
عملكرد صورت گرفته است كه در اينجا به بعضي ميپردازيم:
عملكرد عبارت است از معيار پیشبینیشده يا معيار وابسته كليدي در چارچوبي كه ارائه ميدهيم. اين چارچوب كه ارائه ميدهيم. اين چارچوب بهعنوان وسيلهاي براي قضاوت در مورد افراد، گروههای و سازمانها عمل ميكند. عملكرد عبارت است از رفتاري كه در جهت رسيدن به اهداف سازماني، اندازهگيري شده يا ارزشگذاری شده است.
عملكرد عبارت است از افراد رفتن يا دستيابي به اهداف سازماني و اجتماعي و انجام مسئولیتهایی كه به عهده فرد ميباشد. عملكرد نتيجة واقعي و قابلاندازهگیری تلاش است. «عملكرد عبارت است از ميزان رسيدن به اهداف سازماني كه بهوسيلة معيارهاي گوناگون سنجيده ميشود. عملكرد يك مفهوم كلي است كه نتيجة فعالیتهای سازماني را نشان ميدهد.
مباحث ارزیابی عملکرد را میتوان از زوایای متفاوتی موردبررسی قرارداد. دو دیدگاه اساسی سنتی و نو دراینباره وجود دارد. دیدگاه سنتی، قضاوت و یادآوری عملکرد و کنترل ارزیابیشونده را هدف قرار داده و سبک دستوری دارد. این دیدگاه صرفاً معطوف به عملکرد دوره زمانی گذشته است و با مقتضیات گذشته نیز شکلگرفته است. دیدگاه نو، آموزش، رشد و توسعه ظرفیتهای ارزیابیشونده، بهبود و بهسازی افراد و سازمان و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاورهای و مشارکت عمومی ذینفعان، ایجاد انگیزش و مسئولیتپذیری برای بهبود کیفیت و بهینهسازی فعالیتها و عملیات را هدف قرار داده و مبنای آن را شناسایی نقاط ضعف و قوت و تعالی سازمانی تشکیل میدهد. خاستگاه این دیدگاه مقتضیات معاصر بوده و به ارزیابی سیستمی عملکرد با استفاده از تکنیکها و روشهای مدرن، توسعه پیدا میکند. حوزه تحت پوشش اندازهگیری عملکرد میتواند سطح کلان یک سازمان، یک واحد، یک فرایند و کارکنان باشد. (تولایی،1387)
شکل 2-2-1 : چرخه عملکرد(تولایی،1387)
2-2-3 اندازهگیری عملکرد
برخی معتقدند، یک شاخص ایده آل براي سنجش عملکرد شرکتها وجود ندارد و براي اندازهگیری و سنجش عملکرد تعیین ارزش شرکت روشهای مختلفی وجود دارد که هرکدام داراي معایبی اساسی بوده و چنانچه این روشها بهعنوان معیاري براي اندازهگیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت در نظر گرفته شوند قطعاً منجر به تعیین ارزش واقعی شرکت نخواهد شد حالآنکه ارزیابی عملکرد شرکت یک ضرورت است و براي انجام آن باید از معیارهاي پذیرفتهشدهای استفاده شود که تا حد امکان، جنبههای متفاوت ازلحاظ محدودیت در فعالیتها و امکان بهرهمندی از امکانات را موردتوجه قرار دهد.( محمودي،1390)
ارزیابی عملکرد به فرآیند سنجش و اندازهگیری مقایسه ونحوه دستیابی به وضعیت مطلوب و موردنظر اطلاق میشود.ارزیابی عملکرد ابزار ضروری برای پاسخگویی به سؤالاتی در مورد بهبود بهرهوری اثربخشی و قابلیت پاسخگویی است.
