
سودمندی خاصی دارد. تحقیقات نشان ميدهند که حتی افزایش موقتی اعتماد به نفس، اضطراب ناشی از موقعیتهای استرسزا را کاهش ميدهد.
منبع کنترل:
اگر شخص، منبع کنترل درونی داشته باشد، یعنی شانس و تصادف را قبول نکند و معتقد باشد که سرنوشت انسان به دست خود اوست، میتواند رویدادهای مؤثر زندگی را تحت کنترل خود درآورد و بهتر با استرس کنار بیاید. اما کسی که منبع کنترل بیرونی دارد، خود را ناتوان احساس ميکند و بر این باور است که نميتواند جریان رویدادها را تغییر دهد.
توانایی اجتماعی شدن:
اشخاصی که ميدانند در اجتماعی چگونه رفتار کنند، چگونه با موقعیت سازگار شوند و چگونه حرف بزنند که شنونده را تحت تاثیر قرار دهند، در مقایسه با دیگران کمتر دچار استرس ميشوند.
حمایت اطرافیان:
والدین، دوستان و سازمانهای اجتماعی، از جمله: سازمانهای مذهبی، ميتوانند برای رو به رو شدن با استرس کمکهای خوبی باشند. حمایتهای اطرافیان ميتواند آثار طلاق، از دست دادن یکی از عزیزان، بیماری مزمن، حاملگی، سقط جنین، بدهکاری و بسیاری دیگر از گرفتاریهای استرسزا را کاهش دهد.
امکانات مالی:
برخورداری از امکانات مالی، به فرد اجازه ميدهد تا در برابر موقعیتهای استرسزا، مقاومت داشته، راههای مبارزه با استرس را در اختیار خود بگیرد.
از آنجایی که ناباروری یک استرس ناگهانی و پیش بینی نشده در زندگین زوجین محسوب ميشود، آنها اطلاعات لازم و راهبردهای مقابله ای مناسب برای مدیریت و اداره کردن آن را دارا نیستند؛ بنابراین عوامل روانشناختی نیز باید در معالجه افراد نابارور مورد توجه قرار بگیرند (هیمرلی169 و همکاران، 2008).
انواع مقابلهی کارآمد
مقابلهي کارآمد، سازگارانه و موثر است. این مقابله شامل دو نوع مسئلهمدار و هیجانمدار میباشد.
مقابلهي مسئلهمدار:
مقابلهي مسئلهمدار، عبارتست از تغییر مشکلی که باعث پریشانی شده است. مقابلهي مسئلهمدار، زمانی مفید است که استرس زا “قابل کنترل” باشد؛ یعنی برداشتن گامهای عینی و ملموس در جهت تغییر، که شدت استرس زا را کاهش ميدهد و یا آن را از بین ميبرد.
نمونههایی از مقابلهي مسئلهمدار عبارتند از:
• حل مسئلهي شناختی
• تصمیم گیری
• حل تعارض
• جستجوی اطلاعات
• مشورت کردن
• تعیین هدف
به عنوان مثال تصور فرد از اینکه چون مبتلا به یک بیماری است، پس زندگی اش به پایان رسیده است، ميتواند با جستجوی اطلاعات در مورد درمانهای پزشکی موجود، تغییر کند و اصلاح شود (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
مقابله هیجان مدار:
مقابلهي هیجانمدار عبارتست از تنظیم پاسخ هیجانی با توجه به موقعیت پر استرس. مقابلهي هیجانمدار، زمانی سودمندتر است که استرس زا “غیر قابل کنترل” باشد؛ به این معنا که تغییر یا دگرگونی استرسزا، فراتر از ظرفیت و امکانات فرد ميباشد.
نمونههایی از مقابله هیجان – مدار، عبارتند از:
• بازسازی شناختی(مانند: جایگزینی فکر منطقی)
• ابراز هیجانی (مانند : در میان گذاشتن ترسها یا ناکامی با دیگران)
• تغییرات رفتاری (مانند: شرکت کردن در فعالتهای خوشایند)
• کاهش استرس جسمی (مانند: ورزش کردن، آرمیدگی، تنفس عمیق)
برای مثال، درست است که نميتوانید این واقعیت را که مبتلا به بیماری هستید تغییر دهید، اما تکنیکهایی برای تغییر احساس تان نسبت به این موقعیت وجود دارد که ميتوانید از آنها استفاده کنید (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
ترکیب مقابلهي مسئله – مدار و هیجان – مدار
ترکیب راهبردهای مسئلهمدار و هیجانمدار، بسیار موثر است. برای مثال، تمرین آرمیدگی (یک تکنیک هیجانمدار) قبل از ملاقات با پزشک ميتواند اضطراب را کاهش دهد. این کار به شما کمک ميکند تا به اطلاعاتی که دکتر ارائه ميدهد، بهتر تمرکز کنید و یک انتخاب درمانی آرام و آگاهانه داشته باشید (یک تکنیک مسئلهمدار). استفاده از مقابله کارآمد در دورههای پر استرس به شما کمک ميکند که از لحاظ هیجانی و جسمی، احساس بهتری داشته باشید. چگونگی مقابلهي شما با موقعیتها، بخشی از پاسخ استرس است که مشاهده و نهایتاً تغییر آن، برای آن از همه آسان تر است. انتخاب راهبردی که با موقعیت متناسب نیست، ميتواند ناکارآمد باشدو پریشانی بیشتری ایجاد کند (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
انواع مقابلهي ناکارآمد
راهبردهای مقابلهای ناکارآمد، اغلب غیرمستقیم و کمتر مؤثرند. این راهبردها نیز به دو نوع مسألهمدار و هیجانمدار تقسیم ميشوند.
