
وقتي آمريكاييها نقاط حساس عراق را بر روي نفوذ تروريستها و نيروهاي مقاومت بستند، اين امر ميتوانست به گونهاي در جهتدهي آن ها به سمت ديگر نقاط نقش داشته باشد. چنان كه هم وی داننددر رويداد سامرا نيز كه كنترل اين شهر در اختيار كامل آمريكاييها قرار داشت و قرار بود در همان روز آمريكاييها شهر را به نيروهاي امنيتي عراق واگذار كنند. به همين گونه، حركت تروريستها از شمال و مركز عراق به سوي مناطق شيعينشين براي پديد آوردن رويداد پل ائمه در كاظمين يا كشتارهاي شهرك صدر نيز نميتواند از ديد آمريكاييها دور مانده باشد (قادری کنگاوری 1386، 77).
به طور کلی ميتوان نيروهاي مقاومت يا تروريستها در عراق را در گروههاي زير دستهبندي كرد:
1. القاعده با ديدگاههاي ايدئولوژيك و تندرو، مانند القاعده كه از بيرون به عراق ميآيند و درصد كمي از نيروهاي معارض را تشكيل ميدهند و حملات تروريستي آن ها نيز با كمربندهاي انفجاري (شخصي) و ماشينهاي انفجاري، به گونهي خودكشي است و بيشتر در ميان نظاميان و غيرنظاميان و مردمان بيگناه شيعي و كرد، پايگاههاي پليس و مناطق ايست و بازرسي عمل ميكنند.
2-. نيروهاي بعثي متشكل از اعضاي گارد پيشين رياست جمهوري و لشکرهايي كه در زمان جنگ به ناگاه پنهان شدند و اكنون با فرماندهي نيرومند، سازماندهي پنهاني و پيچيده با جنگافزارهاي مخفي شده در زمان صدام، اينك در مناطق باختري عراق پنهان هستند. آن ها فنيترين و چريكيترين حملات تروريستي را به دشمن در عراق انجام ميدهند كه با خودكشي همراه نيست. اين گروه در دوران صدام، دست به هراسانگيزترين شكنجهها و كشتارها در مورد عراقيان (كرد، شيعي و سني) زدهاند. از ديد آن ها نيروهاي آمريكايي و همهي عناصر و نيروهاي دولتي و اشغالگران عراق، دشمن شمرده ميشوند؛ آن ها همچنين دربارهي ايران، همان پندارهاي صدام را دارند و كينهي ايرانيان را همچنان در دل زنده نگه داشتهاند. اعضاي اين گروه با سرنگوني صدام، همه چيز خود را از دست دادند و احتمال برگشتن رژيم بعث به بقاي آن ها بستگي دارد؛ ولي چنين مينمايد كه با توجه به تجربه و مهارتهاي اطلاعاتي و نظامي آن ها، سرانجام نيز از عراق كوچ كنند و نهادهايي خارج از كشور عراق آن ها را به كار گيرند، زيرا اين عناصر سالهاست كه در عراق دست به جنايت زدهاند و كردها، شيعيان و سنيهاي عراق آن ها را شناسايي كردهاند و كنار خواهند گذاشت (قادری کنگاوری 1386، 78-77).
3-. اشرار و عناصري كه از اوضاع آشفته عراق بهرهبرداري ميكنند و با كشتن و آدمربايي و تجاوز و كاربرد زور از مردمان پول ميگيرند. چه بسا كه اين گروه از گروه سوم پول دريافت ميكنند و به بمبگذاري و آدمربايي سياسي و امنيتي ميپردازند.
4- بخشي از جامعهي سني عراق، كه خود را نيروهاي مقاومت ميخوانند و از ميان جوانان عراقي و نيروهاي جهادي در مناطق سنينشين و زيرنظر رجال ديني و روحانيون سني يارگيري ميكنند و با گرفتن اجازه از هيأتهاي شرعي و اداري این گروه در زمان اشغال عراق با آمریکایی ها می جنگیدند واینک برای تضعیف دولت شیعی حاکم برعراق دست به عملیات های انتخابی می زنند (قادری کنگاوری 1386، 78).
