
برانگيختن و توانا کردن کارکنان براي مشارکت در فعاليتهاي بهبود
– قدرداني به موقع و مناسب از تلاشهاي فردي و تيميدر تماميسطوح سازمان
– ترويج و ترغيب ايجاد فرصتهاي برابر و گوناگوني (همان منبع )
توضيحات تشريحي
– براي تأمين خواستههاي اين معيار ميبايست حداقل اقدامات زير را انجام دهيد:
– هرگز فراموش نکنيد که بزرگترين چالش پيش سازمانها در آينده، چالش برخورداري از نيروي انساني شايسته، با انگيزه و توانمند است که توان انجام و تأمين مأموريتها و اهداف سازماني را دارند.
– با تمام توان بکوشيد که دستاوردها و نتايج مثبت اقدامات کارکنان بر عملکرد سازمان را به خوبي و کامل معرفي کنيد.
– تلاش کنيد به بهانههاي مختلف و با روشهاي گوناگون از تلاشها و مساعي همکاران خود تشکر و تقدير کنيد. نقش و تأثير جادويي جايزه را فراموش نکنيد. به خصوص با برگزاري مراسم عموميو همگاني و اجراي برنامههاي متنوع و خوب از همکاران ساعي سازمان تشکر کنيد.
– تلاش کنيد در سطوح مختلف سازمان ساز و کارهايي مناسب براي شناسايي کارکنان ساعي به وجود آورده و آنها را به روشهاي مختلف مورد تشويق قرار بدهيد. نقش جايزه/لوح تقدير مدير عامل را در افزايش سطح انگيزه همکاران خود دست کم نگيرد. با اتکاء به ارزشهاي مورد قبول سازمان و براي حمايت از اين ارزشها روشهاي تشويقي مناسب از جمله جوايز ارزنده به خصوص جايزه مدير عامل ر ا سازماندهي و اجرا نمائيد.
– کارکناني را که سابقه طولاني خدمت نسبت به ساير همکاران خود دارند مورد تشويق قرار بدهيد. نشان بدهيد که سازمان براي پرسنل با سابقه كه جواني خود را صرف سازمان کرده اند ارزش و احترام قائل است.
– چنانچه سازمان در نتيجه مساعي و تلاشهاي کارکنان، از منافع مادي و معنوي بهره مند شود، ايشان را نيز در اين منافع سهيم کنيد، به دستاوردهاي تجربي و علميکارکنان پاداش بدهيد. اين پاداشها ميتواند انواع جوايز، نشانها، فرصتهاي تحصيلاتي به خود فرد و خانواده وي، پاداشهاي نقدي و مراسم بزرگداشت و غيره باشد. به بهانههاي مختلف اين مراسم را تشکيل داده از کارکنان تقدير نمائيد.
– مثلا به مناسبت انجام يک کار شاخص مثل اتمام يک پروژه خاص و يا توليد محصول جديد از کارکنان مرتبط تشويق بعمل آوريد.
– هنگام کسب موفقيتها و کاميابيهاي قابل توجه از کارکنان (حتي با يک لوح يادبود) تقدير بعمل آوريد.
– نقش ارتباط شخصي با کارکنان را جدي بگيريد
– برنامههاي منظميرا براي ارتباط مستمر با کارکنان تهيه و اجرا نمائيد. سعي کنيد در اين برنامهها به ديدگاهها و نقطه نظرات کارکنان توجه کنيد و در صد پاسخ گويي به آنها، به تنوير افکار عموميکارکنان برآيد.
– ضمن دقت در انتخاب معقول و بهينه اهداف، ابزارها و وسايل لازم را در اختيار کارکنان قرار بدهيد تا به راحتي و سهولت به اهداف تعيين شده دست يابند.
– تواناييها، صلاحيتها و قابليتهاي کارکنان را در ابعاد مختلف مهارتي، دانش و انگيزه توسعه و گسترش بدهيد.
