
مالیات به بدهی جاری، سود خالص قبل از بهره و مالیات به کل دارایی و سرمایه در گردش به کل دارایی میباشد.
وقتی Z<0/862 شود، شرکت درمانده خواهد شد. اسپرینگیت با استفاده از 40 شرکت تولیدی این مدل را آزمون کرد و با نرخ اطمینان 5/92% مواجه شد.
2-2-1-5-4. مدل اهلسون
اهلسون20 در سال 1980 تحقیقی تحت عنوان نسبتهای مالی و پیشبینی درماندگی انجام داد. او مطالعات خود را بر روی سوابق انجام شده در طی 15 سال گذشته، یعنی از سال 1966 تا 1980 که در مورد پیشبینی بحرانهای مالی و درماندگی شرکتها توسط اساتید معروف مالی انجام شده بود، متمرکز نمود. او تحقیق خود را بر اساس یک مدل پیشبینی اقتصاد سنجی یعنی مدل احتمال شرطی (لوجستیک یا لاجیت) انجام داد. در نهایت با استفاده از مدل لاجیت الگوی زیر را تدوین کرد:
Y=-1/3-0/4 y1+6 y2-1/4 y3-y4 +0/1 y5-1/8 y6+0/3 y7-1/7 y8-0/5 y9 (6-2)
متغیرهای الگوهای فوق به ترتیب شامل لگاریتم کل داراییها به تولید ناخالص ملی، کل بدهی به کل دارایی، سرمایه در گردش به کل داراییها، بدهی جاری به دارایی جاری، سود ناخالص به کل دارایی، وجه نقد حاصل از عملیات به کل بدهی، اگر سود ناخالص برای آخرین دو سال منفی بود عدد یک، در غیر این صورت عدد صفر، اگر بدهی کل بیشتر از دارایی کل باشد عدد یک، در غیر این صورت عدد صفر و قدر مطلق تغییر سود میباشد. اهلسون مدل خود را بر روی 105 شرکت درمانده و 2058 شرکت سالم آزمون کرد. معادله برآورد شده 3.88% از نمونهها را بصورت نادرست طبقهبندي ميكند. ولي مدل ساده فرض ميكند كه عدم درماندگی تنها در مورد 4.95% از نمونهها غلط باشد. علاوه بر اين، نتايج كمي حاصل از مدل احتمال شرطي در مقايسه با مدل مميزي از بهبود مشخصي برخوردار نبود با اينكه دلايلي مبني بر برتري توان تشخيص تكنيك لجستيک وجود داشت.
2-2-1-5-5. مدل زميسكي
زميسكي21 در سال (1984) از نسبتهای مالی نقدینگی، عملکرد و اهرمهای مالی برای ایجاد مدل پیشبینی درماندگی استفاده کرد. این نسبتها تنها بر اساس دیدگاه نظری انتخاب نشده بودند بلکه آنها بر مبنای مطالعات پیشین زميسكي روی نسبتهای مالی انتخاب شده بودند. در ضمن وی از تجزیه و تحلیل پروبیت برای ایجاد مدل خود استفاده کرد.
Z=-4/3-4/5 X1+5/7 X2+0/004 X3 (7-2)
متغیرهای این الگو عبارت از داراییهای جاری به بدهیهای جاری، کل بدهیها به کل داراییها و سود خالص به کل داراییها است. وقتی Z<0 باشد شرکت درمانده خواهد شد. زميسكي این مدل را روی 40 شرکت درمانده و 800 شرکت سالم امتحان کرد که نرخ اطمینان حدود 78% برای یک سال قبل از درماندگی به دست آورد.
2-2-1-5-6. مدل فولمر
فولمر و همکاران22 در سال 1984 از تجزیه و تحلیل چندگانه برای ارزیابی کاربرد 40 نسبت مالی استفاده کرد.
