
ناداني و دارايي برتر از دارايي عقل براي انسان وجود ندارد.119 تلاش در جهت دستيابي به آن مقدار از عقل و دانايي كه اكتسابي است و با آن از ناداني رهايي مييابيم، مورد سفارش اهلبيت( ميباشد. طبق روايتي نوراني از امام صادق( عقل چيزي است كه با آن خداوند عبوديت گردد و بهشت با آن بهدست آيد.120 مطلوبيت علمآموزي تا آنجاست كه سلوك در طريق علم و معرفت همان سلوك طريق قرب به حق و مسير بهشت و سعادت ابدي شمرده شده است.121 در روايات فراواني با تعابير تكاندهندهاي تأكيد شده كه انسان يا بايد عالم باشد يا در مسير علمآموزي؛ و بودن در غير اين دو حال موجب خسران، جهنم و سقوط بهسوي شقاوت است. امام صادق( فرمودند: دوست ندارم جواني از شما را ببينم مگر آنكه در يكي از اين دو حال صبح كند يا عالم باشد يا متعلم.122
فضيلت دوستي با علما و رفت و آمد و مراجعه با آنها، ثواب نگاه به عالم يا درب منزل عالم و ثواب مذاكره و مجالست با علما همگي از ادله عمومي لزوم تعلم و سلوك نزد عالم رباني است.123 آموختن و نشر علم با كتابت و فضيلت كتابت نيز در تعاليم اهلبيت( هرگونه بيتوجهي به كتاب و كتابخواني به بهانه پيمودن راه دل و دستيابي به علوم لدني را در سلوك شيعي از آفات و كجفهمي برخي سالكان و مردود ميداند. عنوان بصري به دليل عدم توجه به اين نكته، در ابتدا از شرفيابي به محضر امام صادق( محروم گرديد و اين محروميت براي آمادگي روحي براي درك معارف بود. اين علمآموزي از محضر امام تنها براي مجاورين نبود، بلكه عامه مردم و دانشمندان شيعه از ساير بلاد براي تشرف به محضر امام و كسب دانش از ايشان مسافرت ميكردند بهتدريج مسافرت براي شنيدن حديث در ميان دانشمندان مرسوم شد و ديدار امام( و شنيدن حديث از ايشان همانند شنيدن حديث از پيامبراكرم( فضيلت محسوب گرديد. علما و راويان در كوفه و مدينه بيشترِ روايات اهلبيت( تا امام صادق( را در اختيار داشتند و در حوزههاي بغداد و قم بيشتر روايات امام رضا( تا امام عسكري( در اختيار راويان و شيعيان بود، البته ارتباط محدثين اصحاب ائمه( از طريق مسافرت باعث انتقال علوم و احاديث ميگرديد.124
از آنجا كه خلفا و حاكمان، آگاهان به فقه و حديث و سنت را به برخي كارهاي ديواني و اداري ميگماشتند، لذا چه بسا برخي براي دستيابي به مناصب دولتي به علوم حديث و فقه ميپرداختند. اما از آنجا كه بيشتر پيروان اهلبيت( تعاملي با خلفا نداشتند و بلكه بهخاطر اين ارتباط تحت تعقيب بودند، لذا علمآموزي آنها كمتر به انگيزههاي دنيوي آلوده بود، لذا هدف بسياري از راويان و دانشمندان شيعه از تعليم علوم اهلبيت( اشتياق معنوي به فراگيري معارف بود.
