
0 پرسشنامه سالم بدست آمد. در این تحقیق برای انتخاب نمونه آماری از بین افراد جامعه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.
1-7 قلمرو تحقیق
1-7-1 قلمرو موضوعی تحقیق
از لحاظ موضوعی، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر توانمندی های مدیریتی بر اثربخشی کارکنان مجتمع آموزشی صالح پرداخته است و در حیطه مباحث مدیریت منابع انسانی و مدیریت رفتار سازمانی می باشد.
1-7-2 قلمرو زمانی تحقیق
به لحاظ زمانی پژوهش حاضر در یک گستره 5 ماهه، در نیمه اول سال 1393 انجام پذیرفته است.
1-7-3 قلمرو مکانی تحقیق
قلمرو مکانی این تحقیق، مجتمع آموزشی صالح می باشد، که در آنها مبادرت به توزیع پرسشنامه شده است.
1-8 تعریف واژه ها و اصطلاحات تخصصی طرح
1-8-1 تعاریف مفهومی متغیرهای تحقیق
توانمندی های مدیریتی: دانايي و توانايي در انجام دادن وظايف خاص كه لازمه آن ورزيدگي در كاربرد فنون و ابزار ويژه و شايستگي عملي در رفتار و فعاليت است (چایلد و کیزر،2013).
اثربخشی کارکنان: اثربخشی کارکنان، به معنای تلاشی است که کارکنان انجام می دهند تا سازمان به هدفهایش دست یابد (کوهستانی ، 1376: 269).
اگر اهداف را به صورت وضع مطلوب کارکنان در آینده تعریف كنیم، اثربخشی کارکنان عبارت است از درجه یا میزانی كه آنها به اهداف موردنظر سازمان یا مدیران نائل می آیند (دفت، ۱۳88)
پیتر دراكر صاحبنظر به نام مدیریت، اثربخشی را انجام كار درست تعریف كرده است. تعاریف دیگری همچون اصلاح رویه های کاری، كسب موفقیت، تولید ایده های جدید، تقویت ارزشهای سازمانی، تفكرگروهی، مشاركت و مواردی از این قبیل از جمله تعابیری هستند كه در مدیریت معادل با اثربخشی به كار می روند (سلطانی، ۱۳۸2).
1-8-2 تعاریف عملیاتی متغیرهای تحقیق
توانمندی های مدیریتی: در این تحقیق توانمندیهای مدیریتی اشاره دارد به مجموعه توانایی های ادراکی، انسانی و فنی که مدیران در سازمان به شکلی موثر استفاده می کنند.
اثربخشی کارکنان: منظور از اثربخشي در واقع بررسي ميزان موثربودن اقدامات انجام شده براي دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده است. به بيان ديگر در این تحقیق اثربخشي نشان مي دهد که تا چه ميزان از تلاش انجام شده ، نتايج مورد نظر در مورد فعالیتهای کارکنان حاصل شده است.
فصل دوم
(مبانی نظری)
مقدمه
اهداف هر سازمان فلسفه وجودی آن سازمان محسوب می شوند. به منظور تحقق اهداف نیاز به هماهنگی منابع سازمانی و مهارت های مدیریتی است. اثربخشی به عنوان یکی از مهم ترین اهداف هر سازمان نیازمند تدابیری است که مدیران آنها را اتخاذ می نمایند. از طرفی محدودیت منابع و تغییرات محیطی در عرصه های مختلف داخلی و خارجی اهمیت مدیریت را بیش از پیش مشخص می نماید. بدیهی است پیدایش سازمان ها و توسعه آنها نتیجه وجود مدیریت است و سازمان و مدیریت لازم و ملزوم یکدیگر هستند. موضوع مهارت های مدیریتی از جمله مسائلی است که از ابتدای تکوین مدیریت تا به امروز مورد توجه بوده و به شیوه های مختلف به آن پرداخته شده است.
اثربخشی میزان موفقیت سیستم در حصول به اهداف و انجام وظایف تعریف شده است. میزان اثربخشی ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیر دارد و هنگامی که مدیر در جهت تحقق اهداف و نتایج مطلوب باشد می گوییم اثربخشی تحقق یافته است. (وودال و وین استنلی، 1992)
2-1 بخش اول: مهارتهای (فنی، انسانی، ادراکی) مدیران
2-1-1 مدیریت
امروزه يكي از مزيت هاي نسبي، مهم و اساسي سازمان ها در محيط رقابتي و نامطمئن، عامل مديريت آنهاست. باتوجه به اينكه در دنياي كنوني در پشت هر ماشين بزرگ اقتصادي نام يك مدير به چشم مي خورد، بدون شك اعمال مديريت اثربخش و كارآ ضامن موفقيت سازمان در رسيدن به اهداف و راهبردهاي خود است (فردی آذر، 1380). در اين ميان، نياز به مديريت به ويژه در دانشگاه ها و مراكز علمي به دليل نقش بسيار مهم اين مراكز به لحاظ تعليم و تربيت نيروي انساني متخصص، اهميت بسياري دارد (فتاح، 1378).
