
سازمان یا افراد خارج از سازمان و حتی با موقعیت قبلی خود مقایسه کند.
رضایت شغلی به موارد زیر بستگی دارد:
دستمزد(جهت رفع نیازهای فیزیولوژیک)، شغل(به لحاظ چالشی بودن)، تنوع شغل، استاندارد و تخصصی بودن وظیفه، وضوح شغل، ترفیع(فرصت پیشرفت و ارتقاء)، سرپرستی(توانایی مسئول و سرپرست در ارایه مساعدتهای فنی و حمایتهای رفتاری)، همکاران (روابط صمیمی) و شرایط محیط کاری(محیط مطلوب فیزیکی) (سيد تاج الديني؛ باخدا، 1388، صص 190-188)
2-5-2- صیانت سازمانی
گزینش و استخدام
نیل به اهداف سازمان، مستلزم گزینش افراد سالم است هر چند که تطبیق ویژگیهای شخصیتی و جسمانی مورد نیاز متناسب با ماموریتها و وظایف سازمان، به طورکامل امکان پذیر نیست، با این حال انتخاب کارکنانی که توان و آمادگی بیشتری داشته باشند با استفاده از ابزارهای علمی و آموزشهای روان شناختی میسر است. از طرفی مدیران و واحدهای ذیربط باید توجه بیشتری به ملاکهای شخصیت، هوش، استعداد، مهارت و علایق داوطلبان داشته باشند تا زمینه را برای فراگیری بهتر و افزایش توان علمی کارکنان فراهم سازند. زیرا آشکار شده که متغیرهای مذکور، ملاکهای خوبی برای پیش بینی موفقیت افراد میباشند. گزینش مطلوب مستلزم عبور از مراحل مختلف آزمونهای وضعیتی، آزمون های شخصیتی، تحقیق و بررسی، معاینات جسمانی و مصاحبه است.
آموزش
عمده ترین نیاز افراد پس از گزینش و استخدام و تامین ثبات و امنیت شغلی در سازمان، یادگیری و مهارت افزایی است. سازمان های متعالی و پویا باید این احساس را در کارکنان ایجاد کنند که یادگیری و رشد حرفه ای بخشی از کار است چرا که تحقق اهداف سازمان علاوه بر گزینش درست، منوط بر آموزش موثر کارکنان می باشد. آموزش کارآمد ضامن کارآیی و اثربخشی نیروها بوده و زمینه را برای یادگیری های بعدی و بهبود عملکرد در محیط خدمتی فراهم می کند. البته برگزاری دوره های آموزشی، نیازمند تدوین برنامههای بلندمدت، ملزومات و شیوههای اجرایی ارائه شده و نیازهای آموزشی استخراج میگردد. از آنجا که آموزش محور توسعه سازمانها و مایه بهبود عملکرد کارکنان می باشد، لازم است که در اصول یادگیری به نکات ذیل توجه بیشتری شود:
1-آموزش ها بر مبنای نیازهای واقعی کارکنان تعریف شود.
2-اهداف آموزش ها به کارکنان توضیح داده شود.
3-ضرورت و اهمیت یادگیری به کارکنان تذکر داده شود.
4-از اصول و روش های صحیح یادگیری استفاده شود.
5-شرایط برای فعالیت و درگیری افراد در برنامه های آموزشی مهیا شود.
6-آموزشهای کاربردی، عینی، ملموس و متناسب با ماموریت ارائه شود.
7-آموزش ها به صورت پلکانی و صعودی ادامه یابد.
نگهداری منابع انسانی
تمام کارکنانی که در یک سازمان به کار مشغول هستند جزو منابع انسانی محسوب می شوند. منابع انسانی در معنای وسیع حتی شامل تجارب، دانشها و خرد فردی نیز میشود. نیروی انسانی مهمترین منبع و سرمایه سازمان میباشد که حفظ و نگهداشت آن با پویایی سازمان و دستیابی به اهداف، رابطه ای معنی دار و مستقیم دارد و ازاینرو لازم است علاوه بر گزینش، آموزش و بهکارگیری به حفظ آن نیز اهتمام خاص نمود.
نگهداری در دو مفهوم مطرح است:
1- به معنای جلوگیری از ترک خدمت و حفظ افراد در سازمان که در این زمینه مدیریت سازمانها باید تدابیر راهبردی لازم را به کار برند. هدف از راهبردهای حفظ تضمین این نکته است که کارکنان کلیدی در سازمان باقی بمانند و گردش و ریزش کارکنان کاهش یابد. این راهبردها معمولا بر تجزیه و تحلیل انگیزههای ماندن یا رفتن کارکنان استوار است. در طرح حفظ باید به هر یک از حوزههایی که در آنها نارضایتی و بیتعهدی کارکنان ظهور دارد،بیشتر توجه شود.
