
فکری، موضوع جدیدی است که به لحاظ نظری در چند ساله ی اخیردرسطح جهانی مطرح شده است اما از آن جایی که منبعی پر ارزش برای کشورها و سازمانها به حساب میاید، میزان رشد و توسعهی آن به سرعت در حال تبدیل شدن به شاخصی در توسعهیافتگی کشورهاست. از سوی دیگر،
این منبع نامشهود به عنوان یکی از ارزش افزا تر ین منابع شرکتها و سرمایهای کلیدی در رشد کار آفرینی مطرح شده است. از این رو، امروزه ضرورت توسعه و مدیریت سرمایه فکری، به یک الزام جدی در سطح کلان ملی و در عرصهی کسب و کار تبدیل شده و با حرکت به سمت اقتصاد دانش پایه منجر به تغییر پار ادایم حاکم در اقتصاد صنعتی شده است. به گونهای که میتوان شاهد پدیداری اقتصادی مبتنی اطلاعات و دانش بود، که اساس و بنیان آن بر محورسرمایهی فکری استوار است. به تعبیری ساده شاید بتوان سرمایه فکری را بستهای دانشی تشکیل شده از مجموعه منابعی نامشهود و پنهان، اصول، فرهنگ، الگوهای رفتاری، قابلیت، شایستگیها، ساختارها، ارتباطات، فرایندها و پردازشهای منجر به منتج از دانش،
به حساب آورد (خاوندکار و همکاران، ۱۳۸۸).
مفهوم سرمایه یکی از غنیترین چارچوبهای تبیین در ملاحظات جامعه شناختی، اقتصادی و مدیریتی معاصر است. این مقوله طی دهههای اخیر دستخوش تحولاتی است که به واسطه آنها شاهد ظهور نظریههای جدید سرمایه سازمان، فکری، انسانی و فرهنگی میباشیم (جعفرنژاد و قاسمی، ۱۳۸۷). سرمایه فکری شالوده سرمایه انسانی را تشکیل میدهد و عنصر اصلی برای اجرای کارکردهای مربوط به سرمایه فکری است. این سرمایه نشانگر یک منبع مستمر تجدید و نوآوری برای سازمان محسوب شده که توانایی درک موضوعهایی را داردو قادر است از تجاربی که کسب میکند مزیت بیافریند. بنتیس جوهره سرمایه انسانی را هوش خالص اعضای سازمان دانسته است (عالم تبریزی و همکاران، ۱۳۸۸).
امروزه، رشته در حال تکوین سرمایه فکری به یک موضوع هیجان انگیز هم برای محققان و هم برای دست اندر کاران سازمانی تبدیل شده است. امروزه در رشتههای مختلف، تلاشهای زیادی برای به کارگیری مفاهیم سرمایههای فکری مشاهده میشود. به عنوان مثال، حسابداران علا قمند به اندازه گیری آن در تراز نامه هستند، متخصصان فناوری اطلاعات در صدد کد گذاری آن در سیستمهای اطلاعاتی هستند، جامعه شناسان تمایل دارند قدرت را با آن متوازن سازند، روانشناسان تمایل دارند ذهنها را توسعه دهند، مدیران منابع انسانی دارندبازدهی سرمایه گذاری را از طریق آن محاسبه کنند و کارکنان آموزش و توسعه خواهان به کار گیری آن در برنامههای توسعه منابع انسانی هستند (عالم تبریزی و همکاران، 1389).
برای درک بهتر رشته جدید در جدول زیر سعی شده است که سیر تکاملی مسافتهای انجام شده برای شناسایی، اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری تبیین شود.
پیشرفت
دوره زمانی
ایده عمومی ارزش ناملموس (اغلب سرقفلی نامیده میشود).
اوایل دهه ۱۹۸۰
عصر اطلاعهابه وجودمیآید و شکاف بین ارزش دفتری و ارزش بازاری به طور قابل ملاحظهای برای بسیاری از شرکتها افزایش مییابد.
اواسط دهه ۱۹۸۰
نخستین تلاشها برای نوشتن و تدوین حسابها/ صورت حسابهایی که سرمایه فکری را اندازه گیری میکنند ابتکار عملهایی که به طور نظامند موجودی سرمایه فکری شرکت را اندازه گیری و به گروههای بیرونی گزارش میدهند (سلمی و اسکان، ۱۹۹۸).
اواخر دهه ۱۹۸۰
در سال ۱۹۹۰ اسکاندیا ای. اس لیف ادوینسون را به عنوان مدیر سرمایه فکری منصوب میکند. این اولین باری است که نقش مدیریت سرمایه فکری با تخصیص یک پست رسمی، در سازمان مشروعیت مییابد. کاپلان و نورتن (۱۹۹۲) مفهوم کارت امتیازدهی متوازن را معرفی میکنند. امتیازدهی متوازن مبتنی بر این فرض است که آنچه را که شما اندازه گیری میکنید همان چیزی است که شما بدست می او رید.
