
آل ثائر از رقباي ديرينه آل ناصر، به سبب خوانخواهي ابوزيد ثائري، مؤيد بالله هاروني را به هوسم فراخواندند. مؤيد بالله هاروني در هوسم با ناصري که از سوي ناصري مذهبان گيلان حمايت ميشد. به رويارويي پرداخت.715 هر چند از سر نوشت اين جنگ و سر انجام کار ناصري خبري در دست نيست ولي به نظر ميرسد. او توسط مؤيد بالله هاروني از ميان برداشته شده است.
3-1-17- حکومت کيا ابوالفضل ثائري (م اواخر4) در هوسم گيلان
برخي از نويسندگان از شخصي به نام الثائر في الله کيا ابوالفضل ثائري نام ميبرند. که در زمان حکومت مؤيد بالله هاروني در گيل وديلم، وي حکومت هوسم را در اختيار داشته است.716 به نظر ميرسد پس از آنکه مؤيد بالله هاروني به دعوت و حمايت آل ثائر، هوسم را از سيطره ابوالفضل ناصري خارج کرد. به پاس خدمات آل ثائر، حکومت آن شهر را به کيا ابوالفضل ثائري از خاندان آل ثائر واگذار کرده است. کيا ابوالفضل پس مدتي به همراه مؤيد بالله هاروني براي رويارويي با زياريان طبرستان عازم آمل گرديد. وي در رکاب هاروني در مقابل سپاهيان زياري از خود رشادتهاي زيادي نشان داد.717 ثائري همچنان هوسم را در اختيار داشت تا هنگامي که اهل سنت آمل در در گيري با شيعيان، با حمايت آل زيار بارگاه ناصر اطروش را در آن شهر به آتش کشيدند.از اينرو ناصري مذهبان گيلان براي انتقام جويي از اهل سنت ابتدا از مؤيد بالله هاروني استمداد طلبيدند.718 اما وي به علت ناتواني و ضعف نيروهايش، آنان را به سوي کيا ابوالفضل ثائري راهنمايي نمود. ولي نه تنها ثائري با درخواست ناصريان گيلاني مخالفت ورزيد. بلکه با منوچهر زياري نيز رابطه دوستانه برقرار کرد.719 دليل اين کار را ميتوان در راستاي دشمني ديرينه آل ثائر با آل ناصر ارزيابي نمود. ناصريان خشمگين گيلان اين اقدام ثائري بر نتافته وخانه وي را در هوسم به آتش کشيدند.و ثائري به منطقه گرجيان در شرق هوسم متواري گرديد.720 البته پس از مدتي با شکست ناصريان دوباره برگيلان وشهر هوسم تسلط يافت.721 درباره اختلاف ثائري با مؤيد بالله هاروني خبري گزارش نشده است. ولي برخي از طرفداران ثائري شورش ناصريان در هوسم را به تحريک هاروني ميدانستند.722 از پايان کار کيا ابوالفضل ثائري چيزي دانسته نيست.
3- 1- 18- قيام وحکومت مؤيد بالله هاروني (م411ق) در گيل وديلم
ابوالحسين احمد بنحسين بنهارون بنحسين بنمحمد بنهارون بنمحمد بنقاسم بنحسن بنزيد بنحسن (ع) فقيه و متکلم زيديه ملقب به “المؤيد بالله” و مشهور به “هاروني” در گيل و ديلم قيام کرد. و براي مدتي چند بر آن مناطق تسلط يافت.723 او يکي از سرشناسترين چهرهاي علمي و سياسي شيعيان زيدي گيل وديلم به شمار ميرود. از اينرو شخصيت، اقدامات و فعاليتهاي ايشان را مورد بررسي قرار ميدهيم.