عنوان معيار e1- رهبران تحول سازماني را درک کرده و از آن حمايت ميکنند . .(نجمی ،منوچهروحسینی،سیروس،1382)
– درک محرکهاي بيروني و دروني تحول سازماني
– شناسايي و انتخاب تحولاتي که نياز است درون سازمان در الگوي سازمان و در رابطه بيروني آن اتفاق بيفتد
– رهبري در تدوين طرحهاي تحول سازماني
– فراهم کردن سرمايه، منابع و پشتيباني لازم براي تحول سازماني
– مديريت ارائه برنامههاي تحول سازماني و ريسکهاي موجود در پورتفلوليوي كلي اين برنامه
– اطمينان يافتن از ايجاد موثر تحول سازماني و مديريت ذي نفعان
– اطلاع رساني در مورد تحولات سازماني و دلايل آنها براي کارکنان و ديگر ذي نفعان
– توانا کردن کارکنان براي مديريت تحول و پشتيباني از آنها
– اندازه گيري و بازنگري اثر بخشي تحولات سازماني و تسهيم دانش به دست آمده در اين خصوص
(همان منبع)
توضيحات تشريحي
براي تأمين خواستههاي اين معيار ميبايست حداقل اقدامات زير را انجام بدهيد.(قوی دل،86)
– طراحي و تدوين الگوها و مدلهاي شناسايي و تبيين تحولات سازماني
– ارايه تعاريف مشخص و روشن از تحولات سازماني
– شناسايي و پايش منظم محيط داخل و خارج سازمان با هدف حصول به موقع ضرورت اعمال تحولات به موقع
– شناسايي و تهيه فهرست تحولات مورد نيازي که بايد در سازمان اعمال شود و اولويت بندي دقيق آنها به منظور اجرا
– تعيين حوزههاي داراي اولويت براي اعمال تحولات سازماني، حوزههايي که بيشتر تأثير را بر عملکرد جاري سازمان و اهداف تعيين شده براي آن داشته باشند
– تعيين و تبيين ساختار سازماني و نحوه انجام فعاليتها در سازمانها و تصوير شکل و شمايل سازمان از نظر داخلي و بيروني و در هر دوره زماني خاص
– مشخص کردن و تبيين مسير تحول سازمان به عنوان يک برنامه استراتژيک
– پيشرو فعال بودن مديران در اعمال تحولات سازماني، تحولاتي که بي شک بايد براي حفظ و بقاء سازمان انجام شود
– شناسايي، تعيين و برنامه ريزي براي کليه منابع مورد نياز جهت اعمال تحولات شناسايي شده و تعيين منابع تأمين آنها و حصول اطمينان از تأمين به موقع و موثر اين منابع
– انجام مديريت ريسک و شناسايي و تجزيه و تحليل خطرات احتمالي موجود مرتبط با هر يک از برنامههاي تحول سازماني و طراحي برنامههاي اقتضايي جهت مواجهه موثر و مناسب با آنها
– تبيين و تعيين سازوکارهاي نظارتي و پايش و اندازه گيري با هدف حصول اطمينان از انجام درست و به موقع تحولات اجرا شده و حصول اطمينان براي موثر بودن اين تحولات براي کليه افراد و سازمانهاي مرتبط
– شناسايي و تعيين و آموزش تکنيکهاي و مهارتهاي موثر تعريف، طراحي و تدوين تحولات سازماني
– تهيه و اجراي برنامههاي موثر و سازنده تبيين و توجيه دلايل و ضرورتهاي اعمال تحولات و تشريح اين ضرورتها براي کارکنان سازمان و کليه ذينفعان جهت همراه کردن آنها با اين تحولات
– پيش بيني و اجراي برنامههاي اطلاع رساني و تبليغات، تبليغاتي در مورد تحولات جهت همراه کردن کليه ارکان سازمان با آنها
– پيش بيني، تعيين و شناسايي مهارتهاي مورد نيازي که کارکنان سازمان براي اجراي اين تحولات بايد دارا باشند و طراحي و اجراي برنامههاي مناسب (از جمله يكي از برنامهها آموزش) ايشان براي ارتقاء سطح تواناييهاي افراد در اين زمينه
– پيش بيني و طراحي سازوکار و سيستم مناسبي براي اندازه گيري نتايج تحولات سازماني با هدف حصول اطمينان از اثر بخشي آنها و اعمال بازخورهاي مناسب و به موقع
– طراحي و پيش بيني سيستم مناسب و کارآمد مديريت دانش حاصل از اجراي نسلهاي تحول و اطلاع رساني دقيق و کامل در اين مورد از طريق روشهاي مناسب و کارآمد
شماره حوزه: 2
عنوان حوزه: خط مشي و استراتژي
امتياز تعيين شده براي اين حوزه 8%
تعريف: سازمانهاي سرآمد مأموريت و چشم و انداز خود را از طريق تدوين يک استراتژي متمرکز بر منافع ذي نفعان سازمان پياده ميکنند که در آن بازار و بخشي از صنعت که در آن فعاليت ميکنند مد نظر قرار ميگيرد. خط مشيها، برنامهها، اهداف دراز مدت و فرآيندها به نحوي تدوين شده و در سازمان تسري داده شده اند که موجب تحقق استراتژي ميشوند. .(نجمی ،منوچهروحسینی،سیروس،1382)
زير معيارهاي معيار خط مشي و استراتژي موارد زير هستند که در اين قسمت به معرفي آنها ميپردازيم.(همان منبع )
– خط مشي و استراتژي بر نيازها و انتظارات حال و آينده ذي نفعان مبتني است
– خط مشي و استراتژي بر اطلاعات حاصل از اندازه گيري عملکرد، تحقيقات، يادگيري و فعاليتهاي بيروني مرتبط مبتني است
