
فرمودند: «اي سدير، همانا به مردم دستور داده شده كه بيايند به اين سنگها طواف كنند و سپس نزد ما آيند و ولايت خود را به ما اعلام دارند و اين قول خدا است كه فرمودند: (و به راستي من بسيار آمرزندهام براي كسي كه توبه كند و ايمان آورد و كار خوب كند و سپس رهبري شود).470 آنگاه به سينه خود اشاره كردند و گفتند: يعني به سوي ولايت ما رهبري شود. سپس فرمودند: اي سدير، من كساني را كه از دين خدا جلو گيرند، به تو مينمايم و نگاهي به ابوحنيفه و سفيان ثوري انداخت كه در آن روز حلقههايي در ميان مسجد الحرام تشكيل داده بودند و فرمودند: آنانند كه سد راه دين خدايند بيرهبري از طرف خدا و بيدليل روشن بر پيشوايي و گفتار خود، اگر اين خبيثها در خانه خود نشينند، مردم بگردند و كسي را نيابند كه به آنها از طرف خدا و رسولش خبر دهد آن وقت نزد ما آيند و از طرف خدا تبارك و تعالي و رسولش به آنها خبر دهيم.»471
تولي و تبري شرط سلوك: بيشك يكي از ويژگيهاي شاخص و از تمايزات اساسي عرفان شيعه، جايگاه تبري و تولي در سيرو سلوك معنوي است. پذيرش ولايت اهلبيت( و تولي به ايشان و تبري از دشمنان ايشان موجب پاكي طينت، طهارت باطن، تزكيه قلب و تقرب الي الله ميگردد.472 تولي و تبري يعني پذيرش ملاك و ميزان بودنِ عقل و نقل معصوم و انكار هر آنچه مخالف با آن است. ولايت از شروط طولي قبول عبادت است و هيچ عبادتي بدون تولي معصومين( مقبول نخواهد بود، پذيرش ولايت ايشان و ايمان به لزوم نصب آنان از طرف خداي سبحان و مظهريت آنها براي خداوند از اصول دين ميباشد.
جايگاه تولي و تبري اهلبيت( در سلوك را در معارف اهلبيت( در زيارت جامعه، آلياسين، عاشورا و مانند آن بايد جستجو كرد. اين سنخ از زيارات به وظائف سالكان در برابر ايشان و بيان شيوهاي سلوك ولايي و به مدد تولي ايشان و دوستان ايشان و تبري از دشمنان و ياريكنندگان اين دشمنان است. به تصريح فقراتي از اين زيارات تقرب الي الله كه غايتالقصوي سالكان است، با موالات ايشان و دوستان ايشان و برائت و بيزاري از دشمنان ايشان است.473 پيامبر اكرم( و اوصياء او طريق الي الله، صراط اقوم، باب الله و كشتي نجات هستند.474 كه از اين طريق بايد به وصول الي الله رسيد.475 كه تنها با ملازمت با ايشان ميتوان به مقصد رسيد و پيشافتادگان از مسير خارج شدهاند و عقبماندگان از ايشان به تباهي و بيراهه ميروند،476 اهلبيت( كشتي نجات را ميمانند كه آنكه بر آن سوار شد ايمني يافت و كسي كه آن را ترك كرد غرق شد.477 شقاوت و سعادت در مخالفت و اطاعت از ايشان نهفته است.478
جايگاه سلوكي محبت اهلبيت(: امام صادق( فرمودند: كسي كه ما اهلبيت را دوست بدارد و اين محبت در قلب او محكم گردد، چشمههاي حكمت بر زبان او جاري شود و ايمان در قلب او تازه گردد.479 زهد در دينا، حرص بر عمل، پاكدامني در دين، رغبت در عبادت، توبه پيش از مرگ، شادابي در شب زنده داري، نوميدي از آنچه دست مردم است، بغض دنيا برخي آثار سلوكي محبت به اهلبيت( در سخن پيامبر اكرم( به ابوسعيد خدري است.480 امام باقر( فرمودند: «هر كه ما اهلبيت را دوست بدارد و بر شناختش از ما بيفزايد، هيچ مسألهاي را از ما نميپرسد و هيچ حقيقتي را از ما درخواست نميكند مگر آن كه پاسخ آن را در جانش القاء ميكنيم.»481
اكسير محبت در سلوك و تبديل سير به طير و سلوك به جذبه بر سالكان پوشيده نيست. محبّت به خدا و خوبان خدا، تواني به سالك ميبخشد كه به اسراري از معرفتالله و دست مييابد. چنان كه امام صادق( فرمودند: خداوند به اهل محبّت خويش توان معرفت خود را عطا فرمود.482 از سويي حب خوبان خدا، حب خدا و موجب قرب الي الله است. امام سجاد( در مناجات محبين به درگاه خدا عرضه ميدارد: «خدايا عشق و محبّت خودت و دوستي آن كه هواخواه تو است و محبّت هر عملي كه مرا به قرب تو واصل ميسازد را از تو طلب ميكنم، و درخواست دارم كه خودت را در نزد من از هر چه جز تو است محبوبتر سازي.»483 محبت، فرد مُحب را به همساني با محبوب سوق ميدهد. و انگيزه وصل را در او زنده ميدارد و او را از گناهان بازمي دارد و در نهايت او را به رضوان الهي ميكشاند.484 روايت مشهور «حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ»485 حاكي از اين است كه اكسير حب تمام گناهان و بديها را تطهير ميكند؛ پس اگر كسي در قلبش، محبت اولياء خدا، بويژه محمد و آل محمد را داشت، اگر آلوده هم بشود، اين آلودگي پاك شدني و تطهير شدني است و محبت به اولياء مانع از اين ميشود كه آلودگي حقيقت وجود او را بگيرد.