3-1-18- 1- زندگي نامه و سيره اجتماعي مؤيد بالله هاروني
مؤيد بالله هاروني در سال 333 ق در ناحيه کلادجه آمل طبرستان از مادر علوي زاده شد.724 پدر وي حسين بناحمد پيرو مذهب اماميه بوده است. از اينرو مؤيد بالله هاروني و برادرش ابوطالب در سالهاي جواني مانند پدر، مذهب امامي داشتند.725 او در طبرستان، دانش کلام به شيوه معتزليان بغداد را در نزد ابوالعباس حسني (م 353ق) از دانشمندان برجسته زيديه فراگرفت. ونيز در آن سامان در نزد ابوالحسين علي بناسماعيل بنادريس يکي ديگر از دانشمندان زيدي تلمذ کرد.726 مؤيد بالله توصيه صاحب بنعباد (385ق) براي دانش افزايي به سوي قاضي ابي احمد بنابي علان727 در اهواز شتافت.728 وي با قاضي عبدالجبار معتزلي (م415ق) مراوده ومباحثات علمي داشته است.729 البته برخي از شاگردي ايشان در نزد قاضي عبدالجبار در بغداد نيز سخن به ميان آوردهاند.730 که اين سخن با توجه به مباحثات آن دو در ري731 قابل تامل ميباشد. به هر روي او بيشترين تاثير پذيري را از ابوالعباس حسني داشته است.732 و تحت تاثير اين استاد در عنفوان جواني (به همراه برادرش ابوطالب) از مذهب اماميه به زيديه گرايش پيدا کرد.733 و در اين باره با پدر امامي مذهباش نيز به بحث ومجادله پرداخت.734 ولي پدر مؤيد بالله همچنان با مسلک زيديان دشمني ميورزيد. و در تضعيف مذهب زيديه بسيار تلاش ميکرد.735 و برادر ديگرش عبدالعظيم بنحسين نيز بر خلاف برادرانش مانند پدر بر مذهب اماميه باقي ماند.736 شيخ مفيد دانشمند برجسته اماميه در باره تغيير مذهب مويدبالله ميگويد: “ابو الحسين هاروني (مؤيد بالله) ابتدا به اعتقادات اماميه باورمند بوده است. سپس به دليل تعارض احاديث و عدم تبيين معاني آنها از اماميه دست کشيد. از اينرو فهميده ميشود او مذهب اماميه بدون آگاهي و تقليدا پذيرفته بوده است. چون اختلاف در فروع هيچگاه موجب وا نهادن اصول مستدل نميگردد.”737 از اينرو ست شيخ طوسي (م 460ق) به توصيه استادش مفيد کتاب تهذيب الاحکام را بر رفع تعارض روايات به رشته تحرير در آورد.738
مؤيد بالله را فردي حليم و بردبار توصيف کردهاند.739 از اينرو فرودستاناش از عدم انجام اوامر شخصي وي هيچ گونه ترسي به خود راه نميدادند. و او نيز همواره از اين موضوع خشنود بود.740 مؤيد بالله هيچگاه خود را از افراد ضعيف و فرودست جامعه دور نگه نميداشت. و با آنان هم نشيني ميکرد.741 او کساني که نسبت وي ظلم روا داشته بودند را به راحتي ميبخشيد.742 مؤيد بالله در برابر ستمگران هيچگونه نرمشي نشان نميداد.743 وي بر اموال بيت المال شخصا نظارت ميکرد. و هرگز چيزي از آن براي مصارف خود وخانوادهاش بر نميداشت.و افزون بر آن هداياي شخصي خود را نيز به بيت المال اضافه ميکرد.744
3- 1- 18- 2- جايگاه علمي مؤيد بالله هاروني
