
پیشین خود برخوردار است.
2-5- فلسفهی وجودی و حکمت حضور زیورآلات در دوران اسلامی
بشر اولیه در طول زندگی خود آفرینشهای هنریاش را با روشهای گوناگون مانند به حلقه درآوردن برگ و گل و ساقهی درختان و آویزکردن آنها، نقاشی روی پوست ( خالکوبی که مبنا و پایهی زیورآلات است)، نقاشی روی دیوار غارها یا ساختن مجسمهها و صورتکها، به عنوان توتم و جادو نشان داده است. انسان دورهی پارینه سنگی اندام خود را رنگ و خالکوبی میکرد یا میخراشید که اینها قدمت لوازم آرایش بشر را به اثبات میرساند. افزون بر آن در بدویترین فرهنگها زیورآلاتی از قبیل صدفهای سوراخ شده، سنگ و تکههای استخوان به رشته درآمده، مورد استفادهی انسان بوده است.
هم زمان با پیدایش انسان هوشمند، خلاقیت فرهنگی و تمدنی شکل گرفت. او در حقیقت اولین مدساز ما قبل تاریخ به شمار میآید. هر دو جنس زن و مرد از همان زمان که به فکر پوشاندن خود افتادند، در بند زینت خود بودهاند. زیورآلات ابتدا ساده و کم حجم بودند. با گذشت زمان رفته رفته مجلل شدند و نقش مهمی در زندگی بشر به خود گرفتند، به طوریکه میتوان آن را یکی از نمادهای ملیتی، طبقاتی و حتی شخصیتی به شمار آورد.
زیورآلات و جواهرات شخصی یکی از کشفیات و ابداعات بشر برای جواب به حس درونی و خودآرایی بوده و در نتیجهی این حس که به تولید انواع مختلف زیورآلات انجامید، این هنر را جزو یکی از قدیمیترین هنرهای تزیینی قرار داده است و با قدمت هزار سالهای که از تولید و ساخت آن میگذرد، رد پای آن را میتوان از کهنترین و قدیمیترین مهدهای تمدن یعنی بینالنهرین و مصر تا به امروز دنبال کرد.
« دورنمای زیورآلات شخصی دو نکته مهم را یادآور می شوند: اول خلاقیت ذهن و تصورات انسان و به کار بردن آن در هنر دستی طلا و جواهرسازی و دوم ارزشمندی و مرغوبیت اشیاء ساخته شده به طوری که طی سالیان دراز بدون عیب و نقص بر جا مانده و فرم و شکل ساخت اولیه خود را حفظ کرده اند.
ارزش مواد تشکیل دهندهی زیورآلات، بیشتر شامل طلا، نقره و یا مواد اولیه در هر ناحیه، مورد بررسی قرار گرفته است. در هر منطقه برای ساخت، از آلیاژ بخصوصی استفاده می شده و ارائهی فرم و شکل انواع متنوع زیورآلات ارتباط مستقیمی با عقاید و آداب و رسوم هر تمدن داشته است و عمدتا در برگیرنده ی دستبند، بازوبند، گردنبند و سنجاقهای متنوعی بوده که برای آرایش لباس یا مو مورد استفاده قرار میگرفته است» (اشرفی،1381،118).
« با تلفیق دین اسلام و فرهنگ بومی و ملی ایرانی، تمدنی به وجود آمد که بسیار متعالی و حکیمانه و مظاهر آن چون پوشاک و زیورآلات بود» (غیبی،1391،243).
قرآن کریم استفاده از جواهرات و جامههای پسندیدنی را منع نکرد، تا جایی که در سورهی فاطر آیه ی 33 میفرماید ” پاداش خادمان ما بهشت های جاودانهای است که در آنها درآیند، در آن جا با دستبندهایی از طلا و مروارید آرایش می شوند، و لباسشان در آن جا حریر است.” گرچه در حدیثی نبوی با تشویق به سادگی بیشتر فرموده است: ” مؤمنان … اگر طالب جواهرات بهشتی و جامههای ابریشمی باشند، در این دنیا از مصرف آنها صرف نظر میکنند”.
