
شدن و خود شکوفايي و اتکا به نفس فرهنگي، مذهبي ملي و فردي را در بر مي گيرد. توسعه در واقع روندي طولاني و علمي خودآگاه و هدفمند تعريف مي شود (الماسي، 1389).
گردشگري: سازمان جهاني گردشگري تعريف زير را در مورد گردشگري ارئه داده است: گردشگري، مجموعه فعاليت هايي است که فرد در مسافرت و در مکاني خارج از محيط خود انجام مي دهد، اين مسافرت بيش از يک سال طول نمي کشد و هدف آن، تفريح، تجارت و يا فعاليت هاي ديگر است. (سازمان جهاني گردشگري، 1997).
استراتژيست: فردي است که مسئول موفقيت يا شکست سازمان بوده، به عنوان هاي مختلف شغلي اطلاق مي شود، نظير مدير عامل، رئيس، مالک، رئيس هيئت مديره، مدير اجرائي، رئيس دانشگاه، رئيس دانشکده يا کارآفرينان برنامه ريزي توسعه. (ديويد، 1999).
چشم انداز: بيانگر تصويري واقعي است از آن چه که يک سازمان (مقصد گردشگري) مي خواهد در آينده به آن دست يابد (ديويد، 1999).
بيانيه مأموريت: جمله يا عبارتي است که بدان وسيله فلسفه وجودي سازمان مشخص و مقصود يک سازمان يا منطقه از مقصود سازمان يا منطقه مشابه متمايز مي شود (ديويد، 1999).
اهداف: هدف در برنامه ريزي، نهايتي است که برنامه ريزي به سمت و سوي آن جهت گرفته و منظوري است که سيستم برنامه ريزي براي آن سازمان يافته است (ديويد، 1999).
استراتژي: ابزاري است که مقصد گردشگري مي تواند بدان وسيله به هدف هاي بلند مدت خود دست يابد (ديويد، 1999).
نقاط قوت و ضعف داخلي: نقاط قوت و ضعف داخلي در زمره منابع و فعاليت هاي قابل کنترل قرار مي گيرند که مقصد گردشگري آن ها را به شيوه اي بسيار عالي يا بسيار ضعيف انجام مي دهد. مقصدهاي گردشگري مي کوشند استراتژي هايي را به اجرا درآورند که نقاط قوت داخلي آن ها تقويت و نقاط ضعفشان برطرف گردد (ديويد، 1999).
فرصت ها و تهديدات خارجي: مقصود از فرصت ها و تهديدات خارجي، رويدادها و روندهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، بوم شناسي، محيطي، سياسي، قانوني، دولتي، فن آوري، رقابتي و … است که مي توانند به ميزان زيادي در آينده به منطقه منفعت يا زيان برسانند. فرصت ها و تهديدات به ميزان زيادي خارج از کنترل است، از اين رو از واژه خارجي يا بيروني براي آن ها استفاده مي کنند. اصل اساسي مديريت استراتژيک اين است که مقاصد گردشگري بايد براي بهره جستن از فرصت هاي خارجي و پرهيز از اثرات ناشي از تهديدات خارجي يا کاهش دادن آن ها در صدد تدوين استراتژي هايي برآيند (ديويد، 1999).
فصل دوم :
مباني نظري تحقيق
1-2 مقدمه
برنامه ريزي فعاليتي بسيار منظم و رسمي است که از طريق آن جامعه دچار تغيير مي شود. برنامه ريزي توانايي تجزيه و تحليل و ارزيابي شرايط و ظرفيتي براي تفکر ابتکاري به منظور استخراج راه حل هاي رضايت بخش مي باشد.(گودال.1987) به طور کلي برنامه ريزي براي توسعه گردشگري به همان اندازه ضرورت دارد که برنامه ريزي براي هر توسعه ي ديگر لازم است. از آنجايي که گردشگري مي تواند به طور مستقيم و غير مستقيم منافع اقتصادي، منافع مختلف اجتماعي و فرهنگي را ايجاد نمايد، بنابراين برنامه ريزي براي تعيين نوع و سطح بهينه از گردشگري که تاثيرات منفي را نداشته باشد لازم است. برنامه ريزي براي تجديد حيات و يا توسعه مناطق گردشگري به شدت ضروري مي باشد. در نهايت برنامه ريزي پايه اي منطقي را براي شروع عمليات توسعه فراهم مي کند و براي سرمايه گذاري هاي بخش دولتي و خصوصي مهم است (اينسکيپ.1991).
