
نازلشده است51 و ثانیاً از پررنگ کردن نام برخی دیگر از صحابه ازجمله علی 7 با نوعی تعصب غفلت ورزیده است، درصورتیکه در مورد ایشان تقریباً همه تصریح دارند که از کاتبان اولیه و مداوم وحى و معتمد و امین پیامبر 9 بوده است.
2) أبیاری محیط عربی و نقش پیامبر 9 و اهتمام ایشان در تعلیم و نگارش قرآن را اینگونه ترسیم کرده است:
محیط عربی یک محیط باسواد نبود بلکه تنها اندکی از مردم سواد خواندن و نوشتن داشتهاند و سهم مدینه کمتر از مکه بوده است؛ زیرا هنگامیکه پیامبر 9 به مدینه مهاجرت نمود، ده نفر و اندی سواد خواندن و نوشتن داشتند ازجمله سعد بن زراره، منذر بن عمرو، ابی بن کعب، زید بن ثابت و …. . پیامبر 9 نیز این مشکل بیسوادی را پس از هجرت به مدینه احساس کرد پس بعد از پیروزی در جنگ بدر در اولین اقدام آزادی اسرای جنگی باسواد را منوط به یاددادن خواندن و نوشتن به ده نفر از مسلمانان قرارداد. بدین ترتیب خواندن و نوشتن در مدینه رواج پیدا کرد. (ص: 66)
و در صفحه 108 بیان داشته است که: «پیامبر 9 نیز بسیار دقیق و حساس بود که از او جز قرآن نوشته نشود تا اینکه با چیز دیگر مشتبه نشود. از حضرت 9 روایت میکنند که فرمود: از من چیزی جز قرآن ننویسید، اگر کسی چیزی غیر از قرآن نوشته است باید آن را از بین ببرد… همچنین قرآن در زمان پیامبر 9 بهدرستی و دقت نگاشته شد. براء پس از نزول این آیه: (لايَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنين…) روایت میکند که پیامبر 9 گفت: زید را برای من بخوانید تا بیاید و با خودش لوح و دوات و کتف بیاورد، آنگاهکه زید آمد حضرت فرمود، بنویس «لايَسْتَوِي»، این نشان میدهد که پیامبر 9 وحی را بلافاصله پس از نزول آن بر کاتب املاء مینمود.» و در ادامهی این مطلب ماجرای مواجههی عمر با خبر ایمان آوردن خواهرش مطرح شدهاست. مؤلف در آخر این مطلب نتیجه گرفته که کتّاب، وحی را با املاء مینوشتهاند و مردم این نوشتهها را دستبهدست به یکدیگر منتقل میکردهاند.
بنابراین با توجه به این بیانات اهتمام و دقت و حساسیت پیامبر 9 در نگارش قرآن کاملاً مشهود است. ما نیز در اینجا با أبیاری همعقیدهایم که قرآن در زمان پیامبر 9 بهطور کامل نگارش یافته و ترغیب و تشویق ایشان در نوشتن مصحف در جهت اطمینان از حفظ متن قرآن و رفع نقایص حفظ شفاهی قرآن است که بهطور جامع این مطالب عنوانشده است.
3) در زمان نزول وحی برای نوشتن قرآن از ابزارهایی استفاده میشد که با توجه به قرآن و روایات عبارتاند از:
الف) در قرآن: 1- قرطاس؛ کاغذ: (وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً في قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْديهِمْ لَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبين52)
2- مداد؛ جوهر:(قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً53)
3- قلم: (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُون54)
4- سجل: (يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلين55)
5- رق؛ طومار: (في رَقٍّ مَنْشُور56)
6- صحف: (صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى57 )
ب) در روایات: 1- رقاع؛ جمع رقعه؛ پوست و کاغذ و… 2- لخاف جمع لخفه؛ صفحههای نازک و سپید رنگ 3- اکتاف جمع کتف؛ استخوان شانه شتر 4- اضلاع جمع ضلع؛ استخوانهای صاف دنده 5- ادیم یا قطع ادیم؛ پوست و چرم دباغیشده. 6- اقتاب جمع قتب؛ چوبهایی که بر پشت شتر نهاده میشد 7- حریر؛ پارچهی ابریشمی. 8- الواح جمع لوح. 9- قضیم؛ پوست سفیدرنگ.