اندازهگیری عملکرد، موضوعی است که غالباً دربارة آن بحث شده، اما کمتر بهطور جامع تعریفشده است. در مطالعههای که وسنیسکی36 و شفتی37 دربارة ابزارهای بهکاررفته برای انداز ه گیری عملکرد در سازمانهای انگلیسی انجام دادهاند، پرسششوندگان، بیش از30 ابزار مختلف را نامبردهاند که در میان آنها، حتی اصطلاحاتی مانند الگوبرداری38 نگاشت فرایندی39 و شش سیگما ، سیستمهای مدیریت کیفیت جامع 40، و کنترل فرآیند آماری 41به چشم میآید که این موضوع، خود نمایانگر گستردگی و اختلاف برداشت از موضوع اندازهگیری عملکرد است. (خواج هسروی وهمکاران،1391)
2-2-4 مفهوم ارزيابي عملکرد
به فرآيند سنجش و اندازهگیری عملکرد فرد يا گروه در دورهاي مشخص با رويکرد تحقق اهداف راهبردهای سازمان بهگونهای که انتظارات و شاخصهای موردنظر از قبل بهصورت شفاف به ارزیابیشونده منتقلشده باشد، ارزيابي عملکرد اطلاق میشود(طبرسا، ۱۳۸۰)
از دیرباز تاکنون مطالعات بسیاری برای دستیابی به معیاری مناسب جهت ارزیابی عملکرد شرکتها و مدیران بهمنظور اطمینان یافتن از همسویی حرکت شرکت با منافع سرمایهگذاران بالفعل و مبنایی برای اتخاذ تصمیمات اقتصاد سرمایهگذاران بالقوه و اعتباردهندگان صورت پذیرفته است. (آذربایجانی وهمکاران،1390)
2-2-5 اهداف ارزيابي عملکرد
سازمانها در ارزيابي عملکرد خود و کارکنانشان در پي هدفهای مختلف و گوناگوني هستند.
‐ مسئولیتپذیری: ارزيابي عملکرد نشاندهنده ميزان مسئولیتپذیری سازمان در مقابل خدماتي که عرضه میدارند، است.
‐ تدبير اداري: نتيجه ارزيابي بيانگر موفقيت يا عدم موفقيت کارکنان است، که درنتیجه موفقيت يا عدم آن سازمان را در برمیگیرد.
‐ ارزيابي عملکرد که بهطور منظم انجام میشود: نارساییهای موجود در افراد، گروهها، ساختار،واحدها و برنامهها را روشن مینماید.
‐ نارساییهای عملکرد را قبل از اینکه بهصورت مهرومومهای لاينحل بروز کند، شناسايي میکند. (شجاعي و همکاران،1391)
براي دستيابي به بهترين معيار ارزيابي عملكرد، پژوهشهای بسياري توسط پژوهشگران ازجمله استيوارت42، باسيدور، بوكوئيست، ميلبورن و تاكورو باش، باربارا و بلام43 انجام شده است. بررسي سير تاريخي مدلهایی كه بهمنظور ، ارزيابي عملكرد مالي و خلق ثروت ارائهشدهاند، نشان میدهد كه در دهه 1920 و نظام دوپونت، در دهه 1970 ، سود هر سهم44 (ROI) نرخ بازدهي سرمایهگذاریها در دهه 1980 نسبتهای ارزش بازار به ارزش دفتري، بازده حقوق45 (ROE) ،(EPS) 46 و نرخ بازده خالص دارایی صاحبان سهام مورد تأكيد بوده47 تاكنون، مفاهيم سود اقتصادي باقیمانده و ارزيابي متوازنT در پژوهشي باهدف ارزيابي است. مرسانا 48، ريسمن 49، يولالان 50 و بوراك 51 عملكرد مالي بخش بانكداري تركيه، از مدل تحليل پوششي دادهها استفاده كردند.(میرغفوری و همکاران،1390)
2-2-6 تشریح مفهوم عملکرد
