
شان را در راهکارها یا هدفهایی که ارزش کمی برای آنها دارد یا ارزشی برای آنها ندارد، صرف نخواهند کرد. بعلاوه اغلب افراد کوششهایشان را صرف هدفهایی نمی کنند که علی رغم جذاب بودن، غیر ممکن و یا دست نیافتنی باشد. تغییر فردی با این چار چوب تئوریک بهتر قابل درک خواهد بود، یعنی توجه به ارزش انتزاعی تغییر و انتظار انتزاعی می باشد که برای رسیدن به آن وجود دارد. اهمیت برانگیختگی ارزش انتزاعی تغییر بر اساس این فرض می باشد که هرچه یک فرد از موقعیت فعلی اش در یک حیطه بخصوص ناراضی باشد، پاداش ها یا منافعی که در ارتباط با یک تغییر مطلوب خواهد بود بزرگتر میباشد. این ارزش انتزاعی تغییر میتواند قابل مقایسه با منافع درک شده جهت بکار گیری یک رفتار بهداشتی در نظر گرفته شود. اهمیت انگیزشی انتظار انتزاعی و بدست آوردن موفقیتآمیز تغییر یا نتیجه به آگاهی قبلی شخص از موفقیتها یا موفقیتهای دیگران در رسیدن به نتیجه و اعتماد شخصی به اینکه موفقیت او نیز به همان اندازه و یا بیشتر از دیگران خواهد بود، بستگی دارد. این مفهوم شبیه به مفهوم خودکارآمدی در تئوری شناخت اجتماعی می باشد (مروتی شریف آباد و همکاران، 1384).
تئوری عمل منطقی یا استدلالی
تئوری عمل منطقی در سال1967 بوجود آمد. تئوری عمل منطقی بیانگر مدلهایی برای پیش بینی قصد انجام رفتار خاصی، و همچنین تصمیم های شخص درباره عمل کردن یا نکردن رفتار مورد نظر میباشد. این تئوری را میتوان در جمعیتها و رفتارهای گوناگون مورد استفاده قرار داد. این تئوری قدرت پیشبینی دقیق درباره رفتار بهداشتی داوطلبانه را داشته و ابعاد مهم تصمیم گیری در تصمیمها و رفتارهای بهداشتی را نشان میدهد. به منظور موثر بودن مداخلات برای تشویق مراجعه کنندهها جهت شروع به تغییر در رفتارشان بایستی عوامل و موانع اصلی در تصمیمگیری برای تغییر شناسایی شوند (شفیعی،1376).
این تئوری جهت توجیه هر رفتاری که فرد میتواند کنترل کند، قابل استفاده است. در این مدل فرض بر این است که قصد رفتار تعیین کننده مستقیم رفتار است، و بقیه عواملی که بر رفتار تاثیر می گذارند غیر مستقیم می باشند. اندازه گیری قصد باید در رابطه های مستقیم با اندازه گیری رفتار در چار چوب عمل، هدف، موقعیت و زمان باشد، تا بتوان رفتار را بدرستی پیش بینی کرد. قدرت قصد فرد برای انجام یک رفتار خاصی حاصل کارکرد دو عامل است:
1-گرایش در جهت رفتار
2-تاثیر محیط اجتماعی یا هنجارهای ذهنی عام در رفتار
گرایش ها و هنجارهای ذهنی، هرکدام دارای دو جزء می باشند.گرایش نسبت به یک رفتار بوسیله اعتقاد شخص به نتیجه حاصل از رفتار و ارزیابی آن مشخص می شود. در بکارگیری این مدل در آموزش بهداشت امکان دارد که نتایج شامل مسائلی از قبیل تاثیر جانبی در رابطه با داروها باشد و یا زمان و مشکلات شخصی در ارتباط با شرکت منظم در کلاس ورزشی باشد. بالاخره، هنجار اجتماعی بر اساس اعتقاد هنجار فرد درباره این که دیگران چه فکر می کنند و یا انگیزه فرد در پیروی از خواسته های دیگران چیست، تعیین می شود. پیامدها و نتایج در رابطه با رفتار خاصی را میتوان با روش تجربی از طریق مصاحبه های غیر ساختاری (باز) با افراد جمعیت هدف بدست آورد. در این مصاحبهها از افراد سوال میشود که نتایج و یا پیامدهای مهم ناشی از اجزای عمل را لیست کنند. در حالیکه مشخص کردن عقاید مهم از چنین لیستی غیر ممکن است (براون199، 1992؛ شفیعی، 1376).
تئوری رفتار برنامه ریزی شده:
تئوری رفتار برنامهریزی شده یکی از تئوریهای مهم میباشد که مکانیسم اصلی پذیرش رفتارهای بهداشتی را توضیح میدهد. این تئوری از نگرش، کنترل رفتار درک شده، هنجارهای انتزاعی، قصد و رفتار تشکیل شده است. این تئوری وقوع یک رفتار ویژه را پیشبینی میکند مشروط بر اینکه فرد قصد انجام رفتار را داشته باشد. بر طبق این مدل قصد برای انجام یک عمل توسط سه عامل پیش بینی می شود:
1 ) فرد دید مثبتی نسبت به انجام رفتار داشته باشد (نگرش).
