
ميکنند به علت اينکه نتايج حياتي و مهم براي آنها در پي ندارد يا تکالیف جذابيتي ندارند و يا سخت و فراتر از توان آنهاست.
2ـ نگراني از شکست: افرادي که اعتماد به نفس ندارند از اينکه ديگران در مورد آنان چه فکري ميکنند نگرانند و ترجيح ميدهند تا ديگران عملکرد ضعيف و شکست آنان در انجام وظايفشان را ناشي از کمبود تلاش آنها بدانند و نه عدم تواناييشان.
3ـ افسردگي و عوامل خلقي: برای همه ما مواقعي وجود دارد که از نظر خلقي در شرايط مناسبي براي انجام يک کار نباشيم و اجراي آن را به بعد واگذار کنيم. در صورتي که اين روش يک واکنش منظم به تمامي شرايط و موقعيتها شود و فرد از جنبههاي مهمي از زندگي که لازم است به آن پرداخته شود طفره رود این روش ميتواند مشکل ساز باشد. افسردگي نيز از آنجا که به طور طبيعي علائق و انگيزه و انرژي واکنش به هر فعاليتي را ميکاهد با اهمال کاری در ارتباط است.
تمرد و طغيانگري: در مواردي که تکاليف به عنوان ناعادلانه، تحميلي و غيرضروري تلقي شود به دنبال خشم و تنفر از تکاليف فرد از انجام آنها تمرد کند و انجام آنها را به تعويق بيندازد (زیرمن69، 1989، به نقل از فراری و همکاران، 1994). فراری و الیوت (1994، به نقل از فراری و همکاران، 1994) اظهار ميکنند: کنترل شديد والدين مانع رشد توانايي خودتنظيمي و دروني کردن اهداف ميشود که در اين صورت اهمال کاری ميتواند شکلي از تمرد باشد.
تکانشگري و حواسپرتي: مون و ايينگورث (2007) اين بحث را مطرح کردند که افراد تکانشگر از آنجا که جذب تمايلات آني و در دسترس ميشوند و خودکامبخشيهاي فوري و آسان را بر پاداشهايي که در بلندمدت و با تلاش به دست ميآيد ترجيح ميدهند،بيشتر در معرض اهمال کاری هستند. در جايگاهها و موقعيتهاي آموزشي وقتي انجام يک تکليف شروع ميشود موضوعات حاشيهاي ديگري نيز فرد را احاطه ميکند. اين موضوعات و عوامل محيطي درصورتي که جذابتر و قويتر باشند ميتوانند تمرکز را از انجام تکاليف منحرف کنند.
فاکتورهاي محيطي: وسوسههاي واغواهاي محيطي در حين مطالعه و اجراي تکاليف (مثل تماشاي تلويزيون) سر و صدا و نامرتب بودن مکان مطالعه ميتواند روي انگيزه فرد براي مطالعه و به تبع آن بروز اهمال کاری مؤثر باشد. (استیل،2007)
مديريت زمان: افراد اهمال کار زمان لازم براي اجراي يک تکليف را کمتر از آنچه واقعا مورد نياز است تخمين ميزنند) شیرافکن، 1387).
لذت ناشي از کار کردن تحت فشارزمانی: کار کردن در يک زمان محدود (فرا رسيدن ضربالعجلها) موجب افزايش تنش در افراد ميشود که براي برخي افراد لذتبخش است. در صورتي که اين روش به صورت اعتيادآور استفاده شود، بر عملکرد فرد اثر نامطلوب ميگذارد (فراری و همکاران ،2007).