اين تحقيق با تاکيد بر رويکرد برنامه ريزي راهبردي مي تواند منابع گردشگري، سازمان ها، بازارها و برنامه هاي مقصد مورد نظر را مورد بررسي قرار دهد. در واقع بيشتر جنبه عملياتي دارد و بر روي شناخت، تطبيق و تحليل موضوعات ضروري و اضطراري تاکيد دارد. اهميت آن از اين جهت است که جنبه هاي اقتصادي ، زيست محيطي، اجتماعي و سازماني را مورد بررسي قرار مي دهد. هدف اصلي در استفاده از رويکرد برنامه ريزي راهبردي، تطبيق منابع منطقه با تهديد ها و فرصت هاي محيط و در کنار ان شناخت نقاط قوت و نقاط ضعف خواهد بود. بطوري که ماندگاري و پايداري دراز مدت منابع حاصل شود. تجزيه و تحليل وضع موجود اين امکان را به فرايند برنامه ريزي توسعه گردشگري شهرستان تکاب مي دهد تا بر مبناي واقعيت هاي جاري و حاکم بر وضع موجود عوامل را شناسايي نموده و پايه اي عيني براي برنامه ريزي راهبردي، ساختاري، عملياتي تعيين نمايد. برنامه ريزي راهبردي در مقايسه با ساير رويکردها ، قابليت انطباق بيشتري با شرايط بحراني دارد. اين قابليت از آنجا ناشي مي شود که اين برنامه ريزي دغدغه يافتن نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهديدها را دارد و دائما در حال بررسي موضوعات مهم و راهبردي سيستم و محيط سيستم است.
2-2 گردشگري
1-2-2 تعاريف گردشگري
گردشگري به طور كلي به علت خصلت بين رشتهاي خود قابليت نگرشهاي متفاوت را دارا ميباشد، كه خود سبب ارائه تعاريف بسياري از آن گرديده است. در تعاريف اوليه بيشتر بر بعد فاصله تأكيد گرديده و گردشگران بر مبناي فاصلهاي كه از محل مسكوني داشتند، طبقهبندي ميشدند. به گونهاي كه كميسيون ملي گردشگري آمريكا (1973) در تعريف گردشگري داخلي فاصله پنجاه مايل را در نظر گرفته كه دربر گيرنده تمامي سفرها به جز سفر براي كار ميشد (گارتنر18، 1996: 5). تعاريف فاصلهاي صرف نظر از خطا و اشتباهات، تنها به اين دليل كه كميتي اقتصادي و آماري را براي پديده گردشگري آماده ميكند، مورد قبول واقع گرديد. در حالي كه اين تعاريف فاصلهاي به تنهايي نميتوانست گردشگري را به خوبي توصيف كند. آنها تنها بر جنبه تقاضا تأكيد داشتند و عرضه و همچنين اثرات ناشي از گردشگري را ناديده ميگيرند. از اين رو گردشگري به تعاريف ديگري احتياج پيدا ميكند. بر اين مبنا تعاريف ديگري ارائه ميگردد كه هر يك از آنها در ابعاد مختلف، گردشگري را توصيف ميكنند. در بعد جغرافيايي گردشگري زماني از فعاليتگذران اوقات فراغت يا تفريح كه مستلزم غيب شبانه از مكان مسكوني عادي است تعريف ميشود (اسکينر19، 1990: 280). از بعد اجتماعي نيز تعريف گردشگري، فصل مشترك بين زندگي عادي ساكنان بومي و زندگي غيرعادي گردشگران را دربر ميگيرد (برنارد20، 1996: 552). اين دو تعريف خود نشان تمايز مابين تعاريف مختلف از گردشگري است. كه هر يك بر گرفته از آيتمهاي مورد نظر در مطالعات گردشگري ميباشند.