5-گروهک داعش:
این کروهک که حاصل ترکیبی از سنی ها عراق که از توزیع ناعادلانه ی قدرت در عراق نا راضی هستند،وبقایای حکومت بعث وفرقه نقش بندیه در عراق هستند با یارگیری از مسلمانان افراطی سراسر دنیا و با حمایت صهیونیزم ،امریکاو عربستان وقطر شکل گرفته اند شاخه ای از القاعده هستند که به سبب قدرت و امکانات فراوان خود از این سازمان جدا شده اند و بخش اعظم عراق را در تعریف خود گرفتند(فلاحی 1393، عربستان وحمایت از تروریسم تکفیری، (چرایی و چگونگی) ماهنامه ثاقب، شماره16 و17)
زمانی که آمریکا عراق را اشغال کرد گروهی تحت عنوان دولت اسلامی در عراق شکل گرفت. ایده تشکیل حکومت اسلامی عراق در اکتبر 2006 به رهبری ابوعمر بغدادی بود. وی درسال2010، همراه با المصری دیگر رهبر بلندپایه سازمان، در حمله نیروهای عراقی و آمریکایی جان باخت. پس از کشته شدن ابوعمر بغدادی، ابراهیم البدری معروف به ابوبکر بغدادی به این سمت رسید. وی به دنبال اعلام وحدت از طریق ادغام جبهه النصره با تشکیلات دولت اسلامی عراق تحت عنوان «دولت اسلامی عراق و شام» به شهرت رسید.
از حیث خط مشی و دیدگاه فکری از سازمان «القاعده» پیروی می کند و از حیث عملکرد و فعالیت، تنها به اعلام جنگ علیه ارتش سوریه اکتفا نکرده، بلکه تلاش دارد تا دیگر گروه های مسلح فعال در سوریه را از جمله ارتش آزاد سوریه و گروه جبهه النصره را نیز کنار بزند و خود تنها میدان دار عرصه سوریه باشد. برای داعش پیروزی انقلاب یا سرنگونی نظام مهم نبوده، بلکه تمام تلاش این گروه بر سیطره یافتن بریک منطقه جغرافیایی معین و تحت سلطه خود درآوردن آن متمرکز است». داعش گروهی اسلامی، افراطی و تکفیری است و قتل هر کسی را که وابسته به این گروه نباشد، حلال و جایز می داند، داعش همچنین به سوریه و عراق با یک دید نگاه می کند و حل مسأله این دو را با هم میخواهد. در واقع داعش به دنبال ایجاد دولت اسلامی در عراق و شام است (www.islamcenter.com).
داعش در واقع ادامه تشکیلاتی یک گروه از سلفیهای جهادی در عراق به رهبری ابوبکر البغدادی میباشد. گروه زرقاوی جزو القاعده بود و سال ۲۰۰۶ در عراق کشته شد. او در اعلامیههای خود همواره به فتواهای ابن تیمیه استناد میکرد. خلیفه موصل نیز خود را دنباله رو ابن تیمیه میداند. ابن تیمیه پدر معنوی همه گروهای جهادی است. افکار او روشن و صریح است او با اندیشه و عقل بکلی مخالف است مگر اینکه آن فکر و اندیشه در راستای تایید نقل و احادیث باشد. او هرگونه تعامل با کفار و مشرکین را حرام میداند. او از جمله تفکرات اسلامی شیعیان را نیز مردود و آنها را کافر میداند. گروه های جهادی برپایی حکومت دینی و اجرای شریعت اسلامی را وظیفه شرعی خود میدانند. داعش به خاطر تفسیر و قرائت خشن وهابیت از اسلام و خشونت برضد شیعه و مسیحیان معروف است و بهقدری تندرو و سختگیر است که با دیگر گروه های اسلامگرای سلفی ازجمله جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه نیز درگیر جنگ شده و در فوریه ۲۰۱۴ ایمن الظواهری، رهبر القاعده بهطور رسمی هر گونه انتساب این گروه به القاعده را رد کرده است (www.wikipedia.org).