Y=5/5 y1+0/21 y2-0/7 y3-1/27 y4+0/12 y5+2/3 y6+0/57 y7+1/7 y8+0/98 y9 (8-2)
متغیرهای این مدل عبارت از سود تقسیمی به دارایی، فروش به دارایی، سود قبل از مالیات به دارایی، جریان نقدی به بدهی، بدهی جاری به دارایی، لگاریتم داراییهای مشهود، سرمایه در گردش به بدهی و لگاریتم سود قبل از بهره و مالیات به بهره است. وقتی Y<0 باشد شرکت درمانده خواهد شد.
فولمر و همکاران پس از جایگزینی متغیرها یک سال قبل از درماندگی در این مدل به این نتیجه رسیدند که مدل از میان 28 شرکت ناموفق توانست 27 شرکت را (96%) به درستی پیشبینی نماید و فقط در یک مورد شرکت را موفق پیشبینی کرده بود. در مورد شرکتهای موفق که تعداد آنها 29 عدد بود مدل توانست هر 29 شرکت(100%) را به درستی پیشبینی نماید. در مورد پیشبینی دو سال قبل از درماندگی در گروه شرکتهای ناموفق که تعداد آنها 27 شرکت بود مدل توانست 18 مورد (70%) از شرکتها را به درستی پیشبینی و 10 مورد (حدود 30%) از شرکتها را نادرست پیشبینی نماید. در مورد شرکتهای موفق از میان 27 شرکت، مدل توانسته 25 شرکت را به درستی و دو شرکت را نادرست پیشبینی کند. در کل میتوان گفت صحت پیشبینی مدل در یک سال قبل از ورشکستگی 98% و برای دو سال قبل از ورشکستگی 81% بود.
2-2-1-5-7. مدل زاوگین
زاوگین23 در سال 1985 مدلی را بر اساس تحلیلهای آمار ناپارامتریک تحت عنوان لجیت ارائه نمود. مدل زاوگین دارای 7 متغیر مستقل میباشد گه عبارتند از:
Z=0/24 -0/1 X1-1/6 X2-108 X3+3/1 X4+0/5 X5-4/3 X6-0/1 X7 (9-2)
متغیرهای این مدل عبارت از متوسط موجودیها به فروش، متوسط حسابهای دریافتنی به متوسط موجودیها، سرمایهگذاری کوتاه مدت بعلاوه وجه نقد به کل داراییها، داراییهای آنی به بدهیهای جاری، سود عملیاتی به (کل داراییها- بدهیهای جاری)، بدهی بلندمدت به (کل داراییها- بدهیهای جاری) و فروش به (دارایی ثابت + سرمایه در گردش) میباشد.
= احتمال درماندگی 1/(1+e^(-z) ) (10-2)
خروجی مدل که احتمال درماندگی شرکت مربوطه است، عددی در دامنه بین صفر و یک قرار دارد. هر چه این عدد بزرگتر و به یک نزدیکتر باشد، احتمال درماندگی شرکت بیشتر است و برعکس هر چه این عدد کوچکتر و به صفر نزدیکتر باشد، احتمال درماندگی پایینتری را برای شرکت نشان خواهد داد.
زاوگین با استفاده از صورتهای مالی شرکتهای سالم و درمانده سال 1980 ضرایب متغیرهای مدلش را برای 5 سال متوالی 1975 تا 1979 حساب کرد. سپس بر اساس ضرایب مربوطه، احتمال درماندگی یک شرکت درمانده را برای نمونه بررسی کرد. وی مشاهده کرد که در دوره سالهای 1975 تا 1979 احتمال درماندگی شرکت مذکور روند صعودی داشته است. سپس تغییرات روند احتمال درماندگی شرکت مذکور را با روند قیمت سهام آن شرکت در طول آن سالها بررسی کرد و مشاهده کرد که همزمان با روند صعودی احتمال درماندگی شرکت قیمت سهام شرکت تغییراتی نزولی داشته و سال به سال همراه با افزایش احتمال درماندگی تنزل پیدا کرده است. مدل زاوگین به دلیل عدم اتکاء به فرض نرمال بودن توزیع جامعه متغیرهای مورد استفاده در مدل پیشبینی درماندگی مالی، به واقعیت نزدیک میباشد. با این حال یکی از ایرادات وارد بر مدل او آن است که در مدل زاوگین به دلیل عدم اتکاء به فرض نرمال بودن توزیع متغیرها و استفاده مستقیم از تحلیلهای آمار ناپارامتریک و مدل لوجیت جهت پیدا کردن ضرایب متغیرهای مدل پیشبینی، در مقایسه با مدلهای تحلیل ممیزی مثل مدل آلتمن، ضرایب محاسب شده متغیرها با هم همبستگی کمتری دارند.
