
انسانی و جامعه شناسی و سایر علوم انسانی متخصص باشد
که این موضوع از جهاتی که تخصص گرایی در زمینه خاص توجه میشود تناقض دارد (آشنا، ۱۳۸۸).
تشریح عناصر و اجزای سرمایه فکری
ـ سرمایههای انسانی
سرمایههای انسانی ( تحت عنوان فردی، مهارتها، تواناییها و تجارب موجود در کارکنان یک سازمان برای خلق ارزش و حل کردن مسائل کسب و کار تعریف شده است (نورمن42، ۲۰۰۵).
سرمایه انسانی سبب شده است که سازمانها تا حد زیادی به دانش و مهارتهای کارکنان نشان برای ایجاد درآمد، رشد و هم چنین، بهبود کارایی و بهر و ری متکی شوند (وستفالین، ۱۹۹۹).
سرمایه انسانی شالوده سرمایه فکری را تشکیل میدهد و عنصر اصلی برای اجرای کارکردهای مربوط به سرمایه فکری است. این سرمایه نماینگر یک منبع مستمر تجدید و نوآوری برای سازمان محسوب شده که توانایی درک موضوعات را داشته و قادر است از تجاربی که کسب می کند
مزیت بیافریبنند (لونگو، ۲۰۰۷).
سرمایه انسانی، اشاره به ارزش تجمعی سرمایه گذاری در تعلیم و تربیت، آموزش قابلیتها و آینده کارکنان دارد که این آموزشها به دو شکل صورت میگیرند:
۱-آموزشهایی که فرد از طریق یادگیری رسمی میآورد.
۲-آموزشهایی که فرد از طریق یادگیری از دیگران و به صورت تجربی میبیند (بولن43، 2005).
ـ سرمایه ساختاری
سرمایه ساختاری اشاره به ساختارها و فرایندهای موجود در درون یک سازمان دارد که کارکنان از آنها استفاده کرده و از این طریق دانش و مهارتهایشان را به کار میگیرند. این سرمایه شامل مکانیزمها
و ساختارهایی است که نقش اصلی آن در حمایت از کارکنان برای رسیدن به عملکرد بهینه فکری
و از سویی دیگر زمینه بهینه در کسب وکار میباشد (ورگااون44و همکاران، ۲۰۰۵).
از دیدگاه بنتیس اگر یک سازمان دارای نظامها و رویههای کاری ضعیفی باشد، سرمایه فکری کلی به حداکثر توانایی بالقوهاش دست نخواهد یافت. در حالی که، سازمانهایی با سرمایه ساختاری قوی دارای یک فرهنگ حمایتی خواهند شد که به افراد امکان میدهد تا دست به کارهای جدیدی بزنند، با شکست رو برو شوند و یاد بگیرند (بنتیس، ۱۹۹۸). هم چنین، چن45 و همکارانش معتقدند سرمایه ساختاری میتواند به کارکنان پشتیبانی برای تحقق عملکرد فکری بهینه و هم چنین عملکرد کسب و کار سازمان کمک کند. سرمایه ساختاری تابعی از سرمایه انسانی نیز میباشد. بنابراین، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی در تعامل با یکدیگر به سازمانها کمک میکنند که به طور هماهنگ سرمایه مشتریان را شکل و توسعه داده و کار گیرند (چن وهمکاران، 2004 )
اگر فرض بر این قرار میباشد که افراد موجود در سازمان از سطح هوش بالایی برخوردار بوده
اما سیستمها و رویههای قویی که اعمال افراد را مورد پشتیبانی قرار میدهند وجود نداشته باشد، این افراد هرگز به بالاترین پتانسیلی که توان رسیدن به آن را دارند نخواهند رسید. ازسرمایه ساختاری به عنوان سندی برای سازمان نام برده میشود که نشان میدهد چگونه افراد با حفظ اثربخشی کارهایشان را انجام میدهند. از سوی دیگر این سرمایه از طریق ورودیهای فکری کارکنان شکل مییابد. به عبارت دیگرسرمایه ساختاری و سرمایه انسانی را در اختیار خود گرفته و از طرف دیگر به برخی از مهارتهای موجود در سرمایه انسانی برای حفظ حیات خود متکی است. از جمله این مهارتهامیتوان به توانایی برقراری ارتباط و تمایل به تسهیم اطلاعات اشاره کرد که این اجازه را میدهد که سرمایه انسانی درسرمایه ساختاری جا داده شود (پپارد46، ۲۰۰۱).
