
برای فرار مالیاتی نسبت به پرداخت آن وجود دارد. این تفاوتها وابسته به هنجارهای اجتماعی در پرداخت مالیات است. اگر افراد باور کنند که پرداخت مالیات یک قانون و اصل اجتماعی است آنگاه آنها به طور شایسته مالیات خود را پرداخت خواهند کرد. بنابراین وجود هنجارهای اجتماعی وضع و پرداخت مالیات در کشو ر، به ایجاد عقاید عمومی مثبت در مورد پرداخت و وضع مالیات بستگی دارد. از طرف دیگر، اگر فرار مالیاتی در یک کشور غالب شود آنگاه میتوان نتیجه گرفت که هنجار اجتماعی پرداخت مالیاتی از بین رفته آ ست (وارتیک و همکاران23، 2008).
اطلاع رسانی دولت، اطلاع رسانی از طریق بروشورهای تبلیغاتی و برگزاری دورههای آموزشی، اطلاع رسانی و توجه به افراد کم سواد جامعه به ویژه خرده فروشان، انتشار آمار مربوط به مالیات بر ارزش افزوده استانها، اطلاع رسانی به مردم از میزان منابع و مصارف مالیاتی و … متوانند از مؤلفههای این متغیر باشند.
هارت من و هوبنر (1997) فرهنگ مالیاتی را تعامل بین مالیات دهنده و اداره مالیاتی معنی کردهاند برخی از سیاستمداران، فرهنگ مالیاتی را اجابت داوطلبانه و بعضی مخالف با بی سوادی و عده ای آن را از روی ترس میدانند. اطلاع رسانی و فرهنگ سازی، یکی از معیارهای مهم و اساسی و مؤثر جلب نظر ذینفعان در تغییر نگرش و گرایشهای مؤدیان مالیاتی بشمار میرود. بی شک یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی نظام مالیاتی در کشور توسعهنیافتگی فرهنگ مالیات و ارتقای تمکین مؤدیان مالیاتی به میزان قابل توجهی در گرو توسعه فرهنگ مالیاتی است.
شکل زیر بازیگران فرهنگ ملی و زیر مجموعه فرهنگ مالیاتی آن را نشان میدهد
منبع: سازمان امور مالیاتی کشور
عوامل تشکیل دهنده فرهنگ مالیاتی Nerre,Birger
مشارکت مودیان: این معیار با عنوان خشنود کردن ذینفعان و در چارچوبهای ذینفع گرایی، بسیاری از پژوهشگران دیگر با عناوین مشابه به عنوان عاملی مهم و مؤثر در مدیرتی مالیات بر ارزش افزوده شناسایی و بر شناخت و تأمین نیازهای آنان تأکید شده است تا جایی که امروزه در سازمانهای مالیاتی، یکی از قسمتهای اصلی سازمان را واحد خدمات مؤدیان تشکیل میدهد. باید توجه داشت که مؤدیان مالیاتی، یکی از اصلیترین مشتریان سازمانی مالیاتی به شمارمی روند. کشورهایی که در اجرای نظام مالیات بر ارزش افزوده تجارب موفقی داشتهاند، بمنظوربرقراری یک توازن و تعادل مناسب بین سیاستهای مالی دولت و رضایت مؤدیان مالیاتی از شیوههای کنترل مدیریت ریسک بهره گیری مینمایند. بطوریکه رضایت تمامی ذینفعان تأمین میشود. برزگر معتقد است که سطح فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات در کشورهای گوناگون متفاوت است. البته میتوان مشارکت و تمایل به پرداخت مالیات را به وسیله ایجاد جو اعتماد بین مودیان مالیاتی و سازمان امور مالیاتی افزایش داد که طرح خود اظهاری یکی از راههای افزایش اعتماد بین مودیان و سازمان امور مالیاتی است. از سوی دیگر نمیتوان از نقش چشمگیر افزایش درآمدهای مالیاتی و وصول به موقع آنها در بهبود وضعیت اقتصادی کشور و ارتقای سطح اقتصاد چشم پوشی کرد بنابراین تا زمانی که مردم به سیستم مالیاتی اعتماد پیدا نکنند، نمیتوان انتظار تنظیم صحیح اظهار نامه مالیاتی و پرداختی به موقع مالیات را داشت. پس میتوان اذعان داشت این مشکل صرفاً از طریق ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و به تبع آن فرهنگ مالیاتی قابل حل خواهد بود (بیرگرنر، 2001).
ارتقاء نظام تشویق مودیان نمونه، گروهبندی مودیان و فروشندگان نهایی، واگذاری اقتصاد دولتی به بخش خصوصی، تدوین معافیتهای گسترده در ابتدای اجرایی شدن، ارتقاء نظام پاسخگویی و احترام به مودیان، ایجاد تضمین و تعهد در زمان دادن مجوز فعالیت و … میتواند از عوامل مؤثر این متغیر باشد.