2-2-1-5-8. مدل CA-Score
این مدل توسط دانشمندان الگالت و ورنوا دانشگاه کبک در مونترال کانادا در سال 1987 ایجاد شد. آنها از تجزیه و تحلیل چندگانه برای ایجاد مدل استفاده کردند. آنها از 30 نسبت مالی همراه با یک نمونه 172 تایی از کارخانجات تجاری لوکس که سالانه فروش معادل 1 تا 20 میلیون دلار داشتند، استفاده کردند.
CA – Score =4/50913 X1+4/5080 X2+0/3936 X3 -0/207 (11-2)
متغیرهای این الگو عبارت از حقوق صاحبان سهام به کل دارایی، هزینه مالی منهای اقلام فوق العاده و درآمد قبل از مالیات به کل دارایی و فروش به کل دارایی میباشد. وقتی CA-Score<-0/3 باشد شرکت درمانده خواهد شد. این مدل توسط بيلانس24 در سال 1987 مورد آزمایش قرار گرفت و نرخ اطمینان حدود 83% برای موسسات تولیدی به دست آمد.
2-2-1-5-9. مدل گرایس
گرایس25 در سال 2001، مجموعهای از مدلهای پیشبینی درماندگی مالی را برای ارزیابی حساسیت حسابداری ساختار آنها نسبت به ترکیبات متعدد نسبتهای مالی، مورد مطالعه قرار داد. او مخصوصا به مدلها و ضرایب مورد استفاده که شامل ترکیبات متعدد نسبتهای مالی بودند، توجه خاصی مبذول داشت.
مدل پیشبینی درماندگی مالی که توسط گرایس ارائه گردید، بر اساس مدل احتمال شرط لوجیت میباشد. در مدلهای لوجیت، نسبتهای مالی شرکتها در ضرایب مدل ضرب میشود تا یک شاخص لوجیت (LCI) ایجاد شود.
1.1+ e-LCI (12-2)= احتمال درماندگی
شرکتهایی که احتمال درماندگی بزرگتر از 5/0 دارند به عنوان درمانده و شرکتهایی که احتمال کوچکتر از 5/0 دارند، به عنوان شرکتهای سالم معرفی شدند.گرایس در تحقیق خود از نسبتهای درآمد خالص به کل دارایی و کل بدهی به کل دارایی استفاده کرد که نرخ اطمینانی در حدود 79% برای یک سال قبل از درماندگی و 78% برای دو سال قبل از درماندگی به دست آورد.
2-2-1-5-10. مدل SAF شيراتا
شيراتا26 در سال 2003 مدل SAF خود را تدوین کرد که به طور وسیعی به عنوان یکی از مدلهای پیشبینی درماندگی مالی در ژاپن شناخته شد. این مدل به وسیله طبقه بندی و شناسایی اطلاعات مالی شرکتهایی که در بین سالهای 1992 و 2001 در ژاپن درمانده شدهاند، به بررسی پیشبینی توقف فعالیت شرکتها میپردازد.