أبیاری به نوشتافزارهای قرآن بهعنوان یک موضوع مستقل نپرداخته است بلکه تنها در بخش 11 فصل دوم کتابش ذیل عنوان جمعآوری قرآن اشارهای گذرا به آن نموده و بیان داشته است: « قرآن بر چیزهایی نوشتهشده بود که عبارتاند از: چوب درختان خرمایی کهبرگهایش کندهشده بود، سنگهای نازک، برگ کاغذ، پوست دباغیشده، استخوان کتف، پالان شتر.»(ص: 102)
برخی گمان کردهاند که در زمان پیامبر 9 کاغذ وجود نداشته است و قرآن برنوشت افزارهای دیگر نوشتهشده بود اما چنانکه از این متن و ادامهی آن «… حال این نوشتههای روی رقاع (کاغذ) میبایست با محفوظات در سینهها مقایسه میشد… » (ص: 102) برمیآید مؤلف استفاده از یک ابزار خاص مثل کاغذ را امر شاقی ندانسته است، زیرا تهیهی کاغذ برای حکومت پیامبر 9 دشوار نبوده و پیامبر 9 توانایی خرید و تهیه کاغذ را داشتند و اگر هم از ابزار دیگری استفاده میشد، برای خود نویسندگان بوده است که یا نمیتوانستهاند برای خود کاغذ تهیه کنند و یا افرادی به خاطر علاقه به قرآن آیاتی هرچند محدود را در این ابزار مینوشتند و برای خود نگه میداشتند.
3-2-4-2-2-2-3-2-3- عرضهی حفظ شفاهی و کتبی قرآن توسط صحابه و دیگران در عصر بعد از پیامبر 9
در عصر بعد از پیامبر 9 نیز لازم بود قرآن با توجه به مقتضیات دوران خودش با روش و ابزارهای لازم حفظ و نگهداری شود و این گنجینه الهی بهعنوان آخرین کتاب هدایت بشر به دست آیندگان برسد. هرچند خداوند وعدهی حفظ قرآن را در قالب آیهی (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون) بیان نموده است اما صحابه و دیگر یاران پیامبر 9 نیز اقداماتی را در جهت حفظ ودیعهی الهی انجام دادهاند.
أبیاری ازجمله فعالیتهای آنان را چنین بیان کرده است: در دوران خلافت عمر بن خطاب دستور داد تا بچهها در مکتبخانه گرد همآیند و عبد عامر بن عبد خزاعی به آنان آموزش خواندن و نوشتن بدهد. او برای عبد عامر نیز از بیتالمال مقرری در نظر گرفت. در آن دوران معلم پس از نماز تا زمان چاشتگاه و بعد از نماز ظهر تا نماز عصر دانشآموختگان را آموزش میداد (ص: 66). این اقدام عمر موجب افزایش تعداد افراد باسواد و رواج سوادآموزی در میان مردم شد.
و در صفحهی 109 آورده است «به هنگام شدت گرفتن جنگ یمامه و قتلعام شدن قراء نتیجه گفتوگو بین عمر و ابوبکر این شد که جمعآوری قرآن را به زید بن ثابت بسپارند تا وسیلهای باشد برای مقایسه کردن مصحف مکتوب با محفوظات مردم و روی الواح قبل از اینکه نوبت مرگ حفاظ قرآن فرارسد.» (توضیح و تفصیل این اقدامات، در بخش سازماندهی عرضه و بررسی میگردد.)
حفظ و نگهدارى قرآن در حافظه، مهمترین و مطمئنترين عامل صيانت قرآن از تصحيف و تحريف بود زيرا در جمع و تدوين قرآن، صرفاً به نوشتههاى قرآنى، اعتماد نمىشد، بلكه از مخزونات ذهنى و محفوظات قرآنى در كنار نوشتهها استمداد مىگرديد و حتى برخی از علما مؤکداً يادآور شدهاند كه اعتماد در نقل و روايت قرآن به حافظه قرّاء، از ویژگیها و مزاياى عالى است كه خداوند متعال به ملت اسلامى مرحمت فرموده است، لذا در نقل قرآن تنها به خطوط كتابت قرآن اكتفا نمىشد58.
3-2-4-2-2-2-3-3- عرضهی جدول حفظ و نگهداری و ارزیابی نحوهی عملکرد أبیاری
مباحث
حفظ و
نگهداری
قرآن
نام کتاب
و
مؤلف
