
پزشکی و بررسیهای عضوی، درمانهای مختلف دارویی و عوارض جسمی و روانی آنها، طولانی بودن مدت درمان ناباروری، پائین بودن میزان موفقیت روشهای درمانی و هم چنین مشکلات اقتصادی ناشی از درمان ناباروری، از عوامل تنش زای شدید برای زوجین نابارور ميباشد (بیوتل160 و همکاران، 1999).
استرس
سلیه به عنوان یکی از پیشگامان نظریه پردازی در ارتباط با استرس معتقد است که استرس، پاسخ غیر اختصاصی بدن به هر آسیبی ميباشد. او در این رابطه، استرس را به دو نوع یوسترس و دیسترس دسته بندی ميکنند که اولی لذت آور و دومي مختل کننده و موجب ناراحتی ميشود (کاپلان و سادوک، 2007؛ به نقل از پورافکاری، 1388).
اصطلاح استرس برای اولین بارتوسط سلیه (1978) کانادایی متخصص غدد داخلی مطرح شد. او استرس را به عنوان یک عکس العمل زیستی تعمیم یافته در نظر گرفت که به هنگام مواجه شدن بدن با هر نوع خواست غیرعادی عارض ميشود. منبع این خواست یعنی عامل استرسزا ميتواند بیماری یا آسیب جسمانی، قرار گرفتن در معرض گرما و سرما، فشار روانی نظیر فشار ناشی از بیکاری یا تعارض زناشویی باشد (به نقل از تهامی، 1390).
سلیه فرآیندی را بر اساس مدل سه مرحله ای توصیف کرد که این فرآیند را سندرم سازگاری عمومي (GAS161) نامید. این سه مرحله دارد عبارتند از: مرحلهي اعلام خطر یا هشدار، مرحلهي مقاومت، سازش و تسلط و مرحله فرسودگی، خستگی، از بین رفتن تعادل و فروپاشی (زهراکار، 1387).
هرگونه اختلال که سلامت روانی و آرامش جسمی افراد را بر هم بزند استرس نام دارد و این اختلال زمانی رخ ميدهد که بدن باید کارهایی بیش از حد توانایی خود انجام دهد (کلینیکه، 1999؛ به نقل از محمدخانی، 1390).
استرس به معنی فشار و تنش است و به حالتی که انسان در برابر موقعیتهای ناخوشایند از خود بروز ميدهد گفته ميشود. به بیان دیگر وقتی فرد با محرکهای غیر معمول روبرو ميشود سعی ميکند خود را با موقعیت غیر عادی سازگار کرده و انطباق دهد. واکنش جسمي– روانی حاصل از این تلاش را استرس گویند (فلسفی، 1375).
استرس به چند طریق تعریف شده است:
یک واقعهي بیرونی
یک ناراحتی یا تنش
واکنش فرد به یک موقعیت
دانشمندان واقعهای را که منجر به راه اندازی یک واکنش پر استرس ميشود را استرس زا ميخوانند.
استرس همان چیزی است که فرد در واکنش به یک استرس زا، آن را تجربه میکند. همهي افراد موقعیتهای واحد را پر استرس نميبینند. مثلاً برای برخی افراد رفتن به مطب دکتر، یک واقعهی پر استرس تلقی ميشود؛ در حالی که ممکن است برای شخص دیگر کاملاً طبیعی باشد.از طرفی برخی افراد ممکن است خشم، افسردگی، اضطراب و یا دیگر حالات خلقی منفی را در برخورد با استرس زاها تجربه کنند و برخی ممکن است نشانههای جسمی چون سردرد، گرفتگی در قفسه سینه، ناراحتی معده و یا تنش عضلانی را تجربه کنند (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388). استرس هر نوع محرک یا تغییر در محیط داخلی و خارجی است که ممکن است باعث اختلال در علایم حیاتی گردد و در شرایط خاص بیماری زا باشد (شاو162، 1979).
به طور کلی، استرس مربوط ميشود به انطباق با تهدید و انطباق با چالش. به عبارت دیگر هنگامی صحبت از استرس به میان ميآید که شخص با رویدادی مواجه شود که خودش آن را برای سلامت جسم و روانش مخاطره آمیز بداند. این قبیل رویدادها را معمولاً رویدادهای استرس زا و واکنشهای مردم را به آنها، پاسخهای استرس زا مينامند. میتوان عوامل استرس زا را به سه دسته تقسیم کرد: 1- درونی مانند درد، 2- بیرونی مانند تغییرات محیطی از قبیل گرما، ازدحام یا سروصدا و 3- اجتماعی مانند ارایه سخنرانی در کلاس (حسن زاده، 1386).
