
كه، “كميسيون نفت كه طبق تصميم 29/3/30 مجلس شوراي ملي تشكيل شده است پس از مذاكرات و مطالعات به اين نتيجه رسيده كه قرارداد الحاقي ساعد- گس كافي براي استيفاي حقوق ايران نيست لذارسماً طي نامهاي پيشنهاد كردند كه؛ “به نام سعادت ملت ايران و به منظور كمك به تأمين صلح جهاني… صنعت نفت ايران در تمام مناطق كشور بدون استثناء ملي اعلام شود يعني تمام عمليات اكتشاف، استخراج و بهرهبرداري در دست دولت قرار گيرد.
رزمآ با اينكه جهت جلب حمايت انگليسيها، قول دفاع از لايحه را به آنها داده بود، اما ظاهراً حاضر نبود كه خود را در راه تصويب آن كاملاً بيآبرو كند.
گزارش مكي، مخبر كميسيون مخصوص نفت، كه در آن به پيشنهاد “جبهه ملي” داير بر ملي شدن صنعت نفت اشاره شده بود، در 19 آذر 1329 در مجلس قرائت گرديد و در 20 آذر به چاپ رسيد. دو روز بعد، روزنامهها خبر از فتواي آيتالله كاشاني، “پيشواي بزرگ مسلمين” در مورد لزوم ملي كردن صنعت نفت دادند. اين اعلاميه حساب شده از طرف محور مصدق، كاشاني جرياني را كليد ميزند كه وظيفه عمده آن فشار مردم از بيرون بر مجلسي است كه اكثريت آن الفتي با ملي شدن نفت ندارد. کاشانی، با صدور بیانیه ها و اعلامیه های متعدد و ایراد سخنرانی، دفاع از ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را وظیفة فرد فرد مردم مسلمان ایران دانست و از آنان خواست همة توان خویش را به منظور دستیابی به ملی کردن صنعت نفت بهکارگیرند. بدین ترتیب، مبارزات مردم وارد مرحلة جدیدی شد. از یکسو، میتینگ ها و تظاهرات زیادی به نفع ملی شدن صنعت نفت آغاز شد و؛ از سوی دیگر، اصناف و بازاریان تهران و سایر شهرها شعار خود را باعنوان »صنعت نفت ایران باید ملی شود«، به سینه های خود نصب نمودند94
شايد سردي پاسخ رسمي روحانيون به دعوت كاشاني سبب گرديد كه بيش از يك ماه و نيم پس از فتواي كاشاني، آيتالله سيدمحمدتقي خوانساري شخصاً وارد ميدان شود و رسماً كاشاني و ملي كردن صنعت نفت را تأييد كند.95
تيتر بزرگي كه روزنامه “نبرد ملت” براي نوشته خوانساري زده است و در بالاي عكس آيتالله چاپ شده است، بيانگر تمامي داستان است. “نبرد ملت” مينويسد، “آيتالله سيد محمد تقي خوانساري- پيشواي ميليونها مسلمان پاكدل نظر قاطع خود را- در مورد مسئله نفت ابراز فرمودند- ولي هنوز آيتالله بروجردي- سكوت خود را در اين امر- حياتي نشكسته است.”96 مواضع آيتا… بهبهاني، آيتا… حجت و آيتا… فيض نیزدر اين مورد روشن نشد در عوض آيت ا… كاشاني با صراحت، رزم آرا ـ نخست وزير ـ را خائن به ملت ايران، دشمن مذهب و مهدورالدم اعلام نمود97، موضع شديدي كه در قم گويا فقط آيت ا… صدر را با خود هم عقيده كرد.
بيشك سكوت بروجردي كه در واقع رد دست دوستي و مودت با كاشاني و نيروهاي اقماري او بود، بر آنها گران ميآمد. زيرا، آنها احساس ميكردند كه تنها بروجردي و نزديكان او بودند كه نه فقط چشم بسته بر اعمال سياسي ايشان، صحه نميگذارند، بلكه با عدم اعلام همبستگي ، مخالفت خود را با كنش ايشان، نشان دادند.
مصدق در پيامي كه از بستر بيماري به مجلس فرستاد و در جلسة روز 26 آذرماه به وسيلة حسين مكي قرائت شد، ملي كردن صنعت نفت را تنها راه استيفاي حقوق ايران دانست.98
ترور سپهبد حاج علي رزمآرادر ساعت 30/10 صبح روز چهارشنبه 16 اسفند 1329، به ضرب گلوله توسط خلیل طهماسبی99 از اعضای فدائیان اسلام موجب شد تا روز بعد کمیسیون نفت مجلس پیشنهاد ملی کردن نفت را به مجلس بدهد و مجلس شورای ملی 24 اسفند و مجلس سنا 29 اسفند 1329 پیشنهاد کمیسیون را به تصویب برسانند.100
پيامد قتل رزم آرا اين بود که نمايندگان وابسته به انگليس در مجلس شانزدهم که مانع ملي شدن صنعت نفت بودند، عقب نشيني کرده، آيت الله کاشاني سيطره ي کاملي بر اوضاع پيدا کرد101
مواضع روحانیت درمورد ترور رزم آرا
از تيرماه 1329 ، جبهه متحد كاشاني- بهبهاني “عليه دشمنان ديني” حائز اهميت ميشود و به كاشاني اجازه ميدهد تا به بهانه اينكه دولت رزمآرا “با اركان دين و كليه علماي روحاني مخالف است” علماء را عليه او تحريك كند و در عين حال مطمئن باشد كه بهبهاني نيز با اين سياست مخالفتي نخواهد كرد.