مؤيد بالله هاروني هماره در نزد فرهيختگان به ويژه عالمان زيدي از جايگاه بلندي برخوردار بوده است. وي در بسياري از دانشها تبحر داشته است.745 منصور بالله (م 614ق) از امامان زيديه يمن در باره ايشان ميگويد: او (مؤيد بالله) در عالم وفاضلي بي نظير،در دوران خويش بوده است. وبر همه علوم ديني ودنياي روزگار خويش آگاهي داشته است.746 مؤيد بالله هاروني آثاري زيادي به ويژه در حوزه کلام وفقه از خويش بر جاي گذارد.747وي در زمينه مباحث کلامي کتابهاي چون کتاب التبصره، کتاب النقض بر رد ابنقبه رازي از علماي اماميه،748 کتاب النبوات، ودر زمينه فقه واحکام شرعي کتاب تجريد و شرح تجريد، کتاب البلغه، کتاب الافاده، کتاب الزيادات را تأليف کرد.749 او هر چند داراي مذهبي خاص در فقه بوده است.750 ولي بسيار به به مذهب فقهي قاسم رسي و هادي الي الحق تمايل داشته است.751 (در فصل پاياني به مذاهب فقهي زيديه خواهيم پرداخت). آراء و نظرات مؤيد بالله در زمان حياتش مورد اقبال زيديان يمن قرار نگرفته بود. اما پس از مرگش رفته رفته در نزد آنان، در رديف ساير امامان زيدي قرار گرفت. و به نظرات وي به ويژه در فقه توجه نشان دادند.752 مؤيد بالله شاگردان فرهيختهاي را نيز تربيت نمود. که از آنها ميتوان به افرادي چون زيد بنعلي زيدي، مانکديم احمد بنابي هاشم اعرابي، ابومنصور فرزادي،ابوالقاسم بنزيد بنصالح زيدي، ابوالقاسم بنتال گيلاني، اشاره کرد.753
3- 1- 18- 3- قيام مؤيد بالله هاروني در گيل وديلم
مؤيد بالله براي سيطره بر پهنه گيل وديلم چندين بار در آن مناطق قيام کرد. ولي او به دلائلي مختلف (در ادامه بدان اشاره خواهيم کرد) هيچگاه موفق نشد بر تمام گيل وديلم تسلط يابد وحکومت مقتدري در آنجا تشکيل دهد.
3-1-18-3-1-قيامهاي اوليه مؤيد بالله در گيل وديلم
او براي نخستين بار در سال 380ق در اطراف گيلان قيام کرد.754 و پس از جمع آوري نيرو، به قصد تصرف هوسم (رودسر فعلي) به سوي آن شهر حرکت کرد ولي در آنجا از دست يکي از حکام محلي گيلان به نام شوزيل گيلاني متحمل شکست گرديد وبه اسارت وي در آمد.755 مؤيد بالله پس از مدتي با پيگيريهاي يکي از متنفذان گيلاني از بند اسارت شوزيل گيلاني آزاد گرديد.756 و مدتي چند در ناحيه برفجان گيلان (سياهکل امروزي) سکني گزيد. او به دلائلي نامعلوم برفجان را به مقصد ري ترک گفت. واز آنجا رهسپار آمل طبرستان گرديد. ولي دوباره با وعده حمايت مالي ونظامي بزرگان گيل وديلم، به برفجان بازگشت.757 وي پس از چندي به همراه نيروهاي گيلي وديلمي به سوي شهر هوسم يورش برد. وپس از شکست ابوزيد ثائري حاکم آن شهر، آنجا را تصرف کرد. البته پس از دو سال، ابوزيد ثائري موفق شد او را از هوسم بيرون نمايد.758 مؤيد بالله به ناچار دوباره به برفجان بازگشت ولي ابوزيد ثائري در آنجا نيز با تطميع اطرافيانش عرصه را بر ايشان تنگ کرد. از اينرو هاروني به سوي ري متواري گرديد.759
3-1-18-3-2- آخرين قيام مؤيد بالله در گيل وديلم و فرجام کار وي