Z = X1+X2+X3+X4 (13-2)
متغیرهای این مدل شامل سود و زیان انباشته به کل دارایی، گردش موجودی کالا طی یک دوره مالی، هزینه بهره به فروش و سود خالص قبل از مالیات به کل دارایی میباشد.
2-2-1-5-11. مدل Thai DA
این مدل توسط سانتری27 در سال 2004 با آزمون 44 شرکت درمانده و سالم در کشور تایلند برای سه سال قبل از ورشکستگی ارائه گردید.
Z = X1+X2+X3+X4 (14-2)
متغیرهای مدل فوق به ترتیب عبارت از فروش به کل دارایی، ارزش دفتری سرمایه به کل بدهی، بدهی جاری به کل دارایی و بدهی بلندمدت به کل دارایی است. اگر Z>6066 و Z-0/6066 شرکت سالم خواهد بود و هرگاه 0/6066Z0/6066 شرکت درمانده خواهد بود.
2-2-1-5-12. مدلهای پیشبینی هوش مصنوعی
در سالهای اخیر استفاده از روشهای هوش مصنوعی و ابتکاری در تحقیقاتی در زمینه پیشبینی درماندگی مالی عمومیت یافتهاند. با توجه به این که روشهای هوش مصنوعی در کاهش متغیرهای غیر واقعی و طبقهبندی صحیح کارایی بیشتری دارند، روشهای دقیقتری برای پیشبینی درماندگی مالی به کار میروند. تفاوت میان این روش و روشهای سنتی و آماری این است که فرضیه آنها، رویههای مختلفی را برای تولید ساختار دانش به کار میبرند. روشهای آماری سنتی فرض محدود کنندهای مثل خطی بودن، نرمال بودن متغیرها و استقلال آنها دارند در حالی که روشهای هوش مصنوعی به این فرضیات محدود کننده نیازی ندارند. روشهای آماری روی حداقل کردن احتمال خطا در طبقهبندی نادرست پایهگذاری شدهاند، اما روشهای هوش مصنوعی یک تکنولوژی برای استخراج دانش از نمونههای آموزشی ارائه میکنند (شین و لی28، 2002).
انواع روشهای هوش مصنوعی عبارتند از: شبکههای عصبی مصنوعی، درخت تصمیم، الگوریتم ژنتیک، تئوری مجموعه فازی، تحلیل پوششی دادهها، استدلال مبتنی بر مورد، مجموعههای ناهموار و ماشین بردار پشتیبان است که تحقیقاتی بوسیله این روشها انجام شده است.
2-2-2. سود
در ابتدای پیدایش انسان، منفعت گرایی در ذات او بوده است. با پیدایش علم اقتصاد و در کنار آن حسابداری، مفهوم منفعت گرایی جای خود را پیدا کرده است بطوریکه حسابداری دوطرفه با نظریه مالکیت شروع شد.
بعدها تئوری تفکیک شخصیت مطرح گردید. در این تئوری، شخصیت واحد تجاری جدای از شخصیت صاحبان آن بوده و هدف موسسه، ایجاد سود حسابداری برای سهامداران و بستانکاران بوده است و بدنبال آن تئوریهای موسسه، حقوق باقیمانده و وجوه مطرح شدند که هر کدام تقسیم جدیدتری از اطلاعات حسابداری، بخصوص سود را ارائه میدهند.
در تئوری وجوه، سود حسابداری معنی و مفهومی ندارد. در تئوری موسسه، واحد تجاری یک بنگاه اجتماعی به حساب میآید که برای عموم منافع ایجاد میکند و منافع آن سود حسابداری نیست بلکه ارزش افزوده است. امروزه اقتصاددانان میگویند سود تنها انگیزه تأسیس موسسات نیست بلکه معتقدند که موسسات با اهداف رفاهی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هم ممکن است ایجاد شوند. البته در کنار نظریه اقتصاددانان این نظریه وجود دارد که اکثر واحدهای تجاری برای سودآوری تأسیس میشوند.