صلوات و سلوك: پاكي طينت، طهارت ارواح، پاكسازي جان و كفّارهي گناهان آثار صلوات همراه با ولايت اهلبيت( است كه در فراز بلندي از زيارت نوراني امام هادي(، زيارت جامعه كبيره بيان شده است: جَعَلَ صَلاَتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَتِكُمْ طيِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَاوَ تَزْكِيَة لَنَا وَ كَفَّارَة لِذُنُوبِنَا. صلوات اكسيري است كه طينت و خلقت آدمي را پاك ميكند، روح را پاك ميكند. در روايات فراواني بيان شده كه حتي انبياء و امم سابقه نيز به مدد اين صلوات بر اهلبيت( مقامات نهايي سلوكي را طي ميكردند. امام هادي فرمودند: خداوند حضرت ابراهيم( را به خاطر كثرت صلوات بر محمد و آل او، خليل خود برگزيد.486 حضرت يوسف( در چاه كنعان با هديه آسماني جبرييل يعني صلوات بر محمد وآل او از چاه نجات يافت. بله «موسي اينجا به اميد قبسي ميآيد»،487 عيسي اينجا به اميد نفسي ميآيد، انبياء جملگي، اينجا به اميد مددي ميآيند. در حديث آمده است كه كسي كه بر پيامبر صلوات بفرستد خداوند در هزار صف از ملائكه بر او درود ميفرستد و همه عالم بر او صلوات ميفرستند.488 بر محقق زيرك و آشنا با فرهنگ اهلبيت( پوشيده نيست كه صلوات ملائكه بر انسان، نوعي بالا بردن و مدد سلوكي ـ و نه صرف تشويق و تشريفات ـ است.
زيارت معصوم و نقش سلوكي آن: يكي از آموزههاي سلوكي در تعاليم اهلبيت( زيارت قبور است. زيارت به معناي «قصد» است و در عرف يعني قصد كردن زيارتشونده براي اكرام و تعظيم او و طلب انس گرفتن با او است.489 رفتن به قبرستان و زيارت اموات به طور عام داراي تأثيرات معنوي بوده و يكي از دستورات سلوكي اهل معرفت است. ياد مرگ، زهد و پارسايي، دلكندن از دنيا و رويآوردن به آخرت برخي از تأثيرات عمومي زيات قبور است.
در اين ميان زيارت قبور مؤمنين و اولياء و در رأس آن زيارت مرقد و مضجع انبياء و اوصياء ايشان، بويژه نبي اكرم( و اهلبيت( او تأثيرات ويژه سلوكي دارد.490 در زيارت شريف جامعه كبيره كه سلوك معنوي با زيارت معصوم در آن متبلور است، ميخوانيم: «به شما پناه جویم و شما را زیارت کنم و به قبرهای شما پناه آرم و شما را بدرگاه خدای عزوجل شفیع آرم و بوسیله شما به پیشگاهش تقرب جویم و شما را در همه حال، پیش روی خواسته و حاجات و ارادهام، قرار دهم.»491 رفتن به زيارت مشاهد اولياء از اقسام هجرت صوري بلكه هجرت معنوي است. كسي كه از خانه خويش خارج شده به سوي خدا و رسولش هجرت كند سپس در بميرد پاداش او با خداوند است.492 انبياء و اولياي الهي بويژه ائمه معصومين( احاطه و تصرف در اين عالم دارند و لذا سالك هنگام زيارت مزار اولياء الله، متوجه باشد كه نفوس طيبه اولياء با مفارقت از اين جسم مادي، غلبه و احاطه قويتر به عوالم دارند و تصرفاتشان در اين عالم مادي، بيش از سابق ميشود و بر احوال زائرين، اطلاع و اشراف دارند، و ايمان داشته باشد كه ايشان كلام ما را ميشنوند و سلام زائر را پاسخ گويند و گرچه گوش ما از شنيدن كلام ايشان بسته است.493
گفتار دوم: استاد سلوك
مراتب سالكان: يكي از مباحث جذاب و كاربردي در سلوك عملي، طبقه بندي سائرين الي الله و تبيين جايگاه، مرتبه و مقام هر كدام از اين سائرين است. در اين دسته بنديها، طبقه نهايي سالكان، غالبا نزد عرفا همان انسانهاي كامل مكمل هستند كه توان دستگيري از ديگر سالكان را دارند و در اصطلاح استاد سلوك هستند.494 اهل معرفت سائرين الي الله را از منظرهاي متفاوتي رتبه بندي ميكنند كه هر كدام از اين تقسيمات و دسته بنديها ظرائفي از مباحث سلوكي را در بر دارد و در تبيين مباحث سلوكي سودمند و راهگشاست. قبل از هر چيز عرفا در يك دسته بندي كلي عموم مردم را به دو قسمت اهل شقاوت و اهل سعادت تقسيم ميكنند. به عبارت ديگر بخشي از مردم از جرگه سائران و سالكان طريق الي الله خارجند. و هيچ قدمي در سلوك ندارند كه از اين گروه با عبارات گوناگوني نظير اهل شقاوت، عوام، اهل دنيا و مانند آن ياد ميكنند. از اين صنف از بيخبران كه در فرهنگ قراني و عرفاني در حكم بهائم بوده و بيبهره از گوش و چشم و قلب معنوي هستند كه بگذريم ساير مردم در جرگه اهل عرفان و سلوك و سائرين الي الله محسوب ميشوند.