نمودار2-2. مدل استیل از علل اهمال کاری تحصیلی
پیشایندهای اهمال کاری
طبق تحقیقات مختلف عوامل چندی با اهمال کاری در ارتباط هستند. به نظر جانسون و بلوم (1995) دو عامل اصلی مرتبط با اهمال کاری عبارتند از : الف) روان نژندی که همبستگی مثبت معناداری با اهمال کاری دارد ب) وجدانی بودن که همبستگی منفی معنی دار با اهمال کاری دارد. به عقیده بریجز و ریگ70 (1997) اهمال کاری ، در بردارنده تفکر غیر منطقی است و میزان اهمال کاری خودگزارشی دانش آموزان با میزان تفکر غیر منطقی و خرده مقیاس اجتناب از مسأله رابطه دارد.
در خصوص پيشآيندهاي اهمال کاری محققان به عوامل مختلفي اشاره نمودهاند از قبيل اضطراب و وابستگي، ترس از ارزيابي منفي، عزتنفس پايين (فراري، 1992) ترس از شکست (اسکونبرگ،1992)، احساس شرم وگناه(فی و تانگنی، 2000، به نقل از شیرزادی،1389)، تنفر از کار، فقدان انرژي (سولومون و راثبلوم،1984) کمالگرايي(کاگان و همکاران، 2010) درماندگي آموخته شده (مک کين، 1994، به نقل از جوکار،1386) خودکمبيني، پائين بودن سطح تحمل و عصبانيت (اليس و نال، 1997، به نقل از فرجاد،1382).
همچنين خودکارآمدي پائين (کلاسن، کراوچک و رجالی71 ، 2008)و اضطراب بالا بطور معناداري اهمال کاری در فعاليتهاي روزمره و فعاليتهاي تحصيلي را پيشبيني ميکند . سبکهاي اسنادي بيروني و عقايد غيرمنطقي (بالکیس و دورو، 2007)، عقايد در خصوص زمان در دسترس وکمبود مهارتهای مدیریت زمان(لای و اسکونبرگ،1993) نمرات پايين، عدم خويشتن داري و خودتنظيمي (بالکيس و دورو، 2007) مهارتهاي مطالعه بيفايده و نامطلوب (هاول و واتسون، 2007؛ المر، 2000؛ به نقل از حسین و سلطان،2010).
حسين و سلطان(2010) در مطالعهاي از دانشجويان اهمالکار دلايل اهمال کاری شان را پرسيدند، از جمله عللی که آنها اظهار کردند موارد زیر ميباشد: بيماري (54%)، مشکلات خانوادگي و اجتماعي (75%)، کمبود علاقه و انگيزه (63%)، اطمينان بيش از حد (77%)، تنبلي (78%)، دريافت گرايشات و فيد بکهاي منفي از معلم (78%). عوامل منفي موجود در وظايف و تکاليفشان (65%)، حجم کار خيلي زياد و انتظار کامل کردن آن در همان زمان (87%)، عدم کسب مهارتهاي لازم جهت رويارويي با اين تکاليف (85%)، استرس تحصيلي (87%)، وابستگي (69%)، مشکلات ارتباطي (86%) (سلطان و حسين، 2010). همچنین بین دشواری و علاقهمندی به انجام تکالیف با اهمال کاری ،خوش بینی و بدبینی (استوبر و جرمن72، 2001، به نقل از الکساندر و آنوگبازی،2007) شیوههای فرزند پروری ( خواجه وهمکاران، 1387)همبستگی معنادار وجود دارد.
بررسيها نشان دادهاندکه اهمال کاری مزمن با شماري از ويژگيهاي شخصيتي (اعتماد به نفس و عزتنفس پائين، سطوح بالاي افسردگي، روانرنجوري، کمرويي، اضطراب صفتي ، هراس اجتماعي، فراموش کاري، بينظمي، تمرکز بر خودانگاره ضعيف، نداشتن انرژي، انعطاف ناپذيري رفتاري) در ارتباط است (میلگرام و تنی، 2000؛ ؛ استیل ،2007 ؛ استید73،2010 ؛ مورالز و همکاران ، 2008 ).
