
خواهد گرفت که چهار روز قبل از تاریخ ثبت یا تاریخ مؤثر سهام را خریداری کرده باشد. اگر کسی سهام را بعد از تاریخ مؤثر در بورس (چهار روز قبل از تاریخ ثبت) خریداری کند، به وی سود سهام تعلق نخواهد گرفت و فروشنده سود سهام را دریافت خواهد کرد.
چ) تاریخ پرداخت: پسازاینکه هیئتمدیره میزان و زمان پرداخت سود سهام را اعلام کرد و پس از گذشت تاریخ ثبت، طبق دفاتر سهام شرکت، نام صاحبان سهام در آن روز که مستحق دریافت سود سهام هستند مشخص میشود. سپس شرکت اقدام به کشیدن چک در وجه سهامداران میکند (جهانخاني و پارسائيان،1373،124).
سود سهمي
در اين حالت شرکت بهجای سود، سهام عادي منتشر نموده و هماهنگ با افزايش سرمايه به سهامداران سهام جايزه ارائه میدهد اين سهام عمدتاً بهمنظور حفظ نقدينگي شرکت و جلوگيري از خروج وجه نقد از شرکت جهت سرمایهگذاری در پروژههای طرح توسعه میباشد.
سهامداران بايد بدانند که دريافت سهام جايزه درواقع تقسيم درآمد جاري شرکت نيست بلکه شناخت رسمي حق سهامداران عادي است، درواقع مبالغ فوق جزء حقوق صاحبان سهام در ترازنامه تحت عنوان اندوختهها و مانده سود تقسیمنشده وجود داشته است و با صدور سهام جايزه مبالغ فوق از حسابهای نامبرده بهحساب سرمايه منتقل میشوند.
بديهي است هنگامیکه شرکت سهام جايزه منتشر میکند به نسبت افزايش سرمايه قيمت سهام بايستي در بازار افت کند زيرا مبالغ مربوط به افزايش سرمايه قبلاً در حقوق صاحبان سهام مستقر بوده و اکنون هيچ تغيير اساسي در شرکت رخ نداده است که حاکي از افزايش درآمدهاي آتي باشد، درصورتیکه تعداد اوراق سهام افزایشیافته است و در آينده درآمدي که حاصل میشود بايد بين تعداد بيشتري ورقه سهم تقسيم شود و چون هیچگونه تغييري که منجر به افزایش درآمد آتي شرکت شود، روي نداده است. جهت حفظ نرخ بازدهي هر سهم قیمت سهم بايد به همان ميزان در بازار تنزل داشته باشد (جهانخاني و پارسائيان،1373).
شيوه پرداخت سود سهام در ايران
در شرکتهای سهامی ایران معمولاً سود سال مالي قبل در اوايل سال بعد موردمحاسبهقرار میگیرد و پس از تائيد بازرسان قانوني و حسابرسان از اين نظر که سود مطابق با اصول و استانداردهاي حسابداري محاسبهشده است مراتب در مجامع عمومي صاحبان سهام مطرح میشود و صاحبان سهام نسبت به چگونگي و مبلغ تقسيم سود بين سهامداران و مبلغي که بايد در شرکت باقي بماند تصميم میگیرند. سودي که بايد بين صاحبان سهام تقسيم شود از طريق آگهي به اطلاع آنان میرسد و معمولاً مهلتي را براي مراجعه سهامداران براي ثبتنام دريافت سود تعيين میکنند و سپس شرکت به پرداخت سود به سهامداران مبادرت میکنند (جهانخاني و پارسائيان،1373).
سیاستهای متداول تقسيم سود
شرکتهای سهامی عام باید در رابطه با تقسیم سود، سیاست مشخصی را اتخاذ کنند. در تدوین این سیاست عوامل متعددی ازجمله سیاستهای مورداستفاده در سایر شرکتهای مشابه و عوامل دیگری که در ابتدای فصل مطرح شد باید موردتوجه قرار گیرند. اگرچه میتوان صدها سیاست تقسیم سود متفاوت را مشخص ساخت، ولی اکثر سیاستهای تقسیم سود دریکی از سه گروه اصلی به شرح ذیل طبقهبندی میشوند: (دستگیر، 1387،52).