انواع استرس
فرمن (1993؛ به نقل از اسلامی، 1380) سه نوع استرس را معرفی ميکند که عبارتند از استرس محرک محور، استرس پاسخ محور و استرس تبادلی:
1. استرس محرک محور: بر استرسهای مرکب از نیازهای محیطی فشار آورنده بر ارگانیسم متمرکز ميباشد.
2. استرس پاسخ محور: این نوع فشار روانی با پاسخهای فیزیولوژیکی و روان شناختی افراد به خواستهها یا نیازهای محیط همراه ميباشد.
3. استرس تبادلی: این نوع استرس به وسیله لازاروس (1993) مطرح شد. او فشارهای روان شناختی را ناشی از ارتباط بین شخص و محیط ميداند که توسط شخص به عنوان عامل فشارزا یا فراتر از منابع و خطرزا برای سلامتی برآورد ميشود.
استرس شدید یا طولانی اثرهای آسیبزای فیزیولوژیایی و روانشناختی به همراه دارد (اتکینسون و هیلگارد، 2009؛ به نقل از سیف، 1383).
تاثیرات استرس
تاثیرات استرس در پنج مقوله جای ميگیرد:
• شناختی: افکار اضطراب آور، پیش بینیهای ترسناک، تمرکز ضعیف، مشکلات حافظه
• هیجانی: احساس تنش، نگرانی، تحریکپذیری و حساسیت بالا، احساس بیقراری، ناتوانی در آرام شدن، افسردگی
• رفتاری: اجتناب از وظایف، مشکلات خواب، دشواری در به پایان رساندن تکالیف کاری، تغییر در رفتارهای خوردن و نوشیدن، یا سیگار کشیدن
• جسمی: ماهیچههای خشک، دندان قروچه، احساس چنگ خوردن معده، عرق کردن، سردرد تنشی، احساس ضعف و بی حالی، احساس خفگی، مشکلات بلع، دل درد، بی علاقگی به روابط جنسی، خستگی، تپش قلب
• اجتماعی: اجتناب از دیگران، منزوی کردن خود، دنباله روی از دیگران، سریع از دیگران عصبانی شدن (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
پاسخهای احتمالی استرس بر سلامت:
وقتی که یک استرس زا پاسخ جنگ یا گریز را فعال میکند و باعث رخ دادن تغییرات بدنی گفته شده ميشود، بدن را برای پاسخ فیزیکی آماده میکند. اما در جامعه امروزی تمام نیاز ما به پاسخ به استرس فیزیکی نیست! مثلاً وقتی رییس شما از شما کار اضافی میخواهد نمیتوانید او را بزنید یا فرار کنید. این در صورتی است که بدن شما همچنان شما را برای پاسخ جنگ و گریز آماده ميکند. بنابراین این تغییرات بدنی ميتواند تاثیرات مداومي را بر بدن شما بگذارد؛
مثلاً سیستم قلبی عروقی: وقتی نیازی به واکنش فیزیکی ندارید و دچار استرس ميشوید، اسیدهای چرب به درون خون رها شده و تجمع ميیابند بنابراین میتوانند باعث گرفتگی رگها شوند.
برای فشار خون: افزایش فشار خون در هنگام استرس میتواند در طی سالها پایدار بماند و منجر به فشار خون بالا شود که این نیز میتواند منجر به سکته گردد!
بر اعصاب معدی – روده ای: استرس بر روی برخی افراد در این سیستم ميتواند باعث زخم معده یا مشکلات مربوط به اسید معده شود!
در مورد سیستم ایمنی بدن: این سیستم را به طور منفی تحت تاثیر قرار میدهد. به طور مثال نشان دادهاند که دانش آموزان در هنگام امتحان، نسبت به ویروسها آسیبپذیرترند. مردم هنگام استرس بیشتر مستعد سرماخوردگی هستند. استرس باعث تضعیف سلولها و آنتیبادیهایی ميشود که فرد را در برابر ویروسها محافظت ميکند. افزایش هورمونهای استرس مانند کورتیکو استروئیدها و آدرنالین، با کاهش عملکرد ایمنی مرتبط ميباشد. این افت عملکرد ميتواند با افت ایمنی مربوط به بیماری و درمان هم ترکیب شود. پس اگرچه این هورمونهای استرس برای بسیج و تجهیز کردن بدن در جریان جنگ یا گریز با چالشها کمک کنندهاند، در عوض جنبههایی از سیستم ایمنی را سرکوب میکنند که برای مبارزه با عفونتهای خارجی و سلولهای سرطان زا ضروری هستند! (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
برای رویارویی با موقعیتهای استرس زا، نه تنها فرد نیازی به آشنایی با انواع راهبردهای مقابلهای دارد، بلکه شدیدا به تمرینی نیاز دارد که وی را قادر سازد، در موقعیتهای مشابه و ناگهانی استرس زا به جای بکار بستن راهبردهای ناموفق عادتی، مقابلهای مناسب داشته باشد (مطیعی، آقایوسفی، چوبساز و شقاقی، 1390).
