
شرکتهای کوچک یا تازه تأسیس که از رشد بالایی برخوردارند، از نمونه حذف شوند. احمد (1994) نیز در نمونه خود تنها از شرکتهای تولیدی استفاده نمود. چنانچه شرکتهای تولیدی از لحاظ فرصتهای سرمایهگذاری به میزان قابل ملاحظهای از سایر شرکتها متفاوت باشند، یافتههای حاصل از این مطالعه از قابلیت تعمیمپذیری کمی برخوردار خواهد بود. با این حال کومار و کریشنان (2008) در مطالعه خود از نمونهای بزرگتر و متشکل از شرکتهایی از تمام صنایع – به جز خدمات رفاهی و مؤسسات بانکی – استفاده نمودند. همچنین کالینز و کوتاری (1989) و احمد (1994) از تغییرات سود به عنوان نماینده سودهای غیرمنتظره استفاده نمودند. چنانچه سودها دارای عناصر موقتی باشند، آنگاه تغییرات سود، سودهای غیرمنتظره را با خطا اندازهگیری کرده و منجر به ایجاد تورش در ضریب واکنش سود خواهد شد. با این حال در مطالعه کومار و کریشنان (2008) هم اجزای دائمی و هم اجزای موقتی سودها مدنظر قرار گرفتند. همچنین متغیر فرصتهای سرمایهگذاری مورد استفاده توسط این دو محقق از جامعیت بیشتری در مقایسه با سایر تحقیقات برخوردار است.
نتیجه آزمونهای این دو محقق نشان داد كه در سطوح پايين فرصتهاي سرمايهگذاري، با افزايش فرصتهاي سرمايهگذاري، ضريب واكنش جريان وجه نقد عملياتي افزايش مييابد. همچنین در سطوح بالاي فرصتهاي سرمايهگذاري، با افزايش فرصتهاي سرمایهگذاری، ضريب واكنش اقلام تعهدي، كاهش مييابد. روندهاي ضريب واکنش اقلام تعهدي در سطوح پايين فرصتهاي سرمايهگذاري و ضريب واكنش جريان وجه نقد عملياتي در سطوح بالای فرصتهاي سرمايهگذاري نیز از لحاظ آماري معنیدار نبودند. اثر تجمعي اين است كه ضريب واكنش سود در ابتدا بطور مستقيم با فرصتهاي سرمايهگذاري و سپس در جهت عكس تغيير مييابد.
کومار و کریشنان (2008) برای تشخیص تأثیر انواع سرمایهگذاری – از حیث مشهود یا نامشهود بودن – بر رابطه متغیرهای مورد مطالعه آزمونی را ترتیب دادند. برای اجرای این آزمون، شرکتهای نمونه بر حسب ماهیت داراييهاي تحصيل شده – مشهود یا نامشهود – برای بهرهبرداری از فرصتهای سرمایهگذاری به دو دسته تقسیم شدند. فرض این دو محقق این بود که در حالتی که داراییهای تحصیل شده از نوع نامشهود میباشند، اقدامات مدیر و پیامدهای آن کمتر قابل مشاهده است. بنابراین عدم تقارن اطلاعات و هزینههای نمایندگی برای سرمایهگذاریهای نامشهود بیشتر است. همچنین اين احتمال وجود دارد كه این شرکتها بیشتر در معرض مشكلات اندازهگيري سود قرار داشته باشند. بعد از كنترل فرصتهاي سرمايهگذاري، این نتیجه حاصل شد که براي شركتهاي داراي سرمايهگذاريهاي متمركز بر داراييهاي نامشهود، ضريب واكنش جريان وجه نقد عملياتي بالاتر بوده و ضريب واكنش اقلام تعهدي براي اين دسته از شركتها پايينتر است.
لیانگ و همکاران(2011)
لیانگ73 و همکاران(2011) به بررسی عدم تقسیم سود و فرصت های سرمایهگذاری پرداختند. آنها واکنش بازار به اعلام عدم تقسیم سود شرکت را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که اگر تقسیم سود صورت نگیرد با این هدف که وجوه نقد برای سرمایهگذاریهای مطلوب تر نگهداری و ذخیره شود، سرمایه گذاران لزوماً این عدم تقسیم سود را به عنوان اطلاعات منفی در نظر نمی گیرند. بازار شرکت ها را تنها در صورتی از بابت عدم تقسیم سود تنبیه می کنند که جریان سرمایهگذاری مطلوبی پیش روی شرکت نباشد. به علاوه رابطه مثبت بین فرضت های سرمایه گذاری و بازده غیرعادی سهام در حول اعلام عدم تقسیم سود، زمانی قویتر است که سطح عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سایر فعالان بازار پایین باشد.
2-9-2. تحقیقات داخلی
در ایران تحقیقی که از تمام جهات مشابه این تحقیق باشد یافت نشد. عالی زاده (1389) در تحقیقی نقش فرصتهای سرمایهگذاری به عنوان عاملی تعیین کننده در اهمیت نسبی جریان وجه نقد عملیاتی و اقلام تعهدی در ارزشگذاری شرکت را مورد بررسی قرار داد. وی با استفاده اطلاعات 90 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در قالب دو مدل مورد، فرضیههای خود را مورد آزمون قرار داد. برای آزمون مدلها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد و پیرامون معنیداری ضرایب تحلیلهایی انجام شد.
این تحقیق مشابه تحقیق کومار و کریشنان(2008) است. یافتههای تحقیق ایشان نشان میدهد با افزایش فرصتهای سرمایهگذاری (IOS)، ارتباط ارزشی سود در ابتدا کاهش و سپس افزایش مییابد. همچنین نتایج تحقیقحاکی از آن است که با افزایش فرصتهای سرمایهگذاری، در سطوح مختلف فرصتهای سرمایهگذاری، از ارتباط ارزشی جریان وجه نقد عملیاتی و اقلام تعهدی کاسته میشود. این بدین معنی است که سرمایهگذاران تنها در سطوح بالای فرصتهای سرمایهگذاری، به سود حسابداری به عنوان یک رقم مربوط و قابل اتکا مینگرند و در سطوح پایین فرصتهای سرمایهگذاری برای اتخاذ تصمیمات مربوط به ارزشگذاری به سایر منابع اطلاعاتی توجه دارند. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که سرمایهگذاران به اجزای سود به عنوان معیارهایی دچار اخلال مینگرند و بنابراین برای اتخاذ تصمیمات مربوط به ارزشگذاری از این ارقام استفاده نمیکنند. در جدول 2-1 خلاصهای از تحقیقات بررسی شده ارائه شده است.
جدول 2-1 خلاصهای از تحقیقات بررسی شده در این فصل
رديف
نام محقق (محققان)
سال تحقيق
متغیر مورد استفاده برای فرصت سرمایهگذاری
نتيجه تحقيق
1
کالینز و کوتاری
1989
ارزش بازار به ارزش دفتری
بین ERC و ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم – به عنوان نماینده فرصتهای رشد – رابطهای مثبت برقرار است.
بیدل و سئو
1991
نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
رابطه مثبت (منفی) بین ضریب واکنش سود (ضریب واکنش بازده) صنعت و شاخص فرصتهای سرمايهگذاری
2
احمد
1994
نسبت مخارج تحقیق و توسعه به بهای جایگزینی اموال، ماشینآلات و تجهیزات
سودهای حسابداری اطلاعات مربوط به عایدیهای اقتصادی آتی از محل داراییهای موجود شرکتها را انعکاس میدهند. همچنین سودهای حسابداری در مورد فرصتهای رشد شرکت چندان آگاهیبخش نمیباشند.
3
کریسناواتی
2006
Q توبین
هیچ رابطهی معنادار مثبتی بین همکنشی جریان نقد عملیاتی و اقلام تعهدی با مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری و قیمت سهم وجود ندارد
4
کارپرتر و گواریلا
2008
Q توبین
اهمیت جریان نقد در معادلات سرمایهگذاری احتمالاً به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی در بازارهای سرمایه است.
5
جونز
1997
عامل مشترک نسبت ارزش بازار به دفتری داراییها و نسبت Q توبین
ضریب واکنش سود در حضور فرصتهای سرمایهگذاری افزایش مییابد.
نتیجهی تحقیق وی از ارزشیابی متمایز جریان نقد عملیاتی در حضور فرصتهای سرمایهگذاری پشتیبانی نمی کند اما از رابطهی مثبت بین جریان نقد خروجی سرمایهگذاری و بازده سهام پشتیبانی میکند. همچنین نتیجهی مشاهدات وی حاکی از آن است که هیچ ملاحظهی ارزشیابی اضافی برای اقلام تعهدی اختیاری مربوط به شرکتهای دارای رشد بالا و رشد پایین وجود ندارد.
6
کومار و کریشنان
2008
عامل مشترک با استفاده از تحلیل عاملی سه متغیر
در سطوح پايين فرصتهاي سرمايهگذاري، با افزايش فرصتهاي سرمايهگذاري، ضريب واكنش جريان وجه نقد عملياتي افزايش مييابد. همچنین در سطوح بالاي فرصتهاي سرمايهگذاري، با افزايش فرصتهاي سرمایهگذاری، ضريب واكنش اقلام تعهدي، كاهش مييابد. اثر تجمعي اين است كه ضريب واكنش سود در ابتدا بطور مستقيم با فرصتهاي سرمايهگذاري و سپس در جهت عكس تغيير مييابد.
7
عالی زاده
1389
نسبت ارزش بازار به دفتری
با افزایش فرصتهای سرمایهگذاری، ارتباط ارزشی سود در ابتدا کاهش و سپس افزایش مییابد. همچنین با افزایش فرصتهای سرمایهگذاری، در سطوح مختلف فرصتهای سرمایهگذاری، از ارتباط ارزشی جریان وجه نقد عملیاتی و اقلام تعهدی کاسته میشود.
تحقیق حاضر هم از حیث مدلهای مورد استفاده و هم از لحاظ متغیرهای مورد استفاده تفاوتهایی با این تحقیق دارد ولی در مجموع مدل مفهومی این تحقیق، از تحقیقات یاد شده استخراج شده است که خلاصه این مدل مفهومی استخراجی در جدول 2-2 انعکاس یافته است.
جدول 2-2: خلاصه مدل مفهومی مورد استفاده با استفاده از تحقیقات پیشین
محقق
ابعاد
معیارها
زمینه بررسی شده
روشهای مورد استفاده
کولینز و کوتاری (1989)
فرصتهای سرمايهگذاری و ارزشیابی سود
نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
آزمون رابطه فرصتهای سرمايهگذاری با ضریب واکنش سود از طربق رابطه بازده و سود
رگرسیون معکوس
بیدل و سئو (1991)
فرصتهای سرمايهگذاری در سطح صنعت
نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری
ارزیابی فرصتهای سرمايهگذاری بوسیله آزمون رابطه آنها با ضریب واکنش سود و ضریب واکنش بازده
رگرسیون مستقیم و معکوس
هريكومار و هارتر (1995)
كيفيت فرصتهاي سرمايهگذاري
كيو توبين
عوامل تعيين كننده مقطعي ضريب واكنش سود
روش رگرسيون معكوس
احمد (1994)
شاخص غیربازاری جهت فرصتهای سرمايهگذاری
نسبت تحقیق و توسعه سهم به بهای جایگزینی اموال، ماشین آلات و تجهیزات
عدم به موقع بودن مربوط به فرصتهای سرمايهگذاری
ضريب واكنش سود خاص شركت با استفاده از مدلهاي قيمت و بازده
رگرسیون خطی مستقیم
لو و سوگيانيس (1996)
عدم به موقع بودن سود در گنجاندن ارزش فرصتهاي سرمايهگذاري
سود تعديل شده از بابت تحقيق و توسعه
رگرسيونهاي قيمت و بازده براي آزمون ارتباط ارزشی سود تعديل شده از بابت تحقيق و توسعه
روش متغير ابزاري و رگرسیون مستقیم
فازاري، هوبارد و پترسن
(1988)
تفاوت در حساسیت سرمايهگذاری نسبت به جریان نقدی
کیو توبین
همبستگی بین جریان نقدی و فرصتهای سرمايهگذاری
رگرسیون خطی
جونز(1997)
وجود فرصتهاي سرمايهگذاري شاخصي براي عدم تقارن اطلاعات
عامل مشترک نسبت ارزش بازار به دفتری داراییها و نسبت Q توبین
اثر فرصتهای سرمایهگذاری بر ارزشیابی سود(رابطه سود و بازده)، جریان نقد عملیاتی(رابطه بازده و جریان نقد عملیاتی) و اقلام تعهدی(رابطه بازده و اقلام تعهدی)
رگرسیون خطی
کریسناواتی
(2006)
رابطهی جریانهای نقد عملیاتی و اقلام تعهدی با فرصتهای سرمایهگذاری و قیمت سهم
کیو توبین
توضیح تغییرات نوسانات قیمت سهم با استفاده از رشد شرکت
رگرسیون خطی
کومار و کریشنان (2008)
تقش فرصت های سرمایهگذاری در ارزشیابی شرکت
نسبت ارزش بازار به دفتری جمع داراییها، نرخ رشد شرکت، شدت فعالیتهای تحقیق و توسعه و
شدت سرمايهگذاری
بررسی نقش فرصتهای سرمایهگذاری، به عنوان یکی از عوامل تعیینکننده اهمیت نسبی جریان نقد عملیاتی و اقلام تعهدی در تعیین ارزش شرکت
رگرسیون و هابر وایت
جمعبندی و خلاصه فصل
در این فصل مبانی نظری پشتوانه تحقیق حاضر و همچنین تحقیقات انجام شده پیرامون این موضوع و موضوعات مشابه مورد بررسی قرار گرفت. در بخشهای ابتدایی، منطق پشتوانه انجام تحقیقات ارتباط ارزشی با تأکید بر سود و جریان نقد عملیاتی مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه فصل، تحقیقات مشابه مورد بررسی قرار گرفته و برخی عوامل مؤثر بر واکنش متفاوت بازار به سودهای غیرمنتظره تشریح گردید. همچنین مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری و همکنشی میان آن با سه جزء سود، پایداری سود و جریان نقد عملیاتی در قالب سه دیدگاه فرضیه اطلاعات رشد، فرضیه منابع داخلی و فرضیه معیار پارازیت مطرح گردید.
فصل سوم
روش انجام تحقيق
مقدمه
نتایج تحقیق تا حد زیادی بستگی به نوع کاوش محقق برای دست یافتن به آن دارد. هنگامی میتوان در مورد روش انجام یک تحقیق تصمیم گرفت که ماهیت موضوع پژوهش، هدفها و نیز وسعت دامنه آن مشخص باشد. هدف انتخاب روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید چه شیوه و روشی را اتخاذ کند تا او را هر چه دقیقتر و سریعتر در دستیابی به پاسخهایی برای پرسشهای تحقیق مورد نظر کمک نماید.