برخی پژوهشگران معتقدند که ناخرسندی مؤدیان از مقامات مالیاتی از جنبههایی است که موجب فرار مالیاتی میشود و شواهد نشان میدهد که اعتقاد به عدم کارایی سیستم با درجه گریز پذیری اشخاص، رابطه مثبت دارد و همین تلقی اشخاص از سیستم وصول مالیات بر ارزش افزوده، بر رفتار و اراده آنها اثر میگذارد، از این رو در این پژوهش- که تأکید بر مشارکت مودیان دارد این معیار به عنوان یکی از معیارهای اصلی، تعیین و از سوی خبرگان نیز مورد تأیید قرار گرفته است. لازمه شروع و حرکت موفقیت آمیز به سمت مدیریت مالیات بر ارزش افزوده، نهادینه شدن فرهنگی در سازمان است که خواهان خشنودی مالیات دهندگان باشد. مؤدی مالیاتی مداری یکی از ابزارهایی است که در مدیریت بهینه نظام مالیاتی نقش محوری دارد و باید گفت که سازمانهای برتر، سازمانهایی هستند که به ذینفعان توجه همه جانبه دارند و با تمرکز فعالیتهای سازمان بر ذینفعان به دنبال شناخت و تعریف دقیق نیازهای آنها و راضی نگهداشتن ذینفعان و ایجاد وفاداری در ایشان هستند (شویچی24، 2006).
شفاف سازی مبادلات اقتصادی: منظور از شفاف سازی مبادلات اقتصادی، ثبت صحیح و کامل تمامی مبادلات اقتصادی فعالان اقتصادی در تمامی مراحل زنجیره واردات، تولید، توزیع و مصرف میباشد و در هر کشوری باید قوانین و مقررات متناسب با مقتضیات نظام اداری، فرهنگ سازمانی و فرهنگ عمومی آن جامعه تدوین و مورد اجرا گذارده شود. از ویژگیهای شفافیت و سادگی برخوردار بوده و مصون از تفسیرهای متفاوت در حد امکان باشد و با مؤدی مداری مطابقت داشته باشد. باید نظام اداری اجرای این قانون به شکل شفاف و قانونمند فراهم شود تا اطمینان خاطر تمام طرفهای ذیربط حاصل شود و بتوان از اثرات مثبت آن استفاده کرد و از سوی دیگر، شیوه محاسبه و وصول مالیات بر ارزش افزوده، هنوز کاملاً شفاف و مشخص نیست و بحثهای زیادی در مورد شیوه وصول این نوع مالیات وجود دارد. این قانون ذاتاً بد نیست؛ اما ابهام عمده ما بر سر شیوههای اجرای آن است. الزام فروشندگان به استفاده از صندوقهای فروش، الزام فروشندگان به صدور فاکتورهای دارای مهر و شماره اداره مالیاتی، الزام فروشندگان به نگهداری دفاتر و فاکتورهای فروش و ارائه نسخه ای از آنها به اداره مربوطه، تعیین میزان مالیات بر ارزش افزوده شرکتها و نهادهای وابسته به دولت و تعیین میزان معافیت آنها و … میتواند عوامل مؤثر در این متغیر باشد. علت افزایش توجه به فرهنگ مالیاتی در سالهای اخیر را میتوان وجود نارسایی در نظام مالیاتی کشورها دانست. این نارساییها را میتوان در سه گروه مشکلات فرهنگی، مشکلات قوانین مالیاتی و مشکلات اجرایی طبقه بندی کرد (راداو25، 2001).
زیرساختهای لازم: اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده نیازمند سازوکار و زیر ساختهای لازم است و بر این اساس باید تمام معاملات شناسنامه دار شوند تا با صدور فاکتور، نوع، مقدار، قیمت، تاریخ و محل فروش کالا مشخص شود؛ اما هم اکنون در کشورمان، تنها فرش و طلا با صدور شناسنامه یا همان فاکتور معامله میشوند که برای اجرای مالیات بر ارزش افزوده، این موضوع باید به سایر کالاها تعمیم داده شود. فراهم ساختن زیر ساختها در نظام بانکی برای اجرای این طرح نیز ضرورتی دیگر است که باید به آن توجه شود؛ اما بدون شفاف سازی و فراهم کردن زیر ساختهای لازم، با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، نوعی هیجان دور از واقعیت اقتصادی بر بازار حاکم میشود ساز و کار اجرایی آن موجب میشود که اعتماد طرفین حاصل شود تا آثار مثبت آن مشخص شود. هم اکنون، دنیا به سمت اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده یا مالیات بر مصرف پیش میرود تا افرادی که کمتر مصرف میکنند کمتر مالیات بپردازند که این باعث ارتقای سطح پایه زندگی مردم میشود و بر آن اساس کالای تولیدشده باید مالیات بیشتر و کالاهای در حال تولید مالیات کمتری بپردازند. بانک جامع اطلاعاتی، نیروی انسانی متخصص. ایجاد یک سیستم جهت ارتباط بین اتحادیهها و صنوف، ایجاد یک سازمان مستقل، افزایش آموزش و توان علمی و فنی کارمندان و ممیزان مالیاتی، مجهز نمودن فروشندگان به دستگاههای pos، ایجاد رشتههای دانشگاهی مرتبط با مالیاتی و… میتواند از عوامل این متغیر باشد. قاسم نوده فراهانی، رئیس شورای عالی اصناف بار دیگر با تاکید بر فراهم نبودن زیر ساختهای لازم برای اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده در بین خرده فروشان به خبرنگار ما گفت: علاوه بر اینکه هنوز اصناف مجهز نشدهاند، آموزشهای لازم را هم ندیدهاند. وی ادامه داد: هم اکنون سازمان امور مالیاتی ۶ تا ۷ ماه زمان دارد و باید آموزشهای لازم را به خرده فروشان بدهد. فراهانی با دشوار توصیف کردن اجرای قانون در بین خرده فروشان در مدت زمانی کوتاه، با توجه به شرایط فعلی به نظر میرسد که اجرای این قانون به حداقل ۲ تا ۳ سال زمان نیاز داشته باشد. به این ترتیب به نظر میرسد که هنوز شرایط اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده در بین خرده فروشان فراهم نیست و در صورتی که زیرساختها فراهم نگردد و آموزشهای لازم انجام نشود، در هنگام شروع اجرای قانون، شاهد مقاومتهایی خواهیم بود26.