2-2-2-1. اهداف گزارشگری سود
شرکتها بایستی در پایان هر دوره فعالیت، صورتهای مالی اساسی تهیه نمایند. یکی از این صورتهای مالی، صورت سود و زیان است که آخرین رقم آن سود واحد تجاری میباشد. با توجه به اهمیت و کاربردهای مختلف سود، اهداف گزارشگری سود شامل موارد ذیل میباشد (رهنماي رودپشتی و صالحی، 1390):
سود بعنوان مبنایی برای محاسبه مالیات و توزیع مجدد ثروت بین افراد میباشد.
سود بعنوان راهنمایی مورد تصور است که بر اساس آن سیاستهای مربوط به سود تقسیمی و نگهداری سود تدوین میشود.
سود بعنوان راهنمایی برای سرمایهگذاری و تصمیمگیری مورد توجه قرار میگیرد. معمولا چنین فرض میشود که سرمایهگذاران میکوشند بازده مبلغی را که سرمایهگذاری میکنند، به حداکثر برسانند البته با توجه به درجه قابل قبولی از ریسک.
سود بعنوان یک ابزار یا وسیله پیشبینی کننده به حساب میآید که افراد را در امر پیشبینی سودها و رویدادهای اقتصادی آینده یاری میدهد. سود شامل نتیجههای «عملیاتی یا سود عادی» و نتیجههای «غیرعملیاتی یا سود و زیان غیرعملیاتی ناشی از رویدادهای غیر مترقبه» میباشد که مجموع آنها برابر است با سود خالص. فرض بر این است که سود عادی امری جاری و مستمر است ولی سود و زیان غیرعملیاتی ناشی از رویدادهای غیرمترقبه چنین نیست. نتیجه تحقیقها نشان میدهد که برای پیشبینی سود آینده، سود عادی یا جریان نسبت به سود خالص برتری دارد.
سود بعنوان معیاری از کارایی مورد توجه قرار میگیرد. سود معیاری است از مباشرت مدیریت بر منابع شرکت و کارایی در به انجام رساندن امور شرکت. بطوریکه هیات استانداردهای حسابداری مالی این موضوع را بدین صورت ارائه کرده است: «یکی از هدفهای صورتهای مالی این است که در مورد قضاوت درباره توانایی مدیریت، از نظر استفاده بهینه یا اثربخشی از منابع شرکت و جهت دادن به عملکرد در راستای دستیابی به هدف اولیه شرکت، که با گذشت زمان بالاترین مقدار نقد به مالکان باز گرداند، اطلاعاتی مفید ارائه نماید».
گزارشگری سود میتواند به عنوان ابزاری باشد تا مدیریت بر اساس آن در مورد آینده برنامهریزی نماید.
2-2-2-2. مفهوم اقتصادی سود
مفهوم اقتصادی سود همواره مورد توجه اقتصاددانان بوده است. اسمیت29 نخستین اقتصاددانی بود که سود را به عنوان افزایش ثروت تعریف نمود. بیشتر کلاسیکها بویژه مارشال30 به پیروی از اسمیت به مفهوم سود توجه کردند و آن را به مفهوم یا تصوری که از شیوه عملیات تجاری یا کسب کار داشتند، مربوط نمودند. برای مثال، آنها سرمایه ثابت و سرمایه در گردش را از یکدیگر تفکیک نمودند. سرمایه فیزیکی و سود را از یکدیگر تفکیک و بر تحقق سود تاکید نمودند و آن را دلیلی برای شناسایی سود دانستند (بلکویی31،1993).