نسبت سود تقسيمی ثابت
شرکت میتواند به چندین طریق از نسبت سود تقسیمی ثابت استفاده کند و آن را در سیاست تقسیم سود بگنجاند. آن روشها بهقرار ذیل است:
الف) پرداخت درصد ثابتی از سود سالانه
ب) پرداخت سود سهام بهصورت درصد ثابت و مشخصی از سود خالص سالهای قبل
ج) انتخاب درصدی بهعنوان نسبت سود تقسیمی مطلوب که قرار است در بلندمدت رعایت شود. درصد سود تقسیمی واقعی در یک سال میتواند کمتر یا بیشتر از درصد مطلوب باشد، ولی شرکت میکوشد درصد سود تقسیمی واقعی را نزدیک به درصد مطلوب نگه دارد(دستگیر، 1387،52).
پرداخت سود ثابت
بسیاری از شرکتها درزمینهٔ پرداخت سود رویه ثابتی دارند و تقریباً بهصورت پایدار عمل میکنند. متداولترین روش که بسیاری از شرکتها در سالهای اخیر در پیشگرفتهاند این است که سالانه از بابت سود هر سهم مبلغ معینی پرداخت میکنند و با افزایش سود شرکت بهتدریج بر این مبلغ میافزایند. شرکتی که سیاست تقسیم سود خود را بر این اساس گذارده باشد با اعلان میزان سود تقسیمی هر سهم، پیام مهمی را به سهامداران مخابره میکند، بهویژه زمانی این امر اتفاق میافتد که میزان سود تقسیمی شرکت دستخوش تغییرات چرخههای تجاری و نوسانات بازار قرار نگیرد. ازآنجاکه پرداخت سود سهام مستلزم داشتن سود و همچنین نقدینگی کافی است، شرکتی كه چنین سیاست را دنبال میکند به سهامداران و گروههای ذینفع این پیام را میدهد که ازنظر سودآوری و قدرت نقدینگی در وضع بسیار خوبی قرار دارد(دستگیر، 1387).
پرداخت منظم سود ثابت بعلاوه يک مبلغ اضافی
برخی از شرکتها سیاست تقسیم سود خود را بر این اساس میگذارند که سالانه مبلغ معینی بهعنوان سود هر سهم به سهامداران پرداخت کنند و با افزایش سود شرکت بر میزان سود تقسیمی هر سهم بیفزایند. مزیت دادن مبلغ اضافی در این است که شرکت میتواند برحسب ضرورت مبالغ اضافی را قطع کند، بدون اینکه از میزان سود تقسیمی هر سهم بکاهد. یکی از عیبهای کاربرد چنین روش در این است که نوعی توقع در سهامداران به وجود میآورد و هرسال منتظر دریافت مبلغ بیشتری خواهند بود. اگر این مبلغ اضافی پرداخت نگردد، احیاناً قیمت بازار سهام شرکت کاهش مییابد(دستگیر، 1387).
نظریههای مختلف درباره سياست پرداخت سود سهام
دو نظريه متفاوت در ارتباط بااهمیت سياست پرداخت سود سهام وجود دارد نظریه اول که با عنوان مکتب بازارهاي ناقص مورداشاره قرار میگیرد سياست پرداخت سود سهام را مربوط و بااهمیت تلقي میکند اما نظريه دوم يعني مکتب بازارهاي کامل سياست پرداخت سود سهام اساساً نامربوط محسوب میشود.
در مکتب بازارهاي ناقص استدلال میشود که عواملي نظير هزینههای مبادله، هزينه تحصيل اطلاعات و مسائل مالياتي موجب میگردد که بازار کامل محسوب نشود و اهميت سياست پرداخت سود سهام را مورد تأکید قرار ميدهد برخي از پيروان مکتب مزبور بر اين باورند که پرداخت سود سهام کمتر و تأمین مالي پروژههای سرمایهای از منابع داخلي در مقايسه با پرداخت سود سهام بيشتر و تأمین مالي از منابع خارجي ازنظر واحدهاي انتفاعي به مصلحت و مرجح است. درواقع تأمین مالي داخلي در مقايسه با تأمین مالي خارجي (از طريق انتشار سهام) ارزانتر و بهتر تلقي میشود زيرا، سهامداران فعلي درآمد خود را از طريق افزایش قیمت سهم تحصيل میکنند (بهجای دريافت سود سهام) که ازلحاظ پرداخت ماليات بر درآمد به نفع آنان است علاوه بر اين در تأمین مالي از منابع داخلي ميتوان از هزینههای انتشار اوراق بهادار و امثالهم نيز پرهيز کرد(دستگیر، 1387).
مکاتب فکري در مورد تقسيم سود
بيش از چندين دهه است که پژوهشگران دانشگاهي و کارشناسان والاستریت و مديران عالیرتبه شرکتها تلاش کردهاند تأثیر سرمایهگذاری مجدد سود شرکتها در مقایسه با اثر تقسيم سود بين سهامداران را بر ثروت آتي سهامداران موردمطالعه قرار دهند و از آن نتايج مقتضي استخراج کنند نتايج اين تحقيقات را میتوان بهصورت زير طبقهبندی كرد (بهرام فر، 1383،124).
1-آن دسته از تحقيقاتي كه به بررسي رابطه بين ارزش بازار سهام و سود تقسيمي میپردازد كه عمدتاً مبتنی بر دو نظريه هستند:
الف) نظريه مربوط بودن (تأثیر سود تقسيمي بر ارزش شركت)
ب) نظريه نامربوط بودن (عدم تأثیر سود تقسيمي بر ارزش شركت)
2-آن دسته كه به بررسي اثرات علامتدهی (اطلاعرسانی) اعلام سود سهام بر ارزش شركت میپردازند5 طبق اين نظريه سود تقسيمي محتواي اطلاعاتي دارد
3-آن دسته كه به بررسي تأثیر تركيب سهامداران بر سياست تقسيم سود میپردازند (تئوري صاحبکار). طبق اين نظريه سياست تقسيم سود تابعي است از تركيب علائق سهامداران
4-آن دسته از مطالعاتي كه رابطه بين سرمایهگذاری، سود تقسيمي و سود را بررسی میکند و با بهرهگیری از روشهای رگرسيوني سعي در مدلسازی بين متغیرهای فوق دارد.
در ادامه به تشريح مطالب در مورد تحقيقات دسته اول و تحقيقات دسته دوم میپردازیم.
نظريه ارتباط سیاستهای تقسيم سود با قيمت سهام
الف) مدل والتر: پروفسور جيمز. ئي والتر چنين استدلال میکند که خطمشی تقسيم سود تقريباً هميشه بر ارزش موسسه اثر میگذارد. مدل وي يکي از نخستين کارهاي تئوريکي است که رابطه بين نرخ بازده داخلي موسسه (r) و هزينه سرمايه آن (k) را در تعيين خطمشی تقسيم سود باهدف به حداکثر رساندن ارزش فعلي ثروت سهامداران نشان ميدهد مدل والتر برفرضهای زير مبتني است: (اسلامي بيدگلي،1370، 14).
تمام عايدات موسسه بهمنزله عايدات قابلتقسیم ميان سهامداران تلقی گردیده و يا صرف سرمایهگذاری داخلي میگردد.
تمام وجوه لازم براي سرمایهگذاری از محل عايدات باقيمانده در موسسه تأمین میگردد و درنتیجه بدهي جديد ايجاد نمیشود
نرخ بازده داخلي موسسه (r) و هزينه سرمايه آن (k) ثابت است.
