
براي عبادت بشر بنا شده، کعبه است و هيچ معبدي پيش از آن وجود نداشته است. اگر قبله از بيت المقدس به کعبه برگردانده شد، چيز عجيبي نيست، زيرا اين بازگشت به قبله نخست است و مؤيد آن اينست که ابراهيم وقتي هاجر و اسماعيل را در آن سرزمين اسکان داد، گفت: “رَبَّنا إِنِّي أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِکَ الْمُحَرَّمِ، رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ…” هدف و غايت را اقامه نماز در اين سرزمين مقدس بيان کرد و شايد از اين جهت به کعبه بيت العتيق; يعني خانه قديم3 گفته شده است؛ “وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ”.(حج، 29)
8. مبارک: “إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَک”(آل عمران، 96) ويژگي ديگر کعبه “مبارک” بودن آنست؛ يعني خانه اي است پر خير و برکت و از آنجا که “مبارکاً” مطلق است؛ از اينرو، هم شامل برکات مادي مي شود و هم برکات معنوي. البته بعضي از مفسران گفته اند:
اگر چه “مبارکاً” هم شامل برکات مادي است و هم معنوي، ولي در اينجا به قرينه مقابله با “هُديً لِلْعَالَمِينَ” تنها شامل افاضه برکات دنيوي مي شود. (طباطبايي، 1362، ج3، ص350) و به تعبير بعضي از مفسرين، از آنجا که خود خداوند تبارک است، خانه اش هم مبارک است. (فصلنامه ميقات، شماره2، 1372)
9. هُديً لِلْعَالَمِين: “إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُديً لِلْعَالَمِينَ”( آل عمران،96). هدايتگري خانه خدا ويژگيِ ديگر آنست. مردم از راه دور و نزديک به کنار اين خانه مي آيند و از هدايت هاي آن بهره مند مي شوند. مرحوم علامه طباطبايي در بيان اين ويژگي مي نويسد:
کعبه هم هادي و راهنماي جهانيان براي سعادت اخروي و باعث رسيدن به کرامت و قرب الهي است، هم باعث هدايت مسلمين است به سعادت دنيوي که همان وحدت کلمه و ائتلاف امت و مشاهده منافعشان مي باشد. چنان که نحوه هدايتش هم عموميت دارد و جميع مراتب هدايت را شامل مي شود. از سوي ديگر هدايتش مربوط به عالم خاص و دسته مخصوص نيست، بلکه شامل تمام جهانيان مي شود. (طباطبايي، 1362، ج3، صص351 و 352) و دعوت حق به وسيله انبيا از اينجا به گوش جهانيان رسيده و مي رسد; چنان که پيامبر گرامي اسلام (ص) از همينجا نداي توحيد را به گوش جهانيان رساند و نيز امام زمان (ع) از همينجا نداي حق را به جهانيان خواهد رساند. به علاوه، وجه امّ القري بودن مکه، بي مناسبت با ” هدي للعالمين ” نيست.
10. فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ: “فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ…” (آل عمران، 96). وجود نشانه هاي الهي در کنار بيت الله از ويژگي هاي ديگر اين خانه است که گام به گام آن، ياد آور آيات و نشانه هاي فراوان و روشن الهي است.
11. خانه محترم: “وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ “(مائده،2) “جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ.(مائده، 96) “رَبَّنَا إِنِّي أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِکَ الْمُحَرَّمِ”(ابراهيم،37). کعبه، خانه اي است محترم و بايد از هر جهت احترام آن نگهداشته شود.
حتي کسي نبايد خانه خود را بلندتر از کعبه بسازد; چنان که امام باقر (ع) فرمود: “وَ لاَيَنْبَغِي لاَِحَد أَنْ يَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْکَعْبَةِ”(مجلسي،1404، ج96، ص60) و احترام آن بايد در همه جا حفظ شود; حتي در دورترين نقاط جهان، به هنگام تخليه، نبايد به سوي آن و يا پشت به آن نشست.
