
دريافت ميكنند و براي ارائه كنندگان خدمات اين انتفاع صورت افزايش در ظرفيت كاري پرسنل، عدم نياز به صرف هزينه و زمان اضافي براي انجام كاري معين، از دست ندادن صاحبكاران موجود (مشتريان موجود) و جذب صاحبكاران جديد (مشتريان جديد) و در نهايت افزايش در سود ميتواند باشد. از طرف ديگر افزايش كارايي در حسابرسي صورتهاي مالي ميتواند باعث رشد و تعالي حرفه گردد. از آنجا كه در هر فعاليتي، تحليل هزينه- فايده يك عامل مهم محسوب ميگردد، اگر هزينه كسب خدمات حسابرسي براي دريافت كننده اين خدمات بيشتر از منافع مورد انتظار آن باشد، ديگر مؤسسات يا شركتهايي كه الزام قانوني به انجام حسابرسي ندارند اقدام به خريد اين خدمات نخواهند كرد و بخش قابل توجهي از بازار خدمات حسابرسي از بين خواهد رفت.
خدمات حسابرسي براي مؤسسات و شركتهايي كه از اين خدمات بهره ميگيرند، ميتواند مزاياي بسياري در بر داشته باشد كه حتي مديران بسياري از شركتها از اين مزايا بياطلاع هستند و تنها زماني متوجه اين مزايا ميگردند كه از خدمات حسابرسي بهرهمند شوند.
پس بايد زمينهاي فراهم گردد تا بتوان مؤسسات و شركتها را به استفاده از خدمات حسابرسي ترغيب كرد تا علاوه بر آشنايي بيشتر با مزاياي آن به رشد حرفه نيز كمك شود. يكي از راههاي ايجاد اين زمينه، افزايش كارايي خدمات حسابرسي است (رضازاده و بسنده، 1385).
افزايش كارايي در حسابرسي صورتهاي مالي يك عامل حياتي براي مؤسسات حسابرسي است كه ادامه فعاليت اين مؤسسات به آن وابسته است. پس همواره تعيين معيارهاي كارايي حسابرسي براي مؤسسات حسابرسي امري حياتي است و مهمتر از آن، آنها بايد همواره سعي در يافتن راهها و عواملي داشته باشند كه در رشد و ارتقاي كارايي فعاليتهاي آنها مؤثر است، تا بتوانند با رشد و كارايي حسابرسيها توان رقابت با سايرين را براي خود حفظ كنند و حتي در صورت امكان گوي سبقت را از ديگران بربايند. براي انجام اينكار يك روش بسيار مؤثر ميتواند شناسايي خصوصيات حسابرسيهايي باشد كه با كارايي قابل قبول انجام ميشوند. زيرا اين شناسايي ميتواند موجب شكلگيري رهنمودهايي ارزنده در زمينه بهبود فرايند حسابرسي و ارائه خدمات حسابرسي كارا گردد (رادليف، 1999)2.
به نظر ميرسد ميان آنچه حسابرسان مستقل شاغل در سازمان حسابرسي و حسابرسان شاغل در ديوان محاسبات در مورد كارايي حسابرسي مالي تصور ميكنند تفاوت معناداري وجود دارد.
مسئله اصلي تحقيق حاضر بررسي مقايسهاي ديدگاههاي حسابرسان مستقل و حسابرسان شاغل در ديوان محاسبات در خصوص كارايي حسابرسي صورتهاي مالي است و نيز رسيدن به مجموعهاي از عوامل مؤثر براي افزايش كارايي حسابرسي است.