بسياري از معارف و اسرار معنوي از اهلبيت( در غالب دعا، مناجات، يا دستورالعمل سلوكي توسط اصحاب خاص ايشان گزارش شده است. كميل بن زياد نخعي از اصحاب سرّ اميرالمؤمنين( گويد: امام دست مرا گرفت و به جبان ناحيهاي بيرون شهر كوفه برد، بر زمين نشست و آهي كشيد و سپس فرمودند: اي كميل! آنچه را براي تو گويم حفظ كن؛ دلها ظرفهايند و بهترين آنها، وسيعترينشان است، مردم سه دستهاند: عالم رباني، متعلم در راه نجات و دسته سوم همج رعاع كه متابعت كنند هر آوازي را و ميل كنند با هر بادي كه ميوزد؛ زيرا نه به نور علم باطني قلب را روشنايي داده و نه به ركن وثيقي كه هادي و مرشد ايشان بوده باشد التجا بردهاند.125
محمد بن ذكوان مشهور به سجاد گويد: در ماه رجب خدمت امام صادق( رسيدم، به ايشان عرض كردم: اين ماه رجب است، به من دعايي تعليم فرماييد تا خداوند با آن نفعي به من رساند ـ از آنجا كه ايشان فرد لايقي بوده و در احوال او آمده است كه از كثرت سجده به سجاد معروف بود و آنقدر درسجده گريست تا نابينا شد ـ امام فرمودند: بنويس، سپس دعاي معروف ماه رجب(يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ) را به ايشان تعليم نمودند. محمد بن ذكوان گويد: امام اين دعا را خواند و با دست چپ محاسن خود را گرفته بود و با دست راست التجاء ميكرد، در حالي كه پشت دست حضرت از اشك پر شده بود.126
شيوه آموزش و تعليم معارف نيز به شيوه سماع، املا و قرائت بود، شاگردان در محضر امام به شكل جلسات پرسش و پاسخ حاضر ميشدند و آنچه ميخواستند را ميپرسيدند و پاسخ امام را مينوشتند و محصول به صورت كتابچه تدوين ميشد. البته برخي آن را بهخاطر ميسپردند و در فرصت مناسب آن را مينوشتند، اما برخي نيز در همان جلسه با نوشتافزار حاضر ميشدند و عين الفاظ امام را مينوشتند مانند زراره. 127 از گزارش عبدالله بن جندب معلوم ميشود كه امام رضا ( خود مكتوباتي داشته و رساله در عقائد و فضائل اهلبيت( دارد.128 گاهي نيز در جلسات خصوصيتر كه تعداد كمتري راه مييافتند به شيوه املا بود كه امام مطالب را بهگونهاي املا ميكردند كه حاضران مينوشتند. ابوبصير گويد نزد امام صادق( رفتم فرمودند هم اينك گروهي از بصره اينجا بودند مطالبي پرسيدند و پاسخ آن را نوشتند، سپس به ابوبصير سفارش كردند شما نيز مطالب را بنويسيد چرا كه شما نميتوانيد آموختههاي خود را نگاه داريد، مگر آنكه بنويسيد.129 سفيان ثوري گويد بعد از اتمام حج به زيارت امام صادق( رفتم و حضرت مطالبي فرمود، سپس فرمودند آيا با خود چيزي داري كه بنويسي؟ گفتم آري؛ فرمودند بنويس و سپس مطالبي فرمودند و من نوشتم.130
مراكز تعليم
مسجد: مسجد نخستين پايگاه و نهاد براي تعليم و تربيت در اسلام و بهترين جايگاه براي اجتماع مسلمانان بود بسياري از خطبه ها، تعاليم و مناجاتهاي اميرالمؤمنين( و ساير اهلبيت( توسط اصحاب معنوي ايشان در مسجد اخذ و روايت شده است. البته شيعيان به دلايل سياسي و محدوديت از طرف حكومت از مساجد بزرگ و جامع كمتر براي تدريس و تعليم بهره ميبردند. اين مساجد معمولاً زير نظر دولت اداره ميشد و حاكمان مخالف تشكيل جلسات شيعيان در آن بودند. دانشمندان طبقه اكثريت نيز محتوا و مطالب مطرح شده در مجالس شيعه را بدعت شمرده برنميتافتند، لذا شيعيان براي خود مساجد خاصي داشتند. بعدها مسجد كوفه، مرقد مطهر امام علي(، امام كاظم(، امام رضا( و امامزادگان به تدريج به پايگاههاي مهم علمي شيعيان تبديل شدند.
