
زخمها، تاري ديد و گرسنگي كاذب عنوان مي كنند. به اعتقاد آنان درصورتي كه قندخون كنترل نشود، فرد ديابتي دچار بيماريهاي قلبي و عروقي، بيماريهاي كليوي، بيماريهاي اعصاب يا نوروپاتي ديابتي ميشود. افزون بر اين، بيماريهاي چشمي و حتي كوري هم از جمله شايع ترين عوارض بيماري ديابت است.
2-1-1-3- چاقي؛ اپيدمي پنهان
بررسيهاي اخير حاكي از افزايش هشداردهنده شيوع چاقي در سراسر جهان است. چاقي از جمله بيماريهاي مزمن مرتبط با اختلال در متابوليسم چربي است كه شيوع آن از نيمه اول قرن بيستم بيشتر شده است. در سالهاي اخير، هم در كشورهاي توسعه يافته و هم در كشورهاي درحال توسعه شيوع چاقي به طور فزايندهاي رو به افزايش گذاشته است. به گونهاي كه برخي صاحبنظران از مشكل شيوع چاقي به عنوان يك اپيدمي پنهان ياد كردهاند. امروزه چاقي فقط از جنبه ارتباط با بيماريهاي مزمن مانند بيماريهاي قلبي و عروقي، ديابت، فشارخون، هيپرلپيدمي و سرطان مورد توجه قرار نميگيرد. بلكه به عنوان يك عامل عمده خطر مطرح است. نتايج حاصل از بررسيها و مطالعات انجام شده در ايران حاكي از افزايش شيوع چاقي در ميان جوانان، نوجوانان و بزرگسالان كشورمان است. براساس برآوردهاي انجام شده بيش از ?? ميليون نفر از جمعيت كشورمان داراي افزايش وزن بوده و يا چاق هستند. برهمين اساس پزشكان و متخصان، از افزايش شيوع چاقي در ايران به عنوان زنگ خطري براي ابتلاي به بيماري ديابت و عوارض ناشي از آن ياد ميكنند شعار امسال روز جهاني ديابت نيزمبارزه با چاقي براي پيشگيري از ديابت تعيين شده است.
2-1-1-4- تاريخچه کوتاه ديابت
ديابت در قديميترين دست نوشتههاي پزشکي تشريح شده است. در يک پاپيروس مصري که 1500 سال قبل از ميلاد مسيح به تحرير در آمده است، راجع به اين بيماري مطالبي وجود دارد. بعدها در نوشتههاي عربي و چيني به افرادي اشاره شده است که از بيماري ناشناختهاي با علايم تشنگي مفرط و تکرر ادرار، رنج ميبردهاند. در دست نوشتههاي قديمي حتي آزمايشهاي تشخيصي که طي آن ادرار بيمار در نزديکي تل مورچهها ريخته ميشد، تشريح شده است. در اين آزمايش اگر مورچهها به سمت ادرار جذب ميشدند، مشخص ميشد که در ادرار بيمار قند موجود است و در نتيجه، فرد مبتلا به ديابت است. يک پزشک يوناني براي اولين بار اين بيماري را ديابت ناميد که به معني جريان است. لغت لاتين “ملتيوس” که به معني “عسل” ميباشد، بعدها به کلمه ديابت افزوده شد تا وجود قند در ادرار را هنگام بيماري ذکر کند.
در سال 1860 ميلادي (1239 شمسي)، پزشکي آلماني قطعات لوزالمعده (يک اندام شبيه به تپانچه که در پشت معده قرار دارد) را زير ميکروسکوپ بررسي کرد. او متوجه شد که بعد از رنگ آميزي، بعضي از سلولهاي اين غده، رنگ متفاوتي به خود ميگيرند. اين سلولها به شکل مجموعههاي جزيره مانند در لوزالمعده پراکنده شدهاند. امروزه ما ميدانيم که اين جزاير شامل سلولهاي بتا هستند که توليدکننده، ذخيره کننده و آزادکننده انسولين (تنها ماده پايين آورنده قند خون) موجود در بدن هستند. اين جزاير همچنين شامل سلولهاي آلفا ميباشند که گلوکاگن (يکي از مواد بالابرنده قند خون) را توليد و آزاد ميکنند.
از آن زمان به بعد تحقيقات مختلفي بر روي ديابت انجام گرفت و ابتدا تصور ميشد علت بيماري ديابت عدم ساخت مقدار کافي انسولين است. در حالي که بعدها با تعجب ديده شد که برخي افراد مبتلا به ديابت قادر به ساخت انسولين با کيفيت مناسب نيستند.