استفاده از نقره، عملا در عموم موارد مجاز بود و کراهتی نداشت، ولی طلا با پاره ای پرهیزها در آرایههای زنانه به کار می رفت، و برای مردان ممنوعیت داشت. خزانههای خلفا انباشته از مقادیر هنگفتی جواهر بود، و حتی بسیاری از امیران محلی نیز صاحب مجموعههای نفیسی از آثار بودند. « به رغم تقاضای زیاد برای زیورها و اشیاء زرین، پیشهی زرگری مورد بدگمانی عمومی بود و اصولا تولید و تجارت اشیاء ساخته شده با فلزات گرانبها تحت مقرراتی سخت قرار داشت، دست کم از جهات کمیت و کیفیت فلز به کار برده شده. نتیجه اینکه طبقهی زرگر و جواهری مانند خنیاگر و خواننده با حسن نظر و تایید شرعی به میان جامعه پذیرفته نمی شدند، بلکه معمولا اقلیتهایی مجزا مانده، بیشتر از قوم یهود، دست بدین گونه مشاغل می زدند» (فریه،1374،191).
در سدهی سوم هجری، دین جدید در کشور ریشه دواند، و فرماندهان ایرانی تباری که آیین اسلام را پذیرفته بودند، رفته رفته راه خود را به قدرت بازیافتند. اندیشهی اسلامی مهمترین نفوذ فکری را در این سرزمین داشت؛ نقوش و فنون تزیینی اسلامی، در پاسخ به تغییر گرایش ملی، جذب یا دستخوش تحول شد. هنر با الهام از اسلام، در آستانه ی ورود به دوره ای از دستاوردهای با شکوه بود.
تعیین دقیق تاریخ آثار فلزی ایرانی دشوار است، زیرا ایران در طول سدهها، مجموعه ای از ایالات مستقل یا نیمه مستقل بود که به طور دائم از هم جدا میشدند و تحت حکومت امیرانی جدید، و اغلب بیگانه قرار میگرفت و کمابیش با هم وحدت مییافتند. مرزهای کشور در طول این تاریخ پرفراز و نشیب دستخوش دگرگونیهای بسیاری شد، آن چنان که مرزهای امروزی ارتباط اندکی با مرزهای گذشته دارند. ولی هنر و فرهنگ ایرانی آنچنان جاذبهی نیرومندی داشت که سرزمینهایی که از اقتدار سیاسی دولت مرکزی بسی دور افتاده بودند را جذب خود کرد. در این زمان هنر و فرهنگ ایرانی، دربار نخستین خلفای عباسی بغداد را زیر نفوذ گرفت و در آن جا با هنرهای بیزانسی درآمیخت. « این هنرها در سراسر اسلام، از غرب تا اسپانیا و از شرق تا هندوستان و چین، انتشار یافت و بر اروپا اثر گذاشت و به نوبهی خود تحت تأثیر کشورهایی قرار گرفت که آنها را به حرکت واداشته بود. همچنان که دولت مرکزی پایتخت خود را از ایالتی به ایالت دیگر منتقل میساخت، تولیدات نواحی مختلف با حمایت دربار تشویق میشد و برای دیگر مناطق به صورت سبک رایج درمیآمد. به این ترتیب در دورهی اسلامی مقر قدرت سیاسی طی سدههایی از تاریخ ایران از تیسفون در غرب مدینه، دمشق و بغداد، به بخارا، سمرقند و غزنه در شرق، به ری و نیشابور در شمال ایران و از آنجا به مراغه، تبریز و سلطانیه در شمال غرب، و دوباره به سمرقند و بعدا ری، از آنجا باز هم به تبریز، قزوین، اصفهان و شیراز و بالاخره تهران تغییر کرده است. هنر ایرانی با جزر و مد سرنوشت خویش پیش آمد و پس نشست، به بلندیهای عظیم رسید و دورههای زوال را دید، اما هرگز به کلی فراموش نشد. زیرا نیروی آن زاییدهی سرچشمهی عرفان و غرور ملی بود و صنعتگرانش از چنان نیروی بیانی برخوردار بودند که آن ها را عمیقا به حرکت وامیداشت. در پرتو روشنگر تاریخ این کشور میتوان اهمیت صنعت فلزکاری ایران را به روشنی دریافت» (پوپ، 1387،2869).