خانه: شيعه بهعنوان گروه اقليت در تمام دوره معصومين و مدتها بعد از آن در محدوديت و تقيه به سر ميبردند و ترجيح ميدادند در مجالس خصوصي به تعليم و تعلم بپردازند. منزل امامان( محل برگزاري مجالس درس امامان بود. بسياري از شاگردان و راويان گويند كه به منزل امام رفتم و اين مطلب را فرمودند. در بحث معارف عرفاني اهلبيت( نيز اين مسئله كتمان و سري بودن بيشتر بود. در اين موارد بايد علاوه بر مخالفان از دوستان و پيرواني كه تحمل اين مطالب را نداشتند نيز مخفي ميماند، لذا برخي اصحاب سرّ و ابواب و اهل دل از شيعيان بهصورت خصوصي و سري به محضر امام ميرسيدند و در مجالس عمومي بايد منتظر ميماندند تا مجلس از اغيار خالي شود. كميل بن زياد دعاي حضرت خضر كه بعدعا به دعاي كميل مشهور شد به صورت خصوصي از محضر امام دريافت كرد. عنوان بصري در منزل امام حديث ماندگار عنوان بصري را از امام به ميراث گذارد. همچنين مفضل بن عمر با چند جلسه خلوت در محضر امام حديث توحيد مفضل را ماندگار كرد.
حوزهها: با انتقال مركز خلافت اميرمؤمنان( از مدينه به كوفه و نهضت كربلا و حوادث پس از آن كمكم كوفه را كانون سياسي و فرهنگي شيعه كرد، مسجد كوفه مركز فقه و حديث شيعه بود. خاندانهاي شيعه به شكل توارثي به نشر تعاليم شيعه پرداختند، مانند خاندان آلاعين، آلشعبه، آلابيجهم؛ با تأسيس بغداد فعاليتها از كوفه به بغداد منتقل شد، حوزه بصره هرچند غيرشيعي بود و تعاليم غيرشيعي بر آن چيره بود و مكتب فقهاي سبعه مدينه بود، اما تعاليم اهلبيت( بويژه امام علي(، با واسطه افرادي چون حسن بصري منتقل ميشد. مرقد كاظمين( در غرب بغداد سبب مسافرت برخي شيعيان به آن شد و برخي محلهها رنگ شيعي گرفت، مانند كرخ كه در قرن سوم و چهارم از مراكز اصلي فرهنگ شيعه بود. در اواخر قرن چهار شيعه و حنابله از فرقههاي غالب در بغداد بود.131 وجود نواب اربعه در بغداد از عوامل رونق شيعه در عصر غيبت در آن بود صاحبان كتب اربعه با حوزه بغداد در ارتباط بودند، لذا بغداد از قرن سه تا پنج محل تمركز علوم اهلبيت( و فقه جعفري بود. ابنقولويه قمي، شيخ مفيد، سيد رضي، سيد مرتضي و شيخ طوسي يكي پس از ديگري رياست حوزه بغداد را برعهده داشتند. با هجرت شيخ طوسي از بغداد به نجف در اواسط قرن پنجم، حوزه نجف رونق گرفت. قم بهويژه از دوران امام رضا( پايگاه تشيع و شاهد حضور شاگردان ائمه بوده است. فشارهاي عباسيان، يكي از علتهاي انتقال شيعه از عراق به ايران بود. قم در تمام قرن سوم هجري پايگاه شيعيان و مركز نشر تعاليم اهلبيت( بود. از خاندانهاي مهم در قم اشعريان بودند. حوزه ري از زمان امام باقر(، همواره محل حضور تعدادي از شاگردان ائمه( بود. خاندان بابويه بر گرايشات شيعي ميافزود.132
منابع و متون عرفان اهلبيت(: در بررسي تعاليم سلوكي اهلبيت( در درجه اول سيره عملي و برنامه سلوكي ايشان بهترين منبع براي دستيابي به اين مطلوب است. پس از آن ادعيه و مناجاتهاي133 ايشان حامل بخش اعظم تعاليم عرفاني ايشان است. سخنان و احاديث نقل شده در زمينه احوال و مقامات و سيروسلوك منبع ديگري براي اين تحقيق خواهد بود. مجموعه منابعي كه ذكر شد در ميراث شيعه ماندگار گرديده كه به آن ميپردازيم.