داعش در راستای گسترش اندیشه های سیاسی و فکری خود، در شهرهای تحت سلطه خود از جمله رقه سوریه قوانین سفت و سخت مبتنی بر شریعت را اجرا میکند. دستان دزدها در ملاء عام قطع میشود، هر روز اعدامهای گروهی در خیابان رخ میدهد و زنها حتا اجازه مراجعه به پزشک هم ندارند. داعش در سوریه بلافاصله دفاتری با عنوان حصبه راهاندازی کرد تا بر اجرای شریعت اسلام نظارت کند. دفاتر دیگری هم با نام دعوا راهاندازی شد تا ایدئولوژی داعش را تبیین و تبلیغ کند. نیروهای این گروه اسلامگرای تندرو عکسی را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند که نشان میداد داعش افرادی را که در مناطق تحت کنترل آنها در سوریه روزهخواری کردند، در ملاء عام شلاق زدند. نیروهای این گروه اسلامگرای تندرو هرگونه تجارت ساکنان شهرهای تحت کنترل خود به دور از کنترل داعش را ممنوع اعلام کردند (www.noorportal.ir).
در راستای مقرراتی که اینگروه برای نحوه حجاب و لباس زنان وضع کردهاست، زنان موصل را تهدید کرد در صورت عدم رعایت حجاب کامل و نپوشاندن تمام صورت خود، به شدت مجازات خواهند شد. داعش در بیانیهای اعلام کرده است، شروطی که برای لباس و زینت زنان وضع کرده، تنها برای جلوگیری از فساد و خودنمائی آنان است، و این محدودیتبرای آزادی آنها محسوب نمیشود، بلکه از ابتذال ممانعت میکند. در این بیانیه همچنین آمده است هر کس این مقررات را رعایت نکند و باعث فتنه و فساد شود، بازخواست و به شدت مجازات میشود تا جامعه مسلمانان و دین حفظ شود (www.noorportal.ir).
اشغال عراق توسط آمريكا در آوريل 2003م، نقطهي عطفي در تاريخ فعاليت گروههاي سلفي در عراق به شمار ميرود كه از لحاظ گستردگي و تأثيرگذاري قابل مقايسه با دورههاي پيش از آن نيست. اعلام موجوديت و شروع فعاليت گروههاي مسلح سلفيگرا مانند «منظمه الجهاد»، «جماعه ابناءالاسلام»، «مجاهدوا حديثيه»، «مقاتلوا الجهاد و جيش محمد»، «المجموعه السلفيه المجاهده»، «تنظيم القاعده في بلاد الرادفين (التوحيد و الجهاد)»، «الجيش الاسلامي في العراق» (بعثي)، «الجبهه الاسلاميه للمقاومه العراقيه»، «جيش الراشدين»، «جيش الطائف المنصوره» و «جيشالمجاهدين»، تنها بخشي از فهرست بلند و طولاني و بعضاً با گرايشات غيرديني و بعثي هستند كه در اين دوره پديد آمده و عمدتاً فعاليت خود را از مناطق سنينشين عراق (مانند «الانبار») آغاز كردند. هنوز ارزيابي دقيق و متقني از ميزان حضور اين جريآن ها يا شبكههاي اقماري و كم و كيف ساختار سازماني و ظرفيت عملياتي نظامي آن ها وجود ندارد، اما بيترديد، اشغال عراق توسط آمريكا اين فرصت را براي سلفيهاي بيروني فراهم نمود كه خود را در صف مقدم شورشيهاي عراق قرار دهند. هرچند بخشي از اين گروهها، سلفيهاي بومي بودند، اما تفكيك آن ها