براي دستيابي به اين هدف لازم به پاسخگويي به سؤالات زير ميباشد:
1- شناختي كه حسابرسان از محيط كار و فعاليت صاحبكار كسب ميكنند چه تأثيري بر كارايي حسابرسي صورتهاي مالي دارد؟
2- شناخت و ميزان اتكاي حسابرسان به سيستم كنترل داخلي واحد مورد رسيدگي چه اثري بركارايي حسابرسي صورتهاي مالي دارد؟
3- تأثير استفاده از خدمات حسابرس داخلي و خدمات كارشناسي بر كارايي حسابرسي چيست؟
4- تأثير اعمال محدوديت زماني و كاهش هزينه اجراي حسابرسي بر كارايي حسابرسي صورتهاي مالي چيست؟
5- كنترل كيفيت حسابرسي اطلاعات مالي تاريخي چه تأثيري بر كارايي حسابرسي دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقيق
در اغلب تحقيقات صورت گرفته در ايران محققان صرفاً دنبال بررسي اثربخشي حسابرسي بودهاند، زيرا شايد اولين مطلبي كه در مورد حسابرسي و هزينههاي مرتبط آن به ذهن ميرسد اين است كه آيا صرف اين هزينهها و زمان و انجام كار حسابرسي ثمره و نتيجهاي در پي خواهد داشت يا خير؟ اما قطعاً اين تنها جنبهاي نيست كه در مورد خدمات حسابرسي بايد در نظر گرفت. حرفه حسابرسي با توجه به سابقه و رشدي كه طي دهههاي اخير داشته، اثبات كرده است كه يك عمل اثربخش است و ثمره آن مورد توجه نهادهاي بسياري بوده و هست. بنابراين در حال حاضر مطلب مهمتر از اثربخشي خدمات حسابرسي، كارايي اين خدمات است.
هر فردي انتظار دارد بيشترين نتيجه را از فعاليتهاي خود كسب كند، اين فعاليت هم ميتواند به صورت مستقيم توسط خود فرد انجام شود و هم صاحبكارانش به دنبال آنند كه بيشترين ثمره را با صرف كمترين هزينه و زمان حاصل كنند و اين تنها در صورت افزايش هر چه بيشتر كارايي حسابرسي ميسر خواهد بود.
هيچ صاحبكاري حاضر نيست كه براي خريد خدمات حسابرسي بيش از حد هزينه كند يا با توجه به ماهيت حسابرسي بيش از حد زمان صرف كند. لذا همواره صاحبكاران حسابرسي به دنبال آن هستند كه خدماتي با كيفيت معين را در حداقل زمان ممكن و با حداقل هزينه دريافت كنند. بنابراين ميتوان گفت كارايي مهمترين ويژگي مدنظر صاحبكاران حسابرسي است. از طرف ديگر حسابرسان حداقل در رده مديريت حاضر نيستند كه زمان خود و پرسنل را بيش از اندازه براي انجام يك كار معين تخصيص دهند، زيرا ا ين امر باعث افزايش در هزينهها در نهايت كاهش سود ميگردد (رضازاده و بسنده، 1385). بنابراين كارايي مورد توجه حسابرسان نيز هست. حال كه بر اساس گفتههاي پيشين ضرورت كارايي حسابرسي براي حسابرسان را تشريح كرديم بايد نگرش حسابرسان مستقل شاغل در سازمان حسابرسي و حسابرسان ديوان محاسبات را در خصوص كارايي حسابرسي نيز بررسي كنيم.
از اينرو تحقيق و پژوهش در زمينه تصورات حسابرسان درباره كارايي حسابرسي صورتهاي مالي ضرورت دارد. با توجه به آنكه در ايران كمتر به موضوع كارايي حسابرسي پرداخته شده است، لذا در اين زمينه نياز به مطالعات زيادي است. در تحقيق حاضر سعي بر آن است تا علاوه بر آغاز تحقيق در زمينه ديدگاههاي حسابرسان نسبت به كارايي حسابرسي صورتهاي مالي در ايران بابي نيز در جهت بررسيهاي بيشتر در اين زمينه گشوده شود.