در آغاز سده بیستم ایدههایی در مورد سود ارائه شد. فیشر32، لیندال33 و هیکس درباره ماهیت مفهوم اقتصادی سود یک دیدگاه جدید ارائه کردند. فیشر سود اقتصادی را بدین گونه تعریف کرد: یک سلسله از رویدادها که به حالتهای مختلف مربوط میشوند: لذت بردن از سود روانی، سود واقعی و سود پولی. سود روانی عبارت است از مصرف واقعی شخص از کالاها و خدماتی که موجب لذت روانی و تامین خواستهها میشوند. سود روانی یک مفهوم روانشناختی است که نمیتوان آن را به صورت مستقیم اندازهگیری کرد ولی از طریق سود واقعی میتوان به آن نزدیک شد و آن را به صورت تقریبی بیان کرد. سود واقعی عبارتست از بیان رویدادهایی که موجب بروز یا افزایش لذتهای روانی میشود. سود واقعی را میتوان به بهترین شکل ممکن از طریق هزینه زندگی اندازهگیری کرد. به بیان دیگر، با پرداخت پول برای خرید کالا یا خدمات، قبل یا بعد از مصرف، میتوان رضایت حاصل شده از طریق لذت روانی ناشی از سود را محاسبه کرد. از اینرو، سود روانی، سود واقعی و بهای زندگی سه مرحله متفاوت از سود هستند. سرانجام سود پولی نمایانگر همه پولهایی است که به قصد مصرف در جهت تامین بهای زندگی دریافت میشوند. به هر حال، سود روانی اساسیترین پایه سطح سود را تشکیل میدهد و سود پولی مرحلهای از سود است که اغلب آن را سود مینامند، فیشر همچنین تصور کرد که برای حسابداران سود واقعی(نسبت به بقیه) جنبه عملی و کاربرد بیشتری دارد (همان).
لیندال مفهوم سود را در قالب «سود تضمین شده (بهره)» بیان کرد و مقصود، افزایش مستمر کالاهای سرمایهای در طول زمان میباشد. این دیدگاه باعث شده که مفهوم پذیرفته شده سود اقتصادی در قالب مصرف به اضافه پس اندازی که انتظار میرود در طی یک دوره زمانی مشخص به وجود آید، مطرح شود. پس انداز برابر است با تغییر در سرمایه اقتصادی. این مفهوم را میتوان بصورت رابطه زیر بیان نمود (همان):
Y_e=C+(K_t- K_(t-1)) (15-2)
Y_e: سود اقتصادی؛
C: مصرف؛
K_t: سرمایه در دوره t؛
K_(t-1): سرمایه در دوره t-1.
هیکس با استفاده از مفاهیم ارائه شده بوسیله فیشر و لیندال، تئوری عمومی «سود اقتصادی» را ارائه نمود که میتوان آن را بدین صورت تشریح کرد که سود عبارتست از حداکثر مبلغی که میتوان طی یک دوره زمانی مشخص به مصرف رسانید بطوریکه ثروت او در پایان دوره همان ثروت اول دوره باشد (همان).
2-2-2-3. نارسایی محتوای اطلاعاتی سود
حسابداری تعهدی متضمن قضاوتهای شخصی متعدد است. در تعیین سود، مشکلات مفهومی و اجرایی متعددی در ارتباط با اقلام قابل انتقال به دورههای آتی، تسهیم و تخصیصها و ارزیابیها وجود دارد، در حالیکه در محاسبه گردش وجه نقد اثر این گونه داوریها به حداقل میرسد. به دلیل وجود رویههای گوناگون حسابداری، سود به منظور مقایسه بنگاهها با یکدیگر زیر سؤال قرار میگیرد. منتقدان این اتهام را بر سیستم حسابداری وارد میآورند که بجای محتوای اقتصادی رویدادها، محتوای حسابداری آنها را ثبت مینماید. برخی از رویدادهای اقتصادی اصلأ در سیستم حسابداری شناسایی نمیشوند. در حالیکه رویدادهای دیگری که در اهمیت اقتصادی آنها جای تردید وجود دارد با تمام جزئیات مربوط ثبت میشوند. لذا سود اتکای بیشتری بر ساختارهای حسابداری دارد تا بر واقعیات اقتصادی.