2- به معنای تامین سلامت جسم و روان کارکنان، در یک معنای کلی برای حفظ و نگهداشت منابع انسانی سازمان شایسته است به سر فصل های زیر عنایت شود:
تامین نیازهای اولیه و ثانویه(فیزیولوژیک و منزلت)، سیستم پرداخت عادلانه(متناسب با تحصیلات، سنوات، درجات، ارزیابی عملکرد و…) ارائه تسهیلات و خدمات، ایمنی، بهداشت، درمان و سلامت، ترفیع و ارتقاء، بیمه بازنشستگی، رفاه و مزایا و سایر خدمات کارکنان.
انتصاب شایسته
شاید اگر همه مفهوم مدیریت در انتصاب درست کارکنان معنا و خلاصه شود، سخن گزافه آمیزی گفته نشده باشد. چند ده مدیر توانا و لایق می توانند سازمان را به پیش برده و نیل به اهداف را تسهیل و تسریع نمایند اما باید اذعان داشت که مهمترین رکن انتصابات توجه به اصل شایستهسالاری است. همه تئوری پردازان مدیریت و به خصوص اندیشمندان در حوزه مدیریت منابع انسانی، شایستهسالاری را مهم ترین اصل در حوزه انتصابات دانسته و بر آن اجماع دارند. اصل شایستهسالاری به زیرساخت های فکری و اعتقادی و نظام ارزشی هر سازمان مربوط می شود. در نظام اسلامی، اصول شایستهسالاری عبارت است از: 1-اسلامیبودن2-انقلابی بودن3-ولایی بودن4- مردمی بودن 5-حرفه ای بودن 6-مومن و بصیر بودن.
البته تحقق عملی شایسته سالاری کاری بسیار مشکل است. چرا که استقرار و نهادینه سازی شایسته سالاری به لوازم و مقدمات زیادی نیاز دارد که تحقق همه آنها برای یک سازمان موثر نمی باشد. (سید تاج الدینی؛ باخدا، 1388، صص188-186)
2-6- شیوه های صیانت
همان طورکه درمعنا و مفهوم صیانت گفتیم صیانت عبارت است از حفاظت و نگهداری، خویشتن داری و بازداشتن خویش از امور ناگوار و ناشایست و هراس انگیز که می تواند از نوع شر و آفات مادی و محسوس همچون آتش، زلزله و … باشد و نیز میتواند در امور معنوی که در عرف مردم و یا در فرهنگ قرآن ناپسند است، باشد مانند: ظلم و ستم، گناه و معصیت، خیانت، خباثت، شرک و… لذا برای اجرایی نمودن صیانت نیاز به روش هایی می باشد تا به وسیله آن بتوان در رسیدن به نتیجه مطلوب و مورد نظر که هدف و غرض اصلی از صیانت است دست یافت که این شیوهها را می توان به دو دسته تقسیم نمود.
2-6-1- شیوه علمی
عبارت است از افزایش شناخت و آگاهی نسبت به باورها، اعتقادها و رشد و تعالی عملی آنها که محصول آن شناخت صحیح و آگاهانه از معارف و حقایق دینی است. هرچه انسان بتواند مطالعات دینی خود را در این زمینه بالا برده و با برهان و استدلال عقلی، اصول دین را برای خود اثبات نماید به همان میزان انحراف او در عمل کاهش می یابد. همچنین تدبر و تامل در آیات الهی موجب تقویت محبت الهی گردیده و عاملی موثر در نتیجه نهایی آن که ایمان به خداوند متعال است می باشد.
راههای صیانت در حوزه نظری و علمی می تواند به شرح ذیل باشد:
1-راه یابی به مرتبه عقل عارف و نفس عزوف «عقل» عارف عقلی است که در تشخیص صدق و کذب، حسن و قبح و حق و باطل، اشتباه و خطا نکند. «و نفس عزوف یعنی نفسی که نسبت به گناه بی میل است». حضرت علی (فرمودند: به نزاهت روح و تزکیه نفس نزد خدا نمی رسد مگر کسی که دارای عقل عارف و نفس عزوف باشد (تمیمی آمدی،1360، ج6، ص427) این همان احیای عقل و اماته نفس است که حضرت فرمود: «قد احیا عقله و امات نفسه» (نهج البلاغه، خطبه 220).
2-راه یابی به مقام اخلاص و مرتبه مخلصین: شیطان به مقام مخلصین که مرتبه تجرد عقلی است راه ندارد و نهایت نفوذ شیطان، محدوده وهم و خیال است: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ- إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ). » (ص/83-82) شیطان به مقام مخلصین دسترسی ندارد و نمی داند مخلصین چه می اندیشند زیرا منطقه عقل، فوق منطقه شهوت و غضب است و تنها ابزار شیطان بر انجام معصیت، شهوت و غضب می باشد.
