
الیاف اجرا می شود، می تواند در حد ایده یک فرد ارائه و توسط گروهی دیگر اجرا شود. با ظهور جنبش های هنر در سال 1960م شکل ومضمون اثر هنری را تغییر و رابطه اش را با انسان و طبیعت مورد پرسش قرار داد، یکی از نتایج اصلی این تغییرات مدرنیسم بود که برای گریز از سنت نقاشی سه پایه ای و نقاشی به روی سطح به شمار می آمد و در این زمان فضای کار هنرمندان تجسمی گسترش و رونق یافت و آثاری در ابعاد بزرگ و متناسب با فضا و عملکرد آن شکل گرفت. که در آن اندیشه و مفهوم خاصی – که معمولا” فردی، پیچیده و کلی است به صورت انتزاعی و غیرقاعده مند و بر اساس نفی زیبایی شناسی شکل بوجود می آید.
«در واقع دراین هنر مفهوم اثراهمیت خاصی دارد نه چگونگی ارائه آن،فکر هنرمند مهم است نه شیء. هدف رساندن مفهوم یا ایده ی معین به مخاطب است،حال وسیله ی بیان هرچه باشد، هنرمندان مفهومی انگارها و اطلاعات شان را به مدد مواد گوناگون و ناهمخوان هم چون مقاله، عکس و سند، نمودار، نقشه، فیلم سینمایی یا ویدئویی و … واز طریق زبان گفتاری به مخاطب منتقل می کنند.» (پاکباز،1379)
تصویر 74 – کره زمین – نمایشگاه نیاوران- 1385
• تاپیستری(Tapestry):
در ابتدا به صورت بافته های تصویری به شکل کلاسیک در قطع های بسیار بزرگ بافته می شد درپرده و ديوار كوب و يا حتي تزيين لباس استفاده ميشود. «تاپيسري یا“Tapisserie”واژهاي فرانسوي كه در زمان انگليسي به آن تاپيستري «Tapestry» از فعل ((Tapisser، به زبان فرانسه21 به معنای مستور کردن، پوشاندن دیوار نمدمالي، سوزندوزي، چهل تيكه و … استفاده ميكنند.» (ثمری،1382، :19 – 21) «تاپيستري در درجه اول يك تكنيك است، اين تكنيك امروزه گسترهاي وسيع از بافت دو بعدي روي سطح پيدا كرده است.
قاليبافي، گليمبافي، جاجيمبافي، ورنيبافي، پارچهبافي، مكرمهبافي، ميل بافي، چاپ سيلك، باتيك، قلمكار، ابزار مصنوعي و فرآوردههاي ديگر مانند مهرههاي چوبي و فلزي و تكنيكهاي مختلف نساجي و بافندگي از قبيل زمين قرار ميدهند و كاربردشان چون تابلوي نقاشي يا مجسمه است. درتهيه آنها از الياف نخ، پشم، ابريشم و الياف تصويري از اشكال كلاسيك خارج شد و فضاي جديدي براي آن در نظر گرفته شد و اكنون به منسوجاتي گفته ميشود كه ابعاد تجسمي دارند و آنها را به ديوار ميآويزند … و يا به صورت احجام پيكره مانند در فضارا توصيف ميكند .از سال 1971م، همزمان با پنجمين دو سالانه «تاپيستري» در شهر لوزان سوئیس، بافتههاي تصويري نيزبكارميرود، درهرصورت اصطلاح تاپيستري يك ساختار بافت مشخص با پودهاي ناپيوسته عنوان دیوار آویز یا پارچه های رو مبلی به کار می رفت را در برگرفت.»بریتانیکا،1973-1943،: 1055