از سلفيهاي خارجي كار بسيار دشواري است، به خصوص كه «تعارضات ساختاري عراق» تأثير بسزايي در پيچيدگي تحولات آن ايفا مينمايد. مجموع اين شرايط موجب شد عراق به تدريج در ، به كانون اصلي رشد و نمو سلفيهاي افراطي و در نهايت به جبههي مركزي القاعده به رهبري ابومصعب زرقاوي وگروهک داعش به رهبری ابوبکر النعدابن تبديل گردد. زرقاوي بعد از انتقال به عراق هدف گروههاي سلفي را به اخراج نيروهاي اشغالگر از عراق محدود نكرد، بلكه عراق را همچون ميداني ترسيم نمود كه در امتداد جنگ جهاني سلفيها عليه آمريكا و متحدان منطقهاي آن بود. استراتژي طيف افراطي جريان سلفيگري در عراق مبتني بر ايجاد جنگ تمامعيار بين گروههاي شيعي و اعراب سني با كشاندن شبهنظاميان شيعي به واكنش نظامي و در نهايت، شكست روند سياسي جديد و اخراج نيروهاي خارجي استوار بود. در همين زمينه، تلاش شد با تحريك سنيها و شيعيان عليه يكديگر، زمينههاي لازم براي ايجاد جنگ داخلي مهيا شود. البته، تلاش سازماندهي شدهي آن ها تا حد زيادي موفقيتآميز بود و توانستند منازعات مذهبي را به مسئلهي اول و اصلي مسلمانان و نخبگان جهان اسلام تبديل كنند. در پيشبيني رهبران القاعدهي عراق، اين موضوع نيز لحاظ شده بود كه جنگ داخلي فرقهاي در اين كشور، به تدريج به تمام منطقه خاورميانه گسترش يابد (سیدنژاد 1389، 104-103).
ظهور گروهک داعش و تکفیر شیعیان و رفتارهای خشونت بار وغیر انسانی آن ها نیز نشان می دهد پیش بینی زرقاوی محقق شده است
دربارهي گروههاي راديكال حاضر در عراق و به ويژه القاعده، شايد نتوان به صورت مسلم و معين از ايدئولوژي و اهداف، سخن به ميان آورد، اما بيشك اين گروهها ضد شيعه، غربستيز، راديكال و داراي خطمشي مسلحآن هاند. به هر حال، به رغم آن كه قواي القاعده در افغانستان بر اثر حملات شديد نيروهاي متحد، تا حدودي پراكنده شدند، اما به سرعت فرصتی به دست آوردند تا هم در عراق و هم در افغانستان اظهار وجود كنند. در عراق به طور مشخص، شايد به دليل نزديكي به كشورهاي عربي و به ويژه عربستان، موفق شدند بعثيان سابق و راديكالهاي كشورهاي همسايه را بسيج كنند و هدايت خشونتهاي خونبار عراق را به دست بگيرند. وجود روحيهي ضديت با غرب در منطقه خاورميانه (به دلايل مختلف و مهمتر از همه حمايت بيدريغ آمريكا از اسرائيل) و اوضاع ناگوار و دردناك مردم عراق، راه جذب نيروهاي انتحاري را براي القاعده و داعش هموارتر ساخته است وحتی و در نظر بخشهايي از تودههاي مردم منطقه، همراهي و همدلي را هم جلب كرده است (قاسمی 1389، 47).
اهداف استراتژيك القاعده عراق منعكس كننده تعصبات فرقهاي خشونتبار بنيانگذار آن و همچنين دغدغههاي جهاني حاميان آن است. براي زرقاوي و رهبري ارشد القاعده، اهميت عراق در نقش آن به عنوان سرپلي براي جهاديهاي