راهبردهای نا کارآمد مسئلهمدار:
راهبردهای نا کارآمد مسئلهمدار، رویکرد غیر مستقیم به مشکل را شامل ميشود. معمولاً در این راهبردها به مشکل به صورت اجتنابی بر خورد ميشود.
• اجتناب رفتاری: شما ممکن است مسافت زیادی را برای دوری از یک شخص، مکان یا فعالیت ناراحت کننده، طی کنید.
• اجتناب شناختی: شما ممکن است با حواس پرتی یا انکار آشکار، با مشکل موجود برخورد کنید.
راهبردهای نا کارآمد هیجانمدار:
این راهبردها تمایل کمتری برای استفاده از روشهای سالم رهایی از هیجانات منفی را دارند. با این حال، این رفتارها یا افکار ناسالم، اغلب به جای از بین بردن مشکلات هیجانی، آنها را بدتر ميکند.
• فعالیتهای مصرفی: سیگار کشیدن، خوردن، مصرف یا سؤمصرف الکل و مواد مخدر
• احساس درماندگی یا نا امیدی: افکاری که نگرش “دست کشیدن/ تسلیم شدن” را منتقل ميکنند
• درگیر شدن در رفتارهای پرخطر: رفتار جنسی پر خطر، رانندگیهای بی محابا
• سرکوبی احساسات در درون : نشان ندادن هیجانات یا پنهان کردن آنها.
رابطهي متقابل راهبردهای ناکارآمد
معمولاً استفاده از راهبردهای مسئلهمدار ناکارآمد، موجب استفاده از راهبردهای هیجانمدار ناکارآمد میشود و برعکس. مثلاً اجتناب از مشکل، نه تنها چیزی را حل نمیکند، بلکه ممکن است آن را بدتر کند و فرد برای برخورد با اضطرابش ممکن است به فعالیتهای مصرفی روی آورد.
استفاده از راهبردهای ناکارآمد باعث ميشود که به احتمال کمتری با موقعیت پر استرس (مشکل) روبرو شوید، زیرا این راهبردها:
• باعث رهایی موقتی از بی قراری و اضطراب ميشوند.
• برای فرار از مشکل، شما را تقویت ميکند.
• اعتماد به نفس و جرأت شما را کاهش ميدهد و باعث ميشود که در آینده به احتمال بیشتری از برخورد مستقیم با مشکلات اجتناب کنید.
• احساس درماندگی را دائمی میکنند و احتمال افسرده شدن شما را افزایش میدهند (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
برای مقابله با واکنشهای روانی ناشی از ناباروری، روشهای مختلفی وجود دارد. میرز170 و وارک171 (1996) برنامه مدیریت استرس به شیوهي شناختی – رفتاری را برای درمان زوجها پیشنهاد کرده و معتقدند که این رویکردبه طور مناسبی نیازهای زوجهای نابارور را برای مقابله با فشارهای روانی تامین ميکند. مدیریت شناختی – رفتاری استرس یا مصون سازی در مقابل تنیدگی ميتواند علاوه بر کاهش تنیدگی، بر بهبود خلق و کیفیت زندگی در گروههای مختلفی از بیماران اثر بخش باشد (پندو و همکاران، 2007؛ آنتونی و همکاران، 2006).
اهداف طراحی برنامه مدیریت استرس
الف) جمع آوری اطلاعات برای افراد در مورد منابع استرس، ماهیت پاسخهای استرس در انسان، انواع راهبردهای مقابلهای که در مواجهه با استرس زاها به کار میروند.
ب) آموزش مهارتهای کاهش اضطراب، از قبیل آرمیدگی عضلانی تدریجی و تصویرسازی آرامش بخش.
ج)تعدیل و اصلاح ارزیابیهای شناختی ناسازگار با استفاده از بازسازی شناختی.