«اين واژه از كلمه فرانسوي tapis به معناي كف پوش ريشه گرفته است واصطلاح تاپيستري به دیواركوبهاي تصويري با قطع بزرگ در زمان قرون وسطي در اروپاي شمالي اطلاق ميشده است ولي امروزه براي هربافته ی رويي توصيف شده كه براي روكش مبلمان ـ كف پوش ـ ضخیم دوروی(Reversible) منقوش تصویری که معمولاً به از جمله آكسفورد،elementary Learners، رفرنس، وبستر و … از آن به پارچهاي تصويري و نقش و نگاردار دو، مبل و … می آید. فعل(Tapisser) از کلمه ی(Tapis) به معنای فرش (Carpet)از کلمه یونانی (Tapet) مشتق شده است، ریشه ی لغوی این کلمه نیز نامشخص بوده اما آن را به ایران22 نسبت داده اند. در دايرهالمعارفهاي مرجع احجامي سه بعدي بزرگ و كوچك، استوار و آويزان با كاربرد مواد مختلف سواي نخ و پشم در آثار تاپيستري به چشم ميخورد كه با رشد و تكامل الياف و مواد امكانات وسيعتري براي خلق اين آثار به وجود آمده است.» (غروی،1386)
تصویر 75- تاپیستری – آزاده کمال فر
یکی از اساتید هنر الیاف معتقد است:
«هنر تاپیستری گونه ای از بافت است که در تار و پود آن علاوه بر پشم و نخ، موادی مثل: فلز، چوب، شیشه، کاغذ و … مورد استفاده قرار می گیرد. این هنر در واقع«هنر چیدمانی» است که تلفیقی هنرمندانه از بافت، گرافیک، صنایع دستی، نقاشی، آیینه کاری و … به شمار می آید که امروزه در عرصه ی هنر های تجسمی دنیا جایگاه شاخصی برای خود یافته است. در بافت این هنر هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد و هنرمند می تواند از تمام تکنیک های موجود در بافت های سنتی استفاده کند یا بهره گیری از فناوری های جدید مانند نانو تکنولوژی، اثری زیبا خلق کند. »(غروی ، 1388)
تصویر 76- مجسمه نرم – مجموعه نمایشگاه نیاوران- 1385
سیر تحول تاپیستری در اروپا:
به دنبال انقلاب صنعتی در قرن 19 م تحول بزرگی در بخش صنعت اتفاق افتاد و سیل عظیمی از صنایع ماشینی وارد بازار شد ولی به مرور زمان فرهنگ مصرف جایگزین فرهنگ تولید گردید و بالطبع تاثیرات زیادی بر نوع نگاه و برخورد جامعه داشت.به نظر می رسید نگاه ماشینی بزرگترین تأثیر خود را در بخش صنعت دارد ولی به مرور زمان تولید بی رویه ارتباط بین طراح و صنعتگر را از بین می برد و در بخش هنر به خصوص نساجی تأثیرات قابل ملاحظه ای را گذاشت و همین امر عده ای از هنرمندان را بر آن داشت تا با سخنرانی ها و بیانیه های پی در پی به مبارزه بر علیه این تفکربرخیزند.جنبش بازگشت به صنایع دستی از جمله مواردی بود که گامی فراتر از استعداد هنر ماشینی برداشت و به مبارزه با این فرهنگ گام نهاد لذا:
«ویلیام موریس نقاش، شاعر، صنعتگر، سخنران و رساله نویس ستیزه جوی انگلیسی، در پایان قرن 19م بر علیه تفکر سطحی(تولید انبوه) قیام کرد و این حرکت را شورش بر علیه استبداد ناشی از مصالحه(مصرف گرایی) و ( سطحی نگری) نامیدوی جنبش بازگشت به صنایع دستی را به عنوان هنری در خور بالاترین حد تلاش بشر، بنیاد نهاد و پس ازاو پیشگامان قرن 20م در کشف توانایی های عظیم و بالقوهی هنر ماشینی، گامی فراتر نهادند.نظریه موریس مبنی بر ارزش گذاری دوباره ی صنایع دستی؛ نظریه ای که نحوه ی نگرش به صنایع دستی را به کلی دگرگون کرد و در زمینه ی نساجی کاربرد نخ و بافت را تغییر داد و تأثیر بسزایی بر هنر نساجی اروپایی شمالی و مرکزی و حتی ژاپن و ایالات متحده به جای گذاشت. موریس و یارانش در انگلستان معتقد به همکاری نزدیک هنرمند و صنعتگر بودند و این تفکر منجر به پیدایش نهضت«هنرنو» در اورپا و آمریکا شد و نحوه ی نگرش به معماری، صنایع دستی و هنر های دیگر را تغییر دادو در اواخرسال 1914م دست به کار آماده سازی نقشه های خود برای بنیانگذاری مدرسه ی هنری وایمار شد بازگشایی این مدرسه جدید که یک آکادمی هنری و مدرسه هنر ها و صنایع دستی بود، در سال 1919م در آلمان انجام گرفت نام آن«باوهاوس» بود و پس از چندی مهمترین هسته انرژی های خلاق در اروپا شد. تأثیرات گسترده این جنبش و آزادی بیان در ابراز عقاید هنرمند،تعاریف متعارف صنایع دستی را تغییر و آن را تبدیل به هنر مستقلی در بخش به خصوص نساجی نمود. «جستجو های نوین در مورد بافته ها و پارچه، از این مدرسه و در اوایل سال های 1920م شروع شد. اولین منسوجاتی که در کارگاه های بافندگی باوهاس تولید شد، بافتههای تصویری یا تاپستری بودند که تحت تأثیر نقاشیهای پل کله بافته
می شد، در همین سال جرج موشه از استادان این هنر، آزادی بیان فوق العادهای را به شاگردانش در ایجاد بافته داد و منجر به خلق آثاری شد که از چارچوب مرسوم هنر های دستی(گلیم، فرش، پارچه) خارج شد و تبدیل به اثر هنری مستقلی شد.گونتا استوند از دیگر استادان باوهاوس، در سال 1926م در یکی ازمقالات خود می نویسد: بافته ها دارای جوهری زیبا شناختی است، ترکیبی از فرم، رنگ و مواد به عنوان یک کل واحد. امروزه جستجو برای نظم در همه ی زمینه های طراحی وجود دارد بنابراین ما نیز در کارگاههای بافندگی، خود را موظف به تحقیق درباره عناصر اصولی و عامی میدانیم. درهای این مدرسه در سال 1933م توسط آلمان نازی بسته شد اما به دلیل انتشار مکتب باوهاس و همچنین اعتباری که نظریه این مکتب یافته بود، در طول سه دهه(1960.م-1930.م) کاربرد عملی منسوجات، همه نظرات اصلی دیگر را تحت الشعاع قرار داد و این مکتب، اولین و تنها مکتبی نبود که به اهمیت بیانی بافت، ساختار، رنگ و یافتن جنبههای نو در نقش بافتهها اشاره میکرد، اما در خلال تدریس و مهمتر از آن انتشار نوشته های استادان، این تأثیرات مکتب باوهاس بود که در سطح جهانی گسترش یافت.»(مدرسه باووهاس،1390)
این تکنیک که به حکم نزدیکی تکنیک بافت آن به پارچه و سادگی فنی نسبی آن با پیچیدگی فن گره بافی میتواند تاریخی بس کهن تر از قالی بافی داشته باشد.