ساختار سازمانی یکی دیگر از فاکتورهای مهم سرمایه ساختاری است و به معنای ساختاری قوی
و پاسخگو که نتیجه فرایند مدیریت کردن شکل میگیرد. یک ساختار قوی و پاسخگو نشانگر ساختاری سیاست گذار، هدایت، کنترل کننده و اطلاعات میباشد. این ساختار میتواند علاوه بر این که ارتباطات رسمی سازمانی، متشکل از ارتباطات، قدرت و سیستم کنترلی سازمان را در بر میگیرد همچنین ارتباطات غیر رسمی سازمانی را هم در خود داشته باشد. از سوی دیگر ساختار سازمانی از محیط داخل و خارج
از سازمان نیز تأثیرمیپذیرد. بنابراین تاحد امکان وجود تغییرات سازمانی نشان دهنده تسریع در توسعه سازمانی خواهد بود. تعدادی از مدیران معمولاً معتقدند که هر چقدر در رابطه با تغییر یاد میگیرند بهتر
میتوانند شرکتشان را در مقابل تغییرات مدیریت کرده و به دنبال آن شرکت را به عملکرد بهتری برسانند. شایستگی سازمانی در نتیجه یادگیری مستمر و منسجم به وجودمیآید که متعاقب آن شایستگیها به یکی
از کلیدیترین قابلیتهای سازمانی تبدیل میشود. برای اثبات درستی این مطلب باید اشاره کرد که در قرن ۲۱ تنها راهی که یک شرکت میتواند برتری رقابتی خود را حفظ کند این است که سریعتر از رقبایش یاد بگیرند (چن، ۲۰۰۴).
در مطالعات بنتیس در سال ۲۰۰۲ صورت پذیرفت دو جز را بایستی در هنگام بررسی سرمایه ساختاری در نظر گرفت. این دو جز عبارتند از :
1- تکنولوژی
2-قابلیتهای معماری
تکنولوژیکی میتواند به عنوان دانش و تواناییهای داخلی که برای عملیات روزانه مهم میباشد تعریف گردد و از میان آنهامیتوان به دانش ضمنی، قوانین اختصاصی، طراحی و حالت منحصر به فرد کار کردن با یکدیگر اشاره کرد (بنتیس، ۲۰۰۲).
قابلیتهای معماری به توانایی شرکت برای منسجم کردن تو امان مؤلفههای شایستگی در مسیرهای جدید و همچنین فراهم نمودن زمینههای لازم برای ایجاد شایستگیهای جدید و برقراری کانالهای ارتباطی، فیلترهای اطلاعاتی و طراحی استراتژیهای حل مشکل مابین گروهها و همینطورسیستمهای کنترلی و ارزشهای فرهنگی اشاره دارد (هسیو1، ۲۰۰۶).
ـ سرمایه اجتماعی (رابطهای)
بر اساس نظریات (جاکوبسن و هفمن بنگ2 ۲۰۰۵) می توان سرمایه رابطهای را متشکل از عناصر زیر دانست:
1- شبکهها: مانند شبکههای تا مین کنندگان، توزیع کنندگان، سازمانهای تاثیر گذارو. . .
۲- نام تجاری: در این قسمت نام تجاری مد نظر است نه نشان تجاری (که جزئی از داراییهای معنوی محسوب میشود) در اینجا برتری شرکت، شهرت، آوازه و وضعیت حال شرکت مدنظر است.
۳- مشتریان: و در نهایت آخرین و با ارزشترین جز موجود در این قسمت مشتریان هستند. این قسمت در اصل محلی است که پول شرکت توسط آنها ایجاد میشود و در نتیجه 47مهمترین منبع ایجاد کننده مزیت رقابتی برای شرکت محسوب میگردد. میزان رضایت مشتریان، موفقیت یا شکست شرکت را تعیین میکند بنابراین دانستن اینکه مشتری تا چه حدی راضی است اهمیت دارد.
انواع طبقه بندیهای ارائه شده از عناصر سرمایه فکری:
در زمینه طبقه بندی اجزا سرمایه فکری تاکنون مدلهای متعددی ارائه شده است. در ادامه بحث این طبقه بندی را به همراه نام محققان ذکر کرده و به شرح اجزای هر کدام میپردازیم. توجه به این نکته لازم است که همانند تعریف سرمایه فکری، هنوز طبقه بندی جامعی درباره اجزای سرمایه فکری ارائه نگردیده است.
1- طبقه بندی بنتیس در سال ۱۹۹۸ و۲۰۰۰
2- طبقه بندی استوارت در سال ۱۹۹۷
3- طبقه بندی گوران روس در سال ۱۹۹۷
4- طبقه بندی آمی بورینگ
5- طبقه بندی سیوبی48درسال 1997
6-طبقه بندی یوستاچ49و همکارانش
7-طبقه بندی مالون و ادوینسون50
8-طبقه بندی چن و همکارانش
9- طبقه بندی هانس و لوئن داهی
10- طبقه بندی پتی و گوتری
11-طبقه بندی سازمان برای همکاری و توسعه اقتصادی
12-طبقه بندی لیم و دالیمور در سال ۲۰۰۴
13-طبقه بندی نورتن و کاپلان سال ۱۹۹۲
14-سایر طبقه بندی های ارائه شده
۱- بنتیس (۱۹۹۸)، ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی، ساختاری و رابطهای اشاره کرد و در سال ۲۰۰۰ طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطهای و مالکیت معنوی تغییر داد. منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است که کارکنان سازمان از آن برخوردار میباشند و عمد تا ضمنی است. منظور از سرمایه ساختاری، کلیه داراییهای غیر انسانی یا قابلیتهای سازمانی است که در جهت برآورده ساختن نیازها و الزامات بازار مورد استفاده قرار میگیرد. منظور از سرمایه رابطهای کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط سازمان با محیط خود شامل مشتریان، عرضه کنندگان، مجامع علمی و سایر ذینفعان است به عقیده وی مهمترین جز سرمایههای فکری، سرمایه رابطهای است زیرا موفقیت یک سازمان در گرو رابطه با ذینفعان آن است. منظور از مالکیت معنوی، بخشی از داراییهای نامشهود است که بر اساس قانون، مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است (مانند کپی رایت، حق اختراع و حق امتیاز و سایر حقوق مشابه)(بنتیس، ۱۹۹۸).