مدیریت، یکی از مهمترین علوم عصر جدید محسوب گردیده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده میشود. به طور کلی، مدیریت به موازات پیچیدهتر شدن و محدود شدن منابع مالی و مادی سازمانها، اهمیت بیشتری پیدا میکند. مدیریت آموزشی، یکی از جدیدترین شاخههای علمی–پژوهشی مدیریت است که اصول و مبانی آن عمدتاً ناشی از مطالعات و پژوهش های صاحب نظران مدیریت در زمینه صنعت، تجارت و آموزش و پرورش است (نقیب زاده ، 1374: 15).
مدیریت در مفهوم کلی و عام، از دیدگاه های متفاوتی تعریف شده است. ماری پارکر فالت میگوید: مدیریت، هنر انجام دادن کارها به وسیلهی دیگران است. در این معنی هر کس بتواند کارها را با استفاده از نیروی دیگران به انجام برساند، مدیر است. به عبارت دیگر، مدیر هماهنگکننده و کنترلکننده فعالیت های دسته جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب سازمان با حداکثر کارآیی است (نائلی ، 1364: 33).
در تعریفی جامعتر، مدیریت را هماهنگی میان منابع انسانی و مادی در جهت تحقق اهداف سازمانی گفتهاند (صافی ، 1384: 13).
میتوان گفت: مدیریت، فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیمگیری صورت میگیرد. به بیان دیگر، منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی عبارت است از هماهنگسازی کوششهای افراد انسان و استفاده از منابع دیگر برای تحقق هدفهای سازمان. در مؤسسات آموزشی این هدفها مربوط به امور آموزش و پرورش و پیشبرد یادگیری است (علاقهبند ، 1388: 15).
2-1-2 فراگرد مدیریت
تلقی مدیریت به عنوان «فراگرد» یا «فرآیند» نسبتاً تازگی دارد. مفهوم فراگرد، بر شیوه منظم انجام دادن کارها دلالت دارد و به توالی گامها یا عناصری که به هدف خاصی منجر میشود، اشاره میکند. زیرا که همه مدیران، صرفنظر از قابلیت ها یا مهارت های خاص خود، به فعالیت های پیوسته و منظمی می پردازند تا به هدف های معین نایل گردند. نخستین بار سقراط از مدیریت به عنوان فراگرد اجتماعی یاد کرد؛ فراگردی که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیتها و روابط متقابل بوده و مناسبات و روابط متقابل افراد در آن نقشی اساسی دارد (علاقه بند، 1388: 16 – 15).
2-1-3 انواع مدیران
به طور کلی عنوان مدیر به کسی اطلاق میشود، که در قبال زیردستان و سایر منابع انسانی، مسئولیت دارد. تقریباً همه مدیران سازمان یک وجه مشترک دارند و آن زیردستان است؛ یعنی افرادی که زیر نظر آنها کار میکنند. در اغلب موارد، غیر مدیران سازمان هم یک وجه مشترک دارند، آنها هیچ زیردستی ندارند؛ بلکه با ابزار و تجهیزات کار میکنند. بنابراین وجود زیردستان، عامل مفیدی در کمک به تعریف و تشخیص انواع مدیران سازمان است (علاقه بند، 1388). برای پی بردن به معنای مدیریت، یکی از راهها توجه به این نکته است که مدیر میتواند در سطوح مختلف یک سازمان انجام وظیفه کند و به فعالیتهای مختلف با دامنهها و گسترههای متفاوت بپردازد. مدیران را درسازمانهای مختلف براساس سطح ، پست و عنوان سازمانی دستهبندی میکنند. نمودار زیر راههای گوناگون دستهبندی مدیران را نشان میدهد(سعیدی و نظری، 1387).
سازمان رسمی معمولا ازسه منطقه مدیریت و یک منطقه اجرای عملیات تشکیل میشود:(سلجوقی، 1385).
2-1-3-1 مدیران عالی6
این سطح از مدیریت، معمولا گروه کوچکی از مدیران را تشکیل میدهد؛ که مسئول اداره کل سازمان هستند (رضائیان، 1384). آنان سیاستهای کلی، برنامههای کلان، طرحهای دوربرد و برنامههای راهبردی سازمان را تهیه و مصوب کرده و بر کلیت سازمان نظارت و هماهنگی اعمال مینمایند (سلجوقی، 1385).