اسناد بازجوييها در ديماه 1334 و خاطرات نيروهاي مذهبي خبر از ملاقاتهايي ميان نواب صفوي با برخي از اعضاي “جبههملي” و نيز كاشاني در مورد از ميان برداشتن رزمآرا ميدهد. طرح ترور رزمآرا توسط نواب صفوي ريخته شده بود.
خوشنیت یكی از یاران نواب می گوید«در اسفند 1329 تنی چند از اعضای جبهه ملی از نواب صفوی وقت ملاقات خواسته و یك شب را در خانه بازرگانی به نام حاجمحمود آقایی باهم گفتوگو میكنند، این آقایان كه مورد تأیید و حمایت آیتالله كاشانی نیز بودند از نواب صفوی خواستند كه ضمن یك اقدام جوانمردانه و انقلابی، سد راه حكومت ملی یعنی رزمآرا را از میان بردارد. و نواب صفوی نیز به شرط اجرای احكام اسلامی و بنیانگذاری حكومت اسلامی آن را پذیرفت. آنها به اتفاق قول دادند كه در صورت به دست آوردن حكومت ، خواستههای نواب صفوی را اجرا نمایند.».102 بدين ترتيب، سران جبهة ملي خواستار سقوط رزم آرا از سرير قدرت شدند و كاشاني كه در جلسه حضور نداشت، با اين امر موافقت كرد103
طبق گزارش منابع دولتي، حدود دو ماه قبل از ترور رزمآرا ، كاشاني و بقايي “خيلي مردم را تشويق به ترور” ميكردند. به نقل از همين منابع، كاشاني در منزل خود اظهار داشته بود كه، “تا كلك اين مرد (مقصود رزمآرا است) كنده نشود ممكن نيست حال ملت ايران اصلاح شود.” شخص مصدق نيز تحت تأثير اين جو خشونتگرا و هيجانزده قرار گرفت و رزمآرا را به قتل تهديد كرد.104
حاجمهدی عراقی ، یکی از یاران نواب مینویسد: «وكلای جبهه ملی فتوای قتل رزمآرا را از بعد سیاسی و آیتالله كاشانی فتوای قتل او و شش تن دیگر را از جهت شرعی صادر نمودند.»105 کاشانی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، قتل رزم آرا را واجب اعلام کرده بود.106 قنات آبادی در این مورد می گوید : قطع نظر از فتوای آقای کاشانی که رزم آرا رامفسد فی الارض می دانست و او را مهدور الدم می شناخت.107 كاشاني، از هنگامی که خلیل طهماسبی بهکشتن رزم آرا اعتراف کرد و به زندان افتاد تا زمان آزادیش از زندان در 24 آبان 1081331، در اعلامیه ها و مصاحبه های خویش از قاتل رزم آرا دفاع نمود. وی، فرداي روز ترور رزم آرا، در مصاحبه با خبرنگاران خارجي، قتل رزم آرا را واجب دانست و خليل طهماسبي را منجي ملت ايران معرفي كرد و در پیغامی به فدائیان اسلام اعلام نمود که خلیل طهماسبی با کشتن رزم آرا شاهرگ انگلستان را قطع نمود.109
به دنبال ترور رزمآرا، تصويري كه آيتالله محمد يزدي از عكسالعمل حوزه ارائه ميدهد در بهترين حالت گوياي شك و ترديد طلاب و علما نسبت به اين اقدام “فدائيان اسلام” است. يزدي مينويسد، “ترور امثال رزمآرا در سطح بسيار محدودي در حوزه علميه با مقبوليت مواجه شد.”110 اما برخی روحانیون بعد از این ترور ، قدم جلو نهادند ، خوانساری ، محلاتی ، سید محمود روحانی ، شیخ عباسعلی شاهرودی، و سید محمد رضا کلباسی در حمایت از ملی شدن نفت ، اعلامیه هایی صادر کردند.آیت الله خوانساری در فتوای خود گفتند: پیامبر ما حضرت محمد (ص) عناصری را که ثروت ملی مردم خویش را به اجنبی ها می دهند و خود این مردم را به صورت بردگان در می آورند محکوم کرده است.111
انتظارات فداییان بعد از ترور رزم آرا و مواضع آنان در قبال مصدق و کاشانی
نواب صفوي انتظار داشت در فرداي ترور رزمآرا ، روزنامههاي منتسب به جبهة ملي و كاشاني به بعد و جنبة اسلامي حركت خليل طهماسبي و اهداف و خواستههاي او اشاره كرده، بر آن تكيه و آن را منعكس كنند.روزنامههاي “باختر امروز” و “شاهد”، اگرچه راجع به كشته شدن رزمآرا قلمفرسايي كردند، ليكن هيچيك اشارهاي به شعارهاي اسلامي ضارب او نكردند. “باختر امروز” كه كشور ايران را جايگزين اسلام كرده بود نوشت: “در ان موقع ضارب كه با خونسردي ايستاده بود و با صداي بلند ميگفت زنده باد ايران از طرف پاسبانها و يك سروان افسر شهرباني دستگير گرديد.”112 روشن است كه در ذهن خواننده “باختر امروز” ضارب رزمآرا مردي ايراندوست و نه لزوماً اسلامدوست به حساب ميآمد.