ويژگيهاي شخصيتي مثل نورتيک بودن و وجدان گرايي پايين در پنج عامل بزرگ شخصيت از متغيرهايي هستند که با اهمال کاری در تحقيقات همبستگي مثبت نشان دادهاند. به عبارت دیگر اهمال کاری با وجدانگرايي همبستگي منفي معنادار و با روانرنجوري همبستگي مثبت بالايي دارد (لي ، 2006؛ بالکيس و دورو، 2007؛ استیل و همکاران، 2001 ؛استیل 2007).
پيامدهای اهمال کاری
حسین و سلطان (2010) بیان ميکنند که اهمال کاری علاوه بر عملکرد تحصیلی ضعیف ميتواند بر کیفیت زندگی تاثیرگذاشته و موجب افزایش استرس، احساسات منفی، از دست دادن کنترل بر زندگی شخصی و مشکلات جسمی و روحی شود. اهمال کاری با یک سبک زندگی ناسازگارانه همراه است و ميتواند اثرات جدی فردی و اجتماعی مانند احساس عدم شایستگی را به همراه داشته باشد قرار گرفتن طولانی مدت در معرض استرس خطر ابتلا به بیماریها را افزایش ميدهد. همچنین اهمال کاری تحصیلی ميتواند باعث درگیری نوجوانان با والدین شود.
اهمال کاری بر روي عملکرد و خلق74 اثرات منفي دارد (کرمی، 1388). اگرچه اهمال کاری ميتواند به عنوان يک روش مقابلهاي در برابر وقايع اضطرابآور تلقي شود که به طور موقت اضطراب را کاهش و خلق را بهبود ميبخشد اما در طولاني مدت آن را وخيمتر ميکند (سولومون و راثبلوم، 1984).
اهمال کاری در سطوح خفیف با خودکارآمدی و عزت نفس پایین و در سطوح شدیدتر با اضطراب و استرس بالا و بیماریهای جسمی و روانی همراه است (اسکونبرگ وگرونوود ،2001).
عملکرد ضعيف ناشي از اهمال کاری ميتواند منجر به کاهش احساس خودکارآمدي و عزتنفس فرد شود و خودکارآمدي نيز بر عملکرد در بازگشت اثرات منفي به جا ميگذارد و يک سيکل معيوب را شکل ميدهند. همچنين اهمال کاران در مقايسه با تلاشهای انجام گرفته در آخرين دقايق موفقيت کمتر و يادگيري سطحي تری را کسب ميکنند (لیندسلی75، 1995، به نقل از استيل و همکاران،2001).
از جمله تأثيرات اهمال کاری بر عملکرد همبستگي منفي آن با معدل و نمرات دانشآموزان است. فراری (2008)؛ آنوگبازی(2000)؛ ون ارد(2000) اهمال کاری را با نمرات پائین تر معدل و اکینسولا و تلا و تلا (2007) اهمال کاری تحصیلی را با پیشرفت تحصیلی پائین در ارتباط یافتند. البته اين تأثير بر عملکرد به درجه اهداف و چالش برانگيزي آنها مرتبط است. چنانچه تکاليف به حد کافي چالش برانگيز باشد، قرار دادن فشارهاي زماني توسط ضربالعجلها ميتواند با افزايش احساس کفايت فرد بر عملکرد فرد تأثير مثبت نيز داشته باشد.
پوپولا (2005، به نقل از شیرزادی، 1389) دریافت که دانش آموزانی که نمرات بالاتری در مقیاس اهمال کاری کسب کردهاند از نظر عملکرد تحصیلی پائین تر از دانش آموزانی هستند که نمرات پائین تری در اهمال کاری داشتهاند. بااین وجود شیرزادی (1389) و لای و همکاران (1989)، بیان ميکنند که اهمال کاری نمیتواند پیشرفت تحصیلی را پیشبینی کند. شیرزادی (1389) در تفسیر یافتهاش عنوان ميکند که اهمال کاران در آخرین زمانهای باقیمانده با اضطراب شروع به فعالیت ميکنند و از تمام مهارتهای یادگیر ی شان حداکثر استفاده را کرده و بر انجام فعالیت مورد نظرکاملا متمرکز ميشوند. درنتیجه هرچند ممکن است از نظر فهم عمیق وکاربردی مطالب در سطح پائین تری باشند ولی ميتوانند نمرات در حد متوسط یا کمی پائین تر ولی قابل قبول کسب کنند.
پیامدها و صورتهای مثبت اهمال کاری
همان گونه که قبلا ذکر شد، هرچند اهمال کاری بامضاميني منفي در ذهن همراه است ولي در بعضي شرايط ميتواند يک انتخاب مثبت و قابل قبول باشد. مثل زمانيکه احتمال آسيب رسيدن به ديگران در اثر اقدام سريع وجود داشته باشد(لای و سیلورمن،1996). استیل و همکاران (2001) بیان ميکند اهمال کاری ميتواند به عنوان تمرد و عدم پذيرش در تکاليفي سطحي که به صورت همه جانبه ما را احاطه کرده مطرح شود که فرصت تمرکز بر روي تکاليف مهمتر ديگر را فراهم ميکند. در زمينه تحصيلي نيز بعضي دانشجويان ادعا ميکنند به تأخير انداختن تکاليف و مطالعه براي امتحان تا آخرين لحظات و در فشار قرار گرفتن در ضرب العجلها76 به آنها اخطار ميدهد که بایدبه صورت متمرکز و در حد بالايي تلاش کنند (فراری، 1992). درحقیقت یافتههایی که در اینجا ذکر خواهد شد در تناقض با هدف پژوهش حاضر و پژوهشهایی است که اهمال کاری را به علت نقصان در مهارتهای سازگارانه مقابله و کمبود مهارتهای یادگیری ميدانند.
هر چند اهمال کاری به طور کلي اثرات منفي بر عملکرد دارد ولی در بعضی شرایط ميتواند به عنوان يک استراتژي تسهيلکننده موجب بهبود عملکردشود، چون به فرد امکان اين را ميدهد که منابع در دسترسش را جهت مقابله با پيشآمدها آماده و ارزيابي کند (ایران نژاد و جیسون ،1992، به نقل از بالکیس و دودرو،2007).
تورنس وسافر77(1991، استین و سابونتیک78، 1995، به نقل از لای، 1987) نشان دادند که اهمال کاری با سبک تفکر خلاقانه در ارتباط است. اهمال کاری ميتواند در تکاليف خلاقانه عملکرد را بهبود بخشد يا تکاليفي که نيازمند جستجو جهت کسب اطلاعات بيشتر باشد. در اين صورت تأخير ميتواند به خلق ايدههاي جديد يا افزايش آنها و تفکر واگرا منجر شود اهمال کاری در آغاز کار و به تاخیر انداختن آن را از ویژگیهای افراد دارای سبک خلاق حل مسأله میداند. (ونگر79،1994، به نقل از ون ارد ،2000).
فراري (1991) مشاهده کرد که دانشآموزاني که توانايي بالاتري دارند نسبت به آنهايي که توانايي تحصيلي پايينتري دارند، رفتارهاي اهمالکاري بيشتري نشان ميدهند و اين در شرايطي که نياز به خودتنظيمي جهت اجراي تکاليف است شدت مييابد.
واچا و مک براید80 (1993، به نقل از مورالز81،2011)در مطالعهاي دريافتند که اهمال کاران بيشتر تمايل به استفاده راهبردهاي مطالعه برتر و فوق العاده اثربخش دارند تا با شتاب ياد بگيرند و بدین وسیله خود را به سرعت براي امتحان آماده ميکنند. تا حداکثر اثربخشي را به دست آورند. دانشآموزاني که توانايي تحصيلي بالايي دارند عادات و