1-4- اهداف تحقيق
1) بررسي تأثير شناخت حسابرسان از محيط كار و فعاليت واحد مورد رسيدگي بر كارايي حسابرسي
2) بررسي تأثير شناخت و ميزان اتكاي حسابرسان بر سيستم كنترل داخلي واحد مورد رسيدگي بر كارايي حسابرسي
3) بررسي اثر استفاده از خدمات حسابرس داخلي و خدمات كارشناسي بر كارايي حسابرسي
4) بررسي تأثير اعمال محدوديت زماني و كاهش هزينه اجراي حسابرسي بر كارايي حسابرسي
5) بررسي تأثير كنترل كيفيت حسابرسي اطلاعات مالي تاريخي بر كارايي حسابرسي
1-5- فرضيههاي تحقيق
1) شناخت حسابرسان از محيط كار و فعاليت صاحبكار اثر معني داري را بر كارايي حسابرسي دارد.
2) شناخت حسابرسان قبل و بعد از فرآيند حسابرسي بر سيستم كنترل داخلي اثر معني داري بر كارايي حسابرسي دارد.
3) استفاده از خدمات حسابرسي داخلي اثر معني داري بر كارايي حسابرسي دارد.
4) كاهش هزينهي اجراي فرآيند حسابرسي اثر معني داري بر كارايي حسابرسي دارد.
5) كاهش مدت زمان اجراي فرايند حسابرسي اثر معني داري را بر كارايي حسابرسي دارد.
6) استفاده از خدمات كارشناسي اثر معني داري را بر كارايي حسابرسي دارد.
7) اجراي سياستهاي كنترل كيفيت حسابرسي اطلاعات مالي اثر معني داري بر كارايي حسابرسي دارد.
8) بين ديدگاه حسابرسان مستقل و حسابرسان ديوان محاسبات در مورد هر يك از متغيرهاي فوق تفاوت معني داري وجود دارد.
1-6- مباني نظري فرضيههاي تحقيق
كارايي در حسابرسي نيز در سالهاي اخير مورد توجه بسياري از محققان خارج از ايران قرار داشته است. بر اساس يافتههاي اين محققان كه در بخشهاي پيشرو ارائه خواهند شد عوامل مشخصي در ارزيابي كارايي حسابرسي مؤثر هستند. اين نتيجهاي است كه در طول سالها تحولات اقتصادي و تحقيقات تجربي صورت گرفته در كشورهايي همانند ايالات متحده و انگلستان بدست آمده است. علت انتخاب اين كشورها، وجود منابع كافي تحقيق در ارتباط با عنوان پژوهش در آنها بوده است. اما اين امر تاكنون كمتر مد نظر محققان داخلي بوده و كار شايان توجهي در اين زمينه در ايران صورت نگرفته است (رضازاده و بسنده، 1385).
در اين پژوهش فرض اصلي وجود تفاوت ميان نگرش هر دو گروه از جامعه مورد تحقيق در خصوص مفهوم كارايي حسابرسي است. بر اساس مطالعات كتابخانهاي و نيز تحقيقات محققان پيشين براي مفهوم كارايي هفت متغير بدست آمده است كه نزديكترين قرابت را با يك حسابرسي كارا دارند. اين متغيرها و مبناي انتخاب آنها جهت آزمون مفهوم كارايي در پيش آمده است.
دو فرضيه اول و دوم در خصوص شناخت واحد مورد رسيدگي، محيط و نوع فعاليت آن و نيز شناخت از سيستم كنترلهاي داخلي واحد مورد رسيدگي است، حسابرس به منظور تشخيص و برآورد خطرهاي تحريف با اهميت ناشي از تقلب يا اشتباه در صورتهاي مالي و طراحي و اجراي روشهاي حسابرسي لازم بايد شناخت كافي از واحد مورد رسيدگي، محيط و نوع فعاليت آن كسب كند (استانداردهاي حسابرسي، 1389).
همچنين حسابرسان نياز دارند تا شناختي از ساختار كنترل داخلي مشتري بعنوان بخشي از فرايند برنامهريزي حسابرسي بدست آورند. كنترلهاي داخلي سياستها و روشهايي هستند كه توسط مديريت تعيين ميشوند تا اطمينان منطقي بدست آيد كه سازمان به اهداف خاص خود نائل خواهد شد (والتر بي ميگز و همكاران، 1379).