2-1-1-5- انسولين چگونه در بدن عمل ميکند؟
اغلب، کمبود يا نبود کامل انسولين، علت ابتلاي جوانان و بزرگسالان به ديابت است. سلولهاي توليدکننده انسولين در پانکراس اين افراد، يا آسيب ديدهاند و يا به کلي از بين رفتهاند. انسولين در بدن ما چگونه عمل ميکند؟
بدن انسان را مثل يک ماشين فرض کنيد؛ روشن است که بدن ما مانند هر ماشين ديگري براي انجام کار نيازمند مصرف انرژي است. سه منبع تأمين انرژي در غذا شامل قندها و نشاستهها (کربوهيدرات)، روغنها و چربيها و پروتئينها (گوشت، ماهي و. . . ) ميباشند. اين مواد در نهايت براي توليد انرژي شکسته ميشوند و يا پس از تجزيه (برخي به شکل قند گلوکز) تبديل به مواد ذخيرهاي در کبد ميشوند تا بعدا براي توليدانرژي در بدن استفاده شوند. رايج ترين سوختي که در اختيار تمام سلولهاي بدن قرار ميگيرد، کربوهيدراتي به نام گلوکز است. گلوکز قند سادهاي است که به راحتي به مصرف سلولهاي بدن ميرسد.
هنگاميکه قند خون بالا ميرود، لوزالمعده تحريک شده و پياميرا از راه خون به تمام سلولهاي مغز و بدن ميرساند. محتواي پيام چنين است “مقدار قند در دسترس زياد است، آن را به مصرف برسان. ” اين پيام همان مولکول “انسولين” است.
انسولين سبب ميشود مسيري در ديواره سلول باز شود و قند دريافتي وارد آن گردد تا به مصرف برسد يا ذخيره شود.
زماني که ميزان قند خون پايين است، لوزالمعده ترشح انسولين را متوقف ميکند. بدون انسولين سلولهاي بدن نميتوانند قند را وارد کنند، بنابراين از چربي به عنوان منبع تأمين انرژي استفاده خواهند کرد.
در جريان همين فرآيند پيچيده است که بدن غذاهاي خورده شده را مصرف ميکند و تشخيص ميدهد که چه نوع سوختي در دسترس دارد. در شخص مبتلا به ديابت، لوزالمعده يا نميتواند به مقدار کافي انسولين ترشح کند و يا سلولها قادر به دريافت پيام انسولين نيستند (مانند بيشتر سالمنداني که مبتلا به ديابت ميشوند).
2-1-1-6- چرا قند خون بايد تنظيم شود؟
در افرادي که مبتلا به ديابت نيستند، قند خون همواره در سطح ثابتي حفظ ميشود. تنظيم دقيق قند خون بسيار مهم است، چرا که بالا رفتن زياد قند خون خطرناک است. در اين حالت کليهها بايد قند خون را تصفيه و از طريق ادرار از بدن خارج کنند. در چنين شرايطي فرد بايد مقدار زيادي مايعات بنوشد تا آب کافي را براي دفع قند اضافي تأمين کند. جبران تمام آب از دست رفته مشکل است و ممکن است بدن به سرعت دچار کم آبي شود و اين کم آبي، زندگي فرد را تهديد ميکند.
سلولها در نبود انسولين از قند به عنوان منبع انرژي استفاده نميکنند، در عوض ناچارند از ديگر منبع اصلي موجود، يعني چربي، انرژي مورد نياز خود را تأمين کنند. مصرف چربي براي بدن مشکل تر است، زيرا قادر به سوزاندن آن به طور کامل نيستند. در حقيقت در جريان شکستن چربيها مواد غير قابل مصرفي به نام کتون در بدن توليد ميشود. با افزايش اين مواد در خون، شرايطي رخ ميدهد که فرد احساس خشکي دهان و درد شکم ميکند. اگر اين حالت تشخيص داده نشود و با انسولين و مايعات درمان نگردد، احتمال دارد شخص دچار تهوع شود و با سنگين شدن تنفس و از دست دادن هوشياري حتي منجر به مرگ شود.
خطر ديگر، پايين بودن خيلي زياد قند خون است. مغز فقط ميتواند از قند براي انرژي استفاده کند. بنابراين اگر قند کافي در دسترس نباشد، پيامهاي اضطراري به ساير نقاط بدن خواهد فرستاد. در اين حالت، شخص احساس گرسنگي، سردرد، سرگيجه کرده و هوشياري اش را از دست ميدهد و حتي ممکن است دچار تشنج شود. اگر قند خون ساعتهاي متمادي به مقدار زياد پايين بماند، مغز آسيب جدي خواهد ديد.
بنابراين تنظيم دقيق قند خون، اهميت حياتي دارد و نبايد اجازه داد تا قند خون خيلي بالا يا پايين برود. اگر چه ديابت، “ديابت قندي” ناميده ميشود، اما دانستن اين نکته حائز اهميت است که هر گاه طريقه مصرف کربوهيدرات (قند) در بدن تغيير کند، ناگزير نحوه استفاده از چربي و پروتئين نيز تغيير ميکند. ناتواني بدن براي استفاده صحيح از کربوهيدرات ميتواند سبب افزايش چربي خون شود که به عنوان منبع انرژي جانشين، به سلولها گسيل ميشوند. مراقبت صحيح از ديابت در واقع کوششي براي بهبود الگوي طبيعي استفاده از غذا و توليد انرژي است.