2 ) فرد احساس کند برای انجام دادن رفتار تحت فشار اجتماعی می باشد (هنجارهای انتزاعی).
3 ) فرد احساس کند قادر است رفتار را انجام دهد (کنترل رفتاری درک شده).
به عنوان یک قاعده کلی در این مدل نگرش مثبت فرد نسبت به انجام کار، هنجارهای انتزاعی مطلوب و کنترل رفتاری درک شده زیاد باعث می شود که فرد قصد انجام رفتار را داشته باشد (گودین، کوک، 1996).
محدودیتهای تئوری عمل منطقی، رفتار برنامهریزی شده: این محدودیتها عبارتند از:
1-قدرت پیش بینی: قدرت پیش بینی این تئوریها بستگی به شناسایی تمام یا اغلب نتایج بارز برای جمعیت هدف دارد. چون پیامدهای بارز، محتوای این تئوریها را تشکیل میدهند، فرایند دریافت اطلاعات از جامعه هدف بسیار مهم می باشد.
2-بکارگیری این تئوری در اغلب مسائل آموزش بهداشت پیچیده میباشد و بدست آوردن نتایج بارز نیاز به فرایندی جدی و وقت گیر جهت گردآوری اطلاعات دارد.
3-در این تئوری، فاکتورهایی از قبیل شخصیت و متغیرهای دموگرافیک در نظر گرفته نمیشوند.
4-فرضیات چنین بیان میکنند: کنترل رفتاری درک شده میزان کنترل واقعی بر رفتار را پیشگویی میکند، در بیشتر موارد ممکن است چنین نباشد.
5-اگر فاصله زمانی بین قصد رفتاری و رفتار زیاد باشد، احتمال دارد که رفتار اتفاق نیفتد (گودین، کوک، 1996).
اجزای تئوری رفتار برنامهریزی شده توسعه یافته
گرایش و نگرش نسبت به رفتار200 :
اولین عاملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یا عدم انجام رفتار تاثیر دارد، نگرش وگرایشها هستند که عامل شخصی نیز نامیده میشود. هدف از نگرش ارزشیابی منفی و یا مثبت شخص درمورد انجام یا عدم انجام یک رفتار مشخص میباشد ممکن است نگرش فرد برای انجام رفتاری مثبت باشد، ولی نگرش فردی دیگر نسبت به آن رفتار منفی باشد. بر طبق این تئوری نگرش فرد درباره یک شی نتیجه عملکرد عقاید فرد درباره شی و ارزیابی پاسخها در ارتباط با این عقاید می باشد. عقاید نسبت به یک شی پایه اصلی برای شکلگیری نگرش نسبت به یک شی میباشند. نگرشها معمولاً به وسیله ارزیابی عقیده شخص مشخص می شود. مشخص است که به منظور مشخص کردن علت شکلگیری و تغییر نگرش و قصد افراد، باید فرایند شکل گیری آنان بررسی شود. به طور کلی عقاید اشاره به احتمال قضاوت ذهنی شخص در ارتباط با بسیاری از جنبههای قابل تمییز جهان پیرامون شخص دارند. آنها با درک شخص از محیط خودشان در ارتباط می باشند (آیزن، 1987).
نگرشها نشان دهنده احساس کلی فرد درباره مطلوب بودن یانبودن بسیاری از اشیا میباشند. هنگامی که عقیده شخص درباره یک شی شکل می گیرد. نگرش فرد درباره یک شی نتیجه عملکرد ارزیابیهای فرد از این نسبتها میباشد. در دوره زندگی فرد، تجارب فرد منجر به شکل گیری بسیاری از عقاید مختلف درباره اشیا، اعمال و حوادث مختلفی میشود. این عقاید ممکن است نتیجه مشاهدات مستقیم یا فرآیندهای استنتاجی باشد. بسیاری از عقاید ممکن است زمانهای طولانی بمانند، عقاید دیگر ممکن است فراموش شوند و ممکن است عقاید جدید شکل گیرند. عقاید شخص ممکن است در نتیجه عملکرد تغییرپذیری در سیستم عقاید شخص تغییر یابند. بنابراین عقاید شخص درباره یک شی به وسیله مجموعه عقاید برجسته شخص درباره آن شی تعیین می شوند. هر عقیده درباره یک شی مشخص به بسیاری از صفات آن شی مربوط می شوند. بر طبق مدل انتظار-ارزش، ارزیابی شخص از نسبتها با نگرش فرد نسبت به توانایی اش هماهنگی دارد. واضح است که در این دیدگاه فرض بر این است که زمانی فرد، اطلاعات اساسی برای شکل گیری نگرش نسبت به یک شی را پردازش میکند، او وارد ارزیابی شی میشود.