پژوهشگران تاثیر آموزش مدیریت استرس را بر کاهش استرس را در تحقیقات خود نشان دادند. صفرزاده و همکاران (1391 ب) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که روش مدیریت استرس به شیوه شناختی – رفتاری برای زنان مبتلا به سرطان پستان در کاهش اضطراب، استرس و افسردگی این گروه از زنان موثر است. نتایج پژوهش حبیبی و همکاران (1392)، بیانگر تاثیر مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی زنان سرپرست خانوار بود. مهر163 و همکاران (2003؛ هاگز164 و همکاران، 2006؛ به نقل از بساک نژاد و همکاران، 1392) نشان دادند که آموزش مدیریت استرس و آموزش ایمن سازی در مقابل استرس و روشهای آرمیدگی ميتواند منجر به کاهش افسردگی، استرس و خستگی مزمن، افزایش توانایی جسمانی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس گردد. نتایج پژوهش حسنزاده لیف شاگرد و همکاران (1392) نشان داد که ایمن سازی در مقابل استرس بر استرس ادراک شده زنان باردار با سابقهي ناباروری، باعث کاهش استرس آنها پس از مداخله شده است.
موضع گیریهای نظری در خصوص مدیریت استرس
مدیریت استرس نوعی مداخلهی شناختی – رفتاری است و بر یادگیری مهارتهای مقابلهای به خصوص مهارت در شناسایی خودگوییهای منفی در موقعیتهای پر استرس تاکید میکند و به مراجعین کمک میکند تا بر موقعیتهای استرسزا، غلبه کنند. اصول این برنامه این است که افراد باید عقاید خود را درباره رفتارهای استرسزا و همچنین خود گوییهایشان را درباره راههای مقابله با استرس تغییر دهند. این آموزش گسترهی وسیعی دارد که شامل جمع آوری اطلاعات، آموزش تن آرامی، تمرینات شناختی، حل مساله، تمرینات رفتاری و فنون شناختی – رفتاری است (مکینبام165، 1985). برنامه مدیریت استرس به شیوهي شناختی ـ رفتاری انواع گوناکون آرمیدگی، تصویرسازی و دیگر تکنیکهای کاهش اضطراب را با رویکردهای شناختی رفتاری معمول مانند آموزش اثربخشی مقابلهای، بازسازی شناختی، آموزش ابراز گری و مدیریت خشم ترکیب کرده است (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
استرس یک عامل مهم در بسیاری از آسیبهای روانی و اجتماعی است که با مدیریت استرس میتوان آسیبهای روانی و جسمانی ناشی از آن را تقلیل داد (سلطانی، امین الرعایا و عطاری، 1387). افرادی که با مشکل ناباروری مواجه اند، اندوه نداشتن فرزند آنها را دچار مشکلهای روانی گوناگون میکند که بالقوه استرسزا هستند، لذا مقابله و کنار آمدن با این استرسها امری بسیار مهم و ضروری است (دافی166، 1997؛ به نقل از آقایوسفی، زارع، چوبساز و مطیعی، 1390).
باید تاکید نمود که اغلب درمان فیزیکی ناباروری به تنهایی کافی نمیباشد. توجه به نیازهای روانی زوجهای نابارور، یک بخش ضروری در موفقیت درمان ناباروری میباشد. زیرا ميتواند رابطه زوجین در طول درمان را تحت تاثیر قرار دهد، به خصوص زمانی که هر یک از زوجین نیاز به درک و حمایت دیگری پیدا میکند. استرس، ناامیدی و احساس شرم از ناباروری میتواند برای سلامت روانی زوجین و همچنین روابط بین آنها دردناک و مخرب باشد (کوچنهوف167، 1999). شواهد موجود درباره تنشهای حاصل از ناباروری، محققین را بر آن داشته تا پیشنهاد نمایند برنامه درمان ناباروری باید توام با یک درمان روانشناختی نیز باشد (استراوس168و همکاران، 1998؛ به نقل از آقایوسفی و همکاران، 1390).
منابع مختلف مبارزه با استرس
لازاروس و فولکمن (1984) برای مبارزه با استرس، فهرستی از انواع مختلف منابع را فراهم آوردهاند که عبارتند از: (به نقل از سلیمانی، 1385).
سلامت و توانایی:
توانایی مقاومت و سازگاری فرد، تابع نیرومندی و زنده بودن اوست. او ميتواند بدون آنکه وارد مرحلهی فرسودگی شود، تا زمانی که سلامت اجازه ميدهد، با استرس مقابله کند.
افکار مثبت:
نگرش و تصویر ذهنی مثبت از خود،