«این هنر به عنوان پایهی اصلی صنعت بافندگی تا قرن 14 م در خاورمیانه به کار می رفت، خاستگاه اصلی این هنر – صنعت به روشنی مشخص نیست. قدیمی ترین تاپیستری شناخته شده از مقابر مصری به دست آمده و به سال های 1400 ق . م تا 1300 ق . م تعلق دارد اما از آن جا که تاریخ نگاران همواره از شکوه و جلال تاپیستری های بابلی و سوریانی یاد کرده اند ودر مصر نیز تا قرن 4ق.م نمونه های دیگری یافت نشده است و محققین بافت آن را صنایع دستی بومی منطقه ندانسته و احتمال می دهند که مصریان آن را از مردم بین النهرین آموخته باشند.»(بریتانیکا،1973-1943،: 1058) «قدیمی ترین نمونه ی تاپیستری به دست آمده از ایران به روزگار ساسانیان باز می گردد،این نمونه هم اکنون در گالری هنر دانشگاه Yale قرار داشته و به کلکسیون خانم مور (Moore) تعلق دارد، شیوه ی بافت و طراحی این تاپیستری به خوبی برمهارت و استادی بافندگان آن صحه میگذارد. این تاپیستری نقوش پارچه های ساسانی را داشته و به شیوه ی گلیمی چاک دار اجرا شده است. در دوران اسلامی چنان چه دیدیم بافندگی منسوجات ایرانی به همان سبک و باشکوه و جلال فراوان همچنان رواج داشت. از قرن 3 ه.ق به بعد پارچه های تاپیستری که تنها در کتیبه شان نامی از فرمانروا می آید به وفور دیده می شود.» (فریه ، 1274،155)
تصویر77- درنا نمدی(درنا،1388)
تصویر78-بزکوهی ،ایران ساسانی – قوچ باصلیبی در میان شاخ هایش،ایران یا
بریتانیکا،1322،:1059)- عراق (فریه،1373،: 154)
«نمونه های تاپیستری ابریشمین موزه ی لوور نیز احتمالاً به دوره های نخستین اسلام و سلجوقیان تعلق داشته و در حقیقت پرده هایی هستند که در نزدیکی اصفهان بافته شده و با تصاویری چون ابوالهولSpanix)، سر انسان با بدن حیوان) با بدن شیر و سر یک شاهزاده خانم، تکرار نقوش، درخت نخل با پرندگان نشسته بر شاخه هایش بر گرفته از شمایل نگاری ومنسوجات مصور دوره سلجوقیان است.»(پوپ،1363،29)
«هنر سغدی23 حد فاصل هنر ایران و خاور دور است و طی قرن 2 تا 5 ه.ق نوعی کتان بسیار لطیف به نام کسب(Qasab)که به صورت تاپیستری بر زمینه ی طلائی رنگ با طرح ترنج در وسط و زنجیر مروارید با نخل تزئینی بوده و می توان آن را همان گیاهانی تعبیر نمود که روی پارچه های ابریشمی شرق ایران در دوره ی ساسانی نقش بسته است.24» (هریس،1993م،: 65) بسیاری از آثار به دست آمده و به جای مانده امروزه درکلیساها و موزه های دنیا نگهداری می شود.
تصویر 79 – تاپیستری ایرانی متعلق به کلیسای سنت گرئونقرنSt. Gereon ،قرن 5و6 ه.ق
(لوبل،1355،:64)
• تابلوهای تصویری :
به مجموعه دست بافته هایی که با استفاده از انواع شیوه های بافت با طرح و نقشه تصویری بافته می شود.
آثار نگارگری همواره منبع بسیار خوبی جهت بررسی و تحقیق در احوال و عادات و نحوه ی تفکر و شیوه ی زندگی ایرانیان بوده است.«نمونه ای که متعلق به مجموعه ی شخصی یکی از شاهزادگان قدیمی لهستان است که از نظر فنی بسیار پیچیده بوده و بافت آن جناغی25(Twill)است. در این نمونه شاه طهماسب (به احتمال زیاد) در وسط بر تخت شاهی نشسته و چهره ی او قدرت سلطنتی را نشان میدهد. تنوع فوق العاده رنگ ها در حقیقت نوعی طرح هندسی بسیار جالب را پدید آورده و شامل پرندگان، فرشتگان و جانوران است و با الهام از آثار نقاشان و تزئین کنندگان کتب قدیمی طراحی شده است. در مجموع از نظر ترکیب بندی بسیار تأثیر گذار و از نظر فنی در