آیزن و فیشبین نگرشها را بدین صورت تشریح کردند. آنها فرمول زیر را برای بدست آوردن نگرش پیشنهاد کردند:
A = f [ ∑ biei ]
به نظر آنها نگرش نسبت به یک عمل مشخص، نتیجه مجموع عقاید فرد نسبت به عمل می باشد. این عقاید بر این اساس می باشند که آیا نتیجه عمل به صورت مثبت در نظر گرفته می شود و یا به صورت منفی (ei) و احتمال ذهنی که آیا این عقاید واقعا با نگرش در ارتباط (bi) میباشد؟ (آیزن،1987).
هنجارهای انتزاعی یا فشارهای اجتماعی201 :
دومین عاملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یا عدم انجام رفتار تاثیر دارد نرمهای انتزاعی هستند که مربوط به عامل اجتماعی می باشد. نرمهای انتزاعی با فهم یا درک شخص از فشارهای اجتماعی در ارتباط میباشد که بر شخص وارد می شود تا کاری را انجام بدهد یا انجام ندهد. نرمهای اجتماعی تنظیم کننده استانداردهایی برای اجرا هستند که افراد میتوانند بپذیرند یا آنها را رد کنند (آیزن، فیشبین، 1972).
فرض بر این است که هنجارهای انتزاعی در نتیجه عملکرد عقایدی هستند که افراد بخصوصی انجام دادن یا ندادن یک رفتار را تایید کنند و یا ممکن است تایید نکنند. عقایدی که پایه واساس هنجارهای انتزاعی هستند، اصطلاحاً عقاید هنجاری نامیده می شوند. زمانی که یک فرد قصد انجام یک رفتار ویژه را داشته باشد هنگامی است که او درک کند که افرادی که برایش مهم میباشند فکر می کنند که او باید آن رفتار را انجام دهد. افراد مهم برای یک فرد ممکن است همسر، دوستان، پزشکان یا افراد دیگر باشند.
هنجارهای انتزاعی بوسیله پرسیدن سؤالاتی از مخاطبین ارزیابی می شود تا شخص درباره میزان احتمال تایید یا عدم تأیید بیشتر افرادی که برایش مهم هستند، قضاوت کند. به عبارت دیگر می توان گفت: هر جزء هنجاری با عقیده فرد میباشد، که او عقیده دارد افرادی فکر میکنند یا انتظار دارند که او باید رفتار مورد نظر را انجام دهد یا آن را انجام ندهد. انگیزه شخص برای تطبیق آمدن با این مراجع تکمیل کننده جزء هنجارهای انتزاعی میباشد. به طور کلی هنجارهای انتزاعی به تاثیر محیط اجتماعی افراد بر قصد رفتاری آنها اشاره دارند.
آیزن و فیشبین فرمول زیر را برای بدست آوردن هنجارهای انتزاعی پیشنهاد کردند:
SN = f [ ∑ bimi ]
در ارتباط با هنجارهای انتزاعی، آیزن و فیشبین بیان می کنند که هنجارهای انتزاعی براساس چندین عقیده می باشد. هریک از این عقاید عملکرد تخمینی ذهنی فرد از آنچه می باشد که دیگران فکر می کنند یا انتظار دارند باید در یک موقعیت ویژه انجام داده شود و همچنین میزان انگیزه فرد برای تطبیق دادن خود با انتظار دیگران این فرمول را می توان چنین تفسیر کرد که هنجارهای انتزاعی در ارتباط با قصد رفتاری عملکرد مجموع عقاید درباره دیدگاه دیگران درباره رفتار می باشند. این عقاید بوسیله احتمالات ذهنی که دیگران از رفتار حمایت می کنند (bi) و همچنین بوسیله انگیزه فرد برای عمل کردن به آنچه دیگران احساس می کنند که او باید آن رفتار را انجام دهد (mi)، بیان میشود (آیزن،1972).
کنترل رفتارهای درک شده202 :
سومین عاملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یا عدم انجام رفتار تاثیر دارد مربوط به کنترل رفتاری درک شده می باشد. در تئوری رفتار برنامه ریزی شده کنترل رفتاری درک شده به عنوان ارزیابی فرد از سخت بودن یا آسان بودن یک رفتار تعریف می شود. کنترل رفتاری درک شده هنگامی تعیین کننده رفتار می باشد که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده کنترل واقعی افراد بر روی رفتار مورد نظر باشد. تعدادی از فاکتورهای محیطی و سازمانی وجود دارند که می توانند انجام شدن یک رفتار مشخصی را آسانتر یا مشکلتر سازند. فرض بر این است که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده تجربه قبلی فرد و همچنین موانع پیش بینی شده انجام یک رفتار می باشد. به عنوان یک قاعده کلی، نگرش مطلوب و هنجارهای انتزاعی مطلوب و کنترل رفتاری درک شده بیشتر باعث می شود که قصد انجام دادن رفتار توسط فرد بیشتر شود. کنترل رفتاری درک شده از دو قسمت تشکیل شده است.
Control belief: عقیده درباره اینکه عواملی وجود دارند که