در دورهی اسلامی اشیاء تزیینی که با فلزات گرانبها مثل طلا و نقره ساخته میشدند، عبارت بودند از: گردنبند، سینه بند، دستبند، انگشتر، النگو، گوشواره، کمربند، خلخال، تاج و سربند و ….
در این دوره در استفاده از فلزات گرانبهایی چون طلا و نقره صرفهجویی به عمل میآمد و بر خلاف سنت پیش از اسلام در ایران کمتر ظروف یکپارچه از این فلزات ساخته میشد. در عوض با تکنیک ترصیع، با مصرف مقدار کمی از طلا و نقره بر روی ظروف کم بها، جلوه و جلای مطلوب را پیدا مینمودند و به طور کلی بر خلاف ایران قبل از ورود اسلام، فلزکاران دورهی اسلامی بنا به دلایل اقتصادی و مذهبی و اجتماعی به ساخت زینت آلات چندان توجهی نداشتند و درصد اشیاء تزیینی نسبت به کل تولیدات فلزی ایران در دورهی اسلامی چندان قابل توجه نیست (توحیدی،1390).
2-6- پیشینهی فلزکاری و تاریخچهی زیورآلات در ایران در قرون اولیهی اسلامی
پیش از کشف فلز، در دوران نو سنگی، انسان از ترکیبات متفاوت فلزات که با رنگهای گوناگون در طبیعت موجود بود، برای آراستن خود در جشن ها، مراسم مذهبی و جنگها یا نقاشی بر روی دیوار غارها استفاده میکرد.
پیشینه ی هزاران سالهی زندگی با سنگ، به انسان آموخته بود چگونه از آن در آرایهها استفاده کند. با ورود به عصر مفرغ و آهن و شناخت فلزات گوناگون، دگرگونی بزرگی در رویهی زندگی بشر و اندیشههای زیبایی شناسانهی او پدید آمد. با پیدایش زیورهای فلزی و به کارگیری طلا، نقره و سنگ های قیمتی، این زیورها بیشتر در ساخت گردنبند، دستبند، گوشواره و آرایهها استفاده شد. مهرههای زینتی با استفاده از شیشه و نوعی سفال به جای سنگهای قیمتی نیز با شناخت روزافزون آدمی و استفاده از تکنیکهای ساخت و تزیین فلزات گوناگون رواج پیدا کرد.
کشور ایران از لحاظ جغرافیایی برروی کمربند معدنی جهان قرار دارد و از ذخائر عظیم فلزات و کانیهای با ارزش برخوردار است. همین موضوع از نظر تاریخی موجبات گسترش دانش و صنعت فلزکاری از ایران به سایر مناطق جهان را فراهم ساخته، به طوری که ساکنین مصر، بابل، هند و جیحون با تمام پیشرفتهایی که در عصر خود داشتند نتوانستند در این زمینه بر ایرانیان پیشی بگیرند. صنعت طلا و جواهر و ساخت و تولید زیورآلات و مصنوعات فلزات قیمتی ایران در این رابطه سرآمد کشورهای جهان است.