3-مراقبت از خود: در همه احوالات، مواظبت از خود و کشیک نفس کشیدن لازم است تا شیطان از بیرون و نفس از درون رهزنی نکند.
4-ذکر و یاد خدا: ادعیه و عبادات و نمازهای پنج گانه از بهترین مصادیق ذکر خدا و عوامل غفلت زدایی هستند. قرآن کریم از نماز به عنوان ذکر یاد کرده است « وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي. »(طه/14) تسبیحات اربعه و معارف دینی، گنجینههای عرشی هستند که راه غفلت و نسیان را بر انسان میبندند.
5-یقظه، بیداری و تفکر: اگر کسی بیدار شده ،این بیداری با حرکت آمیخته می شود: اول بیداری از خواب، آنگاه ایستادگی و سپس سیر است.
6-تامل در زندگی موقت دنیوی: در بی ثباتی دنیا و فنای این سرا و عاریتی تدبر کردن و به یاد مرگ افتادن و عوارض و تبعات عدم صیانت را به خاطر آوردن موجب می شود که آدمی از ذلت فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر حذر باشد.
7-تدبر در احادیث معصومین(تامل در این آثار عزت دنیوی و اخروی را به همراه دارد.
8-بررسی و مطالعه موانع نظری صیانت.
9-باور مبدا و ایمان به غیب: این ایمان و باور موجب مصون نگه داشتن جان آدمی از رذائل نفسانی به خصوص در جاهای خلوت می شود (سيد تاج الدینی؛ مجرد،1391، صص263-262).
2-6-2- شیوه عملی
عبارت از افزایش و ارتقاء بینشها و باورهای دینی در حوزه عمل به دستورها و فرمانهای الهی است و انجام وظایف انسانی که همان راه رسیدن به مقصود و افزایش سطح آگاهی و اعتقادهای دینی و دفع خطر انحراف ها که ابتلا به هرگونه ناپاکی، گناه، معصیت، خطا و لغزش می باشد و مبارزه با عادتهایی که مانع رشد انسان در عمل هستند و نیز مبارزه مستقیم با خود گناه و ترک و جبران آن، پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل گناه و فساد و محاسبه از عملکرد بد و انجام اعمال خیر، نیک و صحیح که دربرگیرنده وجود و شخصیت انسانی بوده که به شرح ذیل میباشد:
الف) تذکر و بیدار کردن شعور باطنی و فطرت درونی
«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ؛ پس تو اى پيامبر ايشان را تذكر بده كه وظيفه تو تنها همين تذكر است.» (غاشیه/21)
«لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ؛ و گرنه تو بر آنان تسلطى ندارى، تذكر را هم تنها به كسانى بده كه تذكر پذيرند.» (غاشیه/22)
«وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ؛ اندرز بده كه اندرز، مؤمنان را سودمند افتد.» (55)
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَاكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ به يكتاپرستى روى به دين آور. فطرتى است كه خدا همه را بدان فطرت بيافريده است و در آفرينش خدا تغييرى نيست. دين پاك و پايدار اين است. ولى بيشتر مردم نمىدانند.» (غاشیه/22)
از دیدگاه قرآن یکی از شیوه هایی که می تواند در جهت رشد انسان ها به کار آید تذکر است که به معنی یادآوری است. آگاه کردن انسان از فطرتش تذکر نامیده میشود. از این دیدگاه انسان موجودی است که از فطرتی الهی برخوردار است، فطرتی که گاه مورد غفلت و فراموشی قرار میگیرد، از خود غافل می شود، خدا را به فراموشی می سپارد، هدف حیات خود را نادیده گرفته و به سعادت و رستگاری خود بیتوجه میشود، راه ومسیر خویش را از یاد می برد و گاه مرگ را نادیده گرفته و نسبت به خود بی اعتنا می گردد لذا برای اینکه او را در مسیر رشد قرار داد به گفته قرآن باید به او تذکر داد یعنی فطرت خفته او را بیدار ساخت، خدا و قیامت را به یاد او آورد، نظارت خداوندی را به او تذکر داد و به وسیله تذکر، پرده های غفلت و فراموشی را که چونان گردوغباری بر روی فطرت انسان کشانده میشود و نمیگذارد تا در مسیر رشد قرار گیرد کنار زد و او را با خودآگاهی فطری به سوی رشد و کمال رساند. تذکر آن چنان اهمیت دارد که قرآن آن را از وظایف انبیا می داند.
ب) حکمت
«ادْعُ إِلىَ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جَدِلْهُم بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ؛ مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين
