
مکان عبور ميکرد. که آن مرد سگش را به سوي ناصر تحريک کرد. ولي آن سگ با مهرباني به ناصر نزديک شد وبا تحريک وي صاحبش را دريد.451
نمونه سوم: حمزه بنمحمود گيلاني از علماي زيديه نقل ميکند: زماني ناصر از کنار برکه آبي پر از مار و قورباغه عبور ميکرد که ماري به سوي قورباغهاي حمله برد وآن قورباغه به پشت ناصر جهيد. آنگاه به دعاي وي قور باغه بر مار غلبه کرد وآن را کشت. تا مدتها معروف بود که قورباغههاي آن برکه مارها را ميکشند.452
همانطور که در قسمت ويژگيهاي فردي ناصر بيان شد وي فردي پرهيزگار و دينداري بوده است و فضليتهاي اخلاقي وي در رفتارش نيز متجلي بوده است. ولي شايد بعضي از سخنان وي در تمجيد از خويشتن، نگاه قدسي پيروانش را دو چندان کرده است. وقتي از او سوال کردند تو امام هستي در پاسخ گفت: “من در (دروازه) فرو ريختن گناهان هستم، و اگر به صالحين وحي ميشد بي ترديد من يکي از آنان (صالحين وحي شده) بودم”453
در پايان توجه به اين نکته ضروري است که پژوهنده هيچگاه در مقام رد ويا اثبات اين موضوعات نبوده است. بلکه در صدد بيان ديدگاه مردم گيل وديلم نسبت به شخصيت ناصر به عنوان يکي از مهمترين رهبران شيعي بوده است.
2-3-2-2- فعاليتهاي ديني و فرهنگي ناصر با پشتيباني حاکم ديلم
پس از آنکه در سال 287ق در منطقه گرگان محمد بنزيد به دست سامانيان به شهادت رسيد. بسياري از ياران وي متواري گرديدند. ناصر نيز پس از آن جنگ از طريق دامغان به ري رفته و در نزد يکي از علويان پناهنده شد.454 جستان حاکم ديلم به سبب سابقه دوستي، او را براي بيعت و فعاليت ديني به ديلم دعوت ميکند. ناصر ابتدا از آمدن به ديلم استنکاف ميورزيد. ولي سر انجام جستان با قول همکاري ودست کشيدن از معاصي، ناصر را راضي به عزيمت به سوي ديلم مينمايد.455 هرچند قبل از ناصر، علويان با تبليغات ديني، گروه اندکي از ديلميان را به اسلام هدايت کرده بودند.456 ولي همچنان بخش عظيمي از آنان به اسلام در نيامده بودند. برخي از آنها دين زرتشتي و برخي نيز حتي بت پرست بودند واشيايي چون سنگ وچوب را ميپرستيدند.457 اوضاع فرهنگي در آن منطقه نابسامان بود. به گونهاي که برخي از تاريخ نويسان از ازدواج جستان با مادر بزرگ يا همسر پدرش گزارش ميدهند.458 از اينرو ناصر براي گسترش اسلام تلاش گستردهاي را آغاز وبه مدت چهارده سال ادامه داد.459 او ابتدا در ديلم به فعاليت فرهنگي پرداخت. و توانست جمع زيادي را به اسلام راهنمايي کند. از همه مهمتر جستان حاکم ديلم و خانواده و اطرافيانش به اسلام گرويدند.460 برخي مينويسند: جستان که قبل از مسلمان شدنش بيش از شصت زن را در حرمسراي خود داشته است از همه آنها دست کشيد و به شيوه مسلمانان به چهار زن اکتفا نمود.461 اين امر از تاثير