بيت المعمور خانه اي است در آسمان ها و محازي خانه کعبه در روي زمين است و همواره با عبادت فرشتگان معمور و آباد مي گردد. در روايات آمده است که ويران کردن آن، در رديف قتل پيامبر و امام معصوم است. امام صادق (ع) مي گويد: هر کس عمداً هتک حرمت اين خانه کند و آن را به پليدي آلوده سازد، محکوم به اعدام است. (عاملي(حر)، 1367، ج13، ص291)
چنان که در روايت ديگر فرمود: “إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ حُرُمَات ثَلاثاً، لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْءٌ کِتَابُهُ وَ هُوَ حِکْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لاَيَقْبَلُ مِنْ أَحَد تَوَجُّهاً إِلَي غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّکُمْ (ص)”.(توبه، 28) از اينرو فرموده اند: حرمت اين خانه باعث احترام مسجد الحرام، بلکه مکه و حرم شده است و احتمالا ماه هاي حج به خاطر حرمت خانه خدا موصوف به حرام شده است “الشَّهْرُ الْحَرامُ…” و به خاطر همين احترام، مشرکين حق ورود به آن منطقه را ندارند؛ “إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلايَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ…”(توبه، 28) چنان که وقتي از امام صادق (ع) پرسيدند: “لِمَ سُمِّيَ بَيْتُ اللَّهِ الْحَرَامَ قَالَ لِأَنَّهُ حُرِّمَ عَلَي الْمُشْرِکِينَ أَنْ يَدْخُلُوهُ”(مجلسي، 1404،ج96، ص65)
12. قِيَاماً لِلنَّاسِ: “جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ”(المائده، 97). خانه محترمي که مسلمانان مي توانند در پناه آن همه کارهاي فردي و اجتماعي همچنين مادي و معنويِ جامعه خود را سامان ببخشند؛چنان که پيشوايان معصوم (ع) فرموده اند: پيامبر خدا (ص): “مَنْ أَرَادَ دُنْيَا وَ آخِرَةً فَلْيَؤُمَّ هَذَا الْبَيْتَ” (ابن بابويه، 1413، ج11، ص21)
امام صادق (ع): “جَعَلَهَا اللَّهُ لِدِينِهِمْ وَ مَعَايِشِهِمْ”. (مجلسي، بحار الانوار، ج96، ص65) امام صادق (ع): ” لاَيَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ”.(عاملي(حر)، 1367، ج22، ص21) حيات دين به حيات کعبه است و حيات متدين به حيات دين؛ با انهدام و ترک کعبه، دين مي ميرد و در نتيجه مردم هم خواهند مرد. علي (ع) فرمود: “لاَتَتْرُکُوا حَجَّ بَيْتِ رَبِّکُمْ فَتَهْلِکُوا…”(مجلسي، 1404، ج96، ص69)
13. کعبه تجلّيگاه توحيد: “وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِيمَ مَکَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَتُشْرِکْ بِي شَيْئ”(الحج، 26) ويژگي ديگر کعبه آنست که بر توحيد محض پايه گذاري شده و با هيچ شرکي؛ اعم از خفيّ و جليّ، همراه نيست، چه اين که نکره در سياق نهي مفيد عموم است.
و از آنجا که “أَنْ” در “أَنْ لاَتُشْرِکْ بِي شَيْئ”. مفسره است؛ يعني “أَنْ لاَتُشْرِکْ بِي شَيْئ” تفسير براي “بوّأ” است؛ از اينرو، چنين برداشت مي شود که هدف از جا دادن حضرت ابراهيم در اين مکان مقدس، اين بوده که کعبه تجلّيگاه توحيد گردد و هيچ چيز ديگر، شريک آن قرار نگيرد و اساس اين خانه از اول بر توحيد صرف بنيان شود.
14. کعبه خانه آزاد: “وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ”(الحج، 29)”ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ”(الحج، 33) از ويژگي هاي کعبه، با توجه به يکي از معاني عتيق (آزاد شده)، آزاد بودن آنست؛ چنان که از امام باقر (ع) روايت شده که فرمود: “فَإِنَّهُ لاَرَبَّ لَهُ إِلاَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ الْحُرُّ…” (كليني، 1429، ج4، ص189)
اما اين که از چه چيز آزاد شده، توضيح آن پيشتر گذشت. از آنجا که اين خانه، خانه آزاد است، پس تا انسان از بند عبوديت و بندگي ديگري آزاد نشود، صلاحيت طواف بر گرد آن (بيت العتيق) را نمي يابد و هر کس به گرد آن طواف کرد، ديگر نبايد سر به بندگي غير بگذارد.
10-2. قسمتهاي مقدس کعبه
1-10. ملتزم
قسمتي از ديوار کعبه را که ميان حجرالاسود و در کعبه قرار دارد، “ملتزم” مينامند. اين محل را از آن روي ملتزم مينامند که مردم در آن قسمت ميايستند و به ديوار ملتزم شده، ميچسبند و دعا ميخوانند. در روايتي آمدهاست که پيامبر اسلام(ص) صورت و دستهاي خود را روي اين قسمت از ديوار قرار ميداد. همچنين، از آن حضرت نقل شدهاست که فرمود: “ملتزم، محلي است که دعا در آنجا پذيرفته ميشود.” (عاملي(حر)، 1367، ، ج??، صص ???-???)
2-10-2. مستجار
ديوار کنار رکن يماني را که در پشت درب کعبه و مقابل ملتزم واقع است “مستجار” مينامند. “جار” به معناي همسايه و “مستجار” به معناي پناهبردن به همجوار و به صورت کليتر “پناه بردن” است. اين قسمت از کعبه نيز به اعتقاد مسلمانان از جاهاي است که دعا در آن پذيرفته مي شود. زماني که خانه کعبه دو در داشت، در ديگر آن در کنار مستجار بود که بسته شد. (عاملي(حر)، 1367، ، ج??، صص ???-???)