اوایل دهه ۱۹۹۰
نونوکا تاکیشی (۱۹۹۵) کار بسیار با ارزش را درباره سازمان دانش آفرین معرفی می کنند. اگر چه تمرکز این کتاب بر دانش است، با این وجود تمایز بین دانش و سرمایه فکری در آن بسیار ظربف میباشد. در سال ۱۹۹۴ ابزار شبیه سازی سلمی با نام تانگو روانه بازار شد. تانگو اولین محصول پرفروش است که در آموزش مدیران درباره اهمیت عوامل ناملموس به کار میآید. همچنین در سال ۹۴ یک ضمیمه برای گزارش سالانه شرکت اسکاندیا تهیه شده که موجودی سرمایه فکری آن را نشان میدهد. گزارش سرمایه فکری علاقه زیادی را در شرکتهایی که به دنبال پیروی از پیشگامی اسکاندیا هستند ایجاد می نماید. رویداد دیگری در سال ۱۹۹۵ اتفاق افتاده و زمانی است که سلمی از ممیزی دانش برای یک ارزیاب مفصل از وضعیت سرمایه فکری شرکت استفاده نموده است. صاحبنظران نهضت سرمایه فکری کتابهای پرفروشی را درباره این موضوع منتشر نمودهاند. (کاپلاین و نورتون، ۱۹۹۶؛ ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷؛ اسویبی، ۱۹۹۷). به کار ادوینسون و مالون، به ویژه درباره فرایند و چگونگی اندازه گیری سرمایه فکری به مراتب بیشتر مورد استفاده واقع شده است.
اواسط دهه ۱۹۹۰
در اواخر دهه ۱۹۹۰ سرمایه فکری موضوع مورد پسند بسیاری از محققان و کنفرانسهای علمی، مقالات و نشریات مختلف میشود. تعداد بسیار زیادی پروژه در سطح وسیع انجام میگیرد، برای مثال پروژهای مریتم، دانمارک، استکهلم در سال ۱۹۹۰ و آ. ای. سی. دی، یک سمپوزیم بینالمللی درباره سرمایه فکری در آمستردام برگزار میکند.
اواخر دهه ۱۹۹۰
اولین مجله معتبر علمی با عنوان سرمایههای فکری انتشار مییابد. اولین استانداردهای حسابداری سرمایههای فکری توسط دولت دانمارک تدوین میگردد. چشم انداز سرمایههای فکری به همراه کمیته سرمایههای فکری در شرکت اسکاندیا تعیین و تشکیل می شود. اتحادیه اروپا اولین گزارش سرمایههای فکری خود را منتشر مینماید. کتاب ثروت نامشهود توسط موسسه بروکینگ و گزارش سرمایههای فکری مراکز تحقیقاتی اتریش و کتاب مدیریت، اندازه گیری و گزارشش دهی داراییهای نامشهود توسط او به همراه حجم گستردهای کتب و مقالات پیرامون مدیریت سرمایههای فکری منتشر میگردند. تعداد بسیاری از پروژهها در راستای مدیریت و اندازه گیری سرمایههای فکری در سازمانهای مختلف تعریف، انجام و در حال حاضر در حال پیگیری است.
اوایل سال2000
همانگونه که دیده میشود، مفهوم و زمینههای مرتبط با سرمایههای فکری، موارد نسبتاً جدیدی محسوب میشوند که بسیاری از محققان یا اشخاص خارج از حیطه با آن آشنا نمیباشند. در کل اگرچه سرمایه فکری حوزه نسبتاً جدیدی برای مطالعه است اما تحقیقات پتی و گوتری 38، در سال ۲۰۰۰ نشان داد که سرمایه فکری به محورگستردهای از بحثهای دانشگاهی- تحقیقاتی و به یک عنوان بسیار ارزشمند در تحقیقات تبدیل شده است. هزاران کتاب، مقاله و نشریه و ظهور شمار زیادی از شرکتهای مشاورهای
که راهنماییهایی پیرامون سرمایه فکری ارائه میکنند موید این امر است (پیوتن39، ۲۰۰۷).
در طی چند سال گذشته موضوع سرمایههای فکری به موضوعی تبدیل شده است که بیشتر به صورت تجربی و مطالعات موردی بر روی آن تمرکز میگردد در صورتیکه در دهه ۱۹۹۰ بیشتر بر روی زمینههای مفهومی مربوط به سرمایههای فکری و ادراکات موجود در این زمینه تحقیق میگردید. در طول دهه گذشته، شرکتهای متعدد و با زمینههای کاری گوناگون شروع به استفاده از معیارهای عملکردی غیر مالی مانند ششسیگما، شاخصهای رضایت مشتری یا مدل اسکاندیا نویگتور در ارزیابی عملکرد خویش کردهاند.
یکی از آخرین روند هایی که امروزه در زمینه سرمایههای فکری مشاهده میشود گسترش مدلهای علی است که با کمک انها تلاش میشود به صورتی تجربی فرضیههای مرتبط با جنبههای مختلف سازمانی بررسی گردد (بنتیس40، ۲۰۰۹). ارائه یک تعریف جامع و دقیق از واژه سرمایه فکری تقریباً مشکل بوده و گاهی اوقات اصطلاحاتی مانند دارایی های نامشهود و یا دارایی های دانشی مورد استفاده قرار میگیرند.