در كنار ترورهای انقلابی فداییان، روحانیت نیز با اعلامیهها و متیتنگها در وحدت و به هیجان آوردن مردم برای ملی شدن صنعت نفت نقش زیاد داشتند. آن لمبتون، از گردانندگان شبكه اینتلیجنت سرویس- MI6 در ایران نوشت: «مادام كه نهضت ملی كردن صنعت نفت از سوی روحانیون با اصطلاحات اسلامی توجیه نشد از پشتیبانی گسترده مردم برخوردار نبود.»113 فداییان اسلام در سالهای 1327،28،29شرکت فعالی در مبارزات سیاسی و ملی داشتند114
جدایی فداییان از کاشانی و مصدق
یک هفته پس از ترور رزم آرا رابطه کاشانی با فداییان شکرآب شد از نظر کاشانی رهبران مذهبی عضو مجلس مهمتر از فداییان بودند ، این اعضا ، کاشانی را رهبر واقعی مجلس می دانستند و این گروه عنوان سازمان مجاهدین اسلام را برخود نهاده بودند. از آنجا که کاشانی با عناصر آزادی خواه ملی متحد بود شاید او را همطراز طباطبایی و بهبهانی دانست اما تنها مبنای اتحاد با مصدق ، وجود دشمنان مشترک بود ، هر دو شخصیت ، رزم آرا و دولت های قبلی آنرا آلت دست انگلیس می دانستند.115
دستگيري خليل طهماسبي، اعلام حكومت نظامي، بيتوجهي جبهة ملي و كاشاني نسبت به خواستههاي فدائيان اسلام و روي كار آمدن كابينة حسین علاء در 18 اسفند 1329، كه مورد حمايت كاشاني و مصدق بود، نواب صفوي را واداشت تا به اين نتيجه برسد كه “سازش سهجانبهاي بين دربار و “جبهة ملي” و آقاي كاشاني انجام گرفته است و “فدائيان اسلام” قرباني اين سازش شدهاند علا با بروز بحران نفت و عدم حل آن مجبور به استعفا شد در 16 اردیبهشت 1330 مصدق نخست وزیر شد.
روزنامه نبرد ملت به مدیریت عبدالله كرباسچیان در سرمقالهای به قلم خود كرباسچیان صریحاً با پیشوا و آیتالله اتمام حجت كرد و آنها را تهدید نمود، و ادامه داد:
«مصدق و كاشانی مخلوقات بدبخت و ضعیفیاند كه حتی از تشخیص نفع و ضرر خود عاجزند و خط و نشان كشید كه اگر قدرتشان را علیه ملت مسلمان ایران كه استعارهای برای فداییان اسلام بود، بكار برند همان منبعی كه به آنها حیات و قدرت را بخشید نفسشان را قطع و استخوانهایشان را درهم خواهد شكست.» 116 فدائیان، بهکاشانی و مصدق که خواسته های آنها را نادیده گرفته بودند چنین گفتند: ما که شما را بر سرکار آوردیم و قصدی جز پیشرفت دین اسلام و اجرای قوانین اسلامی در ایران نداشتیم و نداریم. بنابراین شما از این پس نباید از جانب ما انتظار همکاری داشته باشید.117نواب صفوی، حتی با پرداخت کمک مالی مردم به دولت، در زمانی که کشور در نتیجه تحریم های انگلیس با بحران اقتصادی مواجه شده بود، به مخالفت پرداخت و با خرید اوراق قرضه ملی که مصدق برای رهایی از تحریم، چاپ نموده بود مخالفت و اعلام کرد مطابق شرع اسلام، سودی که از این راه برای مردم حاصل می شود حرام است و از هوادارانش خواست این موضوع را در روزنامه های وابسته به خود درج نمایند118
فداییان تصور میكردند كه با تهدید و ارعاب و چند ترور به عنوان پشتوانه ادعاهای خود میتوانند خواستهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی خود را به كشور تحمیل كنند آنها حتی برای دست کشیدن حمایت کاشانی از مصدق ، وی را نیز تهدید به قتل کردند.119 آنها به کاشانی ، انگلیسی می گفتند و اتهام فساد مالی به او می زدند حتی بعدا جدایی کاشانی از مصدق ، آنها را به هم نزدیک نکرد و وی را بدون آیت الله ، فقط کاشانی می نامیدند و مصدق را درغگو می نامیدند.120
از اینرو نواب صفوی و فداییان اسلام به