الف: سخنان، ادعيه و مكتوبات امامان كتابهايي منسوب به اهلبيت( يا گردآوري شاگردانشان، گزارش شده است كه برخي از آنها موجود و برخي تنها در منابع تاريخي از آن گزارش شده است. نهج البلاغه، مجموعهاي از خطبهها، نامهها و حكمتهاي امام علي( كه شامل تعاليم معنوي و مواعظ اخلاقي نيز هست. صحيفه سجاديه، مجموعه از دعاهاي املا شده توسط امام سجاد( براي فرزندان خود امام باقر( و زيد شهيد است. در اين ادعيه مضامين عالي عرفاني و تربيتي وجود دارد از آن به زبور آلمحمد( ياد شده است. صحيفه كامله شامل پنجاه و چهار، دعا است. از ميراث ماندگار عرفاني امام سجاد( ميتوان از زبور آلمحمد( صحيفه سجاديه اخت القرآن نام برد. مصباح الشريعة و نيز تفسير عرفاني قرآن دو منبع عرفاني منسوب به امام صادق( است. روايات، ادعيه، مناجاتها، خطبهها و نامههاي فراوان بهجا مانده از اهلبيت( ميراث ماندگار و ذخائر عرفاني ذيقيمتي است كه توسط راويان و اصحاب معنوي ايشان گردآمدند. از اين جمله دعاي كميل، مناجات شعبانيه و مناجات مسجد كوفه از امام علي(، دعاي عرفه134 امام حسين(، دعاي طولاني و پر محتواي سحرهاي ماه رمضان كه به نام راوي آن ابوحمزه ثمالي شهرت يافته و نيز پانزده مناجات عرفاني مشهور به دعاي خمسةعشر و ادعيه ديگري از امام سجاد( كه بعدها در تكميل صحيفه سجاديه با عنوان صحيفه جامعه سجاديه گردآوري شد، زياراتي عرفاني و معنوي از اهلبيت( چون زيارت امين الله، زيارت جامعه كبيره، زيارت وارث، بخشي از اين ميراث معنوي اهلبيت( هستند.
ب: جوامع روايي: پس از غيبت كبري شاهد تدوين مجموعههاي روايي مهم شيعي هستيم. مجموعههاي ارزشمندي از جوامع روايي كه در خود احاديث و ادعيه و مطالب عرفاني از اهلبيت( را گنجانده است. نظير اصول كافي، توحيد صدوق، اقبال الاعمال، عوالي اللئالي، الوافي، محجة البيضاء، بحار الانوار.
ج: جوامع عرفاني علماء شيعه: كتب و رسائلي با محتواي عرفاني و ناظر به معارف معنوي اهلبيت( بخشي ديگر از منابع عرفاني شيعه است، آثاري چون جامع الاسرار، المجلي، مشارق انوار اليقين، عدة الداعي، التحصين (ابنفهد حلي)، زاد السالك، كلمات مكنونه، تشويق السالكين، فصل الخطاب، بحر المعارف، طرائق الحقائق، لطائف العرفان، ميزان الصواب، تذكرة المتقين، لب اللباب، رساله سير سلوك بحرالعلوم، رساله في الاخلاق (شيخ حسين بحراني)، رساله لقاء الله همچنين شرح عرفاني احاديث، زيارات و ادعيه مانند شرح نهج البلاغه ابنميثم، شرح زيارت جامعه درودآبادي، شرح اصول كافي ملاصدرا، شرح توحيد