بعضي از تعاريف نيز سعي نمودند هم پوشي عوامل مختلف را در توصيف گردشگر در نظر گيرند. به گونهاي كه كولتمن در تعريف خود بعد فاصله و جنبههاي اقتصادي را مدنظر دارد. او گردشگري را مسافرتي كوتاهمدت كه از نقطهاي شروع و در نهايت به همان نقطه باز ميگردد و در طول مسافرت بر اساس يك برنامه و سفر خاص، از مكانها و جاهاي متعدد ديدار ميشود و مبالغ زيادي ارزي كه گردشگران خرج ميكنند، عايد كشور ميزبان ميگردد، تعريف نموده است (ميشل21، 1989: 3). همچنين در تلاشي ديگر با در نظر گرفتن بعد تجربه و انتخاب آگاهانه و از روي اختيار، گردشگري مسافرتي داوطلبانه و موقتي كه به علت بهرهگيري از چشماندازهاي تازه و تجربيات جديد در يك سفر نسبتاً طولاني شكل ميگيرد، تعريف شده است (مونلي22، 1990: 4).
همراه با تقسيمبندي مسافرتها نگرش كلنگر در چارچوب مطالعات سيستماتيك، همه اجزاي گردشگري، كاركردها و ساختارهايش در ارتباط با هم و شيوههاي كه تحت تأثير قرار داده يا تحت تأثير قرار ميگيرد و اشكال و عوامل مرتبط با آن مورد مطالعه قرار گرفت (برنارد،1996: 558). گردشگري در اين چارچوب اينگونه تعريف مي شود:گردشگري مجموع پديدهها و ارتباطهاي ناشي از كنش متقابل ميان گردشگران، سرمايه، دولتهاي ميزبان، جوامع ميزبان، دانشگاهها ي جامعه و سازمانهاي غيردولتي، در فرآيند جذب، حملونقل،پذيرايي و كنترل اين گردشگران و ديگر بازديدكنندگان ميباشد (وارور23، 2000: 3). از ديگر تعاريف گردشگري مي توان به تعاريف فني اشاره کرد که توسط سازمان جهاني گردشگري (WTO) ارائه گرديده است. اين تعاريف براساستمايز قائل شدن در رويکرد به مکان بازديدتقسيم بندي را پيرامون گردشگري در ابعاد مختلف انجام داده اند،که به صورت زير مي باشد (سازمان جهاني گردشگري، 1993: 10-1).
• گردشگري عبارت است از فعاليت هاي افرادي که براي استراحت ، کار وديگر دلايل به خارج از محيط سکونت معمول خويش سفر کرده و حداکثر براي يک سال متوالي در آنجا اقامت مي کنند.
• گردشگري داخلي (يا بومي ): اشخاص مقيم يک کشور که حداکثر براي مدت 12 ماه به محلي در کشور خودشان که خارج از محيط معمول زندگي آنها مي باشد، سفر کنند و هدف اصلي آنها از اين سفر انجام کاري نيست که سرانجام آن دريافت مزد از محل مورد بازديد باشد.
• گردشگري خارجي (يا بين المللي ) : افرادي که براي حداکثر مدت 12 ماه به کشوري که که محل اقامت معمول آنها نيست وخارج از محيط معمول زندگيشان قرار دارد، سفر کنند و هدف اصلي آنها از اين بازديد انجام کاري نيست که سرانجام اش دريافت مزد از کشور مورد بازديد باشد.