مبتدي و منتهي: سائرين الي الله در يك دستهبندي دوتايي به دو گروه مبتدي و منتهي تقسيم ميشوند. اين دسته بندي كه به نوعي طبقه بندي و ارزشگذاري بين سائرين ميباشد ناظر به اين معناست كه دستهاي از سالكان طريق معنوي در ابتداي راهند و دسته ديگر كه در مرتبه بالاتر قرار دارند، كساني هستند كه راه را به پايان برده و به مقصد بار يافته اند. مبتدي كسي است كه تازه عزم بر سلوك كرده و چه بسا به تبديل اخلاق مذمومه به اخلاق حسنه مشغول است و در آغاز راه سلوك است در مقابل منتهي كسي است كه راه سلوك را طي كرده و بر سلوك و دقائق آن اشراف دارد.495
يك بيان دقيق تر از وضعيت سائرين طريق در سير الي الله تقسيم سه گانه سائران به سه دسته مبتدي، متوسط و منتهي است. مبتدي همان كسي است كه اراده سير الي الله دارد و متوسط همان سالكي است كه به راه افتاده و هنوز در ميانه راه است و منتهي كسي است كه سير را به پايان برده بر تمام مراحل سير اشراف دارد. مبتدي بهرمند از بارقههاي بدون دوام و زودگذر از طرف حق تعالي است. متوسط احوال عرفاني بر او وارد شده و بر او غلبه دارد. اما منتهي داراي مقامات و احوال متمكن در خود است.496 نجم الدين كبري در تعبيري ظريف مبتدي را طفل اين راه و متوسط را پير طريق و منتهي را شيخ طريق معرفي ميكند.497
اهل معرفت مقامات عرفاني را بر اساس اين تقسيمات را ارزشگذاري كردهاند مثلا مقام زهد را به سه قسم تقسيم كرده اند: زهد مبتدي، زهد متوسط و زهد منتهي؛ همينگونه صبر را سه قسم كرده اند: صبر مبتدي و متوسط و منتهي.498 البته منظور عرفا از منتهي اين نيست كه چنين شخصي ديگر به پايان راه رسيده و ديگر نيازي به سير و تلاش نداردبلكه سير الي الله بي منتها است و انسان در هر حال سائر الي الله است همين معنا در تقسيم سائران به سالك و واصل لحاظ ميگردد واصل به معني تمام شدن سلوك و رياضت سير الي الله نيست.
عوام و خواص: تقسيم سائرين طريق به عوام و خواص نيز نوعي ارزشگذاري بر سالكان است. همچنين، مقامات و احوال عرفاني نيز بر اساس همين تقسيمات دسته بندي و ارزشگذاري ميشوند؛ مثلا توبه را به توبه عوام و توبه خواص كه دو درجه از توبه است، تقسيم كردهاند.499 منظور از عوام در متون عرفاني عوام از اهل سلوك است نه افرادي كه خارج از جرگه اهل سلوك و رياضت هستند، يعني عوام از خواص كه منظور سالكان مبتدي هستند كه در حال طي مقامات ابتدائي يعني مقامات مرتبه نفس يا همان مقامات اسلام هستند. (به زودي درباره مراتب مقامات بحث خواهد شد). قشيري در ذيل آيه «فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمَّا كانُوا يعْمَلُونَ» گويد: «از عوام از اعمال سؤال ميشود و از خواص از احوال پرسيده شود. عوام اهل عمل و در مرتبه تصحيح و اصلاح اعمال هستند در حالي كه خواص مشغول تصحيح احوال و خطورات باطني هستند.»500 به تعبير نجمالدين كبري «عوام بقدم مخالفت نفس و هوا و ترك شهوات و لذّات بر جادّه طاعت و فرمان شريعت و متابعت سنّت بمعاد بهشت و درجات آن ميرسند، كه «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوي فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِي الْمَأْوي». و