شگرف فعاليتهاي فرهنگي وتبليغي ناصر در ديلم را حکايت دارد. آنگاه وي براي تبليغ ديني به ناحيه جلگهاي ديلم که گيلان ناميده ميشد. عزيمت کرد. و در تغيير عقيده مردم آن سامان تا محدوده شرق سفيد رود نيز موفقيت چشمگيري به دست آورد.462 مرعشي (م892ق) در اين باره مينويسد: “از اهالي گيلان وديلمان خلق بسيار بر او بيعت کردند، و از طريق زردشتي به دين محمدي از انفاس متبرکه او نقل کردند. ومذهب او اختيار کردند.”463 ناصر براي ترويج کيش اسلام روستا به روستاي ديلم سفر ميکرد.464 شخصا احکام حلال و حرام را به مردم آموزش ميداد.465 فعاليت فرهنگي ايشان به قدري عميق بود که بعضي از افراد تازه مسلمان نامهاي خود را به اسامي اسلامي تغيير ميدادند.466 وي در راستاي فعاليتهاي فرهنگي خويش در گيل وديلم مساجدي را بنيان نهاد. که در نزد تاريخ نويسان نام ناصر با بناي مساجد در ديلم گره خورده است.467 مسجد گيلاکجان گيلان يکي از آنها به شمار ميرود.468 که اکنون نيز پا برجاست.469 وهمچنين مسجد رودبارک رودسر نيز از آثار اوست.470 که امروزه به “آستانه هفت امام” مشهور ميباشد.471 ناصر پيش از آنکه با زبان دين اسلام را معرفي نمايد. با رفتارهاي عملي خويش که بر گرفته از اسلام بود. دين اسلام را گسترش داد. به عنوان نمونه او وقتي در آن مناطق به مسافرت ميرفت. پيشاپيش طعام همراهان و علوفه چهار پايانش را مهيا ميکرد. تا مزاحمتي براي مردم نداشته باشد.472 پر واضح است اين گونه رفتارها مردم را به اسلام علاقهمند ميکرد. ناصر در مدت حضورش در گيل وديلم هيچگاه وضعيت فرهنگي و ديني را رها نکرد. از اينرو وي (ظاهرا در اواخر حضورش در گيل وديلم) گاهي در گيلاکجان ساکن ميشد تا امور ديلميها را سروسامان دهد. وگاهي در هوسم (رودسر کنوني) به وضعيت مردم گيلان ميپرداخت.473 وحتي پس از فتح طبرستان در سال 301ق داعي صغير حسن بنقاسم علوي را براي فعاليتهاي فرهنگي روانه گيلان کرد.474 تقريبا پس از سه قرن بر اثر تبليغات گسترده وعميق علويان به ويژه ناصر کبير اسلام بر دژ تسخير ناپذير گيل و ديلم گسترش يافت. برخي از تاريخ نگاران ميگويند:هزاران نفر به دست ناصر مسلمان شدند. و تنها در يک روز چهارده هزار نفر به توسط وي به اسلام گرويدند.475 مسلماناني که در سايه اسلام پارهاي از رفتارهاي نيک شان هماره زبانزد بوده است.476 صابي در باره اسلام ديلميها مينويسد: “اسلام ديلميها از روي اختيار، آگاهي و يقين بوده است”477 البته قدامه بنجعفر (م 328ق) منشي دستگاه خليفه عباسي، برخلاف ساير تاريخ نگاران تصويري غير واقعي از ديلميها ارائه داده است. به نظر ميرسد.478 موضع گيري غير منصفانه ابنقدامه از دشمني ديلميها با خلافت عباسي و گرايش آنان به علويان شيعه، نشات گرفته باشد.