با افزایش کارکرد سازمان مالیاتی به وسیله مشخص کردن نحوه خرج کرد مالیات در جامعه، افزایش اعتماد مودیان به مسئولین مالیاتی، کاهش تبعیضات و رشوه در سازمان مالیاتی و ایجاد قوانین و مقررات مناسب، افزایش توان علمی و فنی کاکنان سازمان، استفاده از روش تشویق مؤدیان غیره … میتوان تمایل به پرداخت مالیات را در بین مودیان بیشتر کرد و از طریق این سازوکار به ارتقاء فرهنگ مالیاتی کمک نمود. از نظر مک کی نیز پویا نمودن سیستم مالیاتی به منظور متحول کردن نظام مالیاتی کشور و پیگیری امر تولید از زمان ورود مواد اولیه تا تبدیل آن به کالای مورد مصرف و کنترل مراحل توزیع آن به منظور مطالبه مالیات واقعی که باید در تخصیص کد اقتصادی مدنظر قرار گیرد، برای بالا بردن کارکرد سازمان مالیاتی لازم، است عدالت در تشخیص و وصول مالیات، جزئی از بنیانهای انکار ناپذیر هر جامعه مالیاتی است (مکی کی27، 2003).
در کشورهای پیشرفته بیشتر معاملات به صورت نقد انجام نمیشود بلکه از طریق کارتهای اعتباری و با سیستمهای بانکی است؛ بنابراین آنها میتوانند چنین نظارتی را داشته باشند؛ ولی تا هنگامی که اغلب معاملات ما نقدی است و دریافتها و پرداختهای ما ثبت و ضبط نمیشود، معلوم نیست با چه مکانیسمی این کنترلها انجام میشود. در جوامع پیشرفته غالب داد و ستدها از طریق نظام بانکی انجام میشود، به همین دلیل آنجا همه چیز قابل نظارت است. مثلاً اگر در یک فروشگاه در آلمان بخواهید برای خرید کالایی ۵۰۰ یورو پول نقد بپردازید همه با تعجب نگاه میکنند چون این وجوه در قالب کارتهای اعتباری، چک و … پرداخت میشود و اگر کسی پول نقد زیادی به همراه داشته باشد میگویند پول او کثیف است؛ چون جای پول تمیز در بانک است.
معافیتهای مالیات بر ارزش افزوده
منظور از معافیت در نظام مالیات بر ارزش افزوده این است که بر تولید (فروش) مالیات وضع نشود علاوه بر این مالیات پرداختی بابت عوامل تولید نیز قابل برگشت نمیباشد. معافیت را میتوان بر حسب کالا و تولید کننده معین تعریف نمود. در حالت کلی بر اساس مطالعه انجام شده در کشورهای مختلف جهان 7 گروه نسبتاً وسیع زیر از مالیات بر ارزش افزوده معاف شدهاند:
سوخت
سیمان
حمل و نقل مسافری
خدمات
اقلام فرهنگی و سایر اقلام برگزید ه (مانند کتاب، روزنامه و فعالیتهای غیر تجاری و غیر انتفاعی سازمانهای مذهبی)
فعالیتهای مربوط به تأمین مالی کمکها
کالاهای سرمایه ای (مخصوصاً کالاهای سرمایه ای وارداتی)
علت معافیت چهار گروه اول عمدتاً به خاطر اثرات توزیعی مالیات بر قیمتهای پرداختی توسط مصرف کنندگان و در ارتباط با بخش کشاورزی از طریق اثر در آمدی میباشد معافیت گروه پنجم به دلیل حساسیت برای اقتصاد دانش و آموزش میباشد. گروه ششم معمولاً به دلیل شرایطی است که اعطا کنندگان کمکها وضع مینمایند معافیت گروه هفتم به خاطر نقش سرمایه گذاری در رشد اقتصاد است با وجود این در مورد این سؤال که آیا این اقلام معاف شوند یا با نرخهای پایینتر مشمول مالیات واقع