2-1-1-7- انواع ديابت
بيماري ديابت به چهار دسته کلينيکي تقسيم بندي ميشود:
(1) ديابت نوع 1، (2) ديابت نوع 2، (3) ديابت حاملگي، (4) ساير انواع ديابت
ديابت نوع 1: در ديابت نوع 1 غده پانکراس يا لوزالعمده توانايي توليد انسولين را ندارد و اين ماده بايد حداقل روزي يک بار از طريق تزريق وارد بدن گردد. به اين حالت ديابت وابسته به انسولين نيز گفته ميشود و بيشتر در کودکان و نوجوانان ديده ميشود. کمتر از 10 درصد ديابتها را ديابت نوع 1 تشکيل ميدهد (شهشهان، 1381).
ديابت نوع 2: در ديابت نوع 2 غدهي لوزالعمده انسولين توليد ميکند اما يا مقدار آن ناکافي است و يا بدن نسبت به آن مقاوم ميباشد. اضافه وزن از جمله عواملي است که بدن را به انسولين مقاوم ميکند. اين نوع ديابت در افراد مسن (بالاي 30 سال) ديده ميشود. ديابت نوع 2 با رژيم غذايي مناسب، ورزش و در صورت لزوم مصرف قرص کنترل ميشود. در بعضي موارد که لوزالمعده بيش از اندازه تنبل ميشود، فرد مبتلا به ديابت نوع 2 نيز ممکن است به تزريق انسولين نياز پيدا کند. حدود 90 درصد ديابتها را ديابت نوع 2 تشکيل ميدهد. نکته مشترک اين دو نوع ديابت اين است که قند خون بالا ميرود که اصطلاحاً به آن هيپرگليسمي ميگويند. اگر قند خون سالهاي متمادي بالا بماند، عوارض بعدي ديابت پديد مي آيند. افراد ديابتي بيمار نيستند. بلکه تنها شرايطي بر بدن حاکم است که نياز به مراقبت دارند و اين افراد ميتوانند يک زندگي عادي داشته باشند (کريمي، 1381).
ديابت انواع گوناگوني دارد که با روشهاي متفاوتي نيز درمان ميشوند. جوانان و برخي از بزرگسالانِ لاغر زماني به ديابت مبتلا ميشوند که به طور معمولي بدن آنها توانايي توليد انسولين را از دست بدهد. اما در سالمندان ممکن است با وجود آنکه انسولين به مقدار کافي يا حتي زياد در خون وجود داشته باشد، باز هم قند خون بالا باشد.
بايد توجه داشت که براي افراد ديابتي، روشهاي درماني مختلفي وجود دارد. هرشخص مبتلا داراي نيازهاي دارويي متفاوت، علايق گوناگون و روشهاي زندگي مختلفي است. بنابراين بايد براي هر شخص، بر اساس نيازهاي خاص او، يک برنامه درماني اختصاصي ديابت طراحي شود.
مدتهاست که هر دو نوع ديابت شناخته شده است. اگر چه هر دوي آنها داراي مشکل مشترکي هستند، يعني ناتواني بدن در مصرف صحيح غذا؛ اما براي فهم بهتر علل ايجاد هر کدام، به اين دو نوع ديابت نامهاي جداگانهاي داده شده است.
ديابت نوع يک، اغلب به طور ناگهاني در کودکان يا نوجوانان با علايم تشنگي بيش از حد، تکرر ادرار، خستگي و اشتهاي زياد ظاهر ميشود. به ندرت بعضي از کودکان ديابتي اين علايم را بيش از سه يا چهار هفته قبل از تشخيص ديابت بروز ميدهند. اين بيماران ممکن است وقتي براي اولين بار به پزشک مراجعه ميکنند، درد شکم داشته باشند و استفراغ کنند که گهگاه با ساير بيماريها اشتباه گرفته شود. ولي آزمايشهاي دقيق تر، اين نوع بيماري را به اثبات ميرساند.
در حالي که ديابت نوع دو، علايم متفاوتي دارد. در بسياري از افراد سابقه وجود قند در ادرار ديده شده و ميزان قند خون نيز به تدريج و طي ماهها و حتي سالها بالا رفته است.
ديابت در افراد مسن اغلب با يک معاينه ساده يا به هنگام پذيرش در بيمارستان به خاطر بيماري ديگري شناسايي ميشود. شروع اين نوع ديابت معمولاً علايم باليني خاصي ندارد.
مشکلاتي که روزانه افراد مبتلا به ديابت نوع يک با آن مواجه هستند، کاملاً با مشکلات مبتلايان به ديابت نوع دو متفاوت است. افراد مبتلا به ديابت نوع يک احتمال دارد که به طور ناگهاني با عوارض ناشي از کاهش شديد قند خون (واکنش انسولين) يا افزايش شديد آن (کتواسيدوز) مواجه شوند. اين عوارض جدي بايد به سرعت درمان شوند. در حالي که اين دو حالت در مبتلايان به ديابت نوع دو به ندرت ديده ميشود. مشکلاتي که به تدريج و طي سالها در مبتلايان به ديابت نوع يک و دو بروز ميکند نيز متفاوت است. در افراد
