
كه هر نوع رفتار و گفتاري هستند كه مورد رضا و پسند خداوند نيست. سيئه به عنوان كلمه كانوني متضادهاي حسنه، در دو معناي بدبختي و معصيت به كار رفته است. كاربرد اين مفاهيم به عنوان متضادها يا غير هممعناهاي حسنه، طبق آيات و احاديث است. مثلا آن جا كه در حديث رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، خطيئه مقابل حسنه آمده است، يكي از متضادهاي حسنه را ميتوان خطيئه به شمار آورد. يا در بطن واژه فسق، معناي خروج شي از حق و اطاعت نكردن اوامر الهي نهفته است كه با همين نگاه، ميتوان اين واژه را از متضاهاي حسنه برشمرد. يا وجود زشتي در كارهايي كه به آن منكر و فحشا ميگويند و طبق همين، از متضادهاي حسنه ميشوند.
با توجه به اين كه سياق به گفته مفسران و اهل معنا،برترين قرينه اي است كه بر حقيقت معناي لفظ وجود دارد و موافقت آن با قسمت هاي متقدم بر آنو سازگاري آن با مجموعه معنا است، برخي از آيات در اين منظر بررسي شد. مثلا در آيه ﴿وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ ﴾ 654 منظور از حسنه و سيئه اعمال خوب و بد نيست، بلكه حوادث و پيشامدهاى خوب و بدى است كه مسلمانان در اثر بعثت رسول خدا صلي الله عليه و آله، به وسيله جهاد، با آن روبروشدند، به عبارتى روشنتر منظور از حسنه، فتح و فيروزى و غنيمت است. حتي در آيه 52 سوره مباركه توبه مصيبت و كشته شدن، حسنه خوانده شده است چون هررنج و محنتي كه به انسان برسد و مورد رضاى خدا باشد، باعث اجرى ابدى و سرمدى است.
از آن جا كه حسنه در آيات متعددي ذكر شده و ميتوان همنشين هاي مختلفي براي آن در نظر گرفت، در اين پژوهش آن نمونه هايي كه در شناخت بيشتر مفهوم حسنه و ترسيم ميدان هاي معناشناسي كمك كننده بود استفاده شد. يكي از راه هاي گشايش معنا، دقت در كاركرد افعالي است كه در آيات كريمه به كار رفته اند. با بررسي افعال همنشين حوزه (حسنه، محسنين، حسنا) مثل (يقترف، جاءبـ، أتي، وهب) يك ترتب معنا دار براي آن در نظر گرفته شد:1ـ قرف (بدست آوردن) 2ـ جاءبـ (حفظ كردن، آوردن) 3ـ أتي (جزا دادن)، كه عام است. 4ـ وهب (هديه دادن)، كه خاص است. پس حسنه بدست ميآيد، بعد بايد تا قيامت آورده شودتا خداوند با آن يا به صورت دادن جزا برخورد كند يا طبق لطف خاص خود.
در ادامه بررسي روابط همنشيني نشان داد مفهوم حسنه با بسياري از مفاهيم والا هم چون؛ ايمان، توبه، عمل صالح، صبر، تقوا، احسان، نماز، انفاق، قرض، شفاعت، مودت و… كه از موضوعات اصيل دين مبين اسلام است همنشين شده است و در مقابل، مفهوم سيئه مفهوم كانوني متقابل آن است. مثلامحسن با الذين كفروا و كذبوا در اين آيات همنشين شده، ﴿فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنينَ . وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ﴾655در اين دو آيه تقابل دو گروه مشخص ميشود. تقابلي كه در دو نوع گفتار پديد آمده است. محسنين به خاطر گفتار نيكوي خود وارد بهشت هايي كه زير درختان آن نهرها جاري است وارد گرديده (همان طور كه در آيه 125 سوره مباركه نحل نتيجه موعظه حسنه را هدايت بر شمرده است.) و نتيجه كساني كه آيات الهي را دروغ شمرده و تكذيب كرده و استعدادهاي الهي خود را پوشاندند، نرسيدن به احسان و نتيجه سوزاندن استعداد، هم نشيني با آتش است.
در حوزه روابط جانشيني، چند نمونه بررسي شد. آياتي كه «رزق كريم» به جاي «رزق حسن» نشست و در تبيين مفهوم كمك كرد.در بخش رزق كريم، ديده شد كه براي رسيدن به اين رزق بالا رتبه بايد مراحلي را طي كرد. ايمان به خدا و رسول شرط اوليه آغاز حركت بنده در اين راه است (احزاب/31). پس از آن براي تثبيت ايمان، با انجام اعمال صالح بايد ايمان را به ظهور واقعياش رسانيد(حج/50 ـ سبا/ 4). در اين مرحله خطاها پوشيده ميشود و در بيشتر موارد رزق كريم كنار مغفرت الهي نشسته كه نشان از وعده الهي براي رسانيدن او به رزقي داراي كرامت است (انفال/ 4). شايد كاربرد رزق حسن بيشتر براي انجام اعمال جوارحي مثل جهاد و انفاق باشد ولي براي رسيدن به رزق كريم اعمال قلبي مثل ايمان لازم است.