فرضيه سوم در خصوص استفاده از خدمات واحد حسابرسي داخلي است. وجود يك واحد حسابرسي داخلي مؤثر معمولاً سبب تعديل نوع و ماهيت و زمانبندي اجراي روشهاي حسابرسي و كاهش حدود روشهاي مورد اجراي حسابرس مستقل ميشود (استانداردهاي حسابرسي، 1389). با وجود يك واحد حسابرسي داخلي مؤثر ميتوان انتظار داشت كه فرايند كلي حسابرسي به صورت كاراتر انجام گيرد.
فرضيههاي چهارم و پنجم در خصوص تأثير كاهش در زمان و هزينه اجراي فرايند حسابرسي بر كارايي حسابرسي است. بر اساس مدلهاي تئوريك مديريت استراتژيك يك فرايند كارا فرايندي است كه مطلوبترين نتيجه را در كمترين زمان و با كمترين هزينه ممكن به سرانجام رساند (امامي ميبدي، 1379). پس اگر به دنبال يك حسابرسي كارا هستيم به بيراهه رفتهايم اگر تأثير كاهش در هزينه و زمان را در رسيدن به يك فرآيند حسابرسي كارا ناديده بگيريم.
فرضيه ششم در خصوص استفاده از خدمات كارشناس و تأثير آن بر افزايش كارايي فرايند حسابرسي است. حسابرس ضمن رسيدگيهاي خود ممكن است به كسب شواهد حسابرسي از طريق كارشناس نياز داشته باشد. شواهد مزبور ميتواند به شكلهاي گوناگوني چون گزارش، نظرخواهي يا ارزيابي باشد كه از طريق واحد مورد رسيدگي يا به طور مستقل از كارشناس دريافت شود (استانداردهاي حسابرسي، 1389). اين نظرخواهي در خصوص رويدادهايي است كه عموماٌ به صورت غير مالي هستند به همين دليل اظهارنظر يك شخص متخصص در چنين مواقعي ميتواند بر روند كلي فرايند حسابرسي تأثير مثبت با اهميتي داشته باشد.
فرضيه هفتم تأثير كنترل كيفيت حسابرسي اطلاعات مالي تاريخي بر افزايش كارايي حسابرسي را مورد بررسي قرار ميدهد. هر مؤسسه حسابرسي مكلف به استقرار يك سيستم كنترل كيفيت طراحي شده براي كسب اطمينان معقول از اين موضوع است كه مؤسسه و كاركنان آن، الزامات استانداردهاي حرفهاي و قانوني و مقرراتي را رعايت ميكنند و گزارشهاي حسابرسي، مناسب شرايط موجود توسط مؤسسه يا مدير مسئول كار صادر ميشود (استانداردهاي حسابرسي، 1389). اجراي سياستهاي كنترل كيفيت يك معيار مناسب براي ارزيابي مفيد بودن هر كار حسابرسي است. يعني هر كار حسابرسي كه با اين معيار انجام شود ميتواند يك كار با كيفيت مناسب تلقي شود.
1-7- قلمرو تحقيق
قلمرو تحقيق حاضر از سه جنبه موضوعي، زماني و مكاني به شرح زير است:
1-7-1- قلمرو موضوعي
قلمرو موضوعي تحقيق حاضر به بررسي تفاوت ميان ديدگاههاي حسابرسان مستقل و حسابرسان ديوان محاسبات درباره عوامل تأثيرگذار بر كارايي حسابرسي صورتهاي مالي است.
1-7-2- قلمرو زماني
با توجه به اينكه تحقيق فعلي به بررسي ديدگاههاي حسابرسان مستقل و حسابرسان ديوان محاسبات در مورد عوامل مؤثر بر كارايي حسابرسي صورتهاي مالي ميپردازد، لذا قلمر