2-2-2 بررسي اثرات گردشگري
در اين بخش به بررسي اثرات مثبت و منفي گوناگون گردشگري در ابعاد اقتصادي، اجتماعي و محيطي مي پردازيم.
1-2-2-2 اثرات اقتصادي توسعه گردشگري
نتايج مطالعات بيانگر اين واقعيت است که به دليل ضعف بنيه مالي در اکثر موارد براي سرمايه گذاري در ساخت هتل ها، فروشگاه هاي بزرگ و ساير زيربناهاي مورد نياز گردشگري ساکنان غيربومي يا خارجي وارد صحنه شده و اقدام به سرمايه گذاري مي کنند و حتي اجناس مورد نياز گردشگران را از ساير مناطق به آنجا وارد مي کنند (تسوم24، 2001: 239). کينگ و همکارانش از بعد ديگر نيز به بررسي ديدگاه ساکنين پرداختند؛ آن ها معتقدند کساني که از فعاليت هاي گردشگري منافع شخصي کسب مي کنند آن را خيلي مثبت ارزيابي مي نمايند، اما کساني که منافع شخصي عايدشان نمي شود نگرشي منفي به آن دارند (کينگ و همکاران25، 1993: 445).
مک انيترير26 (1993) نيز در بخش هاي مختلف کتاب خود، جنبه هايي از تأثيرات منفي اقتصادي گردشگري ياد کرده است که در يک جمع بندي مي توان به موارد زير اشاره نمود:
– تمرکز بيش از حد فعاليت هاي گردشگري در يک شهر ممکن است منجر به نابودي يا زوال ساير فعاليت هاي اقتصادي شود و عدم تعادل را به وجود آورد.
– گردشگري ممکن است شاغلين بخش هاي ديگر اقتصادي را به صورت پاره وقت به خود جذب کند. بنابراين گاه در برخي جوامع نقش کمي در کاهش بيکاري به صورت کلي خواهد داشت.
در ميان تأثيرات منفي گردشگري بر ابعاد اقتصادي، بايد تأثيرات مثبت اقتصادي توسعه گردشگري را در نظر قرار داد در زير برخي از موارد آورده مي شود:
– سرمايه گذاري در گردشگري شهري موجب توسعه ساير بخش ها نيز مي شود. به عنوان نمونه بهبود خدمات محلي مانند شبکه ارتباطي و برق با گردشگري در ارتباط است.
– افزايش صادرات پنهان
– افزايش درآمد دولت از بابت ماليات
– افزايش ارزش املاک براي مالکين اراضي و املاک واقع در مناطق محروم (هارسل27، 1994).
2-2-2-2 اثرات اجتماعي توسعه گردشگري
تأثيرات منفي اجتماعي گردشگري، در دهه هاي گذشته به ويژه از انتهاي دهه 1960 ، بعد از شکل گيري پديده گردشگري انبوه ايجاد شد. استدلال اين جريان هاي فکري اين بود که پديده گردشگري شکل جديدي از امپرياليسم محسوب مي شود که منجر به اضمحلال فرهنگي- اجتماعي و ارزش ها و باورهاي سنتي جوامع ميزبان مي شود و ارمغاني جز انواع بحران هاي اجتماعي و تبليغ مصرف گرايي ندارد (گي28، 1994). ولي رشد و توسعه سريع صنعت گردشگري، و به موازات آن شکل گيري سازمان هاي مختلف بين المللي، ملي، غيردولتي و غيرانتفاعي از يک طرف و توسعه تحقيقات گردشگري در قالب پژوهش هاي علمي و رشته هاي جديد دانشگاهي از طرف ديگر، تمايلات ضد گردشگري را بسيار کم رنگ نمود (هانسن29، 2002).
گي نيز درباره اثرات مثبت اجتماعي توسعه گردشگري چنين مي نويسد (گي، 1994):
– تشديد علاقه به رونق حيات زبان محلي و کاربرد بيشتر اين زبان.
–