3-10-2. شاذروان
شاذروان همان برآمدگيهايي است که در اطراف کعبه قرار دارد و آن بخشي از کعبهاست که توسط قريش از ساختمان کعبه کاسته شد و اکنون همانند پوششي اطراف خانه را در برگرفتهاست. شاذروانِ کنوني از ساختههاي سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان کعبه در سال 1040ق است. زماني که در بازسازيهاي کعبه، ابعاد خانه قدري کوچکتر از بناي ابراهيمي آن شد، براي حفظ ابعاد اصلي، فضاي عقبنشينيشده را با ساخت سکويي کمارتفاع علامتگذاري کردند که “شاذَروان” ناميده شد و چون ملاک در طواف، حدّ اصلي کعبهاست، فقها براي حصول شرط خروج طوافگزار از کعبه، طواف بر روي شاذروان را صحيح نميدانند.
بنابراين، شاذروان همان سنگ مايلي است که بخش پاييني ديوار کعبه را تا روي زمين پوشانيدهاست، و همينطور بخشي که در مقابل حجر اسماعيل به صورت پلّه ي ساخته شدهاست که بلندي آن از سطح زمين ?? سانتيمتر و عرض آن ?? سانتيمتر است. اين پله جايگاه کساني است که براي نيايش و تضرع به درگاه الهي بر روي آن ميايستند و سينه و شکم خود را بر کعبه قرار ميدهند و دستان را بر بالاي سر خود و بر ديوار کعبه ميگذارند. علت آنکه در اين قسمت شاذروان قرار داده نشده اين است که در بناي ابراهيم، حجر اسماعيل جزو خانه کعبه بودهاست که در ساختمان قريش به علّت کمبود مال حلال از خانه کاستند و بر حجر افزودند. همچنين در پايين درِ کعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پلهاي صاف به طول ??? سانتيمتر ساخته شدهاست که مردم در ملتزم بر آن ميايستند و دعا و نيايش ميکنند. در بالاي شاذروان حلقههاي از مس قرار دارد که در هنگام پايين آوردن جامه کعبه لب جامه به اين حلقهها ميبندند تا جامه استوار باشد.
4-10-2. حطيم
ديواري است نيم دايره به ارتفاع ?? سانتي متر و عرض ??? متر که به ديوار قسمت شمال غربي کعبه وصل نيست. جنس حطيم سنگ مرمر سفيد است. برخي نيز مساحت ميان حجرالاسود و زمزم و مقام ابراهيم و قسمتي از حجر اسماعيل را “حطيم” ميگويند. از مکانهاي محترم در مسجدالحرام است و مردم در اين قسمت براي دعا جمع ميشوند و به يکديگر فشار ميآورند. اين که آيا حطيم تنها همان محدوده کنار حجرالاسود و باب کعبه را شامل ميشود يا وسعت بيشتري دارد، اختلاف است. در روايتي از امام صادق(ع)، تنها همين موضع را حطيم مينامند. (شيخ صدوق، ص???) چنان که شيخ صدوق نيز آوردهاست که حطيم فاصله ميان در کعبه و حجرالاسود را گويند، جايي که خداوند توبه آدم را پذيرفت. (ابن بابويه، 1413، ج?، ص ???)
5-10-2. حجر اسماعيل
“حجر اسماعيل”، فضايي است ميان کعبه و ديواري نيم دايره بنام حطيم (به عرض ??? متر و بلندي ?? سانتي متر) که از رکن عراقي تا رکن شامي را شامل ميشود. حجر اسماعيل به عقيده اسلام، يادگار زمان ابراهيم و اسماعيل و مدت زماني پس از بناي کعبهاست و قدمت و پيشينه آن به زمان بناي کعبه به دست ابراهيم ميرسد.
نقلهاي تاريخي تاريخنگاران مسلمان، حکايت از آن دارد که اسماعيل و مادرش هاجر در همين بخش زندگي ميکردند. از امام صادق نقل شدهاست: “الحِجرُ بَيتُ إِسمَاعِيلَ وَ فِيهِ قَبرُ هَاجَرَ وَ قَبرُ إِسمَاعِيلَ” (كليني، 1429، ج?، ص???) “حجر، خانه اسماعيل و محل دفن هاجر و اسماعيل است.” و نيز قبر بسياري از پيامبران ديگر.
از آنجا که حجر اسماعيل داخل در مطاف است، ميتواند نشانهاي بر بزرگي آن باشد. در اصل، حجراسماعيل جزئي از کعبهاست. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، از ناودان رحمت در اين فضا ميريزد.
گويا براي نخستين بار، منصور عباسي، حجراسماعيل را با سنگهاي سفيد پوشانيد. پس از آن در دوره مهدي عباسي و نيز هارون الرشيد عباسي اين سنگها تعويض و نو شد.
6-10-2. ناودان
