
نتیجه افزایش ارزش شرکت می گردد.
عموما بیان می شود که بین میزان تمرکز مالکیت و سودآوری شرکت ها، یک رابطه ی یو شکل معکوس(Ω) وجود دارد.به عبارتی دیگر وقتی تمرکز مالکیت از یک سطح خیلی پایین، شروع به افزایش می کند، به علت بالا رفتن نظارت از طرف سهام داران عمده، هزینه های نمایندگی کاهش یافته و در نتیجه سودآوری شرکت افزایش می یابد.اما زمانی که تمرکز مالکیت تا حدود معینی افزایش یافت، هزینه های ناشی از آن، از منافع حاصله پیشی گرفته و سودآوری کاهش می یابد (احمدپور و منتظری،1390).
از آن جا که هر چه کیفیت پیش بینی عواید توسط مدیریت (درستی پیش بینی) بیش تر باشد ارزش شرکت افزایش می یابد(سانگ و همکاران3،2013). این رابطه یو شکل معکوس(Ω) را، می توان بین تمرکز مالکیت و کیفیت پیش بینی عواید توسط مدیریت در نظر گرفت.
طرفداران تئوري نمايندگي براي افزايش استقلال هيأت مديره از مديريت، از اين پديده پشتيباني ميکنند که هيأت مديره مي بايست در اختيار مديران غيرموظف باشد و معتقدند که رفتار فرصتطلبانه مدير ميبايست توسط مديران غيراجرايي تحت نظارت و کنترل قرار گيرد. وجود مديران غيراجرايي در هيأت مديره ميتواند کيفيت تصميمات مديران اجرايي را تحت تأثير قرار داده، مسيري راهبردي فراهم آورد، عملکرد را بهبود بخشد، مديران را در مسير پاسخگويي سوق دهد و رفتار فرصتطلبانه مديران اجرايي را نظارت و کنترل نمايد. مدير غيرموظف، عضو پارهوقت هيأت مديره است که فاقد مسئوليت اجرايي در شرکت بوده و ميبايست شرايط زير را دارا باشد: 1- سهامدار شرکت و يا شرکتهاي وابسته و فرعي آن نباشد. 2- هيچگونه مشارکتي در مديريت شرکت و شرکتهاي وابسته و فرعي آن نداشته باشد. 3- در استخدام شرکت و يا مشاور شرکت نباشد. 4- هيچگونه منافع مستقيم و غيرمستقيم مالي و مديريت درشرکت و شرکتهاي وابسته و فرعي آن نداشته باشد. 5- وابستگي و يا رابطهي خويشاوندي نزديک با هيچ يک از مديران و سهامداران نداشته باشد.تحقیقات صورت گرفته نشان می دهند وجود اعضای غیرموظف در هیات مدیره تا حد زیادی فعالیت های مدیریت سود را متوقف میکند(ماراکچی4،2001). فاما و جنسن5 (1983) نشان دادند که هيأت مديره، بزرگترين ساز و کار کنترل داخلي شرکت است که مسئول نظارت بر اعمال مديريت رده بالاي شرکت است. با توجه به اهميت حضور اعضاي درون سازماني و برونسازماني (مديران غيرموظف) در هيات مديره، اثربخشي هيأت مديره در نظارت بر مديريت، تابع ترکيب مديران درونسازماني و برونسازماني است. همچنین آنها بر اهميت نقش اعضاي غيرموظف در انجام وظايف کنترلي هيأت مديره بسيار تأکيد کردهاند. به دليل استقلال مديران غيرموظف از آثار مديريت شرکت، ظاهراً آنها نسبت به مديران اجرايي شرکت براي حفظ منافع سهامداران در مقابل فرصتطلبي مديريت، در موقعيت بهتري قرار دارند.
بيشتر شواهد، از نقش نظارتي مديران غيرموظف حمايت کردهاند. کمبود مديران غيرموظف، موجب محدود شدن تأثير محيط خارج از سازمان و اتخاذ تصميمهايي با افکار بسته ميشود. از سوي ديگر، اضافه شدن تعدادي مدير غيرموظف، موجب مطرح شدن اطلاعات و افکار جديد ميگردد و هيأت مديره ميتواند بر اساس آنها، تصميمهاي معقولي اتخاذ کند. حضور اين مديران (غيرموظف)، باعث بازنگري در تصميمهاي بلندمدت از ديدگاهي جديد و مستقل، حسابرسي بيطرفانه عملکرد مديريت و متعادل شدن نفوذ مديريت عالي ميشود(کو6 ،2003).