زرگری و زیورسازی در دورهی اسلامی پیشرفت زیادی داشته و این هنر با هنر گوهرنشانی تلفیق شد و شاهکارهای جهانی را آفرید. زیورآلات زرین و سیمین مزین به سنگهای نیمه قیمتی و قیمتی، استفاده از تکنیکهای تزیینی میناکاری، مشبککاری و برجستهکاری در دستبندها، گردنبندها، گوشوارهها و سایر تزیینات، ترصیعکاری، استفاده از سکههای زرین و سیمین و مسی در تزیین و نیز استفاده از فلزات کمبها در ساخت زیورآلات چون مس، روی، برنج از ویژگیهای هنر جواهرسازی دوران اسلامی است (جمعی از کارشناسان موزه ی ملی ایران،1392).
« فلزکاری اسلامی در موزهها که تقریبا شامل ظروف برنجی تزیین شدهای است، نمایشگر جاودانگی هستند. منابع ادبی بیشتر به ظروف نقرهای و طلایی، وسایل زندگی و جواهرات اشاره می کنند و صحنههای درباری در نگارگری سرشار از چنین مواردی است. البته تعداد کمی از اشیای طلایی و نقره ای دورهی اسلامی، باقی مانده، زیرا دین اسلام، تدفین کالا و اجناس را همراه مرده منع کرده است. فلزات ارزشمند به منظور استفاده در زمانهای مورد نیاز، ذوب یا برای طرح تصاویر و تزیینات رایج، اصلاح و تغییر داده می شد. فرهنگهای مشهور برای کار زرگری خود همواره، سنت تدفینی پیچیده و دقیقی داشتند.
بسیاری از طلا و نقره هایی که از سدههای اولیهی دوران اسلامی به جا مانده، از ذخایر گنجینههای تدفینی به دست آمدهاند که به وسیلهی صاحبان آنها نگهداری شده ولی هرگز گردآوری نشدند. کشف تصادفی و در عین حال ضروری این چنین گنجینههایی، فقط تصاویر ناهمگون و قطعه قطعهی فلزات گرانبها در سالهای ابتدایی جهان اسلام را به ما ارائه میدهند» ( وارد،1384،10).
« از آنجا که همیشه طلا و نقره جزء فلزات گرانبها محسوب میشده است و تهیهی مسکوکات مختلف نیز بیشتر از این دو فلز صورت میگرفته، بشر همیشه سعی در جمعآوری هرچه بیشتر آن داشته و آداب و سنن هر قوم در زمینههای فرهنگی و هنری آن قوم تأثیر گذارده و دگرگونیهای متفاوتی ایجاد میکند لذا تفاوت هنرها را میتوان در میان اقوام و ملل مختلف جست. به همین ترتیب تهیه زیورآلات و استفاده از آن در میان هر ملتی شکلی خاص دارد» ( ،1354،202)
در واقع به این دلیل که در کوههای ایران معادن نقرهی زیادی وجود داشته است به دستور پادشاهان استخراج میشد و جواهرسازان و فلزکاران برای تولیدات خود از آنها استفاده میکردند.
در یک هزار سال پیش ساخت زیورآلات از سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی و ترکیب آنها با فلزاتی چون طلا، نقره و مس رایج شد. سنگهای لاجورد، عقیق، فیروزه، زبرجد، یشم، زمرد، یاقوت، الماس، مروارید، گچ و سنگ مرمر نمونههای رایج در صنعت جواهرسازی ایرانیان در هزارههای نخست پیش از میلاد و دورههای اسلامی هستند. به مدت هزارسال پس از ورود فرهنگ و تمدن اسلامی و روی کار آمدن دولتهای گوناگون ساخت زیورآلات زرین و سیمین، فراز و نشیبهای زیادی را طی میکند.
« صنعتگران ایران قبل از اسلام، در ساختن انواع فلزات مهارت داشتند، و آثار نفیسی ساختهاند و این مقام را بعد از آن که ایران جزء ممالک اسلامی درآمد نیز از دست ندادند» (زکی،1363،253).
از دو سه قرن اول دورهی اسلامی آثار