– خط مشي و استراتژي تدوين شده مورد بازنگري قرار گرفته و به روز ميشوند
– خط مشي و استراتژي از طريق چارچوبي از فرآيندهاي کليدي در سازمان اشاعه داده شده و
جاري ميشوند
عنوان معيار: a2- خط مشي و استراتژي بر نيازها و انتظارات حال و آينده ذينفعان مبتني است. .(نجمی ،منوچهروحسینی،سیروس،1382)
اين معيار شامل نکات زير ميباشد:
– گردآوري و درک اطلاعات به منظور تعريف بازارها و بخشهايي از بازار که سازمان در حال و آينده بايد در آنها فعاليت کند
– شناسايي، درک و پيش بيني نيازها و انتظارات ذي نفعان فعلي و آينده سازمان شامل مشتريان، کارکنان، شرکاء، جامعه و سهام داران
– شناسايي، درک و پيش بيني توسعههايي که در بازار اتفاق ميافتد. شامل فعاليتهاي رقبا
توضيحات تشريحي
براي تأمين خواستههاي اين معيار انجام اقدامات زير ضروري است:(قوی دل،86)
– تجزيه و تحليل و انجام اقدامات لازم براي شناسايي نيازها و انتظارات بازار و ايجاد تمهيدات لازم براي تأمين بهينه و هر چه مناسب تر آنها با هدف خشنود سازي مشتري
– تجزيه و تحليل روندهاي بازار
– تجزيه و تحليل شرايط و وضعيت بازار بر اساس عوامل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگ و صنعتي و و …
– بررسي و تحليل محيط کسب و کار موجود32
– بررسي و شناخت محيط جغرافيايي ـ سياسي ـ اقتصادي و مقرراتي محل فعاليت سازمان
– طراحي يک فرآيند کارآمد و موثر براي آينده پژوهي و ارايه تصوير نسبتاً مناسب از آينده کسب و کار سازمان
– انجام تجزيه و تحليلهاي مربوط به شناخت نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهديدهاي موجود براي سازمان
– پيش بيني ساز و کارهاي مناسب براي جمع آوري و استفاده از نظرات کارکنان مرتبط در مورد استراتژي تدوين شده
– تمرکز بر شناسايي و تدوين استراتژيهاي موثر و اثر بخش براي سازمان که توانايي بهبود وضعيت شرکت و ارتقاء سطح عملکرد آن را داشته باشد
– شناسايي و تدوين عوامل کليدي موفقيت يا شاخصهاي اصلي عملکرد
– تدوين و تعريف الگوهاي بهينه عملکرد33
– تدوين و استراتژي جامع سازمان در ابعاد مختلف مالي، نيروي انساني، محصول، سيستمها، مديريت و …
– تدوين برنامهها و طراحهاي اجرايي براي اجراي استراتژيهاي تدوين شده که به سئوالات اساسي When، What، Where، Why، How پاسخ داده باشد.
– مرتبط کردن اهداف فردي کارکنان با اهداف کلان سازمان
– تدوين و طراحي برنامههاي استراتژيک سازمان براي دورههاي زماني کوتاه، ميان، بلند مدت
– طراحي سيستميبراي ارزيابي و بازنگري مستمر بر روي فرآيند برنامه ريزي و طرح ريزي
سازمان
– شناسايي و تدوين ارزشهاي مورد قبول سازمان و تأکيد و اصرار بر آنها
– ارزيابي و بررسي پيامد و تاثيرات برنامههاي استراتژيک سازمان
– طراحي استراتژيهاي سازمان براي تحليل نيازها و انتظارات حال و آينده ذينفعان، عملکرد در قبا و محيط اقتصادي حاکم و تجزيه و تحليل روندهاي بازار و واکنش مشتريان، قراردادها، قوانين و مقررات پيشرفتهاي علميو صنعتي و خواستههاي مشتريان
– بررسي و پايش منظم نظر جامعه نسبت به سازمان
عنوان معيار b2- خط مشي و استراتژي بر اطلاعات حاصل از اندازه گيري عملکرد، تحقيقات، يادگيري و فعاليتهاي بيروني مرتبط مبتني است. .(نجمی ،منوچهروحسینی،سیروس،1382)
اين معيار شامل نکات زير ميباشد:
– تجزيه و تحليل خروجي حاصل از اندازه گيري شاخصهاي داخلي عملکرد
– تجزيه و تجليل خروجي حاصل از فعاليتهاي يادگيري
– تجزيه و تحليل دادههاي مرتبط با تصوير بيروني و ميزان آگاهي از نام تجاري
– تجزيه و تحليل عملکرد رقبا و سازمانهايي که بهترين وضعيت را در يک رده دارند
– تجزيه و تحليل دادههاي مرتبط با شايستگيهاي محوري شرکاي بالقوه و بالفعل
– تجزيه و تحليل دادههاي بلند مدت و کوتاه مدت مرتبط با مواد زيست محيطي ايمني و حقوقي
– تجزيه و تحليل دادههاي موثر بر محصول و خدمتي که سازمان ارايه ميکند در تماميچرخه عمر محصول با خدمت
– شناخت و درک شاخصهاي اقتصادي و جمعيت شناسي
– تجزيه و تحليل دادهها براي تعيين تأثيرات تکنولوژيهاي جديد و الگوهاي نوين کسب و کار روي عملکرد سازمان.(نجمی ،منوچهروحسینی،سیروس،1382)
توضيحات تشريحي
– بررسي و تحليل عملکرد شرکتهاي رقيب و همکار با هدف شناسايي و تبيين اهداف و ماموريتهاي آنها
– شناسايي نقاط قوت و ضعف سازمان و رقبا در حوزههاي مختلف مالي، فني،