در رابطه با فلسفه وجودی سرمایه فکری اتفاق نظر جامعی وجود نداشته و تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره میشود. ایتامی، یکی از پیشگامان در این زمینه، سرمایه فکری را داراییهای دانشی نظیر دانش فنی، اطلاعات مشتری، علائم تجاری و فرهنگ سازمانی که بر حسب توان رقابتی بنگاه اندازه گیری نیستند، تعریف میکند.
از دیدگاه ادوینسون، سرمایه فکری شامل تجارب علمی، تکنولوژی سازمانی، روابط با مشتری و مهارتهای حرفهای میباشد که برای دستیابی بنگاه به مزیت رقابتی در بازار مورد نیاز است (بنتیس، ۲۰۰۰).
استوارت ۱۹۹۷ سرمایه فکری یعنی اطلاعات ذهنی، دارایی فکری و تجربه که برای ایجاد ارزش به کار میرود. سرمایه فکری یک بسته دانشی مفید برای سازمان است. بروکینگ سرمایه فکری عبارت است از تفاوت میان ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت. بنتیس ۲۰۰۲ سرمایه فکری موجودیت پیچیده و گریزان است اما زمانی که کشف شود و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر میسازد تا با منبعی جدید، در محیط رقابت کند.
سرمایه فکری شامل کلیه فرایندها و داراییهایی است که معمولاً در ترازنامه نشان داده
نمیشود و همچنین شامل همه داراییهای نامشهودی میشود(مانند علایم تجاری و حق امتیاز)
(روس وروس، ۱۹۹۷ ).
به اعتقاد پولیک ۲۰۰۱، سرمایه فکری یعنی سازمان کارکنان و تواناییهای پرسنل و سازمانی
(به عبارت دیگر نیروهای موثردر موفقیت سازمان) که در ایجاد ارزش افزوده مورد نیاز هستند.
سرمایه فکری مجموعهای از داراییهای دانش محور است که به سازمان اختصاص دارند و در زمره ویژگیهای آن محسوب میشود و از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به طور قابل ملاحظهای به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر میشود (حاجی کریمی و بطحایی، ۱۳۸۸).
تمامی این تعاریف بر این اصل استوارند که سرمایه فکری، همه داراییهای ناملموس سازمان اعم
از دانش (بخشی از سرمایه انسانی) سرمایه ساختاری، ارتباطی، سرمایه سازمانی است (ماشین ونگ، ۲۰۱۱).
انسانها، ساختارها و فناوریها میتوانند دادهها را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش و. . . تبدیل کنند (همان).
سرمایه فکری شامل حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و کاربرد عملی دانش اعضای سازمان است (روس و روس، ۱۹۹۷). سرمایه فکری تفاوت بین ارزش بازاری یک سازمان و هزینه جایگزینی داراییهای آن است (سیتارامان و دیگران، ۲۰۰۲).
اندازه گیری سرمایه فکری دارای مزایایی است اما اطلاعات کمی در زمینه صورت گرفته چرا؟
1- اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری موجب میشود که برخی از اطلاعات حساس سازمانی که قبلاً فاش نشده بود، در قلمرو عمومی افشا شود که ممکن است به ضرر سازمان تمام شود.
2- اندازه گیری سرمایه فکری یک سری هزینههای عملیاتی را افزایش میدهد که محصول قوانین جدید و بوراکراسی است.
3- ارزش گذاری سرمایه فکری بر خلاف داراییهای مشهود، خیلی ذهنی است. یک نمونه کوچک از این موضوع اندازه گیری مهارتهای فنی سازمانهای با تکنولوژی پیشرفته و بالا است.
4- با افزایش پیچیدگی طبقه بندیهای سرمایه فکری مشکلی که به وجود میآید این است که عملیات حسابداری سنتی نمیتواند برای شناسایی و اندازه گیری داراییهای نا مشهود جدید در سازمان به ویژه سازمانهایی که مبتنی بر دانش هستند کاری انجام دهند (پتی ودیگران، ۲۰۰۰) مطالعه و اندازه گیری سرمایه فکری بیشتر یک هنر است تا یک علم و در بر گیرنده عوامل روانی و خلاقیت شامل ترکیبی از مطالعات رفتاری است (لیم41 و دیگران ۲۰۰۴) بیشترتحقیقیات انجام شده در زمینه سرمایه فکری به صورت، پیمایشی و مطالعه موردی بوده است و برای درک بهتر روشهای اندازه گیری سرمایه فکری باید از سایر روشهای تحقیق نیز استفاده کرد. استفاده از رویکرد اقدام پژوهشی و رویکردهای چند روشی در این زمینه بسیار مفید است (پتی و دیگران، ۲۰۰۰).
تسلط به موضوع و بحث سرمایه فکری و اندازه گیری سرمایه فکری مستلزم وجود افرادی است
که در زمینه استراتژی، مدیریت دانش، منابع