2-3-2-3- ناصر در عرصه سياست گيل وديلم
در زمان حکومت داعي کبير حسن بنزيد، ناصر وارد طبرستان گرديد. وي مدتها در خدمت داعي کبير در طبرستان بود.479 پس از آنکه محمد بنزيد بعد از داعي کبير به حکومت رسيد. ناصر به سوي نيشابور رفت گويا در آن سامان به امامت خود دعوت ميکرد. وپيرواني را نيز پيدا کرد. ولي او سرانجام دستگير و زنداني شد که با وساطت محمد بنزيد و يا به دلايل ديگري آزاد گرديد. از آن پس در طبرستان در نزد محمد بنزيد باقي ماند.480 ولي هيچ گونه مسوليت سياسي از سوي محمد بنزيدو حتي پيش از آن از حسن بنزيد را نپذيرفت.481 داعي محمد بنزيد هماره از ناصر به خاطر جايگاه بلندش براي تاج وتخت خود احساس خطر ميکرد.و آشکارا نيز از اين نگرانياش سخن به ميان ميآورد.482 به روي ناصر پس از شهادت محمد بنزيد در گرگان به دست سامانيان، طبرستان را ترک و از طريق دامغان به ري به سراي يکي از علويان به نام محمد بنحسن بنمحمد بنجعفر حسني پناهنده گرديد.483
2-3-2-3-1- دعوت ديلميها از ناصر و حملات نخستين آنان به طبرستان
وقتي جستان حاکم ديلم از حضور ناصر در ري آگاه ميشود. با اصرار فراوان او را به ديلم فرا ميخواند.484 ناصر پس از ورود به ديلم، ابتدا به کمک هزاران جنگجوي گيل وديلم به سوي آمل لشکرکشي کرد. وبه رويارويي با احمد بناسماعيل ساماني (حک 279ق-295ق) پرداخت. در اين نبرد لشکريان ناصر متحمل شکست سختي گرديدند. بيش از دو هزار گيلي و ديلمي از جمله کاکي امير ديلميان وفيروزان امير گيلانيان کشته شدند.485پس از مدتي محمد بنهارون يکي از امراي ساماني به جستان بنوهسودان پناهنده گرديد و با ناصر بيعت کرد. آنگاه در سال 290ق ناصر به همراه جستان ديلمي ومحمد بنهارون به سوي طبرستان حمله بردند. و در اين رويارويي نيز ياران ناصر از لشکريان ساماني که ازجانب اصفهبدان طبرستان حمايت ميشدند، هزيمت يافتند.486 وناصر به گيلان عزيمت کرد.487
2-3-2-3-2- اختلاف حاکم ديلم با ناصر وحمايت ديلميها از اطروش
همچنان در بخش فعاليتهاي فرهنگي ناصر بيان شد. ناصر ابتدا به دعوت جستان فرمانرواي ديلم در ديلم حضور پيدا کرد و به حمايت جستان به تبليغات ديني در گيل وديلم پرداخت. او پس از موفقيت در تغيير عقيده مردم،در آن مناطق ادعاي امامت کرد.488 و از اينرو مردم مسلمان اموال شرعي خود از قبيل زکوات و صدقات را به وي پرداخت ميکردند. امري که نارضايتي جستان ديلمي را برانگيخت.489 او ناصر را رهبري معنوي ومذهبي براي مردم ميدانست. وانجام چنين کارهاي را از سوي وي دخالت در امور سياسي قلمداد ميکرد. لذا با ناصر به جنگ وستيز پرداخت.490 اما در اين ميان ديلميها که از ظلم و ستم جستان به ستوه آمده بودند. به حمايت از ناصر اطروش برخاستند.491 اقدامي که جستان فرمانرواي را ناگزير کرد. که تن به صلح دهد. و به اطاعت ناصر گردن نهد.