در ادامه جانشيني «اجر محسنين با اجر مصلحين و مؤمنين» آمد، كه نشان داد براي چه، در آيه اي اجر، متعلق به محسنين ميشود و براي چه در جايي ديگر، اجر مخصوص مومنين يا مصلحين ميگردد. طبق آيات انتخابي، وقتي از واژه محسنين استفاده شد كه سخن از مصيبت درجهاد بود.در آيه اي، اجر را مخصوص مؤمنين دانست، به خاطر اين بود كه بفهماند مومنين كشته شدگان در راه خدا هستندكه هيچ نوع از انواع خوف و حزن را ندارند. جايي مفهوم مصلحين را به كاربرد كه تمسك به كتاب و برپايي نماز را اصلاح خواند.
در تحليلي كه با بررسي روابط جانشيني، ميان مفاهيم «حسنه، اصلاح، صبر و ايمان» ارائه شد اين بدست آمدكه؛ درآيه 128 سوره مباركه نساء،چون در حوزه رفتار است و به رفتار و معاشرت پسنديده مردان با همسري كه به آن علاقه اي ندارند سخن گفته، از مفهوم«احسان و تقوا» استفاده كرده است. درآيه 129 سوره مباركه نساء از عبارت ﴿تصلحوا و تتقوا﴾ استفاده شد، چون اگر مردي بين زنان خود عدالت را مراعات نموده و حقوق ايشان را ادا كند، در واقع با ايشان سازش داشته و در راه صلح و سازش ايشان عمل كرده است، و اين عمل از تقواي مرد ناشي شده است. در آيه 120 سوره آل عمران، به وصف دو گروه مؤمنين و منافقين و كفار پرداخته، مؤمنين را براذيت كفار و اطاعت خدا و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و جهاد در راه خدا، به پايدارى دعوت كرده و راه مقابله با كيد ايشان را صبر و تقوا پيشه ساختن، مطرح كرده است. پس، از عبارت ﴿تصبروا و تتقوا﴾ استفاده كرده است. درآيه 36 سوره مباركه محمد، به مؤمنين بشارت داده كه اگر ايمان آوريد، و با اطاعت خدا و رسول تقوى گزينيد، خدا پاداشهايتان را مىدهد و اين ايمان و اطاعت خدا و رسول را از ويژگي هاي مومنين بر شمرده است و چون اطاعت از ايشان، نشانه ايمان آوردن فرد ميشود، از عبارت ﴿تؤمنوا و تتقوا﴾ استفاده كرده است.
با بررسي روابط جانشيني بين مفاهيم «حسنه، طيب، بصير، نور و اصحاب الجنه» ديده شد كه در اين آيات، كلمات جانشين با متضادهاي خود آمدند، كه در تبيين آيه نقش اساسي ايفا كردند، و يك ترتب معنا داري براي آن در نظر گرفته شد. حسنه در مقابل سيئه، اثر نيكي را بر تبديل دشمني به دوستي نشان داد، موجب اصلاح روابط اجتماعي شد (فصلت/34). آيه (مائده/100) مساوي نبودن طيب (پاكي) با خبيث (پليدي) را نشان داد و از اين جانشيني طيب را در بطن حسنه به حساب آورد. در آيه (رعد/16) تفاوت كافر با مومن را با عبارات﴿الْأَعْمىوَالْبَصيرُ﴾ و﴿الظُّلُماتُ وَ النُّورُ﴾ نشان داد و اين كه رفتار مومن از روي بصيرت اوست، به همين خاطر به خط نور و روشنايي هدايت ميشود. پس مومن با نيكي (حسنه) و زندگي پاك و طيب در واقع به بصيرت و راه نور راه پيدا ميكند و عاقبت اهل بهشت ﴿أَصْحابُ الْجَنَّةِ﴾ ميشود (حشر/20).
طبق ميدان معناشناسي قانونمندي هاي حسنه، حسنات اموري است كه در بين همه انسان ها جريان دارد.. منشا و مبدا آن از سوي خداوند است (نساء/ 79). هر كس حسنه آرد، پاداشي بهتر از آن، ( قصص/ 84ـ نمل/ 89) و يا ده برابر آن دريافت ميكند (انعام/ 160). خداوند وعده داده كه نواقص آن را رفع ميكند (شوري/ 23) و آن را زياد ميگرداند (نساء/ 40). در آياتي ديگر، از تبديل و محو سيئات به حسنات سخن گفته شد. بندگاني كه پس از ظلم، توبه كنند، ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند مشمول چنين قانوني خواهند شد (فرقان/ 70ـ نمل/11ـ رعد/ 22ـ هود/ 114). هر كس شفاعت نيكويي كند، در دنيا و آخرت، (بقره/ 201) از آن بهره مند مي گردد (نساء/ 85).
در ميدان معناشناسي انفعالات حسنه، دو نوع برخورد مخاطبين با حسنه مورد بررسي قرار گرفت. انفعالات مثبت، موجب حمد و ثنا و بازگشت به سوي خدا شد. انفعالات منفي، ناراحتي معاندان را از رسيدن حسنه به اولياي الهي در پي داشت.
