی بر دانش، توجه شرکتها را آنقدر از مباحثی مانند نقدینگی و سودآوری سلب و متوجه دانش نموده که شاید بتوان گفت، سودآوری به میزان دانش سرمایههای انسانی آنها بستگی دارد(سورنسون59، 2000).
2-3-مدیریت دانش
کسبوکار در هزارهی سوم دارای شرایط ویژهای است. رقابت بین بنگاههای اقتصادی هر روز فشردهتر شده و نرخ نوآوری رو به افزایش است. رقابت بین بنگاههای اقتصادی باعث شده است تا آنها بهمنظور کاهش هزینهها، تعداد نیروی انسانی خود- که منابع ارزشمند دانش محسوب میشوند- را کاهش دهند. کاهش تعداد نیروی انسانی، سازمانها را بر آن داشته است تا نسبت به صریح کردن دانش ضمنی موجود نزد کارکنان اقدام کنند. در دنیای امروزی کسبوکار، بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات هستند و زمان کمتری برای کسب تجربه و بهدست آوردن دانش در دسترس است. در این شرایط سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند. محصولات و خدمات سازمانها هر روز پیچیدهتر شده و سهم اطلاعات در آنها بیشتر میشود. در این میان مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای ایجاد بهبود در عملکرد منابع انسانی و همچنین مزایای رقابتی ایجاد میکند(نوروزیان، 1385).
2-3-1- تعاریف مدیریت دانش
مفهوم اصلی مدیریت دانش، چگونگی مواجهه با اطلاعات و دانش در سازمان است و به این منظور میباید اطلاعات داخلی و خارجی سازمان تعریف، بازیابی، ارزیابی و تحلیل شود(پریرخ60، 2005). از مديريت دانش، تعاريف مختلفي به عمل آمده است. اما دقت در تعاريف روشن ميسازد که بيشتر تفاوتها در تعاريف، ناشی از ظاهر و بيان تعريف است و در اصل همه صاحبنظران بر يک مفهوم واحد از مديريت دانش تأکيد دارند. در جدول(2-2) تعدادی از تعاریف مدیریت دانش از دیدگاه صاحبنظران مختلف بیان شده است.
جدول2-2: تعاریف مدیریت دانش منبع: یافتههای محقق
ردیف
تعاریف
نویسندگان
1
مدیریت دانش، فرآیند کشف، کسب، توسعه ، ایجاد، نگهداری، ارزیابی، و بهکارگیری دانایی مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند میان منابع انسانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی انجام میشود.
کینگ61، 2009
2
مدیریت دانش، عبارت است از تغییر داده به اطلاعات و سپس اطلاعات به دانش.
وانکارو و همکاران62، 2010
3
مديريت دانش، تلاش استراتژيك سازمان است كه سعي ميكند از راه كنترل و استفاده از سرمایههاي فكري كاركنان و پشتيبانيهاي سازمان در رقابت به برتري برسد.
سرلک و همکاران، 1389
4
مديريت دانش، يك ديدگاه برنامهريزي شده و ساختارمند براي ايجاد ، بهاشتراکگذاری و ذخیره کردن دانش بهعنوان یک دارایی سازمانی برای ارتقاي توانمندي، سرعت و اثربخشي سازمان در ارائهی محصولات يا خدمات براي مشتريان در راستاي استراتژي كسبوكار میباشد.
بهترینژاد، 1390
2-3-2- اهداف مدیریت دانش
سازمانها در پیادهسازی طرحهای مدیریت دانش، بهطور معمول، یکی از سه هدف زیر را دنبال میکنند: 1- آشکارسازی دانش سازمان و نمایش نقش آن در سازمان 2- توسعهی فرهنگ دانش با تشویق و یکپارچهسازی رفتارهایی مانند اشتراک دانش در سازمان 3- ایجاد زیرساخت دانش مورد استفاده بهعنوان نظام فنی و نیز بهعنوان وسیلهای برای ارتباط و تشویق به تعامل و همکاری بین افراد(محمدی و همکاران63، 2009).
تبديل دانش ذهنی(ضمنی) به دانش ثبت شدهی رسمي(صريح)، يكي از اهداف كليدي مديريت دانش است كه باعث كاهش ريسك از دست رفتن دانش با ارزش سازمان بهواسطهی افت كاركنان و كاهش خطر از دست دادن حافظهی سازمان به هنگام تعديل نيروي انساني میشود. مدیریت دانش با هدف خلق و حفظ مزیت رقابتی در کسبوکار اهمیت