هولتون52 وبینز53 خاطرنشان ساختهاند که عملکرد یک ساختار چندبعدی است که ارزیابی آن ،بسته به انواع عوامل متفاوت است.در مورد اینکه عملکرد چیست نگرش متفاوتی وجود دارد میتوان عملکرد را سابقه نتایج حاصله تلقی نمود ازنظر فردی عملکرد سابقه موفقیت یک فرد است .کین54 معتقد است عملکرد چیزی است که فرد بهجا میگذارد و جدای از هدف است.برناردین55 همکارانش معتقدند که عملکرد باید بهعنوان نتایج کار تعریف شود..بروم براچ56معتقد است که عملکرد هم به معنای رفتار هم به معنای نتایج را دربرمی گیرد. رفتارها از افراد اجراکننده ناشی میشوند عملکرد از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل میکنند.رفتارها فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند بلکه بهنوبه خود نتیجه بهحساب میآیند و میتوان جدای از نتایج در مورد آنها قضاوت کرد.( پیرسرائی و چیرانی،1391 )
2-2-7 معيارهاي ارزشيابي عملكرد
1) اثربخشی: درجهاي كه سيستم توانسته است به اهداف خود برسد يا درجهاي كه سيستم عملاً به اهدافش رسيده است. اثربخشی حداقل با 2معياري مشخص ميشود: كيفيت: آيا كارها طبق مشخصات از پيش تعیینشده، انجامگرفته است؟
كميت: آيا تمامي كارهايي كه بايد انجام شود، بهموقع انجامگرفته است؟
2) کار آیی: مقايسه خروجیهایی كه انتظار آن ميرفته با خروجیهایی كه واقعأ تولیدشده و يا مقايسة ورودیهای صرف شده با ورودیهایی كه انتظار آن ميرفت براي خروجیهای مصرف شود، حداكثر ورودیها بايد به اندازة ورودیهای مصرفشده و مورد انتظار باشد.
3) كيفيت: درجة همگرايي سيستم بهپیش نيازها، مشخصات و انتظارات يا مشخصهاي كيفي است كه بر اساس آن، يك محصول يا خدمت يا طرحي ساختهشده، ارائه و آزمايش شود.
4) سود آمدي: اين معيار در قالب استانداردهاي درآمد و هزينه بهصورت زير مطرح ميشود:
الف) استانداردهاي و آمد: درآمد مالي است كه در نتيجة يك فعاليت خاص، عايد ميشود.
ب) استانداردهاي هزينه: اين استانداردها، هزينه يك واحد فعاليت را نشان ميدهد.
5) بهرهوري: عبارت است از رابطة بين مطلوبيت حاصل از ستادهها و منابع مصرفی در يك دورة زماني.
البته بهرهوري ميتواند هم در سطح محدود و هم در حد يك پارامتر ارزيابي عملكرد و يا بهصورت وسيعتر بهعنوان يك نفر و اين و فرايند بهبود عملکرد مدنظر باشد.
6) بازده و سرمايهگذاري: يك هدف جامع و مفيد است و تمام جو اين را از قبيل فروش كالا، سرمايه در گردش، سرمايهگذاري و موجودي كالا در زمان معين، هزينههاي بازاريابي، هزينههاي حملونقل و… را در برميگيرد.
بازده خالص عبارتاند از نسبت سود خالص به مبلغ سرمايهگذاري شود.
7) كيفيت زندگي كاري: بديهي است كه عکسالعملهای رواني افراد نسبت به كار در يك سازمان، عاملي مؤثر در عملكرد ميباشد و كيفيت زندگي عبارت است از عکسالعملهایی كه شرکتکنندگان در يك سيستم به جنبههای اجتماعي، فني سيستم نشان ميدهند.
8) نوآوري: عبارت است از خلاقيت كاربردي و خلاقيت يعني ايجاد ايده و يا يك طرح جديد.