براي محسنين ويژگي هاي زيادي ذكر شده است. بيشتر اين ويژگي ها در انجام كارهاي عبادي است، كه عبارتاند از: صبر و شكيبايي بر ناملايمات، جهاد، همراهي خدا با آنان، داراي تقوا، ايمان، عمل صالح، گفتار نيكو، اهل نماز، دادن زكات، انفاق و احسان در تنگدستي و گشاده دستي، فروبرنده خشم، چشم پوش از خطاهاي ديگران، خواندن خدا با ترس و اميد، طلب مغفرت، عدم مواخذه الهي، دادن مهريه زنان، پيروي آيين ابراهيمي و چنگ زننده به آن، تصديق رويايشان، دريافت كننده پاداش دنيوي و اخروي، در نتيجه محبوب خدا شدن و نزديكي به رحمت الهي.
محسنين با انجام چنين اعمالي، آثاري برشان مترتب ميشود، كه اثر آن را در دنيا يا آخرت خواهند ديد. دشمني ها به دوستي و محبت تبديل ميشود. فساد روي زمين رخ نميدهد، كه طبق فرمايش امام صادق عليه السلام بزرگترين فساد روي زمين غفلت بنده از معبود حقيقي است، آن هم از روي رضايت. بنابراين محسن در مسير الهي قدم بر ميدارد و اثر حسنه اش دو چندان ميشود و به اجري عظيم ميرسد.
هر كس به مقام محسنين رسد، ناگزير، از جزايي كه در اين مجرا جاري است بهره مند ميگردد. با توجه به آن چه در مورد ويژگي هاي محسنين گفته شد، ايشان هم از جزا و پاداشي در خور اين مقام بر خوردار خواهند شد. جزاي دنيوي ايشان زندگي نيكو و بهره مندي از نعم الهي است. جزاي اخروي ايشان بهشتي را برايشان رقم ميزند، كه در جوار خدا بودن و در امنيت زيست كردن، آن هم تا ابد، را در پي دارد.
در قرآن كريم الگوهاي نيكويي معرفي كرده است و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت ابراهيم عليه السلام را به عنوان اسوه حسنه مثال زده است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كه ايشان قرآن مجسم بوده و مسلما به تمامي دستورات و فرامين قرآن عظيم پايبند بوده و از آنها اطاعت ميكردند و به همين خاطر است كه قرآن ايشان را اسوه نيكويي معرفي ميكند.
در واقع آن چيزي كه تربيت را عيني و حقيقي ميكند، قبل از بيان نظري، نمونه عملي آن است. بنابراين محسنين داراي مصاديقي هستند كه با بررسي آيات، اين نتيجه بدست آمد كه انبياي الهي لايق چنين مقامي هستند. پيامبراني هم چون نوح، ابراهيم، موسي، الياس عليهم السلام، را محسن ناميد. علت آن را مومن بودن ايشان ذكر كرد. كساني كه در هموار كردن راه توحيد تلاش كردند پس مستحق سلام الهي شدند. بنابراين ايمان و عبوديت سر چشمه احسان است و با محسن شدن مستحق مخلص شدن ميشوند و در جهت رضايت الهي گام بر ميدارند.
از آن جا كه مفهوم حسنه داراي گستردگي بود، در اين پژوهش برخي از حوزه هاي مرتبط با آن، مجال بروز نيافت. بنابراين به پژوهشگران پيشنهاد ميشود به موضوع «سيئه» كه به طور مستقل بحث بسيطي است و ابعاد مختلف و جالبي در خود دارد، پرداخته شود. پرداختن به «احسن» هاي قرآني هم يكي از پيشنهادات اين پژوهش است.
الهي رضا برضائك و تسليما بقضائك
فهرست منابع
قرآن کریم
1ـ آقا گل زاده، فردوس، تحليل گفتمان انتقادي، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي.1385
2ـ ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب ،بيروت: دارصادر، سوم: 1414ق
3ـ ابوالفتوح رازي، حسين بن علي، روض الجنان وروح الجنان في تفسيرالقرآن، مشهد: بنياد پژوهشهاي .اسلامي آستان قدس رضوي. بي چا، 1408ق
4ـ اختيار، منصور، معنيشناسي، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.1348
5ـ اسرار، مصطفي، از مفاهيم قرآن، بي جا: نشر محيا. 1375
6ـ افراشي، آزيتا، انديشههايي در معني شناسي، تهران: فرهنگ كاوش.1381
7ـ البهی،محمد،مفاهیم اخلاقی وعقیدتی قرآن، مترجم: محمدصادق سجادي،تهران: دفترنشرفرهنگ اسلامی. دوم: 1371
8ـ اوسي، علي، روش علامه طباطبايي در تفسير الميزان، مترجم: حسين ميرجليلي، تهران: چاپ و نشر بين الملل. 1381
9ـ ايزوتسو، توشيهيكو، خدا و