مطالعات بسياري در مورد ارتباط بين مديران غيرموظف (مستقل) و عملکرد شرکت وجود دارد، که عموما بر اين موضوع توافق دارند که نظارت، مهمترين مسئوليت مديران غيرموظف است. اخيراً، وانگ و همکاران7 (2008) استدلال کردند که پيشرفت در سطوح افشا و شفافيت شرکتهاي فهرست شده، هر دو به کار گرفته ميشوند تا تسلط سهامداران بزرگ را کنترل کنند و مبنايي براي ارزيابي کارايي مديران غيرموظف فراهم کنند. براي آزمايش اين نظريه، سوال اصلي که مطالعات قبلي با آن روبرو ميشوند اين است که چگونه ميزان کیفیت اطلاعات افشا شده را در شرکتهاي فهرست شده ارزيابي شود؟
به 3 دليل در این پژوهش کيفيت پيشبينيهاي عواید توسط مديريت انتخاب خواهد شد تا جايگزين ميزان کیفیت اطلاعات افشا شده شرکت های بررسی شده، قرار بگیرد.
دليل اول اينکه، پيشبيني های عواید توسط مديريت، جنبه مهمي از افشاي شرکت ميباشد که تأثير قابل ملاحظهاي روي سرمايهگذاران و تحليلگران مالي دارد. دومين دليل اينکه، دامنه قابل ملاحظهاي براي دستکاري در پيشبينيهاي عواید توسط مديريت وجود دارد. مطالعات در مورد پيشبينيهاي اختياري مديريت مشخص کردهاند که مديريت ميتواند زمانبندي، دقت و درستي پيشبينيهاي مديريت را دستکاري کند. سوم اينکه، بسيار آسان است که کيفيت پيشبينيهاي عواید توسط مديريت در بازنگري، بدون استفاده از مدلهاي آماري پيچيده اندازهگيري شود.
در اين پژوهش از ميزان درستي و پیش داوری(خطا) در مورد پيشبينيهاي عوايد توسط مديريت به عنوان جايگزينهايي براي کيفيت اطلاعات افشا شده توسط شرکتهاي فهرست شده استفاده ميگردد و کارايي نظارتي مديران مستقل را با توجه به کیفیت اطلاعات افشا شده بررسي می کند و اين سوال مطرح ميشود که آيا در حالت توازن مالکيت، مديران غيرموظف (مستقل) تأثيری بر روي کیفیت پیش بینی های عواید توسط مدیریت دارند يا خير؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقيق
اين پژوهش، 2 مساعدت اصلي فراهم خواهد کرد. اول اينکه، اين پژوهش از يک جايگزين به سهولت قابل اندازهگيري براي ميزان کیفیت اطلاعات افشا شده شرکت های مورد بررسی استفاده خواهد کرد تا کارايي نظارتي مديران مستقل را در شرکتهایی با ساختارهاي مالکيت متغير، امتحان کند و همچنين پيشبينيهايي را در ارتباط با تأثيري که مديران غيرموظف (مستقل) بر روي بهبود و پيشرفت شفافيت دارند فراهم ميکند. دوم اينکه،این پژوهش فاکتورهايي را که بر پيشبينيهاي اجباري مديريت تأثير ميگذارند را آزمايش خواهد کرد و آنها را با فاکتورهاي تأثيرگذارنده بر پيشبينيهاي اختياري مديريت مقايسه ميکند. اين مقايسه حمايت نسبتاً زيادي براي پيشرفت نظارتهاي پيشبينيهاي مديريت در ايران فراهم ميکند.
1-4- فرضيه های تحقيق
فرضیه اصلی 1:بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و پیش داوری در مورد پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه فرعی 1:در حالت توازن بیشتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و پیش داوری در مورد پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه فرعی 2:در حالت توازن کمتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و پیش داوری در مورد پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه اصلی 2: بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و درستی پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه فرعی 3:در حالت توازن بیشتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و درستی پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه فرعی 4:در حالت توازن کمتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و درستی پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
1 – 5 – تعريف عملياتي متغيرها
در اين تحقيق بر اساس فرضيات بيان شده دو نوع متغير، «وابسته» و «مستقل» وجود دارند. علاوه بر اينها يکسري از متغيرها نيز وجود دارند که بر متغير وابسته اثر ميگذارند. به اين متغيرها، «متغير کنترلي» گفته ميشود. در ذيل، به توضيح اين متغيرها پرداخته ميشود:
1 – 5 – 1- متغيرهای مستقل
متغيرهای مستقل، يک ويژگي از محيط فيزيکي يا اجتماعي هستند که بعد از انتخاب، دخالت يا دستکاري شدن توسط محقق مقاديري را ميپذيرند تا تأثيرشان بر متغير ديگر مشاهده شود.