2-3-2-3-3- صلح ناصر با اهل سنت گيلان غربي
تقريبا هم زمان با فعاليت علويان در شرق سفيد رود (گيلان شرقي) يکي از پيروان احمد بنحنبل به نام ابوجعفر ثومي که در گيلان غربي (غرب سفيدرود) به تجارت مشغول بود.492 موفق شد جمعي از گيلانيان آن نواحي را به اسلام و به مذهب حنبلي رهنمون سازد.493 آنان بر خلاف همسايگان شرقي خود مانند ساير حنابله، طرفدار خلافت عباسي بودند. و به نماد عباسيان يعني پرچمهاي سياه وبه اختصاصات مذهبي خود در مقابل زيديان شيعه، اهتمام داشتند. از اينرو بارها با همسايگان زيدي خويش به جنگ وستيز پرداختند.494 ناصر که خود را براي نبرد با سامانيان درطبرستان آماده ميکرد. ناگزير شد ابتدا با اهل سنت غرب سفيدرود پيمان صلح ببندد تا آسوده خاطر رهسپار طبرستان گردد.495
2-3-2-3-4- فتح طبرستان با کمک گيل وديلم
ناصر پس از آنکه بر مشکلات داخلي گيل و ديلم فائق آمد. در سال 301ق496 به فرماندهي سرداراني گيلي وديلمي چون عمادالدوله علي بنبويه، ليلي بننعمان، زينور بننعمان، قوهيار و سهلان و شهفيروز پسران ليشام، با موسي بناسبهدوست، سوار بنهرفناه، شير نامي بنتازي فيروز، شير اسفار از ناحيه لياهج (لاهيجان امروزي) براي نبرد با سامانيان به سوي طبرستان حرکت کرد.497 در ناحيه بورود (نورود) در نزديکي چالوس ودر ساحل دريا بيش از سي هزار نفر از سپاهيان ساماني به فرماندهي محمد بنعلي معروف به صعلوک (سالوک) در مقابل لشکريان ناصر صف آرايي کردند. سامانيان از تجهيزات کامل نظامي ونيز حمايت برخي از اهالي طبرستان نيز برخوردار بودند.498 ولي بسياري از نيروهاي اندک ناصر، پياده و فاقد هر گونه ابزار جنگي از قبيل اسب واسلحه بودند.499 به هر روي جنگي سختي بين طرفين در گرفت. حدود هفت هزار نفر500 يا به قولي بيست هزار نفر کشته شدند.501 به گونهاي که برخي از اجساد کشته شدگان در درياي مازندران طعمه ماهيان شده بود وتا مدتها صيادان از صيد آنان خوداري ميکردند.502 در اين ميان ناصر توانست با سلحشوري رزمندگان محدود گيل و ديلم، سپاه پر شمار ساماني را متحمل شکست کند. و پس آن شهر آمل را به راحتي تصرف نمايد.503در واقعه نبرد بورود يا نورود به قدري رزمندگان گيل وديلم جوانمردانه از ناصر دفاع کردند. که در قرون بعدي منصور بالله (م614ق) امام زيديان يمن در طي نامهاي به مردم گيلان از آن رخداد غرور آفرين و از جانفشانيهاي رزمندگان گيل وديلم ياد مينمايد.504 ناصر نيز به خاطر شهادت جمعي از ياران گيلي وديلمياش در آن واقعه ميگفت: “آه آه في الصدر حزازات لم يشفها قتلي نورود (بورود)”505 اين چنين حکومت علويان پس از يک وقفهاي چهارده ساله مجددا توسط ناصر و به ياري گيل وديلم بر پهنه طبرستان ادامه پيدا کرد.
2-3-2-3-5- حمايت ديلميان از ناصر پس از کودتاي حسن بنقاسم
پس از آنکه ناصر بر طبرستان استيلا يافت و در شهر آمل بر تخت نشست. حسن بنقاسم علوي ر ا روانه گيلان کرد. تا هرسندان بنتيداو خسرو، فيروز بنجستان و ليشام بنورداد از حکام محلي آنجا را به نزد او روانه آمل سازد. چون آنان از ناصر به خاطر عدم اجابت زياده خواهي مالي شان آزرده خاطر بودند.506 از اينرو آنها حسن بنقاسم را بر کودتا عليه ناصر ترغيب کردند.507 حسن بنقاسم نيز پس از ورود به آمل، ناصر را دستگير و در قلعه لارجان (لاريجان) زنداني کرد508.البته نويسندگان زيدي اين اقدام حسن بنقاسم علوي را ناشي از نگراني وي از قدرت يابي فرزندان نا اهل ناصر ميدانند.509 به هر روي وقتي ليلي بننعمان (شهدوست)