9) زمان: براي استفاده از اين استانداردها، هدف بر اساس زمان مشخصي كه براي انجاموظیفه خاصي ضروري است، تعيين ميشود. (شجاعي و همکاران،1391)
2-2-8 معيارهاي ارزيابي عملکرد مالي شرکتها
معيارهاي اندازهگیری عملکرد را با توجه به مفاهيم حسابداري و مفاهيم اقتصادي میتوان به دودسته حسابداري و اقتصادي تقسيم کرد. در معيارهاي حسابداري، عملکرد شرکت با توجه به دادههای حسابداري ارزيابي میشود درحالیکه در معيارهاي اقتصادي، عملکرد شرکت با توجه به قدرت کسب سود دارائیهای موجود و سرمایهگذاری بالقوه و با عنايت به نرخ بازده و نرخ هزينه سرمايه ارزيابي میگردد.معيارهاي حسابداري ارزيابي عملکرد شرکت عبارتاند از:
معيارهاي حسابداري ارزيابي عملکرد شرکت عبارتاند از:سود، رشد سود، سود تقسيمي، جریانهای نقدي، سود هر سهم، و نسبتهای مالي شامل ROA ،ROE،P/E ، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري سهام و نسبت Q توبين. معيارهاي اقتصادي ارزيابي عملکرد شرکت عبارتاند از :ارزشافزوده اقتصادي(EVA)57، ارزشافزوده بازار (MVA) 58و ارزشافزوده اقتصادي تعدیلشده (REVA)59.(جهانخانی و سجادی، 1374)
2-2-8-1 معيارهاي حسابداري
معيارهاي حسابداري به دودسته تقسيم میشوند، دسته اول مبتني بر اطلاعات حسابداري هستند و دسته دوم بر اطلاعات حسابداري و اطلاعات بازار مبتني میباشند.
2-2-8-1-1 معيارهاي مبتني بر اطلاعات حسابداري
که عمدتاٌ با استفاده از اطلاعات تاريخي موجود در صورتهای مالي اساسي و یادداشتهای همراه، عملکرد شرکت را اندازهگیری میکنند. اين معيارها شامل سود، سود هر سهم، نرخ رشد سود، تقسيم سود، جریانهای نقدي آزاد، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده دارائیها میباشند.
سود:
سود حسابداري عبارت از درآمدها منهاي هزینهها میباشد. در طول یک سال مالي شرکت با توجه به فعالیتهایی که انجام میدهد، درآمد تحصيل میکند. از طرفي شرکت براي توليد محصولات و ارائه خدمات مبالغي هزينه متحمل میشود. در پايان سال مالي بهمنظور تعيين عملکرد شرکت، درآمدها و هزینههای مربوطه باهم مطابقت داده میشوند تا معلوم شود که شرکت در سال مالي مذکور چقدر سود تحصيل نموده است. بنابراين سود میتواند روشي براي ارزيابي عملکرد شرکت باشد. (جهانخانی و ظریف فرد، 1374)
سود هر سهم(EPS):
سود هر سهم عبارت است از سود خالص پس از کسر ماليات شرکت، تقسیمبر تعداد سهام آن شرکت.سود هر سهم ممکن است بهصورت سود سهام به سهامداران پرداخت شود يا تمام آن مجدداً سرمایهگذاری شود و يا اينکه قسمتي از آن سرمایهگذاری و قسمتي ديگر بهعنوان سود بين سهامداران توزيع شود.مهمترین مسئله اين ست که آيا اطلاعات سود هر سهم بايد فقط اطلاعات تاريخي را منعکس نمايد يا اطلاعات پیشبینی را نيز منعکس نمايد؟ هیئت استانداردهای حسابداری مالی 60در بيانيه شماره 15 بر مفهوم پیشبینی تأکید مینماید زيرا عقيده دارد که اين اطلاعات براي تصميمات سرمایهگذاری و بررسي پتانسيل شرکت بهمنظور اعطاي اعتبار مفيدتر میباشد.البته اطلاعات گردش وجوه نقد و ساير اطلاعات مرتبط با توزيع سود احتمالي جهت تصميمات سرمایهگذاری مهمتر از اطلاعات سود هر سهم میباشد و در چنين