د) ارتقای مهارتهای حل تعارض بین فردی و ارتباطی از طریق آموزش ابرازگری و مدیریت خشم .
ه) افزایش دسترسی و استفاده از شبکههای حمایت اجتماعی از طریق مهارتهای بین فردی و ارتباطی اصلاح شده.
برنامهي مدیریت استرس به شیوهي شناختی – رفتاری با توجه به مسائلی چون، فقدان کنترل شخصی، خواستهای مقابلهای، انزوای اجتماعی و اضطراب و افسردگی، سازماندهی شده است که همگی در بیماران مزمن و سخت جسمی، برجسته ميباشند (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
تکنیکهای مدیریت استرس با موفقیت در مورد بسیاری از مشکلات هیجانی و جسمی، مانند اضطراب و افسردگی، بیخوابی، ترس از درمانهای دندانپزشکی، دیابت، فشار خون بالا، سردرد، بیماری قلبی، تب خال تناسلی، آرتریت، ایدز و اثرات جانبی شیمی درمانی سرطان به کار رفته است. آموزش خودزاد که یکی از روشهای آرمیدگی مطرح شده در این برنامه است، به طور موفقیتآمیزی در درمان بیماریهای مختلفی همچون فشار خون، سردرد، دیابت، کمر درد خفیف، آسم، اختلالات خواب، آرتریت و مشکلات تیروئید مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین، برای مشکلات هیجانی روانشناختی مانند اضطراب، تحریک پذیری و خستگی، کمک کننده بوده است. مراقبه که یکی دیگر از روشهای آرمیدگی مطرح شده در این برنامه است، برای بسیاری از مشکلات پزشکی نیز مورد استفاده قرار گرفته است که عبارتند از: پرفشاری خون، تنش ماهیچهای، سندرم سردرد، بی خوابی، ناباروری، بیماری قلبی، مشکلات خود ایمنی (مانند آرتریت و دیابت)، مشکلات پوستی، آسم و علایم مرتبط با سرطان و ایدز (همان منبع). لذا مقابله و کنار آمدن با استرس امری بسیار مهم و ضروری است (خدادادی، 1383).
مؤلفههای مدیریت استرس
در مدیریت استرس چهار مؤلفه وجو دارد که عبارتند از :
➢ آگاهی ← چگونه به استرس واکنش نشان ميدهیم.
➢ ارزیابی ← آنچه در مورد استرس فکر ميکنیم.
➢ مقابله ← آنچه در رابطه با استرس انجام ميدهیم.
➢ منابع ← آنچه به ما در مدیریت استرس کمک ميکند (آنتونی و همکاران، 2007؛ به نقل از آل محمد و همکاران، 1388).
برنامهي مدیریت استرس ميتواند از طریق افزایش حس کنترل، عزت نفس، مقابلهی سازگارانه و حمایت اجتماعی بر فرایندهای روانی ـ عصبی ـ ایمنی شناختی موثر باشد. که این تغییرات حالات خلقی منفی و انزوای اجتماعی را کاهش میدهد، کیفیت زندگی را افزایش میدهد که این نیز ممکن است به کاهش سطح هورمونهای استرس و بهبود عملکرد ایمنی بدن کمک کند (همان منبع). همچنین استفاده از فنون شناختی – رفتاری و راهبردهای مقابله ای در موارد استرس زا برای کنار آمدن با مسائل و مشکلات مربوط به ناباروری و تقویت افکار مثبت و امیدوار کننده زنان نابارور نقش اساسی و تعیین کننده در سلامت جسمانی و روانی آنها ایفا ميکند (کارتر172 و همکاران، 2011).
جمع بندی
در این فصل از پژوهش به تعاریف کیفیت زندگی، افکار خودآیند منفی و استرس پرداخته شد و همچنین ارتباط هر کدام با ناباروری بیان شد. سعی بر این بود تا به تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور در راستای این عوامل و ناباروری اشاره شود و در آخر نیز آموزش مدیریت استرس و تاثیراتش بر ناباروری و مسایل مختلف شرح داده شد.
با توجه به اینکه آوردن فرزند و مادر شدن آرزوی هر زنی است و در بسیاری از فرهنگها همینطور در ایران باروری و داشتن فرزند برای زوجها حائز اهمیت است، ناباروری ميتواند ضربهی سنگینی بر زنان نابارور و همچنین خانوادههایشان وارد کند. مسایل جسمي و روانشناختی بسیاری زندگی زنان نابارور را تحت تاثیر قرار ميدهد. معمولاً برای این دسته از افراد بیشتر تلاش برای درمانهای جسمی صورت ميگیرد و کمتر توجهی به جنبهی روانشناختی این مشکل ميشود، این در صورتی است که فشارهای روانی ناشی از ناباروری به نوعی