عايدات و سود قابلتقسیم هرگز تغيير نمیکند. ارزش عايدات هر سهم (E) و سود قابلتقسیم (D) هر سهم ممکن است به جهت تعيين نتايج تغيير نمايد اما هر ارزش دادهشده به (E) و (D) برای تعيين ارزش سهم ثابت فرض میشود.
عمر موسسه بسيار طولاني و يا نامحدود است.
فرضيه علامتدهی6 سود سهام
سياست تقسيم سود و تغيير آن میتواند حاوي اطلاعاتي براي سهامداران باشد. سرمایهگذاران با توجه به سليقه خود سهام شرکتي را خريداري میکنند که سياست تقسيم سود آن را قبول دارند، ميزان سود سهام پيشنهادي هیئتمدیره معمولاً حاوي اطلاعاتي در خصوص انتظارات مديران در مورد سودآوری آينده شرکت است. بديهي است اگر مديريت شرکت درصدد برآید تا ميزان سود پرداختي را افزايش دهد، درواقع مدعي است که قدرت سودآوري شرکت افزایشیافته است. محققان بر اين باورند که تغيير غيرمنتظره سود تقسيمي داراي محتواي اطلاعاتي مهمي است، بهویژه در مواقعي که ميزان سود تقسيمي کاهش يابد يا اصلاً پرداخت نشود. معمولاً در يک بازار کارا مديريت شرکت زماني چنين روشي را در پيش خواهد گرفت که بخواهد به سهامداران و سرمایهگذاران اين پيام را بدهد که سود سالهای آتي کاهش خواهد يافت. (جهانخاني و پارسائيان،1373،165)
شرکت بايد هميشه اين سؤال را مطرح کند که چه اطلاعاتي را با سود سهام فعلي و چه اطلاعاتي را با تغيير احتمالي سود تقسيمي انتقال میدهد. هر وقت که اعلام خبري بر قيمت سهام تأثیری میگذارد، میتوانیم استنباط کنيم که اعلام اين خبر حاوي اطلاعات میباشد. درواقع اعلام خبر بهخودیخود کمک چنداني نخواهد کرد مگر اينکه معلوم شود مديران اطلاعاتي دارند که سرمایهگذاران فاقد آن اطلاعات هستند.
ممکن است سود سهام نقدي بهعنوان علامتي براي سرمایهگذاران تلقي شود. شرکتهايي که خبرهاي خوب در مورد سودآوری آينده خوددارند و ميخواهند آن را به سرمایهگذاران اطلاع دهند، بهجای انجام يک اعلام ساده، سود تقسيمي خود را افزايش میدهند تا با يک اقدام عملي موضوع را به سهامداران خويش اطلاع داده باشند. زماني که شرکت از رويه پرداخت سود تقسيمي ثابتي پيروي ميکرده و حالا سود تقسيمي خود را تغيير میدهد، سهامداران آن را بهعنوان يک تغيير در سودآوری آينده شرکت تلقي میکنند. علائم مالي براي سهامداران به اين مفهوم است که مديريت و هیئتمدیره باور دارد که اوضاع مالي شرکت بهتر از چيزي است که در قيمت سهام انعکاس يافته است. بهعبارتدیگر سود تقسيمي صدايي رساتر از ساير اطلاعات مالي داشته و تغيير در سود تقسيمي حاوي اطلاعاتي قابلتوجه است(اسلامي بيدگلي،1370، 14).
بهعبارتدیگر نسبت بالاي سود پرداختي نشاندهنده اين مطلب است که مديريت نسبت به آينده شرکت مطمئن و خوشبین است، درحالیکه نسبت پايين سود پرداختي ممکن است بيانگر اين موضوع باشد که مديريت آينده شرکت را نامطمئن ارزيابي کرده است. استدلال سادهتر اين است که گفته شود سهامداران دریافتهاند که تقسيم سود، عدم اطمينان آنان را کاهش ميدهد و بر همين