«لی34» معتقد است که سود یک مفهوم انتزاعی است در حالیکه وجه نقد یک منبع عینی میباشد. وی معتقد است، ادامه حیات بنگاه یکی از اولین ملاحظات بوده و وجه نقد یکی از مهمترین عوامل بقای هر بنگاه را تشکیل میدهد. فقط بنگاههایی میتوانند به بقای خود ادامه دهند که در عین سودآور بودن، بتوانند نیازهای خود را تامین نمایند. درک وضعیت قدرت پرداخت بنگاه یکی از ضروریات میباشد و سود این اطلاعات را به وضوح تامین نمینماید در حالیکه صورت گردش وجوه نقد چنین اطلاعاتی را فراهم میآورد (لی، 1972).
2-2-2-4. نقاط قوت سود حسابداری
پرفسور ایجری35، کوهلر36، لیتلتان37 و ماتز38 در زمره مهمترین و پرشورترین مدافعان سود حسابداری قرار میگیرند. در این بخش درباره 4 دیدگاه یا عقیده اصلی آنها بحث میشود (اسماعیلی، 1385).
نخستین دیدگاه در تأیید سود حسابداری این است که سود مزبور توانسته است در طول زمان همواره سربلند بماند. اغلب استفادهکنندگان دادههای حسابداری بر این باورند که سود حسابداری سودمند است و در برگیرنده یک عامل تعیین کننده از شیوههای عملی، روشهای اجرایی و الگوهای تصمیمگیری میباشد. کوهلر در تأیید چنین دیدگاهی میگوید: «موجودیت کنونی حسابداری نه به سبب علاقه یا خواست حسابداران بلکه به سبب اعمال نفوذ تجار، کسبه یا سوداگران است. اگر کسانی که درباره سرمایهگذاریها تصمیم میگیرند به گزارشهای مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی، دسترسی نداشتند، از مدتها پیش تغییرهایی در حسابداری به وجود آمده بود.» دوم، از آنجایی که سود حسابداری مبتنی بر رویدادهای واقعی و حقیقی است، این سود بصورت عینی محاسبه و گزارش میشود. از اینرو اصولا قابل اتکا میباشد. اعتقاد طرفداران استفاده از سود حسابداری مبنی بر اینکه حسابداری باید واقعیت را (و نه ارزشها را) گزارش نماید. سوم، سود حسابداری از طریق تکیه بر اصل تحقیق درآمد به شاخص محافظه کاری پایبند باقی میماند. به بیان دیگر در محاسبه و گزارش سود از طریق نادیده انگاشتن تغییر در ارزشها، محافظه کاری به صورتی معقول متجلی میشود. چهارم، چنین پنداشته میشود که سود حسابداری برای اعمال کنترل به ویژه در گزارشگری در مورد مباشرت سودمند میباشد.
2-2-2-5. نقاط ضعف سود حسابداری
در ادبیات حسابداری، نه تنها به صورتی بسیار قوی از سود حسابداری دفاع شده است بلکه از نظر نقاط ضعف متعدد، به شدت مورد انتقاد نیز قرار گرفته است. اصولا در دیدگاههای مخالف برای استفاده از سود حسابداری موضوع «مربوط بودن» این عدد در تصمیمگیریها مورد سوال قرار گرفته است. در این بخش درباره برخی از دیدگاههای مخالف بحث میشود (هندریکسون39، 1965).
یک دیدگاه این است که به سبب کاربرد اصل بهای تمام شده تاریخی و تحقق درآمد، سود حسابداری نمیتواند افزایش ارزش تحقق نیافته داراییهایی را که در یک دوره زمانی مشخص نگهداری شده اند، شناسایی نماید. این ویژگی باعث میشود که نتوان اطلاعاتی سودمند را افشاء نمود. دوم، چنین پنداشته میشود که با توجه به روشهای مختلف پذیرفته شده برای محاسبه بهای تمام شده (برای مثال، روشهای مختلف تعیین0>