به عقیده بنتیس سرمایه انسانی، منبع نوآوری و نوسازی راهبردی است و از جلسات طوفان فکری، کنار هم گذاردن فایلها و تجربیات گذشته توسط کارکنان و یا حتی رویا پردازی در سازمان و نیز از طریق بهبود مهارتهای شخصی و غیره حاصل میشود. بنتیس همچنین معتقد به وجود روابط متقابل میان اجزای سرمایههای فکری است. به این صورت که حتی اگر سازمانی دارای سرمایه انسانی مناسبی باشد اما وضعیت سرمایه ساختاری نامناسبی داشته باشد، قادر نیست از دانش افراد خود استفاده کند و به طبع آن نمیتواند به سرمایه رابطهای خود، پاسخ مناسبی میدهد (بنتیس، ۲۰۰۰).
در شکل زیر مفهوم سرمایه فکری را از نظر بنتیس بررسی می کنیم. او عقیده داشت که سرمایه فکری به سه مولفه سرمایه رابطه ای، ساختاری، انسانی تقسیم می شود که هریک از این مولفه هارا به مواردی مرتبط می کند.
روابط بازار
رویه های سازمانی
فکر یا هوش انسانی
از نظر جوهره و ماهیت
در درون روابط سازمان با خارج از سازمان قرار دارد
در درون روابط درون سازمانی قرار دارد
در درون ذهن افرادقرار دارد
از نظر حیطه
مدت پایداری
کارایی قابلیت دستیابی
حجم و تناسب بانیاز سازمان
ازنظر پارامترهای اندازه گیری
بالاترین سطح از لحاظ دشواری
متوسط
دشواری
ازنظر دشواری کد گذاری
شکل 4-2: مفهوم سرمایه فکری از نظر بنتیس( 1998)
2- استوارت (۱۹۹۷)، طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه
رابطهای ارائه کرد. در این طبقه بندی، سرمایه انسانی در واقع کارکنان سازمان است که مهمترین دارایی آن به شمار میآید و منظور از سرمایه ساختاری، دانش قرار گرفته شده در فناوری اطلاعات و کلیه حق امتیازهاو برندها است. منظور از سرمایه رابطهای، اطلاعات مربوط به بازار است که برای جذب و حفظ مشتریان، به کار گرفته میشود. در این طبقه بندی تا حدودی با طبقه بندی اولیه بنتیس مشابه است (استوارت، ۱۹۹۷).
۳- (گوران روس و همکاران۱۹۹۷) نیز سرمایههای فکری را به سرمایه انسانی شامل شایستگی، طرز فکر و چالاکی (زیرکی) فکری و سرمایه ساختاری شامل کلیه ساختارها، فرایندها و مالکیت معنوی سازمانی و داراییهای فرهنگی و سرمایه ارتباطی شامل روابط با ذینفعان داخلی و خارجی یک شرکت طبقه بندی میکند. وی بعدها یک جز دیگر به نام سرمایه بازسازی و توسعه را به طبقه بندی خود افزود. این سرمایه شامل حق اختراعها و تلاشهای جدید آموزشی در سازمان است. (روس و همکاران، ۱۹۹۷).
۴-بروکینگ در طبقه بندی خود به دارایی های انسانی محور، داراییهای زیر ساختاری، مالکیت معنوی و داراییهای بازار اشاره کرده است. منظور از داراییهای انسان محور مهارتها، تواناییها و تخصیص و تواناییهای حل مشکل و سبکهای رهبری است و منظور از داراییهای زیر ساختاری، کلیه فناوریها، فرایندها و روش شناسایی است که سازمان را قادر به فعالیت میسازد. منظور از مالکیت معنوی حق امتیاز، علایم یا مارکهای تجاری و دانش فنی است و در نهایت منظور از داراییهای بازار، برندها، مشتریان، وفاداری مشتریان و دسترسی به کانالهای توزیع است (بنتیس، ۲۰۰۰).
۵- سیوبی (۱۹۹۷) طبقه بندی خود را به صورت ساختار داخلی، ساختار خارجی و شایستگی کارکنان ارائه کرده است. این