پس از کشته شدن ابوزيد ثائري به دست ابوالفضل ناصري، آل ثائر براي انتقام جويي از ناصري، از مؤيد بالله هاروني که در ري اقامت داشت، استمداد طلبيدند. از اينرو وي با دعوت و پشتباني خاندان قدرتمند آل ثائر در سال 395ق760 وارد ديلمان گرديد.761 برخي از نويسندگان از درگيري ايشان با اسماعيليان ري قبل از ورود به ديلم خبر ميدهند.762 که از چگونگي آن درگيريها گزارشي در دست نيست. منابع تاريخي از درگيري مؤيد بالله هاروني با ابوالفضل ناصري در هوسم نيز سخني به ميان نياوردند. اما با توجه به امارت ابوالفضل ثائري بر هوسم، به نظر ميرسد مؤيد بالله پس از شکست ناصري حکومت هوسم را به ابوالفضل ثائري واگذار کرده است. مؤيد بالله پس از تصرف گيل وديلم براي رويارويي با آل زيار به همراه لشکريانش عازم طبرستان گرديد. او پس از جنگي سخت با آل زيار، آنان را متحمل شکست ومجبور به پرداخت خراج نمود.763 از سوي ديگر خسروشاه بناستندار اصفهبد کلار با وي به مخالفت برخاست از اينرو او به ناچار به ديلم بازگشت. 764ظاهرا مؤيد بالله پس از آن بنا بر برخي از گزارشات زعامت گيل وديلم را رها کرد.765 و در گيلان (ظاهرا لنجا) گوشه نشيني را اختيار نمود.766 احتمالاً جنگهاي فرسايشي مؤيد بالله با آل زيار و نيز مخالفت برخي از سادات و حکام منافع طلب محلي، قدرت نظامي وي را تضعيف کرده بود.767 از اينرو او مجبور به اتخاذ چنين تصميمي گرديد. مؤيد بالله با آن جايگاه رفيع علمي به دلائل اختلافات گسترده حاکمان محلي ونيز خاندانهاي متنفذ سادات، هيچگاه نتوانست دولت قدرتمندي را در گيل وديلم تشکيل بدهد. مؤيد بالله سر انجام در سال 411ق در لنجاي گيلان در گذشت. ودر آنجا دفن گرديد. مرقدش هماره محل زيارت مردم بوده است.768 عدهاي سال وفات وي را در سال 421ق ذکر کردهاند. که اشتباه به نظر ميرسد. زيرا بنا بر تصريح تاريخ نويسان قيام امام مانکديم علوي شاگرد مؤيد بالله در سال 417ق پس از مرگ وي در لنجا رخ داده است.769 بنابراين وي قبل از قيام شاگردش از دنيا رفته بوده است. افزون بر اين مرشد بالله شجري (م 499ق) نويسنده کتاب “السيره المؤيد بالله” که با واسطه پدرش موفق بالله شجري شاگرد مؤيد بالله به شمار ميرود از سال 411ق سخن به ميان آورده است. 770
3-1 -18- 4- امارت ابوعلي ناصري بر گيلان از سوي مؤيد بالله
امام مؤيد بالله پس از تسلط بر گيل و ديلم، امارت گيلان را به يکي از نوادگان اطروش به نام ابوعلي حسن بنحسين بنحسن مقتول بنعلي بنحسن اطروش بنعلي بنحسن بنعلي بنعمر اشرف بنزين العابدين (ع) واگذار کرد.771 از آنجاييکه مؤيد بالله برخلاف اهالي ناصري مذهب گيلان به فقه قاسم رسي گرايش داشته است.772 از اينرو به نظر ميرسد. وي براي همراه کردن گيلانيان ناصري مذهب،به اين اقدام دست يازيده است. به هر روي امارت ابوعلي ناصري در گيلان زياد تدوام نداشت. اودر زمان حيات مؤيد بالله، به دلائلي نا معلوم رهسپار آمل گرديد و در آن شهر نيز در گذشت.773 شايد ابوعلي ناصري به دليل پيروي از افکار و انديشه مؤيد بالله هاروني774 مورد اقبال مردم گيلان قرار نگرفته واز اينرو مجبور به ترک گيلان گرديده است.
3-1-18-5- ارتباط مؤيد بالله با صاحب بنعباد وزير آل بويه
مؤيد بالله هاروني با صاحب بنعباد (م385ق) وزير دانشمند آل بويه روابط نزديکي داشته است. او در