در اين پژوهش متغيرهاي مستقل، جايگزينهایي براي ويژگيهاي مديران مستقل می باشند که شامل استقلال هيأت مديره (OUT)، تخصص مالي مدیران مستقل (دارا بودن مدرک لیسانس حسابداری) (CPA)، میانگین مدیران مستقل عضو اعضای هیات مدیره به نام (REPUT) و پاداش مدیران مستقل (COMPEN) هستند.
توازن مالکیت= توازن مالکيت با استفاده از نمره Z طبقهبندي خواهد شد، که مساوي با سهامهاي نگه داشته شده توسط بزرگترين سهامدار تقسيم بر مجموع سهامهاي نگه داشته شده توسط دومين تا پنجمين سهامدار بزرگ است. اگر نمره Z بزرگتر از حد متوسط صنعت همان سال نباشد، به گروه توازن بیشتر مالکيت در غير اين صورت به گروه توازن کمتر مالکيت اختصاص داده ميشود.
متوسط صنعت= جمع سهام های شرکت های موجود در صنعت مورد نظر تقسیم بر تعداد شرکت های موجود در صنعت مورد نظر.
1-5-2- متغيرهای وابسته
متغير وابسته، متغيرهایی هستند که هدف محقق تشريح يا پيشبيني تغييرپذيري در آن ها، می باشد . به عبارت ديگر، آن ها متغير اصلي هستند که به صورت يک مسأله حياتي براي تحقيق مورد بررسي قرار ميگيرند.
متغيرهاي وابسته در اين پژوهش شامل BIAS و FE هستند.
از BIAS (پيشداروي) استفاده ميشود تا بررسي کند که آيا مديران مستقل ميتوانند به طور سيستماتيک پيشداوري خوشبينانه در مورد پيشبينيهاي عوايد شرکت را کاهش دهند يا خير که از رابطه( درآمد خالص(EPS )پيشبيني شده- درآمد خالص(EPS) واقعي تقسيم بر کل داراييها) محاسبه می شود و FE درستي پيشبينيهاي عوايد توسط مديران را اندازهگيري کند که برابر است با قدرمطلق BIAS.
1-5-3- متغيرهای کنترلی
متغيرهاي کنترلي اين پژوهش مطابق با نوشته موجود در پيشبينيهاي اختياري مديريت تعريف ميشوند که شامل متغیرهای زیر می باشد.
=UEمتغير UE، عوايد غيرمنتظره را ارزيابي ميکند، يا درآمدهايي که توسط مديريت پيشبيني نميشوند که از رابطه (درآمد خالص(EPS )سال جاري- درآمد خالص((EPS سال گذشته تقسيم بر کل داراييها) محاسبه می شود.
کنترل سطح عوايد براي آناليز کردن خطاهاي پيشبيني ضروري است، بنابراين در اين پژوهش از ROA براي کنترل کردن اين تأثير لحاظ ميشود که از رابطه (درآمد خالص(EPS )سال جاري تقسيم بر کل داراييها) بدست می آید.
متغير MONTH، زمانبندي پيشبينيهاي توسط مديريت را کنترل ميکند که اگر پيشبينيهاي عوايد(EPS)شرکت قبل از پايان سال مالي انجام شود مساوي يک، اگر پيشبيني يک ماه بعد از پايان سال مالي (فروردين) انجام شود مساوي با 2 و اگر پيشبينيها بين ارديبهشت و تيرماه انجام شود مساوي 3 است.
از متغير SIZE استفاده ميشود تا تأثير اندازه شرکت را کنترل کند که برابر است با لگاريتم طبيعي کل داراييها.
1-6- اهداف اساسي تحقيق
اهداف اصلی:
1- بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و پیش داوری در مورد پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
2- بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و درستی پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
اهداف فرعی:
1- در حالت توازن بیشتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و پیش داوری در مورد پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
2- در حالت توازن کمتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و پیش داوری در مورد پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
3- در حالت توازن بیشتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و درستی پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
4- در حالت توازن کمتر مالکیت شرکت ،بین ویژگی های مدیران مستقل(غیر موظف) و درستی پیش بینی های عواید توسط مدیریت رابطه معنادار وجود دارد.
1-7- روش تحقيق
در این تحقیق به بررسی تاثیر ویژگی های مدیران مستقل بر پیش داوری در مورد پیش بینی های عواید توسط مدیریت و درستی پیش بینی های عواید توسط مدیریت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته می شود سپس تاثیر توازن مالکیت شرکت بر رابطه مذکور مورد آزمون قرار می گیرد جهت آزمون فرضیههای تحقیق از روش همبستگی بی