مدیران عالی، مسئولیت بررسی و ایجاد هماهنگی با محیطهای خارجی و دیگر سازمانها را برعهده داشته و باید از فرصتهای محیط بیرون استفاده نمایند. از این مدیران، انتظار میرود نسبت به مسائل با دیدی ژرف و عمیق برخورد کرده و فرآیند تصمیمگیری استراتژیک مؤسسه را فعال نموده تا نسبت به تغییرات بیشمار محیطی، عکسالعمل مناسب نشان داده شود (سعیدی و نظری، 1387). این مدیران، غالباً در جامعه در معاملات تجاری و در مذاکرات با دولت، نماینده سازمان خود هستند. آنان، بیشتر وقت خود را صرف صحبت با مدیران عالی سایر مؤسسات و افراد خارج از سازمان میکنند. مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی موفق بوده، معمولاً میتواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کار مدیران عالی، از نظر پویایی و مشغله، نظیر کار مدیران عملیاتی است؛ با این تفاوت که اینان برنامهریزیهای جامع و بلندمدتتری را در حوزه فعالیت گستردهتر و عوامل وضعی متنوعتری، طراحی یا مورد بررسی قرار میدهند (رضائیان، 1384).
2-1-3-2 مدیران میانی7
مدیران میانی، یک رده پایینتر از مدیران عالی هستند، به طور مستقیم به مدیریت رده بالا گزارش میدهند و پل ارتباطی بین مدیریت عالی و مدیریت عملیاتی سازمان را تشکیل میدهند. کار مدیران میانی، مدیریت سرپرستان است. آنها راهبردها و خط مشیهای ارائه شده توسط مدیران را به اهداف ویژه و برنامه ها تبدیل میکنند و برای اجرا در اختیار مدیران عملیاتی قرار میدهند. این مدیران، بیشتر وقت خود را صرف حضور در جلسهها و تهیه گزارشها مینمایند. این مدیران، برنامهریزی میانمدت میکنند و برای اظهار نظر مدیران عالی برنامههای جامعتر و بلندمدت آماده میکنند (موسوی سریزدی، 1386). عملکرد مدیران ردههای عملیاتی را تحلیل کرده، توانایی و آمادگی آنان را برای ارتقاء، تعیین میکنند و به مدیران رده پایین درباره تولید، پرسنل و سایر مسائل، خدمات مشاورهای ارائه میکنند (رضائیان، 1384).
کار مدیران میانی، با توجه به سطح شغلی و واحد سازمانی آنان متفاوت است. ولی به طور کلی، دارای فعالیت عملی کمتر و فعالیت فکری بیشتر و کسل کنندهتری هستند. روشن است، مدیری که در رده عملیاتی موفق است، لزوماً نباید در رده میانی نیز موفق باشد؛ برای اینکه ممکن است این طور نباشد (موسوی سریزدی، 1386).
2-1-3-3 مدیران عملیاتی یا سرپرستان
این مدیران، در پایینترین سطح سازمان قرار میگیرند و افرادی هستند كه مسئول كارهای دیگران هستند. آنها را مدیران نخستین سطح سازمان8 مینامند. مدیران رده پایین سازمان، كاركنانی را سرپرستی مینمایند كه هیچ نوع كار مدیریتی انجام نمیدهند. اغلب اوقات، مدیران رده پایین سازمان را سرپرست9 مینامند (استونز و همکاران، 1383).
واژه Supervision (سرپرست) از دو واژه Super (بزرگ و گسترده) و Vision (بینایی یا قدرت تصور و یا قدرت دید) تشکیل شده است. بنا بر تعریف، سرپرست به کسی اطلاق میگردد که دیگران را هدایت و اداره میکند و در سازمان، برخلاف سایر ردههای مدیریتی، افراد غیر مدیر را اداره میکند. بنابراین نزدیکترین رده مدیریتی به اجرا و عملیات در انجام کارها و فعالیت در کارگاه یا دایره کاری بوده و به مدیر میانی گزارش میدهد (سیدجوادین، 1385).
از نظر مفهومی، مدیر عملیاتی، فردی است که در پایینترین رده سلسله مراتب مدیریت هر سازمان قرار دارد و به طور مستقیم، چهره به چهره و بدون واسطه، با متصدیان مشاغل گوناگون یک واحد خاصی از سازمان کار میکند؛ مثلا با کارگران در کارگاه، با کارمندان در اداره، با مدرسان و استادان در یک دانشگاه و با سربازان در یک پادگان. میتوان گفت موفقیت یا عدم موفقیت سرپرستان خط اول واحدهای هر سازمان، با کارآیی و بهرهوری کلی آن سازمان، رابطهی مستقیم دارد (سلجوقی، 1385).
در برخی منابع، از سرپرستان بهعنوان عاملین تغییر نام میبرند؛ چون اگر سرپرستان، از دانش و مهارت لازم برخوردار باشند، قادر به مدیریت تغییر و پیادهسازی اهداف تغییر و تحول در سطوح عملیاتی و قاعده هرم سازمانی خواهند شد (سیدجوادین، 1385). از نظر اهمیت، اولین نقطهای که بحث آسیبشناسی نظام مدیریت تولید و مدیریت منابع انسانی را مطرح میکند، سرپرستی است. سرپرستان میتوانند
